Translate

یکشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۹۴

چهارشنبه سوری 2016 ریچموندهیل امسال هم توسط حامیان مجاهدین و رضا پهلوی برگزار می شود

چهارشنبه سوری 2016 ریچموندهیل مانند سال 2015 توسط هوادران گروه مجاهدین ( رجوی ) و رضا پهلوی با کمک رضا مریدی نماینده لیبرال ریچموندهیل و شهردار دیو بارو برگزار می شود .
برای شفاف سازی نام اعضا کمیته برگزار کننده چهارشنبه سوری 2016 را برای اطلاع جامعه ایرانی منتشر کنید .
علی وکیلی از مسولین تشکل مجاهدین از برگزارکنندگان این مراسم هست
2016 Richmond Hill Iranian Fire Festival , Charshanbe Soori running by pro Mojahedin ( rajavists ) and Monarchist..
they have hidden political agenda who are supported by Liberal MPP Reza Moridi and Mayor Dave Barrow.a
ّdo not Mislead Iranian community . release the name of organizers to show who are behind the take over of Iranian Fire Festival cultural event in Richmond Hill
چهارشنبه سوری 2016 ریچموندهیل مانند سال 2015 توسط هوادران گروه مجاهدین ( رجوی ) و رضا پهلوی با کمک رضا مریدی نماینده لیبرال ریچموندهیل و شهردار دیو بارو برگزار می شود .
برای شفاف سازی نام اعضا کمیته برگزار کننده چهارشنبه سوری 2016 را برای اطلاع جامعه ایرانی منتشر کنید .
Farvardin Cultural Centre
Feb 21-2016
دوم اسفند 94

تعدادی از داوطلبان جوان بنیاد فرهنگی فروردین - چهارشنبه سوری 2009 - ریچموندهیل 

شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۴

شکایت فعالین اجتماعی از کانادا در کمیته سازمان ملل ژنو بدلیل نداشتن سیاست خانه سازی برای کم درامدها

فعالین اجتماعی تورنتو علیه کانادا در سازمان ملل بخاطر نداشتن سیاست خانه سازی برای کم درامدها ،شکایت می کنند
ایرکانیوز به نقل از تورنتو استار --20 فوریه 2016- اول اسفند 94
بعداز10 سال مطالعه سیاست دولت فدرال کانادا در خانه سازی برای کم درامدها ،مایک کرگ ( بی خانمان سابق ) و کنت هافی ( وکیل ) و انطباق با میثاق های بین المللی ، انها برای حق مسکن به ژنو می روند .
روز دوشنبه 22 فوریه ، دو شهروند تورنتو به ژنو می روند تا در برابر کمیته سازمان ملل متحد در مورد انطباق میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی موضوع را مطرح کنند .



مایک کریک ،می گوید ما یک بحران مسکن در کانادا داریم . وی گفت که پس از تشخیص سرطان در اوایل 1990s فقیر و بی خانمان شد ، و در حال حاضر فعال در جنبش ضد فقر تورنتو است. "این یک فاجعه ملی است که توسط دولت های کانادا نادیده گرفته است."
کنت هالی وکیل گروه می گوید ما به این دلیل به سازمان ملل می رویم زیرا نیست که ما در برابر قاضی استدلات خودمان را بیان کرده باشیم . انها از ابتدا جلوی ما را گرفتند و اصلا اجازه طرح موضوع جق مسکن شهروندان را ندادند.
در سال 2010 مرکز حقوق برابری در مسکن و چهار گروه تورنتو بی خانمان بر انفعال دولت های فدرال و استانی را در بی خانمانی و عدم رعایت حقوق شهروندی برای داشتن حق مسکن ، را به چالش کیشدند .
.
اما موارد این گروه ها شامل 10،000 صفحه از شواهد ثبت شده توسط متقاضیان، هرگز توسط دادگاه شنیده نشد زیرا وکلای دولت انتاریو و فدرال -اتاوا در یک حرکت قانونی موفق با ارانه لایحه ای در سال 2013 را ه این پرونده را بستنند و پرونده بدون شیندن بسته شد .
دیوان عالی کانادا، نیز در ماه ژوئن 2015 درخواست تجدید نظر را رد کرد . دادگاه تجدید نظر ، رای دادگاه بدوی را که گفته بود مبارزه با بی خانمانی وظیفه مچلس هست نه دادگاه ، را تایید کرد .
این حکم این احساس را به ما داد که ما دوباره اخراج شدیم . کریک می گوید "احساس شرم کردم که من در کشور ی زندگی می کنم که حقوق بسیار اساسی زندگی را به رسمیت نمی شناسد ."
در طول انتخابات فدرال پاییز گذشته، حزب نیو دمکرات و لیبرال در مورد مسکن به عنوان یک حق انسانی و نیاز به یک استراتژی ملی مسکن سخن گفتند. اما فعالان می گویند که مسئولیت برای مسکن در دولت لیبرال جاستین ترودو در میان سه وزیر تقسم شده است .
- وزیر توسعه اجتماعی ژان ایو دوکلوس،
تاسیسات زیر بنایی و زیرساختها Amarjeet سهی امرجیت وزیر و کارولین بنت، وزیر امور بومیان کانادا .
" علیرغم وعده انتخاباتی یک استراتژی ملی مسکن مبتنی بر حقوق بشر با بودجه و ساخت و ساز و اهداف خاص برای ساخت مسکن ارزان قیمت تدوین نشده است . "
این گروه در ارائه آن به کمیته سازمان ملل متحد می گوید.
هیچکدام ازوزرا به وعده بدولت برای عمل به تعهدات دولت فدرال برای برای 350،000 واحد مسکن ارزان قیمت را تایید نکردند .
دوکلوسی سخنگوی توسعه اجتما عی می گوید دستور العمل وزیر در مورد برنامه های مسکن مشخص شده است . ولی در این مرحله ما (جدول زمانی.) دقیقی برای آن نداریم این چیزی است که ما در حال کار بر روی ان هستیم . ، گفت:" متیو فیلیون. "سخنگوی وزیر می گوید برخی از اطلاعیه ها در آینده نزدیک در مورد جزبیات خواهد بود .

