Translate

سه‌شنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۴

تفاوت فرهنگی اقتصادی ایرانیها در کانادا - رستوان کارون -تورن هیل

رستوران داری در کانادا -بنظر اسان بسیارپیچیده و با  قاعده  که می تواند سود اور باشد .  رستوران کارون

سعید سلطانپور
تفاوت فرهنگی اقتصادی

رستوران کارون در شماره 5 خیایان گلن کامرون  ( تورن هیل ) - خیابان یانگ شمال استلیز
این رستوران یکی از قدیمی ترین رستورانهای ایرانی بود که بین ایرانی های تورنتو اسم هم درکرده بود .   
 اقا ناصر -ه با همسرش این رستوران را اداره می کرد و بسیار موفق شده بود .   چند سال پیش بود که همسر اقا ناصر از وی جداشد و انها مجبور شدند رستوران را به فروش برسانند .

اقا ناصر  تکی به لندن انتاریو  رفت و رستوران کارون دیگری زد که به دلیل  اعتراض خریداران جدید کارون  اسم رستوران را عوض کرد .
طبق معمول حرف و حدیث در مورد ادمها و صاحبان مغازه های موفق بود . البته برادر اقا ناصر باتهام قاچاق مواد مخدر چند سالی درزندان بسر برد. 
دو شریک جدید رستوران کارون -   این رستوران را ادامه دادند .                  
کارون    اولین رستورانی بود که رسماپای حزب لیبرال را به جامعه ایرانی انتاریو بازکرد . مهمانی برای دالتون مک گینتی رهبر حزب لیبرال که چندی بعد نخست وزیر انتاریو هم شد . باب ری که بعدا رهبر موقت حزب لیبرال فدرال هم شد برای جمع اوری مالی در انجا برنامه ای داشت .
بنا به دلایلی چندی بعد این دوشریک جدا شدند . رستوران کارون بسته شد و جایش را یک رستوران چینی گرفت . شریک کارون اقا حمید مقدم و مهناز خانم به محل جدید  در 9205  خیابان یانگ جنوب خیابان 16 رفتند و ان جا رستوران شیراز را بازکردند .اکردند . البته کارشان را سروسامان دادند و رستوران شیراز شد یکی از محل های  مراسم های سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی . در سال 2013 بعداز شروع اپارتمان سازی  در محل پلازا ،  رستوران شیراز به محل بزرگتری در ریچموندهیل منتقل شد و فعالیت های هنری و اجتماعی و سیاسی کاناداییش هم بیشتر شد . 
9737 خیابان یانگ 
9737 Yonge St, Richmond Hill,
 رستوران داری در کانادا مسولیت زیادی دارد ا کار با نیروی کار و مشتری و سلامتی و قیمت مناسب و کیفیت قابل قبول  که کار هرکسی نیست . رستورانهای زیادی باز و بسته می شوند . برخی از ایرانیها مغازه ای بازمیکنند بعد بک کباب زن می اورند که خودشان کار را یاد بگیرند بعداز دو سه ماه برای صرفه جویی و یا عدم پشتیبانی مالی کباب پز و اشپز را جواب می کنند .و متاسفانه بعداز چندی و گذاشتن پول و وقت مجبور می شوند یا مغاز ه را ببندند و یا با قمیت کم بفروش برسانند و ضرر کنند .
هیچ رسانه فارسی زبان هم در این رابطه گزارشی تهیه نمی کند که اقلا هرکسی وارد صنعت رستوران داری می شود با گوش و چشم باز وارد شود و به این ترتیب انرژی  و پول عضوی از جامعه پراکنده ایرانی دود نشود .  حداقل کاری که یک جامعه د رمهاجرت می تواند انجام بدهد انتقال درست مستندات جامعه وتاریخ همه گوشه های یک کامیونیتی هست . 

لیبرال ها تکلیف خودشاتن را باگروه خشونت طلب و ضد ایرانی مجاهدین روشن کنند. جامعه ایرانی با انها خیلی وقت است تکلیفش را معلوم کرده است .


جاستین ترودو امسال هم در مهمانی گروه بهاران طیف نزدیک به سازمان ضد ایرانی مجاهدین خلق در Venetian Banquet Hall in Vaughn شرکت کرد .
لیبرال ها در رستوران شیراز خانم یاسمن رتنسی نامزد دان ولی را نیاورده بودند Yasmin Ratansi از حامیان سازمان ضد ایرانی مجاهدین هست .
جاستین تردودو Justin Trudeau هنوز متوجه نشده است که کاوه شهروز Kaveh Sharooz و وینست گاسپارو Vincent Gasparro نامزد ویلودیل که مورد حمایت مجاهدین بودند بشدت از سوی جامعه ایرانی طردشدند و به همین دلیل بازنده شدند . چرا جاستین ترودو فکر می کند بدون پاسخ دادن به حمایت دو تن از نمایندگان مجلس لیبرال جودی سرجیو Judy Sgro -York , و یاسمین رتنسی از مجاهدین خشونت طلب و انحصار طلب می توانند از دیگر کاندیداهای انها حمایت کرد .
با وجود اقای رضا مریدیReza Moridi در کنار جاستین ترودو و کارنامه ضد ایرانی اقای مریدی در حمایت از خشونت - استبداد سلطنتی و مجاهدین خلق و دولت ناقض حقوق بشر اسرایل امکان حمایت از این افراد بدون روشن شدن موضع حزب لیبرال د رمورد تحریم ها - و مجاهدین اشتباه بزرگ است .
لیبرال ها تکلیف خودشاتن را بگروه خشونت طلب و ضد ایرانی مجاهدین روشن کنند.  جامعه ایرانی با انها خیلی وقت است  تکلیفش را معلوم کرده است . 

دوشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۴

صف بندی لیبرال ها و محافظه کاران در مهمانی ها ی نوروز تورنتو - جی تی ای

برای اولین بار هیچ وزیر  و نماینده لیبرال  در مراسم نوروز پریا -فردوسی شرکت نکردند و انرا بایکوت کرده بودند .  
 در حالیکه همیشه با حضور مرحوم بهرام فولادی که اقای رضا مریدی Reza Moridi را وارد سیاست و حزب لیبرال انتاریو کرد ، یکی از پایه ها ی مهمانی گرگ سوربارا Grec Sorbara  بود .     اتفاقا سمت وسوی احزاب به سمت سلطنت طلب ها هم همین مهمانی نوروزی بود که با گسترش جامعه ایرانی و  حضور طیف های مختلف
ان انحصار سابق را نداشت .


 در این مهمانی مایگل پارسا نMicael Parsa تماینده محافظه کار ریچموندهیل از دست اندرکاران بود .   اقای مریدی نماینده لیبرال  ریچموند هیل در مهمانی بهاران از طیف مجاهدین خلق شرکت کرده بود .

نتیجه گیری :  منافع حزبی  برای اعضای احزاب در کانادا بالاتز ار منافع جامعه ایرانی هست .  یعنی فرقی بین مجید جوهری Majid Jowhari  و مایکل پارسا و علی احساسیAli Ali Ehsassi​ و رضا مریدی نیست هر کدام برای منافع حزب خودشان اولویت قایل هستند که البته هیچ اشکالی ندارد. یعنی انها گردن ما هیج حقی ندارند . بلکه برای حزب خودشان دارند کار می کنند ونیاز به جامعه ایرانی برای کمک های مالی و حمایت های معنوی دارند .  

حزب ان دی پی NDP  هم همچنان مانند اپوزیسیون ایران  که در دهه 60 مانده است معتقد به سیاست هلو بپر تو گلو . و هیچ جایی شرکت نمی کنند و توقع دارند ایرانی ها از انها هم حمایت کنند .

در ضمن رسانه ها هم  امسال چند  دسته شده بودند که وابستگی حزبی انهارا نشان می دهد و نه خبررسانی برای جامعه ایرانی را انطور که برخی ادعا می کنند . 

یکشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۴

دستور برداشتن تابلوهای مغازه های ایرانی پلازی ایرانی ها کار چه کسی بوده ؟ ایا سیاسی هست ؟



is removal of signs at Iranian Plazz at 6105 Yonge St. is political?

اقای جان توری -شهردار Mr. John TOry Mayor
دیوید شاینر - عضو انجمن شهر منطقه 24 David Shiner councilor
ایا دستور برای برداشتن تابلوهای تبلیغاتی در پلازای ایرانیان در شماره 6105 خیابان یانگ سیاسی نبوده است ؟
در حالیکه باید همه قوانین شهرداری را رعایت کنند و برای تغییر ان از مسیرهای قانونی اقدام کنند ولی اقدام عجیب شهرداری بعداز 10-15 سال که این تابلو ها وجود داشته است یعنی هیچ مامور شهرداری کارش را درست انجام نداده بوده است که تذکری بدهد ؟ 
اگر قرار است این قانون اجرا بشود باید برای همه جای شهر تورنتو اعمال شود .
چه کسی شکایت کرده است ؟ این دستور چند روز پیش داده شده است و اکثر مغازه ها انرا اجرا کرده اند .
براساس قوانین شهرداری ها
تابلوهای مغازه ها اندازه های بخصوصی باید داشته باشند . نمی توانند در را کاملا بپوشانند و نیاز به مجوز شهرداری دارند .
جالب این است که هیچ کدام از نشریات جامعه ایرانی که برای تبلیغات درا ین پلازا رفت و امد دارند هیچ گزارشی نداشتند و از هیچ مقام شهرداری سوال نکردند .
طبق معمول ما باید ادم بده بیشم از شهردار و عضو انجمن شهر برای دفاع از حقوق مغازه دازان ایرانی دفاع کنیم .
عکس : سعید سلطانپور - راه حل -

دوشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۹۳

چهارشنبه سوری ، پرداخت دین اقای مریدی به سازمان مجاهدین ؟



چهارشنبه سوری، پرداخت دین 
اقای مریدی به سازمان مجاهدین  ؟
Richmond Hill Iranian Fire Festival by Violent Group Mojaheidn, pay Back by Liberal MPP Moridi?  

 مراسم چهارشنبه سوری شهر ریچموند هیل  در7 سال  گذشته به همت دهها داوطلب و نهاد غیر سیاسی و فرهنگی "فروردین"  بدور از مسایل سیاسی  برگزار و شاهد مشارکت  دهها هزار ایرانی  از ریچموندهیل ، تورنتو و شهرهای اطراف   بود.
.    در سالهای گذشته  نماینده لیبرال ریچموندهیل اقای رضا مریدی به کرار در این مراسم دعوت و مورد حمایت برگذار کنندگان قرار گرفته شده بود .( ایشان تنها در سال 2014 بدلیل حضورشان در میدان مل لست من در این مراسم شرکت نداشتند )  اما برغم همه همکاریهای لازم به یکباره شهردار (دیوبارو ) و کمیسیونر شهرداری (شان بیکربر ) برخلاف 6 سال قبل با کارشکنی های خود از جمله محروم کردن ما از در اختیار داشتن سالن سرپوشیده  و محدود کردن تعداد اتش ها ، محدودیت های آزار دهنده ای را برای  هموطنان خردسال و سالمند ما  در هوای ازاد و سرد پارکینگ پارک ریچموندگرین ، بوجود اوردند که این اختلالات و کارشکنی ها به اطلاع مسولین از جمله اقای مریدی در 18 مارچ 2014 رسید.

متاسفانه امسال با شدت گرفتن اختلافات در جامعه ایرانی که بنیاد آن بر تحریم ها، تعطیل سفارت کانادا در تهران و متعاقب آن تعطیل کنسولگری در اتاوا و جانبداری از جریانات جنگ طلب بیگانه پرست استواربود ،جریانات سیاسی همسو با تحریم و دخالت بیگانگان در ایران به رهبری طیف مجاهدین خلق  با کمکهای "غیبی" کنترل این مراسم را همچون کنگره ایرانیان بدست گرفتند.

سازمانی مراسم چهارشنبه سوری امسال شهر ریچموند هیل را برگزار میکند که در پرونده سیاسی خود  سابقه خدمت به صدام حسین در جنگ خانماسوز بر علیه ایران ، سرکوب قیام کردهای عراق ، نقض سیستماتیک حقوق بشر، همکاری نزدیک با سازمانهای جاسوسی اسراییل،
مشارکت در قتل دانشمندان ایرانی ، تهدید به مرگ مخالفان و منتقدان خود در کانادا، کشتن اعضای مخالف و منتقد خود  - حمایت سیاسی از داعش در جریان تصرف شهرهای عراق ، برگزار نکردن حتی یک مورد شیوه انتخاباتی و دمکراتیک در طول عمر سازمان خود بعداز انقلاب 57 تا کنون - منصوب کردن همسر مسعود رجوی به عنوان ریس جمهور منتخب ایران به مدت 30 سال و ده ها و صدها مورد ضد دمکراتیک و ضد ایرانی را یدک میکشد .        و در راس مدافعین این سازمان  چهره های همیشه آشنایی همچون  خانم شهلاغفوری و اقای علی وکیلی به طور مشخص در خط مقدم این گروه عرض اندام میکنند.
خانم شهلا غفوری ضمن آنکه از همکاران دفتر نمایندگی اقای رضا مریدی است همزمان از جانب مجاهدین ،  مسولیت مهندسی کنترل کنگره ایرانیان برای اهداف سیاسی آن فرقه را به عهده دارد .
اقای علی وکیلی از طیف مجاهدین و مالک شرکت لونا اینترنشنا ل  از  حامیان سیاسی مالی اقای مریدی و در مقطعی، حامی و فعال برنامه جمع اوری کمک مالی اقای مریدی در هتل لاپارک  و نیز از جمله فعالین اصلی کودتا در کنگره ایرانیان میباشد .