دانشگاه تورنتو محقق ارشد امیلی پارادیس، که رکورد سوال انگیز کانادا در مسکن را در سال 2006 به به کمیته سازمان ملل متحد 06 ارائه داده بوده است گفت: انتظارات بالا هستند.
او گفت: "برای کانادا که زمانی شهرت بین المللی کانادا در مورد حقوق بشر داشت ، به کشوری د ر حال سقوط تبدیل شده است .
"من قطعا امیدوارم که این یک فرصت برای کانادا برای بازبینی خود باشد .
فعالان مسکن می خواهند
ا- دولت فدرال
اطمینان از دسترسی بشهروندانی که در حاشیه هستند بتوانند مطالبات حقوق اجتماعی و اقتصادی را در برابر دادگاه ها بیان کنند .
.
اتخاذ یک تعریف مبتنی بر حقوق بشر از مسکن مناسب بر اساس نرخ حدود 30 درصد از درآمد خانوار
.
اتخاذ حق مسکن مناسب، مقرون به صرفه و قابل دسترس برای همه، به ویژه برای جوامع آسیب پذیر و به حاشیه رانده شده
توسعه یک استراتژی ملی مسکن مبتنی بر حقوق بشر جامع با اهداف و جدول زمانی از جمله تعهدات به ساخت غیر انتفاعی،، مسکن اجتماعی تعاونی و حمایتی
2- دولت انتاریو
اطمینان از دسترسی به عدالت برای گروه های در حاشیه و اجازه می دهد افراد و سازمان ها برای مطالبه حقوق اجتماعی و اقتصادی قبل از دادگاه.
اهداف تنظیم و جدول زمانی برای بالا بردن مزایای کمک های اجتماعی ( ولفر ) براساس قیمت مواد غذایی و اجاره در بازار
معرفی مقررات برنامه ریزی برای حصول اطمینان از تحولات جدید شامل ساخت درصد ی از واحدهای مسکونی مقرون به صرفه.
کنترل اجاره برای جلوگیری از اخراج مستاجرا ن در واحدهای مسکونی خصوصی.
اطمینان از دسترسی به مسکن ارزان قیمت برای همه جوامع کم درآمد.
3- شهرداری
معرفی پروتکل برای هشدار آب و هوای سرد شدید بر اساس بهترین شیوه جهانی
اجرای مقررات برنامه ریزی و حصو ل اطمینان از همه تحولات جدید شامل بودجه برای ساخت درصد ی از واحدهای مسکونی مقرون به صرفه.
توسعه استراتژی برای رسیدگی به پیشگیری اخراج، پیشگیری بی خانمانی و دسترسی به مسکن مقرون به صرفه.
سعید سلطانپور
انجمن خبرنگاران و نویسندگان قومی امریکای شمالی ( کانادا )
Association of North American Ethic Journalists and Writers
Advocates taking Canada's housing policy to UNBy: Laurie Monsebraaten By: Laurie Monsebraaten Toronto Starاخبار ایرانیان کانادا Iranian Canadian News
www.irca.news

رای دادن یا ندادن - کدام راهکار هست ؟ چرا خارج از کشور وزنه ای در معادلات سیاست محسوب نمی شود ؟


رای دادن یا ندادن - کدام راهکار هست ؟
19 فوریه 2016- 30 بهمن 94
سعید سلطانپور
بنظر من با توجه به ضعف احزاب و تشکلات سیاسی در ایران ، یک راهکار مناسب انتقال این پیام هست که با وجود اصل بعدا اضافه شده ولایت مطلقه فقیه به قانون اساسی ایران ، هیچ نماینده ای و هیچ مجلسی نمی تواند از منافع و حقوق مردم دفاع کند مگر اینکه با ولی فقیه و مرزهای اقتصادی سیاسی ان در تضاد قرار بگیرد .
از سوی دیگر 37 سال از اولین انتخابات جمهوری اسلامی در 12 بهمن ، بغیر از سلطنت طلبان که د راقلیت بودند و چریکهای فدایی ( جناح اشرف دهقان ) هیچ گروه دیگری انتخابات را تحریم نکرد .
بعدا در انتخابات قانون اساسی در مجلس خبرگان که قرار بود مجلس موسسان باشد ، مجاهدین به دلیل ولایت فقیه در انتخابات شرکت نکردند . در انتخاباات ریاست جمهوری 58 هم خمینی ، مسعود رجوی نامزد مجاهدین در انتخابات ریاست جمهوری را بدلیل اینکه به قانون اساسی را ی نداده بود ، حذف کرد . البته توجیه قانونی ان هم مبنا داشت . کسی که به قاون اساسی رای نداده است چگونه می خواهد به عنوان مقام حافظ قانون اساسی از ان حفاظت کند .
با گذشت زمان ، هردوره ای ، با حذف جناجی و گروهی ،گروه ها ی جدیدی به تحریم انتخابات اضافه شدند .
در ان سالهای جنگ هم که کوپن ارزاق مرسوم و حیای بود شایعه اینکه هرکس مهر در شناسنامه اش نباشد ، کوپن به وی تعلق نخواهد گرفت ، بسیاری را مجبور می کرد که در انتخابات شرکت کنند .
اینکه ا ین شایعات توسط خود حکومت تولید و تبلیغ شده بود یا نه ، مقوله جداگانه ای هست ولی در عمل کارساز بود .
داشتن مهر انتخابات برای ثبت نام در دانشگاه - گرفتن کالاهای اساسی مانند یخچال و کولر در دوران جنگ استخدام های دولتی کم وبیش اعمال می شد و در شرکت بخشی های ناراضی از جامعه تاثیر داشت .
با شروع جنگ ایران و عراق و نیز شروع جنگ مسلحانه حکومت با مجاهدین خلق در خرداد 60 و سرکوبی شدید مخالفین که از مجاهدین تا چریکها و همه کسانی که با جنگ مسلحانه مخالف بودند از نهضت ازادی و حزب توده و چریکهای فدایی اکثریت را در بر گرفت . ، بزرگترین تشکل های سیاسی ایران مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی را که مشروعیت انقلاب و مردمی بخاطر مبارزه با دیکتاتوری شاه را داشتند و به همین دلیل هم شهامت و مشروعیت مخالفت با خمینی را داشتند ، ، خشونت های بی رحمانه حاکمیت از یک سو منجر به سکوت هواداران باقی مانده دستگیر نشده و یا اعدام نشده در ایران و یا تبعید و مهاجرت انها به غرب شد ، و از سوی دیگر تکرار اشتباهات استراتژیک مجاهدین و رجوی برای رویارویی مسلحانه با حکومت مذهبی و سرنگونی به هرقیمت رژیم حتی د رکنار صدام حسین که در حال جنگ با ایران بود ، اخرین ارتباط این جریان با پایگاه داخلی خودش را از دست داد . یکی ا زدلایل ماندگاری تشکیلاتی مجاهدین ، تزریق مالی وسیع صدام حسین از طریق دلارهای نفتی عراق به این تشکل بود.
تشکل های سیاسی خارج از کشور با طولانی شدن ادامه حضور در خارج و دور افتادگی فیزیکی از ایران و مردم ایران ، تحریم را در انتخابات در همه ادوار ترویج کردند .غاقل از اینکه این جریانات از بختیار تا سلطنت طلبها و مجاهدین بر سرنگونی چند ماهه رژیم تاکید می کردند . چیزی که هم نسلی ها ما تا سالیان دراز در طول جنگ .و بعدا زان ، با بازکردن پیچ رادیو ها ، دوست داشت این خبر را بشنود . خبری که به باورربرخی از جریانات سیاسی تبدیل شد ، در حالیکه برای سرنگونی هر رژیمی ، نداشتن مشروعیت همراه با داشتن اپوزیسیون جدی با پایگاه های داخل کشوری ، شروط لازم و ملزوم هستند .