جالب توجه است که اقای مریدی در7 سال گذشته  هیچکاه  خانم کاتلین وین (نخست وزیر انتاریو )  را برغم آنکه از او دعوت رسمی بعمل آورده شده بود ، تشویق به شرکت در این مراسم نکرد . اما هم اکنون با غصب مدیریت این مراسم توسط سازمان مجاهدین خلق و البته با کمک امدادهای "غیبی"، آقای مریدی فعال گشته  نه تنها خانم کاتلین وین را تشویق به شرکت در این مراسم میکند بلکه  به خود زحمت داده برای تشویق ایرانیان جهت شرکت در مراسمی که سازمان نه چندان خوش نام بلکه بد نام مجاهدین بر پا داشته  برای آنها دعوت نامه میفرستد.  ایا این رفتار سوال برانگیز لیبرالهای انتاریو  را باید حمل بر حمایت علنی آنها از سازمانهای خشونت طلب، جنگ طلب و  تروریست چون  مجاهدین خلق بر آورد کرد ؟

 حذف نهاد فرهنگی "فروردین" و گزینش سازمان مجاهدین به عنوان برگزار کننده آن مراسم و نقشی که اقای مریدی وحزب لیبرال انتاریو (امدادهای"غیبی")  در این بازی ایفا کردند تصویر حقیقی و باورهای سیاسی آنها را بیشتر بر ملا کرد اگر چه آقای مریدی نزد افراد متفاوت کامیونیتی نسبت به غصب مراسم چهارشنبه سوری توسط مجاهدین تظاهر به بی اطلاعی و انکارهرگونه اعمال نفوذ از جانب خود میکند اما آنچه او پس از اعلام رسمی سازمان مجاهدین برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری شهر ریچموند هیل انجام داد چهره واقعی او را با وضوح بیشتری به جامعه ایرانیان نمایاند هم اکنون او به صراحت اعتراف میکند که در سمت و سوی مجاهدین قرار گرفته است . سازمانی که در حوزه فعالیت کامیونیتی نیز از سابقه خوب ومثبتی برخوردار نیست و در سال 2006 عامل تعطیل پارک سانی بروک تورنتو شد ..



 Mar 12 at 9:48 PM
Dear all:

Please see the attached flyer ….  Bring the whole family to Richmond Green, Richmond Hill, and enjoy “Char-shanbeh Soori” celebration in Richmond Hill.  The Honourable Kathleen Wynne, Premier of Ontario is the Guest of Honour.

Reza
_____________________________________
Reza Moridi, MPP
Minister of Training, Colleges and Universities

Minister of Research and Innovation

این سوال ما از این نظر معتبر و قابل تامل  است که،  برغم دعوت ما از  خانم کاتلین وین برای شرکت در این مراسم ایشان هیچگاه تمایلی به شرکت در این مراسم از خود نشان نداد. ما میکوشیم با آقای ترودو رهبر حزب لیبرال کانادا و دفتر خانم وین تماس برقرار کرده این سوال را مقابل روی انها قرار دهیم میزان صداقت آنها را باید در چگونگی پاسخ به این سوال دریافت !

در پایان سخنی با دست اندرکاران سازمان مجاهدین در تورنتو داریم، شما که میهن خود را به دلارهای صدام طاق زده اید شایسته است بار دیگر  تاریخ ملت ایران را بدقت مطالعه کرده تا مگر دریابید که این ملت بیش از 2500 سال به همت توان نیروی خود در همواره تاریخ با بیگانکان و مستبدین تاریخ رزمیده است تا به امروز تاریخ راه یابد.


امروز نیز چون گذشتگان خود در رفع مشکلاتی چون جمهوری اسلامی، توانمندیها و درایتهای خود دارد آنها را نه تنها به نیروی بیگانه نیازی نیست بلکه اساسا هر تلاش بیرونی در دخالت در امور خود را به جد بر نتابیده عوامل "ایرانی" آنها را نیز رسوای تاریخ خواهد کرد . بر شماها است که دریابید
چهارشنبه سوری تنها یک شب از 365 شب در سال است با 364 شب دیگر و جامعه ایرانی در ریچموندهیل و انتاریو و کانادا چه خواهید کرد . ؟


یکشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۳

بحث و جدل نماینده لیبرال ریچموندهیل و یک معلم اموزش و پرورش در بازار نوروزی

بحث و جدل نماینده لیبرال ریچموندهیل و یک معلم اموزش و پرورش در بازارا نوروزی
خانم مهری - ی از معلمان اموزش و پرورش انتاریو در ساعت 2 بعدازظهر امروز یکشنبه در بازار نوروزی در هتل شرایتون هنگام دیدار اقای مریدی نماینده لیبرال ریچموندهیل از در مورد کمکهای ایشان به جامعه ایرانی سوال می کند . بنا به گفته ها اقای مریدی می گویند من برای ریچموندهیل هستم و نه فقط جامعه ایرانی . مهری خانم در پاسخ میگوید دهها زن ایرانی مسلمان جلسه را تعطیل کردند و برای رای دادن به شما در انتخابات اکتبر 2011 در ریچموندهیل شرکت کردند . پس شما حقوق 200 هزار دلاریتان و وکالتتان را مدیون جامعه ایرانی هستید . بنابه گفته حاضرین بحث بالا می گیرد و خانم مهری تقاضای چلسه پرسش و پاسخ می کند و ااقای مریدی می گویند چون شما زورگو forceful و بی ادب هستید این جلسه ممکن نیست . خانم مهری -ی می گوید در کانادا سوال کردن از یک وزیر و نماینده مجلس چرا بی ادبی است ؟ و این بحث تا 5 دقیقه ادامه پیدا می کند .
بنظر می اید اقای مریدی دیدارشان را زودتر تمام می کنند . و قرار بود ه که در بازار نوروزی در ان طرف خیابان های وی 7 در لا پارک هم شرکت کنند که من برای شنیدن نظرات ایشان سر زدم ولی گویا اقای مریدی این بازدید را لغو کرده بودند .
اگر رسانه های جامعه ایرانی وظیفه و رسالت خود را انجام بدهند بعداز چند سال چنین جر و بحث هایی در سطح بازار اتفاق نمی افتاد . هم حق شهروندان هست که سوال کنند و هم وظیفه نمایندگان هست که پاسخ بدهند . این یک خلا در جامعه ایرانی هست که اثرات منفی در جامعه و پراکندگی ان خواهد داشت

جمعه، اسفند ۲۲، ۱۳۹۳

ایا نشکیلات تورنتوی مجاهدین در وزارت اطلاعات نفوذ کرده اند با وزارت اطلاعات در تشکیلات مجاهدین ( تورنتو ) لطفا اطلاع رسانی کنید


خانم مینا فدوی در جریان تصرف غیر اخلاقی و سیاسی مچاهدین در چهارشنبه سوری ریچموند هیل در مکاتباتشان از عنوان بنگاه معاملات ملکی تاپ چویس ریلتور استفاده کرده اند . من دو بار در ای میل خواستار روشن شدن در این موضوع شدم که تا کنون جوابی دریافت نشده است .
 