مردم به دعوت اپوزیسیونی که بارها تحلیل هایش اشتباه در امده است ، و در 30 سال اقامت در تبعید و مهاجرت نه تنها نتوانسته با نسل های جدید ایرانی که حداقل 40 سال هست انتخابات را از کودکی شینده و تجریه کرده است ، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور که سانسور وجود ندارد ، ارتباط برقرار کند ، هیچ ریسکی را نخواهند پذیرفت .
مردم به احزاب و جریانات سیاسی اعتماد خواهند کرد که در سخت ترین شرایط در کنارشان بوده باشند .
باید واقعیت ها را گفت . هر چند تقریبان بغیر از10 درصدی از مردم که از جناح انحصار طلب در ایران حمایت می کنند و البته به اسلحه -پول و تلویزیون و رسانه دسترسی دارند ، کمتر کسی هست که نداند در سیاست ایران چه خبر هست .
با وجود این همه رادیو و تلویزیون و رسانه که خبر های امام جماعت قصبه دور افتاده ای را نیز پوشش می دهد ، چیزی هم هست که مردم ندانند ، ایا اپوزیسیون جرف چدیدی برای مردم دارد ؟
چگونه می شود به داخل کشوری ها گفت د رانتخابات شرکت نکنید وقتی کمتر کسی جریانات سیاسی ارا جدی می گیرد .


باید به مردم گفت که باوجود بالاتر بودن ولی فقیه ازقانون و برتری بر همه شهروندان ایران ، با فرستادن نماینده ای حتی مترقی ، توقع تغییر نداشته باشید . ولی تجربه سیاسی ایران نشان داده است که اتفاقا در هردوره ای بخشیهای زیادی از نیروهای نظام ، به مشکل واقعی و جدی بر سرراه حقوق مشروع مردم ایران پی می برند ولی اهرم های لازم برا ی تغییر را ندارند . ی


وظیفه اپوزیسیون چیست ؟ تشدید تضادها ی جناحهای سیاسی و یا متحد کردن انها .؟
تجربه 37 سال تحریم نشان داده است که این جریانات نیرو بدست نمی اورند بالکه نیرواز دست می دهند . به سرنوشت اشرف دهقانی - رضا پهلوی - مسعود رجوی - فرخ نگهدار -بنی صدر نگاه کنید . متاسفانه همه انها نیروهایشان از نظر کمی تحلیل رفته است . کمتر کسی در نسل جدید ایران مجاهد می شناسد ، چریکها را شاید در کتابی و یا مقاله ای خواننده باشند ولی درصد بسیارکمی هستند .


مهم نیست که شما چقدر حرف حق بزنید مهم این است که برای تغییر باید این حرفها را مردم بشنوند ، به ان علاقه مند شوند و به شما و ان حرف باور مند شوند تا جرکتی ایجاد شود . اگر قرار هست خود مردم داخل کشور اتوماتیک وار به حرگت دربیایند که جرا باید رهبر اپوزیسیون از بیرون انتخاب کنند ؟
حرف و پیام هر ادم سیاسی و هر جریان سیاسی به اندازه اعتبار سیاسی و ووزنه اجتماعی اش در حاکمیت ها و بین مردم جدی گرفته می شود .
یادمان باشد همه دولتها و همه جریانات سیاسی از جریانات سیاسی و مقدار واقعی نیرو و اعتبار اجتماعی و سیاسی شان کم و بیش تحلیل دارند .


یک سوال اساسی باید پاسخ داده شود ایا تفاوتی بین خمینی ومنتظری نبود ؟
مسلما بود ، خمینی حکم قتل زندانیان سیاسی محکوم شده در سال 67 را داد د رحالیکه بسیاری از زندانیان سیاسی ازاد شد ه که اتفاقا د راین جریانات سیاسی ، فعال هستند ، نتیجه تلاشهای منتظری در ازادی زندانیان سیاسی دهه 60 هستند . تلاشی که به قمیت زندانی شدن منتظری و کشته شدن دامادش مهدی هاشمی از سوی رفسنجانی - لاجوردی شد .
امروز سال 94 ، خمینی مرده است ، پسرش احمد را کشته اند - نوه اش حسن ، رد صلاحیت می شود . مرد دست راست خمینی ،بعنی رفسنجانی صلاحیتش زیر سوال هست .
انها در حناح غالب حاکمیت نیستند ولی اگر خشونت نباشد امکان حذف فیزیکی به این سادگی ها در این زمانه ممکن تیست .


سوال این هست ،ایا اپوزیسیو ن انقدر قدرت دارد که حکومت را تغییر بدهد ؟ تجربه نشان داده است نه .
اینکه حکومت ماهیتا تغییر کرده است ؟ نه ولی مجبور است زیر فشار مطالبات مردمی و نیروهای داخل خودش ، به تغییراتی تن بدهد . رعایت مسایلی را بکند .


وظیفه یک سیاستمدار خوب این هست که بین داده های موجود ، انرا که برای مردم ضرر کمتری دارد، انتخاب کند . چیزی که هزینه اش برای مردم و فعالین اجتماعی و سیاسی داخل کشور کمتر باشد . به مردم باید تمامی راه ها را تحلیل کرد و به انها اختبار داد که خودشان انتخاب سیاسی شان را بکنند .
پذیرفتن ضعف هر نیروی سیاسی قدم اول در راه پیروزی هست . بر ای اینکار شهامت و صداقت لازم دارد چیزی که اتفاقا توده های مردم ، امروزه انرا بهتر و زودتر می پذیرند و استقبال می کنند . برای سال 1404 برنامه ریزی کنید . .
.