اینکه خانم فدوی چه تفکر سیاسی دارند موضوع ما نیست سوال ما این است چگونه خانم  مینا فدوی  با اقای علی وکیلی از طیف مجاهدین خلق در تورنتو و کانادا ارتباط نزدیک و همکاری دارند و بنابر شینده ها ایشان چند ماه پیش به ایران سفر کرده بودند ؟ د رحالیکه سفر به ایران را حق هر شهروندی می دانم   ایا درست است که ایشان به ایران سفر می کنند  ؟
 آپا می شود  با مجاهدین در ارتباط بود و به ایران سفر کرد ؟
   ایا مجاهدین د رجمهوری اسلامی نفوذ کرده اند یا برعکس ان درست است  و وزرات اطللاعات به تشکیلات مجاهدین نفوذ کرده است ؟                                                                                    
چگونه سفر به ایران برای همه کار بد و مزدوری جمهوری اسلامی است ولی برای  اعضای و هواداران مجاهدین خلق سفر به ایران و عراق و اسراییل هیچ اشکالی ندارد ؟  


خانم کتی فدوی در شرکت لونا اینترنشنال متعلق به اقای علی وکیلی کار می کنند . شرکت لونا اینترنشنال در مقطعی از    حامی مالی مراسم جمع اوری کمک مالی اقای مریدی نماینده لیبرال ریچموندهیل بوده است ؟
لطفا تکلیف خودتان را روشن کنید .  تکلیف جامعه ایرانی در کانادا با   مجاهدین بدلیل حضور در عراق - در سرکوب مردم عراق در کنار صدام حسین در شکنجه و کشتن سربازان ایرانی در جنگ - در سرکوب کردهای عراق در جریان قیام علیه صدام - در  حمایت و همکاری با  باقی ماندگان صدام بعداز اشغال عراق - همکار ی و حمایت همه جانبه سیاسی ازداعش  - همگاری با اسرایل در تروردانشمندان هسته ای ایران - در تهدید به مرگ منتقدان و مخالفان سازمان خشونت طلب و غیر دمکراتیک مجاهدین در کانادا - بدلیل تفرقه در جامعه ایرانی - بدلیل تسلط غیر دمکراتیک در کنگره ایرانیان  در سال 2012 و انجمن سابق ایرانیان در دهه 90 و..... روشن است .


مینا فدوی -ازبنگاه معاملا ت ملکی تاپ چویس


 با سلام اقای پارسا -خانم فرنودی

دومین درخواست درمورد روشن کردن  موضع تاپ چویس ریلتی در مورد همکاری و حمایت از مراسم سیاسی چهارشنبه سوری ریچموندهیل که توسط افراد وابسته به سازمان  مجاهدین  در 7 1 مارچ 2-15برکزار می شود 
ایا موسسه شما از این موضوع اطلاع داشته است ؟ ایا موسسه شما سیاسی هست ؟ زیرا در این 10 سال گذشته که چهارشنبه سوری درتورنتو و مل لست من و ریچموندهیل به صورت فرهنگی برکزار می شده ست شما و یا موسسه متبوعتان حمایت مالی نکرده اید لطفا در این مورد اطلاع رسانی کنید . من قصد انتشار انرادارم و می خواستم نظر دیگر قضیه که شما و موسسه تان می باشد را هم برای جامعه ایرانی داشته باشم 

با تشکر 
سعید سلطانپور
خبرنگار -برنامه راه حل

سه‌شنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۳

چرا نباید به ایجاد متروی خیابان یانگ تا ریچموند هیل به این زودی ها امیدواربود و حرفهای سیاستمداران محلی در این مورد را  باور کرد .
 1- هنوز کلنگ یانگ زمین نخورده ست .
 2- اصلا بودجه ای برایش تامین نشده است .  
3-- وقتی متروی خط اسپادینا به دانشگاه یورک و شهر وان ( انتاریو )  این پروژه 8/6 کیلومتری قرار بوده 1/5 میلیارد دلار هزینه بردارد  شده  2/3 میلیارد دلار هزینه و   400 میلیون دلار بیشتر هم برای یورک و تورنتو هزینه برخواهد داشت .

4- کلنگ این پروژه در 27 نوامبر سال 2009 توسط شهردار سوسیالیست ا( ان دی پی ) دیوید میلر و وزیر راه لیبرال جیم برادلی و شهردار لیبرال لیندا جکسون که( بعدا به دلیل ده ها هزار هزینه شخصی با کارت شهرداری انتخاب نشد ) و حیم فلاتری وزیر متوفی اقتصاد محافظه کاران  زده شد .
سوال:
چه کسی مسول ریخت و پاش های میلیون دلاری پول مردم است ؟
بنظر میاید مافیادر بخش راه و  تاسیسا  ت زیر بنایی در انتاریو هم  رخنه کرده است . حتی یک نفر تا کنون در رابطه با حیف و میل های دولت لیبرال انتاریو دستگیر نشده است چه برسد به زندانی شدن . این در حالی است که اگر یک نفر چند هزار دلار مالیاتش را ندهد احتمال زندانی شدنش هست .
York Region could be on the hook for more money for the extension of the Spadina subway to Vaughan, according to reports, which say the project is over-budget and taking longer than expected to complete.

The extension of the line from Downsview to York University and up to Vaughan is about $400 million over budget.

Must-reads

UPDATE: Markham student likely suffered heart failure, family says

Professor, other emergency responders raise concerns about encrypted police radio systems

On the trail of a great white: tracking Lydia

The cost of the 8.6-kilometre, six-stop extension was initially budgeted at $1.5 billion, but that later grew to $2.3 billion.

York Region and Toronto would have to pick up the latest $400 million in extra costs, although Queen’s Park and Ottawa could decide to contribute.

The extension was first going to open by fall of this year, but may be pushed off to 2017.

Some have suggested initially opening the line from Downsview to York University, but Transportation Minister Steven Del Duca, MPP for Vaughan, has indicated he wants the entire extension into York Region opened at the same time.

-- with files from Torstar

حان بردو کلاس تاریخ

جان برد وزیر خارجه سابق جنگ طلب کانادا در توییتی نوشت که : من برای اخرین بار به عنوان یک نماینده از 3 نا کلاس در یک دبیرستان در حوزه ام بازدید کردم 
منهم یک توییت نوشتم گفتم کلاس تاریخ هم رفتی ؟. برای وزیر امور خارجه کشور صلح طلبی مانند کانادا خیلی لازم بود . موفق باشی . 
تا اخر عمرش یادش نمی ره تو کتاب خاطراتش می نویسه یک ایرانی کانادایی در اخرین لحظات با دو کلمه حرف حساب ، حسابی از خجالتش برای این همه خشونت و جنگ طلبی و تفرقه افکنی در خاورمیانه در امد

چرا شهردار ریچموند هیل -دیو بارو Dave Barrow برای صدور مجوز چهارشنبه سوری ریچموندهیل به مجاهدین اصرار دارد

شهردار ریچموندهیل - دیو بارو در ای میلی به تاریخ 24 نوامبر 2014 به است کمیسیونر شان بیکر می نویسد وی زیر فشار است . ایا نمی شود مجوز چهارشنبه سوری ریچموندهیل ( به مجاهدین -علی وکیلی ) را صادر کرد ؟

 براستی اگر شهرداری قانونی عمل کند . اگر شهردار و کمیسیونر قصد شان سو استفاده سیاسی از شهرداری نیست چرا باید خود را زیر فشار احساس کند ؟ چه کسانی فشار اورده اند ؟  چرا ؟

شهردار دیو بارو و کمیسیونر شان بیکر که از نزدیک با 7 سال کار داوطلبانه فرهنگی بنیاد فرهنگی فروردین که چهارشنبه سوری ریچموند هیل را برگزار می کرده اشنا بودند چرا اینقدر زیر فشار هستند که انرا به طرفداران درگروه خشونت طلب مجاهدین واگذار کنند؟  چه کسیی این فشار  را اورده است ؟
 ایا نماینده لیبرال ریچموندهیل اقای رضا مریدی اطلاعی در این مورد داشته اند ؟ چه زمانی خبر دار شدند که گروه جدیدی قرار است چهارشنبه سوری را  در ریچموندهیل سیاسی کند ؟   ایا ایشان سعی کردند تا میانجیگری کنند و اجازه ندهند که فرصت طلبان و تفرقه افکنان جامعه ایرانی را پراکنده تر کنند ؟  ایا ایشان با بنیاد فرهنگی فروردین تماس گرفتند که ببینند چه اتفاقی در شهر کوچک ریچموند افتاده است ؟

  چقدر خوب بود ایشان در مورد روند حوادث و میزان دخالت خودشان و یا دفترشان و یا افراد وابسته به دفتر نماینده مجلس لیبرال  با گروهی که تا ماه دسامبر هنوز اسمی برای گروه خود نداشته اند ( به روایت مکاتبات شهرداری ) برای جامعه ایرانی اطلاع رسانی کنند و حدس و گمانه زنی ها پایان داده شود .

دوشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۹۳

تشکر از مایکل پارسا برای کمک به یک پناهند ه ایرانی تبار

تشکر از اقای مایکل پارسا Michael Parsa نامزد   حزب محافظه کار از ریچموندهیل  بخاطر وقتش ،تلاش  برای پیگیری کار برای امیر نیکبخت پرونده ایرانی تبار که در استانه اخراج در زندان اداره مهاجرت کانادا  در اعتصاب غذا بسر می برد ،
روز جمعه 27 فوریه  دو هفته پیش ساعت 10صبح به مایکل تلفن کردم گفتم می خواهیم باتفاق اقای محمد سلیمانی شمار ا ببینیم . وی گفت من درتورنتو هستم ویک قرار تجاری دارم ولی الان دور می زنم و ان کار را لغو می کنم
مایکل ساعت 11 صبح ما را در  تیم هورتن خیابان یانگ و 16 ملاقات کرد . 1.5 ساعت با مابود . بدقت گوش داد. یادداشت برداری کرد . گفت می توانم با هاجر همسر امیر صحبت کنم از طریق رابطشان تماس گرفتیم که بیاید با پارسا به دفتر نماینده مجلس در شهر اروا بروند و کار وی را دنبال کنند .  پارسا گفت من اگر لازم باشد تا اتاوا هم به خرج خودم خواهم رفت . گفت  دو تا دختر امیر و هاجر اینجامتولد شده اند  و مایل هستند در کانادابمانند باید این فرصت را به انها داد مخصوصا که 6 سال است اینجا هستند وروی پای خودشان بوده اند . گفت فقط یک خواهش دارم از این خانواده بپرسید ایا چیزی در پرونده هست که من هم باید بدانم زیرا اگر احتمالا نکته ای باشد که بعدا نماینده مجلس از اداره مهاجرت بخواهد و انها بگویند خوب نیست اگر الان بدانم به نماینده هم می گوییم  و همه چیز شفاف خواهد بود .
به مایکل پارسا گفتیم شما برو بکارت برس . ما هم برویم سرکار . عصری هاجر تماس گرفت . گفت که در پرونده شان چیزی نیست ولی قرار شده اگر انها را هم برای اخراج دستگیر نکنند روز دوشنبه و یا 3 شنبه وکیلشان  اجازه ترتیب ملاقات تلفنی یا حضوری با امیر را از قاضی خواهد گرفت .
با پارساتماس گرفتم و داستان را گفتم . قرار شد سه شنبه  هاجر برای رفتن به دفتر نماینده مجلس با ما تماس بگیرد .  تلفن های ایشان قطع شد . از کانالهای مختلف در این مورد تماس پیگیر بودم .
از انجا که دو هفته از تماس می گذرد و اقای پارسا کاری را که یک نماینده سیاسی باید انجام بدهد را انجام داده است . وقت گذاشتن ، شنیدن و تلاش برای حل مسله ادمها که در این مورد یک ایرانی تبار بوده است.
در حاشیه لازم است این را اضافه کنم که همزمان به نمایندگان ایرانی تبار حزب لیبرال هم اطلاع رسانی شد هیچ کدام از اقایان مجید جوهری - علی احساسی و رضا مریدی حتی دریافت پیام را هم اعلام نکردند . بنابراین اگر کاری هم صورت داده اند ما با خبر نشده ایم .
2- خلبان راسخی 3 بار در ماه فوریه برای دفتر نماینده لیبرال ریچموندهیل پیام می گذارد و تقاضای کمک می کند . متاسفانه تا دقایقی پیش که پیگیری کردم هیچ تلفنی از دفتر نماینده لیبرال ریچموندهیل در تقاضای کمک برای یک ایرانی نشده است .
 فعالین اجتماعی و سیاسی و حرفه ای را با کارشان باید سنجید و نه با حرفشان  و با حزبشان . در همه احزاب ار راست تا چپ وجود دارند . 

جهارشنبه سور ی مل لست من 2015 سیاسی و یا فرهنگی ؟

نیاز عزیز  با سلام     شما نوشته بودید که  دعوت کمیته چهارشنبه سوری مل لست من ( تورنتو ) از نماینده محافظه کار ویلودیل که چهارشنیه سوری در ان منطقه برگزار می شود را منوط به اعلام معذرت خواهی مجدد ایشان در روی صحنه در مراسم کرده اید ؟      چه کسی این نظر را گرفته است  . چرا این دعوت نامه برای نماینده مجلس تنها بعداز اینکه از دفتر نماینده مجلس برای حضور در مراسم به محمد شیخ الاسلامی تلفن می کنند ، و محمد به فرد مذکور می گوید که این تصمیم در کمیته برگزار کننده در حال بررسی است .          چگونه من که از سال 2005 به عنوان یکی از افراد اصلی بنیانگذار چهارشنبه سوری تورنتو و عضو تیم برگزار کننده همواره در مشورت ها و جلسات و کارهای داوطلبانه اش در پشت صحبنه  فعال بوده ام ولی روی صحنه کم رفته ، امسال  از این تصمیم گیری ها بی اطلاع هستم . ایا این حرکت دمکراتیکی هست .    من براستی از نبود شفاف سازی و عدم اطلاع رسانی نا امید شدم .


3- براستی اگر کمیته دلواپس مسایل سیاسی جامعه ایرانی در چهارشنبه سوری که یک جشن فرهنگی است پس چگونه  نماینده لیبرال ریچموندهیل که طرفدار تحریم علیه جامعه ایرانی و مسول هماهنگ کننده سیاسی همه افراد و جریانات غیر دمکراتیک در سالهای اخبر بوده است را چند ماه قبل دعوت کرده اید . در حالیکه هم 2014 وو هم 2015 تا اخرین لحظات بر خلاف پروتکل و ادب پاسخ رسمی به دعوت نامه کمیته نداده بودند.    من معتقدم چهارشنبه سوری نباید سیاسی باشد و از همه احزاب باید برای دیدن ایرانیها دعوت کرد . روزی که 10 هزار ایرانی با عقاید مختلف سیاسی و دینی از نسل های مختلف برای یک جشن فرهنگی جمع می شوند . حضور انها در این مراسم ها بخوبی بی اعتباری نهادهایی مانند کنگره ایرانیان کانادا را که هیچ گاه از 300 عضو بیشتر نداشته است را به انها نشان می دهد و این برای سلامتی سیاسی جامعه ایرانی درکانادا و اگاهی رسانی به سیاستمداران کانادایی مفید است . حضور همه احزاب و نمایندگان محلی بدون در نظر گرفتن حزبش نکته ای که درگذشته همیشه به ان تاکید کرده ام . در ان سالها ی فبل هم خانم افخم مردوحی که لیبرال بود از دعوت محافظه کاران و یا ان دی پی خودداری می کردند .