Saeed Soltanpour


چهارشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۴

زمان پایان دادن به قیمت گذاری داروهای ژنریک توسط دولت های استانی


زمان پایان دادن به قیمت گذاری داروهای ژنریک توسط دولت های استانی
ایرکانیوز به نقل از تورنتو استار- 17 فوریه 2016 برابر با 28 بهمن 94
دکتر رضا عطاران - می نویسد
زبان آلمانی پر از اسم  های غیر قابل مقایسه است، مانند " این صورتی هست که سیلی می خواهد "  
Backpfeifengesicht
احتمالا د رفکر من و شما وقتی که مارتین شکریل ، ریس داروسازی قیمت قرصی را که ارزان بود را یک شبه 750 دلار اعلا م کرد ، ضرب المثل آلمانی بود .
دکتر امیر عطاران 
البته در کانادا از این شرکتهای داروسازی کم نیستند یکی کمپانی   والینت هست  که یک شبه داروهای ژنریک را قیمتش را تا 2500 برابر بالا برد .           VALEANT
سازمان نظارت بر قیمت گذاری داروهای ژنریک  کانادا اخیرا گزارشی را منتشر کرده است . بر اسا س  گزارش ، قیمت داروهای ژنریک بطور متوسط از 19 تا 31 درصد گران تر ازآمریکا - اروپا و استرلیا و نیوزیلند هست
با توجه به هزینه سالانه 5.4 میلیار دلاری داروهای ژنریک در کانادا ، این رقم می تواند بین 1 میلیارد دلار تا 1.67 میلیار د دلار صرفه جویی شود . یعنی هر کانادایی 28 تا 49 دلار از جیبیش می رود .
ازانجا که استان های کانادا بجای مذاکره و چانه زنی ، هر قیمتی را که شرکتهای داروسازی تعیین می کنند را می پذیرند .
اگر قیمت داروی اصلی یک دلار باشد انتاریو 25 سنت برای داروی ژنریک می پردازد .  هیچ رقابتی هم در
میان نیست .
سخه Apotex آموکسی سیلین، یک آنتی بیوتیک های اساسی است که  همه ما انرا استفاه کرده ایم .  ژنریک ساخت  شرکت داروسازی اپو تکس  رادولت نیوزیلند 0.039 $ به ازای هر 500 میلی گرم کپسول می پردازد، اما انتاریو 0.342 $  می پردازد  8 برابر بیشتر.
انرا به انتاریو  13 برابر بالاتر می فروشد Apotex آملودیپین، یک قرص   10 میلی گرم فشار خون را  نیوزیلند 0.027 $   می پردازد   ا انتاریو $ 0.359 می پردازد .
در حالیکه داروی ساخت انتاریو باید در کانادا ارزان تر از نیوزیلند باشد نه گرانتر . مخارج صادرات را ندارد .. تعداد درخواست انتاریو هم بیشتر از نیوزیلند هست . یعنی باید تخفیف بیشتری بگیرد .
ما باید برای خرید دارو از رقابت د ربازار داروسازی استفاده کنیم . دولت امریکا در مهد سرمایه داری و ازادی قیمت گذاری ، از این شیوه برای خرید استفاده می کند
در حال حاضر، یک فرصت سیاسی طلایی  وجود دارد برای حل این مشکل، دکتر اریک هاسکینز، وزیر بهداشت انتاریو و دکتر جین فیلپات وزیر بهداشت فدرال. هر دو به عنوان پزشکان در فقیرترین بخش های آفریقا کار  کره اند .
. هردوی انها  با محدودیت بودجه اشنا هتسند .  انها در خط اول تجدید احیای توافق بهداشت ملی بین استانها و دولت فدرال هستند که در دولت هارپر دچار مشکل شد .
یک گروه کاری جدید وزرای بهداشت کانادا برای  دسترسی همگانی تر و  منصفانه، دسترس مقرون به صرفه به داروهای مناسب تشکیل شده اند . دسترسی به این توافق سخت هست نه بخاطر اینکه  اپوتکس با ان مخالف هست بلکه بخاطر ان 10 درصد از مردم کانادا که بعلت فقر دسترسی به دارو ندارند . ( در حدود 3 میلیون نفر در کانادا قدرت خرید دارو ندارند -پزشک مجانی هست - دارو در بیمارستان برای بیماران بستری شده مجانی هست ولی برای افرادی که بیمه خصوصی ندارند ، گران هست )
 بلکه انها نمی خواهند  وارد حریم  بازار بیمه خصوصی شوند که دیگر کانادایی به ان وابسته هستند.


چشم انداز وزیران بهداشت ،  سزاوار حمایت از  نخست وزیر وروسای دولتهای استانی کانادا هست . صرفه جویی میلیار دی از تخفیفی که از خرید دارو در بازار رقابتی مناقصه ای می شود بدست اورد را صرف خرید دارو برای فقیرها کنند .  انوقت همه ما کانادایی می شویم .

پروفسور امیر عطاران - حقوقدان - پزشک - استاد حقوق و استاد پزشکی دانشگاه اتاوا -امیر عطاران  برای حقوق بشر و علیه شکنجه و تبعبض علیه  کانادایی ها و غیر کانادایی ها  فعالیت می کند . تلاشهایی زیادی برای برداشتن   امیر عطاران را از پست خود بدلیل افشاگری هایش شد که موفق نبوده است .   
دکتر عطاران  موضوع شکنجه زندانی های افغان که توسط ارتش کانادا دستگیر شده بودند ولی توسط نیروهای افغان در 2007 شکنجه شده بودند را با پیگیری به رسانه ها و مجلس کشاند . بر اساس این پیگیری  سرانجام دولت کانادا در زمان وزرات پیتر مک کی وزیر دفاع وقت هارپر ،  قراردادی با افغانستان امضا کرد که به موجب ان کانادایی ها  زندانی ها را بعداز اننقال به بازداشتگاه های امنیتی افغانستان را نظارت خواهند کند که مورد شکنجه قرار نگیرند .
ترجمه : سعید سلطانپور

انجمن خبرنگاران و نویسندگان قومی آمریکا ی شمالی ( کانادا ) 

دوشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۹۴

افزایش خانواده ها ی بی خانمان در کانادا

\
                  افزایش خانواده ها ی بی خانمان در کانادا

ایرکانیوز به نقل از تورنتو استار-15 فوریه 2016- 26 بهمن 94
 
این گزارش اختصاصی که توسط  تورنتو استار به دست آمده ، عمق حدویرانگر بی خانمانی  کودکان وخانواده ها در کانادا را نشان می دهد.
 
براساس این مطالعه میدانی ، بی خانمانی کودکان و خانواده یک بحران پنهان اما در حال رشد در کانادااست که نیاز به پاسخ همه جانبه از سوی سازمان های دولتی و جامعه دارد.
Family Day by Raising the Roof, a national organization dedicated to finding long-term solutions to homelessness.
این یافته های گزارش  نهاد" روز خانواده باافزایش سرپناه  " است  . پرداختن به مسایلی مانند فقر ، مسکن مناسب، مراقبت از کودکان ، تبعیض، خشونت در خانواده ، ننگ ، سلامت روان کودکان و رفاه  خانواده راه حل می باشد . 
این نهاد ، یک سازمان ملی برای  پیدا کردن راه حل دراز مدت برای حل بی خانمانی است.
.
کانادا حدود  $7 میلیارد  در سال  هزینه ارائه خدمات فوری و حمایت های از بی خانمانها می کند ، گزارش توصیه می کند با تغییر تمرکز بر پیشگیری ، مداخله زودهنگام و ایجاد یک واکنش هماهنگ .
 این امر می تواند ارزان تر و انسانی تر باشد . 
 
اگر ما مسکن برای کم درآمدها نسازیم اما باخشونت مبارزه نکنیم .نمی توانیم  به طور کامل جریان زنان و کودکان را در روند بی خانمانی را متوقف کنیم 
. "اگر ما فقط با راه حل های مقطعی به جای پیشگیری به این بحران نگاه کنید، ما همیشه در یک حالت واکنشی به بحران بسر می بریم ."تصویر غالب از بی خانمانی در کانادا " افرادمسن ، مردان تنها (معمولا سفیدها) که در گوشه خیابان نشسته است . 
بیشتر تحقیقات در مورد این مسئله برروی بزرگسالان و جوانان تمرکز دارد.
 
اما  نمود بی خانمانی خانواده ها اغلب پنهانی ترهست زیرا پدر و مادر و کودکان به دنبال سرپناه موقت با خانواده و دوستانشان بسر می برند  و این امر باعث می شود 
بین سال های 2005 و 2009  استفاده از پناهگاه توسط کودکان در کانادا 50 درصد افزایش یافته و از 6205 به 9459 رسیده است . 
 
.اقامت  خانواده ها در پناهگاه بطور متوسط ​​50.2 روز بوده است که سه برابر بیش تر از گروه های دیگر، می باشد . 
 
بار کارولان ریس نهادمی گوید :
این گزارش 137 صفحه ای شامل مصاحبه با خانواده های بی خانمان و سازمان های که با آنها کرده اند  می باشد ،  گزارش مجموعه ای از ابزار و منابع  لازم برای کمک به سازمان های مدنی و دولت  برای مقابله با این مشکل عملی هست 
 
و گفت: "ما امیدواریم که به عنوان سطح مختلف دولت توسعه استراتژی های مسکن مقرون به صرفه و کاهش فقر در نظر دارد که برخی از آنها از این توصیه ها ترکیب".
تورنتو پدر و مادر جوان هیچ ثابت نشانی (YPNFA) شبکه ای از 30 سازمان، که در دیدار ماهانه برای به اشتراک گذاشتن مشکلات و راه حل فکر بکر وناگهانی، یک مثال از چگونگی پاسخ هماهنگ کمک می کند تا برای جلوگیری از بی خانمانی و مداخله زود هنگام است.
"
، گفت: اما از آنجا که زن و شوهر هر دو از معلولیت رنج می برند و در رفاه هستند، آن را سخت بوده، متقاعد کردن صاحبخانه جدید را به شانس در آنها Levesque، یک اپراتور لیفتراک که تا به حال به ترک شغل خود به دلیل مشکلات مزمن
"تا به حال، ما همیشه اجاره ما در زمان پرداخت می شود. "او گفت، و در حال حاضر با یک نوزاد جدید، آخرین چیزی که من می خواهم انجام است خطر ایمنی خود را با اجاره من پرداخت نیست. "ما فقط می خواهم به پیدا کردن یک محل که در آن ما احساس خوش آمدید. اما آن را واقعا دشوار وجود دارد. "
 
افزایش خانواده ها ی بی خانمان در کانادا
ایرکانیوز به نقل از تورنتو استار-15 فوریه 2016- 26 بهمن 94
این گزارش اختصاصی که توسط تورنتو استار به دست آمده ، عمق حدویرانگر بی خانمانی کودکان وخانواده ها در کانادا را نشان می دهد.
براساس این مطالعه میدانی ، بی خانمانی کودکان و خانواده یک بحران پنهان اما در حال رشد در کانادااست که نیاز به پاسخ همه جانبه از سوی سازمان های دولتی و جامعه دارد.
Family Day by Raising the Roof, a national organization dedicated to finding long-term solutions to homelessness.
این یافته های گزارش نهاد” روز خانواده باافزایش سرپناه ” است . پرداختن به مسایلی مانند فقر ، مسکن مناسب، مراقبت از کودکان ، تبعیض، خشونت در خانواده ، ننگ ، سلامت روان کودکان و رفاه خانواده راه حل می باشد .
این نهاد ، یک سازمان ملی برای پیدا کردن راه حل دراز مدت برای حل بی خانمانی است.
.
کانادا حدود $7 میلیارد در سال هزینه ارائه خدمات فوری و حمایت های از بی خانمانها می کند ، گزارش توصیه می کند با تغییر تمرکز بر پیشگیری ، مداخله زودهنگام و ایجاد یک واکنش هماهنگ .
این امر می تواند ارزان تر و انسانی تر باشد .
اگر ما مسکن برای کم درآمدها نسازیم اما باخشونت مبارزه نکنیم .نمی توانیم به طور کامل جریان زنان و کودکان را در روند بی خانمانی را متوقف کنیم
. “
اگر ما فقط با راه حل های مقطعی به جای پیشگیری به این بحران نگاه کنید، ما همیشه در یک حالت واکنشی به بحران بسر می بریم .”

تصویر غالب از بی خانمانی در کانادا ” افرادمسن ، مردان تنها (معمولا سفیدها) که در گوشه خیابان نشسته است .
بیشتر تحقیقات در مورد این مسئله برروی بزرگسالان و جوانان تمرکز دارد.
اما نمود بی خانمانی خانواده ها اغلب پنهانی ترهست زیرا پدر و مادر و کودکان به دنبال سرپناه موقت با خانواده و دوستانشان بسر می برند و این امر باعث می شود
بین سال های 2005 و 2009 استفاده از پناهگاه توسط کودکان در کانادا 50 درصد افزایش یافته و از 6205 به 9459 رسیده است .
.اقامت خانواده ها در پناهگاه بطور متوسط 50.2 روز بوده است که سه برابر بیش تر از گروه های دیگر، می باشد .
بار کارولان ریس نهادمی گوید :
این گزارش 137 صفحه ای شامل مصاحبه با خانواده های بی خانمان و سازمان های که با آنها کرده اند می باشد ، گزارش مجموعه ای از ابزار و منابع لازم برای کمک به سازمان های مدنی و دولت برای مقابله با این مشکل عملی هست
و گفت: “ما امیدواریم که به عنوان سطح مختلف دولت توسعه استراتژی های مسکن مقرون به صرفه و کاهش فقر در نظر دارد که برخی از آنها از این توصیه ها ترکیب”.
تورنتو پدر و مادر جوان هیچ ثابت نشانی (YPNFA) شبکه ای از 30 سازمان، که در دیدار ماهانه برای به اشتراک گذاشتن مشکلات و راه حل فکر بکر وناگهانی، یک مثال از چگونگی پاسخ هماهنگ کمک می کند تا برای جلوگیری از بی خانمانی و مداخله زود هنگام است.