حصور هارپر در مهما نی نوروز ایرانیها درتورنتو یک گام مثبت

ا ، باخبر شدم اقای هارپر نخست وزیر کانادا در مهمانی عید نوروز 94-2015 در روزجمعه 20 مارچ برای  اولین بار حصور خواهد یافت . این را به فال نیک می گیرم که  هارپر دست اول  متوجه شد ایرانی ها فرقی با دیگر ملیتهای کانادا ندارند
رقابت بین تورنتو و ونگوور برای میزبانی نخست وزیر کانادا به نفع تورنتو ختم شد .

نکته سوال برانگیز حضور نماینده لیبرال ریچموند هیل اقای رضا مریدی  در مهمانی گروه بهاران که از طیف سازمان خشونت طلب و انحصار طلب مجاهدین ( علی وکیلی ) هست که  همان شب جمعه مهمانی نوروز دارد .
از انجا که اقای هارپر که محافظه کار هست در مهمانی بنیاد پریا و مشارکت انجمن فردوسی شرگت می گند   ، اقای جاستین ترودو رهبر حزب لیبرال کانادا هم عصر روز جمعه ساعت 4 بعداز ظهر در بنیاد پریا حضور بهم می رساند.
نهادهای اجتماعی ایرانی باید در سیاست کانادا فراحزبی جناحی عمل کنند و منافع جامعه ایرانی در کانادا را در اولویت قراردهند .
متاسفانه دوستا  ن برگزار کننده چهارشنبه سوری تورنتو ( مل لست من ) از دعوت نماینده محافظه کار ویلودیل  اقای لیونگ که مراسم د ران برگزار می شود خودداری کرده اند . این در حالی است که اقای لیونگ برای اظهارات ضد ایرانیش معذرت خواهی کرده بود .  این در حالی است که از علی احساسی نامزد حزب لیبرال ویلودیل دعوت شده است که کار خوبی است .پپ فکر می کنم باید این فرصت را به نمایندگان سیاسی احزاب مختلف داد تا  در مراسم فرهنگی  که در حدود 10 هزار نفر شرکت می کنند ایرانیها را با افکار مختلف و گرایشات مختلف از نزدیگ ببینند و با انها گفتگو کنند . این یک را ه مطمین برای جلوگیری از سو استقاده چریاناتی مانند هیت مدیره سالهای اخیر کنگره ایرانیان کانادا  که به طیف مجاهدین خلف  نزدیک هستند ، که خود را نماینده جامعه ایرانی می دانند .

جمعه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۳

عامل وحدت لیبرال ها و محافظه کاران با مجاهدین در ریچموندهیل چیست ؟

عامل مشترک بین یک نماینده لیبرال - اقای رضا مریدی - با نماینده محافظه کار منگاکیس و شهردار ریچموند هیل دیوبارو با سازمان مجاهدین هست که بعداز 7 سال برگزاری غیر سیاسی چهارشنبه سوری در پارک ریچموندگرین ، امسال  مراسم را به  طرفداران  مجاهدین (تیم علی وکیلی -شهلا غفوری  ) که یک سازمان خشونت طلب و غیر دمکرات و انحصارطلب هست واگذار کرده اند
لطفا این را برای جامعه ایرانی توضیح بدهید ؟ 

سه‌شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۹۳

نقدی بر کتاب از ایران تا امریکا ، تغییرات ، انتخاب ها و چالشهای جلیل مرتضوی بخش اول

نقدی بر کتاب  از ایران تا امریکا ، تغییرات ، انتخاب ها و چالشهای جلیل مرتضوی
From Iran to
http://www.amazon.com/From-Iran-America-Changes-Challenges/dp/1493521675
America  Changes, Choices and challenges- Jalil Mortazavi
سعید سلطانپور
جلیل مرتضوی خبرنگار باسابقه ایرانی تبارو نابینای ایرانی تبار بوستون امریکا با همت لورن دورکین و همسرش دیوید که برای انتشار کتاب  به کسانی که خودشان کتاب خودشان را منتشر می کنند ،کمک می کنند ،توانسته است کتابی را در 18 بخش 137 صفحه به انگلیسی منتشر کند و از طریق امازون انرا به قیمت ارزان 9 دلار به فروش برساند .
این شیوه فرصت خوبی است برای ما ایرانی ها ی در مهاجرت که امکان چاپ در ایران را نداریم از این شیوه استفاده کنیم و کتاب منتشر کنیم که روایت های مختلف از نگاه های مختلف ایرانیان در زمینه ها ی مختلف که مسلما به رشد جامعه ما و تبادل اطلاعات و افکار کمک خواهد کرد . 