هماهنگ کننده شبکه ای از 30 نهاد ” پدرومادرهای بدون ادرس ” می گوید
ما امیدواریم سطوح مختلف دولتی استراتژی “مسکن کم در آمدها و کاهش فقر را توسعه بدهند .
این شبکه ماهانه برای همفکری و پیدا کردن را ه حل جلسه دارند . جلساتی که
کمک می کند تا از بی خانمانی با مداخله به موقع جلوگیری شود.
ایوت رابرتز می گوید ما با کمک سریع و پشتیبانی به فعالین خط اول متقاضیان را را به سازمان های دیگر متصل می کنیم .
یک مرکز سلامت روانی جوانان در مرکز شهر. سال گذشته، شبکه کمک 120 خانواده پیدا کردن مسکن و 74 دریافت پشتیبانی پدر و مادر، او اضافه شده است.
همکاری خیلی با این نهاد مهم است،
کودکانی که خانوادهایشان با چالش های بی خانمانی روبرو می شوند در مدرسه با مشکلات سلامت جسمی و روانی، مسائل رفتاری در گیر هستند ومانند بزرگسالان در فقر زندگی می کنند .
بی خانمانی برای کودکان ایجاد استرس می کند
کودک از حود می پرسد . روی چه تختی می خوایم ؟ به چه مدرسه ای می روم ؟ همکلاسی های من چه کسانی خواهند بود ؟ “. “آنها استرس پدر و مادر شان را که خود قادر به تمرکز بر روی نیازهاییشان نیست را احساس می کنند .
وقتی مسکن برای کم درامدها بسیار کمیاب هست ، پدر و مادر و کسانی که بیکار و یا غیر فعال هستند آسیب پذیرتر هستند ..
بلر لوسکیو Levesque، 33، تازه پدر شده است . او برای پیدا کردن یک سرپناه برای زندگی با شریک زندگی اش، Felisha فلیشای جوان، 29 ساله و ، و بچه 6 هفته ای خود، نیکولاس. تلاش می کند .
زن و شوهر، در یک زیرزمین در اسکاربورو Scarborough زندگی می کنند . انها در سال گذشته، باصاحبخانه خود دچار مشکلات شده اند و نگران اخراج خود هستند .
زن و شوهر هر دو از معلولیت رنج می برند و روی کمک های دولتی ( ولفر ) هستند . ولفر ) بودن شرایط انها را برای متقاعد کردن صاحبخانه جدید کم می کند . شانس در لوسکیو Levesque، یک راننده لیفتراک بوده است که بدلیل درد مزمن در پشتش مجبور به ترک شغل خود شده است .
تا به حال، ما همیشه اجاره را سر برج پرداخت کرده ایم . “او گفت، و در حال حاضر با یک نوزاد جدید، آخرین چیزی که من می خواهم به خطر انداختن وضعیت نوزادمان هست . “ما فقط می خواهیم یک جایی پیدا کنیم که در آن ما احساس راحتی کنیم . اما اما پیدا کردن چنین جایی واقعا دشوار است .
توصیه های گزارش برای پایان دادن به مشکل بی خانمانی کودک و خانواده ها
1- دولتهای فدرال، استانی، شرداری ها و نهادهای بومیان کانادا:
2-
حمایت و تامین مالی یک مرکز هماهنگ کننده سلامتی روان کودکان.
3-
توسعه و سرمایه گذاری برای ایجاد یک استراتژی ملی برای مسکن کم درامد ها و مبارزه با بی خانمانی
دولت فدرال:
توسعه و تامین مالی برای استراتژی کاهش فقر ملی با تمرکز بر فقر خانواده.
پیاده سازی یک مزایای مسکن ملی است.
/
دولت استانی و دولت بومیان :
دولت استان :
طرح و اجرای سیاست یک ” یک فرزند، یک مورد ” برای اطمینان از حمایت همه جانیه دولتی
.
ایجاد و توسعه یک مجموعه زیر وزارتخانه برای مسله بی خانمانی به منطور پیشگیری و پایان دادن به بی خانمانی .
توسعه یک طرح در منطقه بومیان و شهرداری ها برای پایان دادن به بی خانمانی .
شهرداری / دولت های منطقه :
بررسی آیین نامه های شهرداری برای تشویق توسعه مسکن کم درامدها با تغییر مناطق ساخت
.
توسعه پناهگاه های اضطراری جدید ، مسکن موقت و / یا دائمی برای خانوادهای بی خانمان با فرزند .
سازمان های اجتماعی :
توسعه جامع برای ارائه خدمات به متقاضیان از جمله ارزیابی هماهنگ شده
.
توسعه خدمات به افرادی که با مشکلات وخیم روحی روبرو می شوند برای ارتقا خدمات به کارکنان این نهادها و متقاضیان
ترجمه : سعید سلطانپور

 http://www.thestar.com/news/gta/2016/02/15/exclusive-family-homelessness-on-the-rise.html?utm_medium=twitter&utm_source=twitterfeed



اخبار ایرانیان کانادا
    Iranian Canadian News


www.irca.news

سه‌شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۹۴

کنگره ایرانیان کانادا- عدم شفافیت ونخبه گرائی محدود ، وراثت فرهنگ غیر دموکراتیک - سعیدسلطانپور - 7 جولای 2007


کنگره ایرانیان کانادا- عدم شفافیت ونخبه گرائی محدود ، وراثت فرهنگ غیر دموکراتیک

این مقاله در تاریخ 20 جون 2007 - 1376 نوشته شده بود. 
اعدم شفافیت ونخبه گرائی محدود ، وراثت فرهنگ غیر دموکراتیک   -  "

( نگاهی به حرکت های خزنده برای نمایندگی جامعه ایرانی در تورنتو)  
سعید سلطانپور
ssultanpour@yahoo.com


نهاد دیگری که قرار است جامعه ایرانی را نمایندگی کند اعلام موجودیت کرده است

افراد موسس بطور انفرادی کم وبیش در جامعه ما حضور داشته اند و هر کدام در زمینه ای فعال بوده ند .
بنظر می اید قصد خدمت به جامعه و سازماندهی انر ا دارند. برخی از موسسین رااز نزدیک می شناسم حداقل با یکی از انان که انسان مثبت و فعالی است(ُ مهرداد اریان نژاد) سابقه همکاری درطی دو سال مذاکره فشرده با مقامات شهری وپلیس در مورد اجازه برگزاری چهارشنبه سوری را داشته ام. سال - 2005

وقتی که اهداف "کنگر ه ایرانی کانادائی" را می خوانیم . سخنان موسسین را می شنویم بنظر روزهای بهتر ی را در افق جامعه ایرانی در کانادا خواهیم داشت . ا ز انجا که هر حرکت جمعی در رشد و آگاهی جامعه ایرانی تاثیر دارد باید با دید مثبت به این حرکت نگاه کرد . ولی برای اینکه فرایند یک کار جمعی منافع جامعه ای را تامین کند بایستی یک جریان در عمل به دمکراسی و آرای مردم اعتقاد داشته و شفاف عمل کند . باید دید که آیا این افراد منافع جامعه ما را بر منافع گروه خود ارجح د انسته اند؟ زیرا در دنیای امروز هیچ دولتی و هیج شخصی نمی گوید که به دموکراسی و حقوق انسانها اهمیت نمی دهد و انرا احترام نمی گذارد.ُ

برای اینکه به این سوال پاسخ داده باشم باید کمی به عقب برگردیم . از انجا که عادت نداشته ایم تاریخ مان را و تجارب مان را مکتوب کنیم و به همین دلیل همیشه در حال تجربه کردن هستیم بنابر این منابعی هم وجو د ندارد که به شناخت بیشتر ایرانیان مهاجر که بسیاری از انان در سالهای اخیر به کانادا امد ه اند کمک کند.
.

سال 2004 – زلزله بم

فاجعه انسانی بم باعث شد که جامعه ایرانی یک بار دیگر در راس خبرهای کانادا قرار بگیرد و این بار موجی از همدردی را در بین همه اقشار مردم ما بوجود اورد و تکانی به جامعه ما داد .
بنظر من زلزله بم یک نقطه عطفی در تاریخ فعالیت ها ی افراد جالعه ما شد. بسیاری از هموطنان ما بر ای کمک رسانی به هموطنان بسیج شدند و به اندازه توان خود کوشیدند.