بنظر من کتاب روان است و مسایل سیاسی ایران و امریکا و نگاه نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین خوانندگان امریکایی با ایران محل تولد جلیل مرتضوی  کشوری که در سن 21 سالگی در 1976 قبل از انقلاب 57  انرا ترک کرده است ، می باشد .
جلیل در 5 بخش اول خاطرات خودش از کودکی در یک روستای اردبیل تا رفتن مدرسه در اردبیل در کنار پدرش که کارمند اداره پست بوده است تا رفتن به تهران  در سن 14 سالگی به  عنوان همراه خواهرش که ازدواج کرده بودو همسرش راننده کامیون بیابانی بوده است ، می نویسد . خاطراتش را ساده می نویسد و برای خیلی ها تصویر  خانه و محله داستان کتاب بروشنی  مشخص است .
نداشتن اب لوله کشی در روستا و نداشتن برق و تلفن در ان سالها ی 1955 و بعد را بخوبی تصویر می کشد .  داستان گم شدن وی در شهر اردبیل و تصور اینکه خانواده اش در روستا فکر می کردند پیش پدرش در اردبیل است پدرنیز فکر می کند جلیل خردسال در نزد مادر و خانواده در ده است . و جلیل با یک خانواده که وی را نمی شناسند و وی با پسرشان اشنا شده است زندگی می کند . فصل 2
سادگی زندگی ان دوران و اعتمادها علیرغم نبودن امکانات رفاهی چیزی که این روزها یک ارزو تلقی می شود .
مرتضوی مهمترین بخش زندگی خودش را یعنی از 14 سالگی به بعد  یعنی زندگی در تهران و . حادثه ای که باعث نابیناییش می شود نمی نویسد . اینکه چگونه درسش را ادامه داد ه  و چگونه با واقعیت تلخ نابینایی که هنوز در بسیاری از کشورها با  ترحم به انها نگاه می شود ، روبروشده و کنار امده است و  تا 21 سالگی و  سفر به امریکا  نمی نویسد.  مسایلی مانند مدرسه - همشاگردیها - تقاوت فرهنگی و زبانی  - مقایسه تهران با اردبیل ازمننظر های مختلف شهری - اقتصادی - فرهنگی
مرتضوی کتابش را همانگونه که در مقدمه اش اورده است از منظر یک امریکایی عضو حزب دمکرات امریکا که به دمکراسی و نظام حقوقی امریکا و اصلاح سیستم سیاسی ان باور مند است  و. انجا که در ابتدای کتاب سیاست های اقتصادی امریکا به اسرایل و مصر سالانه به چند میلیارد دلار می رسد در جالیکه 17 هزار میلیارد دلار بدهی دارد .  یکی از دلایل انتقاد نویسنده نیاز به کار و سرمایه در داخل خود امریکاست  . .  مرتضوی در دشمنی های بین ایران و اسراییل ، طرف کشور محل تولدش را می گیرد .زیرا مثلا هیچ گاه از سرمایه گذاری های عظیم و کمک های دولت ایران به مخالفان اسرایل و نیز به سوریه را انتقا د نمی کند که ماهیتا این پولهامی تواند در داخل ایران و امریکا سرمایه گذاری شود.
مرتضوی معتقد است که باید بین ایران و امریکا گفت و گو و ارتباط برای خاورمیانه ارام تر برقرار شود
مرتضوی بدرستی می نویسد تندرویان دو کشور ایران و امریکا نمی خواهند روابط سیاسی دو کشور خوب شود   وی با اشاره به سخنرانی امیدوار کننده اوباما و روحانی در سازمان ملل در شهریور 1393 - ُسپتامبر   2014
برای ایجاد یک چارچوب گفتگو مناسب است . چیزی که با ادامه مذاکرات بین جان کری و ظریف  در امروز مارچ 2015 نشان از دقت مرتضوی و تحلیل درست وی از این رویداد داشته است .
مرتضوی معتقد است که باید تحریم ها ی ایران برداشته شود ویک شرط اصولی برای لغو تحریمها را تقویت بخش خصوصی موتور اقتصادی ایرانی  می داند .


یکی از ایرادهایی که به جلیل می شود داشت این است که وی در حالی از دستمزد 20 سنتی خودش به عنوان کمک در مغازه صحبت می کند که بایستی اجاره خانه هم ذکر شود که بشود مقایسه ای بین دستمزد ها و اجاره خانه که همواره بخش قابل ملاحظه ای از حقوق شا غلین را می گرفته است را می نوشت . شاید خوانند ه امریکایی فقط عمق فقر را در ایران ببیند که البته وجود داشته است .
وی در بخش 6 بخوبی از برتری امریکا در کار دواطلبانه که یک ستون قوی اجتماعی جامعه امریکا هست ، یاد می کند .  وی به مطلب طنز گونه ای اشاره می کند که چگونه در ان دوران موقع خرید   دوچرخه پدالی بایستی امصا می دادیم که از نظر روحی وفیزیکی برای دوچرخه سوار شدن مشکل ندارم زیرا دوچرخه می توانست به دیگران صدمه بزند .  می ولی برای اسلحه 24 صفحه راهنما   دارد ولی کسی برای سلامت روانی نمی پرسد  . در حالیکه تعداد ادمهایی که با دوچرخه می میرند قابل مقایسه با اسلحه در جامعه امریکانیست .  ص 48 بخش 6
در بخش 7 مرتضوی گذار امریکایی ها را از سخت کوشی در دهه 70 میلادی  با امروزکه میلیونها کارگر امریکایی بیکار هست و کارها به خارج از امریکا منتقل شده است ، گله می کند . وی اشاره ای دارد به تجربه اش از سمیناری که یاد موفقیت و پولدارشدن را به شما یاد می دهند  6 کلید موفقیت را .  در اخرجلسه مرتضوی نوارها را 100 دلار خریده بود که بعدا استادی برای وی می گوید تمام اینها در کتابخانه ها موجود است .  . مرتضوی می گوید من گفتم ولی سخنران می گفته ادم موفق و پولداری شده است . دوستش می گوید خوب از راه فروش همین نوارها به این موفقیت رسیده است زیرا روانشناسی ادمها را که می خواهند در امریکا موفق بشوند می شناسد .
بخش 8 کتاب در ستایش امریکا هست . در این بخش بر اساس سخنان روزولت در سخنرانی اتحاد 1941  در مورد4 اصل مهم  ازادی بیان و ازادی عبادت و اازدی برای بدست اوردن هر چیز و ازادی از داشتن ترس صحبت می کند .  در این بخش وی از دمکرات بودن خود و نیک بودن که خصلت یک عضو حرب دمکرات امریکا بوده است صحبت می کند  مرتضوی به اهمیت پست و نقش ان در جامعه امریکا می پردازد . اینکه چگونه پست چی در خیابان ( در ان دهه ) به همه سلام میکند  به وظایفش عمل می کند وی از اینکه قرار شده است روزهای شبنه توزیع پست بدلیل صرفه جویی در هزینه های دولتی ،و نیز تلاش جمهوری خواهان برای خصوصی کردن اداره پست می نویسد و می گوید  یک تلاش عمومی برای جلوگیزی از این کار در حال شدن در امریکا هست . . وی نگران از دست رفتن بخشی از تاریخ  امریکا با خصوصی شدن پست هست . دراینجا وی به مشکل پست در تهران فعلی می پردازد که مجبور می شود شیرینی به پست چی بدهد که نامه سفارشی سفارت امریکا برای ویزا خانواده اش را که منتظر ش بوده و مهلت کمی داشته است را در اداره مرکزی پست پیگیری کند ..
اینکه ایران د ران دوران پست نداشته است ولی پست  در ایران گذشته نیز نقش خوبی را اجرا کرد ه بود .مسلما نه به خوبی امریکا ولی در حد استانداردهای منطقه خاورمیانه واسیا .