هرچند برای برای یک جامعه ثروتمند ایرانی در انتاریو که ایرانیان ثروتمند کم نداشت کمک جمع اوری شده قابل توجه نبود ولی از انجا که زمینه ساز همکاری های اقشار مختلف ایرانی دور هم شد بسیار مثبت بود . مبلغ کمک های سازمان های کانادائی بیشتر از ایرانی ها بود. هرچند بیش از یک سال طول کشید که نحوه هزینه کرد ن مبلغ جمع اوری شده مشخص شود ولی قدم اول بود و برکتی داشت که باعث حرکت مثبت جامعه و آشنائی افراد بیشتری با یکدیگر شد .

درطول این یکسال دسته بندی های جدید ی بوجود امد و ضرورت تشکل های منسجم تر هم حس شد و البته کسانی که بدون چشمداشت قدمی بر نمی دارند و تاریخا د رهمه جوامع حضور دارند ؛ هم فعال شدند . برای این جماعت شرکت در جلسات کمیته بم به عنوان اولین فعالیت در جامعه ایرانی در کارنامه شان ثبت شد و نتایج مادی ان هم د رهمین دنیا به انان رسید . نمونه ان خانم میسا ملکی حقوقدانی بود1 که برای انتصاب در هیئت مدیره کالج پرستاران از طرف دالتون مک گینتی به فعالیت در کمیته بم در کارنامه خود اشاره میکند در حالیکه قدمت جامعه ایرانی د رانتاریو به سالها ی 90 میرسد که توسط این افراد و کسانی که از نام جامعه ایرانی به عنوان سکوی پرتاب استفاده کرده اند به عمد به فراموشی سپرده می شود.
البته چند نفر دیگر از اعضای کمیته از طرف دولت انتاریو منصوب شدند که در مورد ان در بعد از انتخابات مجلس بحث خواهم کرد.


موسسین نهاد جدید چه کسانی هستند ؟

1. اکثریت موسسین فعلی (کنگره ایرانی کانادائی ) جلساتی رابطور منظم از سال 2004 بر گزار کرده اند که محور مثبت ان ضرورت سازماندهی جامعه ایرانی در تورنتو بوده است و لی محور منفی ان " هدایت و کنترل و رهبری جامعه توسط این هسته مرکزی به عنوان نخبگان جامعه بوده" است که باعث نگرانی می شود.

هرچندجامعه ایرانی بشدت واگرا ست ، از کار تیمی رویگردان هست ، شروع کننده ای خوب و لی تمام کنند ه نیست، سرنوشت سیاسی خود را جدی نمی گیرد ( ا زمرحله حرف بیشتر نمی رود ) و درکل کار کردن برای جامعه ایرانی بسیار سخت است . برای کار کردن برا ی جامعه بخصوص در عرصه اجتماعی و سیاسی یا باید عاشق بود و یا منافع شخصی داشت . ولی همه این نکات منفی نباید به کسی و یا گروهی اجازه بدهد که بجای همه تصمیم بگیر ند وبنوعی خود را « مجمع تشخیص مصلحت " جامعه ایرانی بداند.
حداقل 4 نفر از اعضای گروه اولیه شامل دو خانم که یکی به دلیل مهاجرت به امریکابوده است مدتی است که از جمع اولیه جدا شده اند .
(علی -ا) که فرد مثبت هست و به خوبی با سیاست کانادا آشنا هست .. یکی از افراد که نقش عمده ای در ایجاد این تشکل داشته است بعد ز 2 سال نقش بسیار کم رنگی را گرفته است. شاید ُ وی اهداف موسسه را منطبق بر باروهای اولیه نمی داند.2

(علی) که سخنگوی تشکل کمک رسانی بم هم بود و زحمت زیادی هم در کارهای ثبت قانونی این کمیته کشید بعدا از سمت سخنگوئی این کمیته بم استعفا کرد زیرا کاندیداتوری خود را برای نمایندگی مجلس فدرال از منطقه دان ولی در تورنتو برای حزب لیبرال اعلام کرد . و اتفاقا جناح دیگر ایرانی طرفدار لیبرال از وی حمایت نکردند. وی به سیاست کانادا آشنائی دارد و انسان مثبتی هست .

2. یکی دیگر از موسسین (مهرداد حریری ) در جلسات اولیه کمیته بمُ زمانی که اعلام کردم جلسه چمع اوری کمک مالی با حضور مقامات کانادائی تدارک داده شده است تا جامعه کانادا را در این زمینه فعال کند .وی اعلام کرد چه کسی گفته است که بدون اجازه ما چنین کاری را بکنید ما قرار است در همین رابطه کنسرتی بر گزار کنیم ؟ ایشان مدتهاست که برای نامزدی مجلس فدرال بجای جیم پترسون نماینده لیبرال که قصد بازنشستگی را دارد برنامه ریزی کرده است و تقریبا د رتمامی مهمانی سیاسی مقامات کانادائی در هتل ها که مختص خواص هست شرکت دارد .

در دنیای سیاست هیج چیزی اتفاقی نیست


يکشنبه 8 ژانويه به دعوت کميته ايراني ــ کانادايي انتخابات 2006 فدرال کانادا، حدود 400 تن از ايرانيان تورنتو در سالن کانسيل چمبر شهرداري نورت يورک گرد آمدند تا به سخنان کانديداهاي چهار حزب فدرال کانادا از چهار حوزه عمدتا ايراني نشين دان ولي شرقي و غربي و ويلوديل و ريچموندهيل گوش دهند و پرسش هايشان را مطرح کنند. 3
علیرغم اینکه تمامی دوستان موسسس ارتباط بسیار خوبی با لیبرال ها داشتند نمایندگان لیبرال ها بغیر از جان گادرفری که در نیم ساعت اخر امد هیچ کدام درا ین مراسم شرکت نکردند.
در این رابطه در مقاله ای با تشکر از دست اندرکاران نوشتم

"عدم شركت ليبرالها هشداري به طرفداران اين حزب بود كه دريابند نمايندگان اين حزب از آنجا
كه بردشان را تضمين شده ميدانند و نيز با توجه به حمايتي كه از سوي گروهي از سرمايه داران ايراني كه خودشان را نماينده جامعه ايراني معرفي مي كنند و قول راي هموطنان خودشان را به آنها داده اند،‌ ديگر نيازي به حضور در اين جلسات نمي بينند "4


"
در ابتدا گرداننده نشست، آقاي علي داد مافي نظام از اعضاي کميته از آقاي منوهر ميثاقي يکي ديگر از اعضاي کميته دعوت کرد تا سخنان خود را ايراد کند.
آقاي ميثاقي ضمن تشکر و خوشامد به ويژگي هاي جامعه ايرانيان کانادا اشاره کرد".5


اقای مییثا قی در سخنرانی 15 دقیقه ای خود یک جامعه کامل و متحد و موفق ایرانی را برای کاندیدها ترسیم می کندکه با واقعیت د رتضاد هست.ُ
"در سخنراني افتتاحيه آقاي ميثاقي گستردگي اقشار و اختلاف شرايط اقتصادي جامعه ايراني ناديده گرفته ميشود.
جامعه ايراني تنها آن 5% برگزيده و تاييد شده نيست و همان انتقادی به اين نظر وارد‌ است که به جريانات سياسي است كه خود را نماينده تام الاختيار مردم ايران مي دانند. بجاست اين عزيزان جامعه را آن طور كه هست و بدون حذف و استثنا معرفي كنند و تنها خود را به عنوان نماينده گروه يا انجمن خاصي كه از طرف آنها نمايندگي دارند، اعلام كنند.5"


و یک نمونه اخیر ان هم باید ا ز ملاقات سه تن از ایرانیان ( مهندس سعید اقایی – مسعود منصور زاده و منوهر میثاقیه ) منجمله دو تن از موسسین با شهردا ر ریجموند هیل بعد از بر گزاری مراسم مهمانی شام نوروز شهردار ریچموند هیل 6 نام برد . آنان د ر این ملاقات می خواهند مطمئن شوند که شهردار به دامن جمهوری اسلامی نیفتد . د رحالی که حداقل به یکی از ان دوستان هم تلفنی و
و هم حضوری در مورد مهمانی شام که در روز 31 مارس برابر که با 11 فروردین بود توضیحات کافی داده بودم.