وی در زیبایی حغرافیایی امریکا صحبت می کند  وی می گوید که امریکا امگاناتش مساوی عرضه می کند . مردم امریکا هم از بودن در امریکا که در ان اگر اراده کنند می توانند به ان دست یابند خوشحال هستند . انها یاد گرفته اند که خوشحالی خود سرزمین امریکاست .  وی به تاریخچه اینکه چگونه به شما کمک کنم   
How may I help you
نویسنده میگوید این از ریشه اریستوگراسی گذشته که خدمتکارها به اربابان خود می گفتند چگونه به شما خدمت کنیم ؟ بر می گردد .
مرتضوی در مورد خلاقیت در امریکا و اینکه چگونه به ایجادان کمک می شود صحبت می کند .
این بخش هایی را که مرتضوی بدرستی مطرح می کند در دهه کنونی امریکا ، چه در سیاست داخلی امریکا و چه در سیاست خارجی ان با چالش های جدی داخلی و جهانی روبرو است . جنبش ما 99 درصد هستیم. ورشکستگی مالی بسیاری از مردم امریکا بدلیل  حریص بودن بخش های مالی و بانکها در مورد وام خانه ها - نمونه های از این چالش ها هستند . چالش جدی تردیگری که وی به ان نمی پردازد نژادپرستی عمیق در امریکا هست که جامعه امریکا را نه تنها چند دسته بلکه متخاصم کرده است نمونه های اخیر فرگوسن و نیویورک و شورش ها و اعتراضات مردمی در قتل سیاهان امریکا توسط پلیس امریکا که بشدت خشونت طلب هست را می توان اشاره کرد که برای چند ماه امریکا را در راس خبرهای دنیا قرار دارد و تمامی سیاستمداران امریکا را به موضع گیری واداشت .   دعوای بین یهودیان با دیگران - یهودیان با سیاهان - سیاهان و سفیدها - دعواهای نژادی مسلمانان و ضد مسلمانان که هر روزه به دلیل ازادی بیان رسانه ها به ان دامن زده می شود ، نشانه های بجران جدی اجتماعی در جامعه امریکا هست
شاید دهه 70 و 80 نظرات مرتضوی درست باشد ولی امروزه امریکا جامعه عادلانه ای نیست و جامعه ای که در ان عدالت برقرار نباشد ( عدالت اجتماعیی و اقتصادی ، دمکراسی و نهادهای ان نیز زیر سوال هستند ..  براستی دمکراسی در امریکا چگونه تعریف می شود وقتی که برای برنده شدن در ریاست جمهوری بیش از 200 میلیون دلار باید هزینه کرد و یا برای سناتورو شهردار و دادستان شدن باید صد ها هزار دلار هزینه کرد . با عمیق شدن اختلاف طبقاتی انها که امکانات مالی ندارند بالطبع انتخاب چنداانی هم ندارند . به این اضافه کنید دو حزبی بودن امریکا را در حالی که تا 40 درصد جامعه در انتخابات سیاسی مشارکت ندارند .
این در حالی است که مرتضوی در طرح مسایل کمبودهای جامعه ایران در دوران کودکی تصویر کاملی برای مخاطب امریکایی نمی گذارد . مثلا بخش مثبت فرهنگی جامعه ایران - درستی دربین اقشار مختلف نمونه ای نمی اورد . یعنی به نظر یک امریکایی فکر می کنم چنین تصوری خواهد بود که جلیل ها با امدنشان به امریکا از جهنم به بهشت وارد شده اند و  امریکا انان را به مقام انسانی و اعتبار امریکایی رسانده است . که همه اینها جای انها در این کتاب خالی است .
بخش 9 تا 17 را هم در فرصتی دیگر نقد خواهم کرد .
ریچموند هیل - کانادا
سه ماه مارچ 2015 برابر با 14 اسفند  1393



دوشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۳

کودتای مجاهدین برای تصرف چهارشنبه سوری ریچموندهیل 2015

Kent Elson, LL.B.کنت اندرسون
Klippensteins, Barristers and Solicitors   وکیل بنیاد  فرهنگی فروردین ملاقاتهای گروه سیاسی ای را که چهارشنبه سوری ریچموندهیل را  بر طبق قانون دسترسی به اطلاعات دولتی از شهرداری ریجموندهیل گرفته بود را برای من ارسال کرد .

خانم  مینا فدوی و علی وکیلی  از تشکیلات مجاهدین خلق در کانادا  از امضا کنندگان قرارداد  و خانم کتی فدوی  از دفتر  تجارت علی وکیلی  هماهنگ کننده این حرکت غیر دمکراتیک بوده است .  خانم مینا  فدوی - بنگاهی ( REAL STATE- هستند .

 اطلاعیه چهارشنبه سوری سیاسی ریچموندهیل در ایران استارو شهروند منتشر شده است .  دفتر وکالت  پسر علی وکیلی یکی از حامیان مالی این برنامه هست .شهروند و ایران استار و سلام تورنتو  از حامیان چهارشنبه سوری سیاسی هستند . - شهرام صارمی (زرورق ) از تیم علی وکیلی -   دکتر  شمس کلینیک چشم پزشکی  اریا ( از حامیان رضا بنایی و امضا کنندگان نامه علیه سوال کنندگان از رضا بنایی سلطنت طلبان )-  .  به این می گن کار تیمی - همه یک گوشه کار را بخاطر کامیونیتی ایرانی می گبرند . سوال این است که اینها در 8 سال گذشته کجا بودند ؟ خبرها دیر می رسد .


ali Vakil  علی وکیلی - طیف مجاهدین خلق 

قرارداد چهارشنبه سوری سیاسی 2015 در ریچموندهیل
مینا  فدوی Mina Fadavi

یکشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۳

امکان حضور هارپر نخست وزیر کانادا برای اولین بار در یک حمع ایرانی

باخبر شدیم که اقای هارپر نخست وزیر کانادا برای اولین بار قصد دار د که در مهمانی عید نوروز ایرانیهای جی تی ای ( تورنتو ) 2015 شرکت کند . این سوال را همیشه از همه سیاستمداران محافظه کار دراین 8 سال کرده بودم .  از سوی دیگر بنظر می اید حرکتی است برای کنترل تیرگی بیشتر روابط با جامعه ایرانی بعداز توهین نماینده محافظه کار حزب که با قاطعیت اقای حقگو ا زائتلاف کانادایی ایرانی برای صلح رسانه ای شد . ضمن استقبال از حضور نخست وزیر محافظه کار برای دیدار دست اول با جامعه ایرانی برای اولین بار ، چند نکته  پشت پرده بدون تعارف و بدو ن سانسور را هم خدمت دوستان عرض کنم . 3 مهمانی در حال بررسی است
قرار است لوح های تقدیر به افراد و گروه هایی داده شود .
1-  دومهمانی در مارچ 20 در شهر ریچموندهیل هست
یکی از مهمانی ها توسط گروهی که چتر  فرهنگی مجاهدین خلق عمل کرده است می باشد . این گروه سال گذشته جاستین ترودو  رهبر حزب لیبرال را دعوت کرده بودند .     حضور نخست وزیر در این مهمانی توهین جدی به اکثریت ایرانی های ضد خشونت و و ا بستگی هست .

نماینده لیبرال ریچموندهیل که طرفدار تحریم وتاکنون  در طیف مجاهدین بوده است در این مهمانی شرکت می کند .


2 - یک مهمانی ادغام شده از یک گروه فرهنگی جامعه ایرانی  که متاسفانه با مشارکت گروه فردوسی  که دست اندرکاران ان از سلطنت طلبان فعال بوده اند و سالهاست  سیاستمداران کانادایی را  در مراسم نوروز راهنمایی غلط کرده اند که حاضرین نمایندگان و برگزیدگان جامعه ایرانی در تورنتو و جی تی ای می باشند که یک تحریف و دروغ اشکار بوده است .
3- یک گروهی که برای سالمندان فعالیت می کند ولی بنیانگذاران ان از نزدیکان به رضا پهلوی می باشند  در روز مارچ 21 مهمانی دارند .

حداقل توقع این است که نخست وزیر در هر مهمانی که حاضر شد  نخست وزیر بداند که با یک طیفی از جامعه ایرانی در تماس است و میزبانان نیز خودشان را به عنوان یک نفر از جامعه ایرانی معرفی کنند و نه نماینده جامعه ایرانی .   قرار است لوح های تقدیر به افراد و گروه هایی داده شود .