البته حق هرکسی است که از آزادی بیان استفاد ه کند و با هر کسی ملاقات کند و نظراتش را بدهد ولی این یس انصافی و بر خلاف منافع جامعه است که نظرات شخصی خود را به عنوان حقیقت به غیر ایرانی ها بگوید . این دوستان ایرانی لیبرال رقبای جناح دیگر حزب لیبرال هستند که نماینده اش برای پارلمان در انتاریو نامزد شده است که وی و فرد دیگری از اعضای رقیب عضو کمیته برگزاری مراسم نوروز بودند.


موضوع به همین ریچموند هیل ختم نمی شود . از انسو پرویز صیاد که اتفاقا منبع خبری وی همین دوست موسس هست7 به کشفیات بر گزار ی نوروز توسط جمهوری اسلامی می رسد و داستان پرداز ی می کند .8
صیاد نه انقدر صداقت دارد که علیرغم ای میل ها و ارسال گزارشات جلسه به اشتباه خود اذعان کند و نه انقدر دانش سیاسی که تحلیل درست از شرایط را داشته باشد 7. وی همان راهی را می رود که بسیاری از تلویزیونهای 24 ساعته لس انجلسی با انتشار اخبار غیر واقعی درسالهای گذشته رفته اند و عملا اب به اسیا ب جمهوری اسلامی میریزند. بنابر اخبار این تلویزیوئها نیروهای اپوزیسیون عملا تا نزدیکی های مرزچین را فتح کرده و جمهوری اسلامی سالهاست که سرنگون شده است و کسی هم از مردم ایران مسلمان نمانده است .

د رنهایت انقدرانرژی که برای پاسخ دادن و شفاف سازی صرف شده است ادم را از مشارکت پشیمان می کند .



دموکراسی و شفافیت و کنگره

اعلام تاسیس کنگره ایرانیان کانادا در حالیکه اساسنامه و آئین نامه ان که بنظر می اید ترجمه فارسی اساسنامه حزب لیبرال با تغییرات جزئی هست . ثبت قانونی ان و راه اندازی سایت که در 27 اوریل به ثبت رسیده است و اعلام موجودیت ان با دعوت خصوصی از یک عده معدود ازبخشی از نخبگان جامعه ایرانی چه مفهمومی می تواند داشته باشد وقتی که موسسین از چند سال قبل روی این طرح کار کرده اند ؟
آیا منظور از دعوت خصوصی بعد از اینکه همه چیز به ثبت رسیده است نشان از تلاش برای کنترل و انحصار بر پروسه شکل گیری ان نیست . .مرکزی که می خواهد همه جامعه ایرانی را در بر بگیرد و این رسالت را بر خود قائل است که نمایندگان واقعی مردم را انتخاب کند

ایا نمی توان نتیجه گرفت که حداقل یک جریانی در این گروه در عمل به دموکراسی پای بند نیستند . اگر بپذیریم که دموکراسی قواعد دارد و قاعده اصلی ان مشارکت و شفافیت و پاسخ گوئی به مردم به عنوان ستون اصلی دموکراسی هست .
.
ممکن است که نظرات انسانها و گروهها بسیار خوب باشد و برای مردم هم مفید باشد و لی در دموکراسی مردم حرف اخر را می زنند و میزان مقبولیت و مشروعیت هرفرد و یا جریانی را سنجش می کنند.
نمی توان با کودتای خزنده و حرکتهای پشت پرده مردم را به خوشبختی رساند کاری که مبلغان متعصب دینی که مدعی نمایندگی از خدا هستند (در تمامی ادیان) پیروان را زوری به بهشت ببرند . کاری که ماده گراها هم می خواهند بهشت روبی زمین بسازند که کامبوج و کوبا و چین و شوروی از ان درمی اید .


در ایئن نامه امده است که نماینده جامعه ایرانی در بریتیش کلمبیا و انتاریو و مونترال هست . این در حالی است که چنین نامی قبلا در بربیتیش کلمبیا ثبت شده است


برای اینکه نهادی بتواند از منافع اکثریت جامعه ما دفاع بکند شرط اصلی ان فرا جناحی بودن اعضا و اولویت دادن به منافع جامعه ایرانی بر منافع حزبی است که این شرط توسط موسسین نقض شده است.
بطور نمونه در جریان کمک مالی به گروه دیگر ایرانی وابسته به حزب لیبرال هیج کدام از موسسین درخواست از وزیر برای بررسی موضوع کمک مالی را که اصل پذیرفته شده در یک دموکراسی است را امضا نکردند . انان بر این تکیه داشتند که این به نفع محافظه کاران تمام خواهد شد . علیرغم اینکه نسخه نهائی تعدیل کلی شده بود تا نظرات و منافع انان را تامین کند بنظر من علت اعلام بیرونی ان به این صورت و در این زمان ، مسائل بوجود امده در پیرامون مرکز جامعه ایرانی کانادائی( ایرانیان کنیدین کامیونینی سنتر ) ُ و دریافت 200 هزار دلار کمک های دولتی به جناح ایرانی رقیب بود که فرصتی به این گروه برای گرفتن قدرت در خلا ان دیگر ی بود..
.

مشکل سیاسی یودن نیست مشکل به قدرت اندیشدن هست ؟

نامگذاری کنگره و ادعای معرفی " نمایندگان واقعی جامعه ایرانی " در بریتیش کلمبیا و کبک و انتاریو در حالی که چینن نامی در بریتیش کلمبیا تبث شده است و فراموش کردن ایرانیانی که در استانهای دیگر کانادا زندگی می کنند نشان می دهد که تنها هدف خدمت به جامعه ایرانی نمی تواند باشد ؟
زیرا کسانی که معتقدند می توانند چننی نهاد سراسری را سازماندهی کنند قادر خواهند بود که تشکیلات در انجا را هم سازماندهی کنند . سنگ بزرگ علامت نزدن است .
. برای پرکردن رزومه تاسیس هر انجمنی کفایت می کندُ

چرا دوستان اعلام نمی کنند که به چه جریانی وابسته هستند ؟ اگر صداقت باشد ضرورتی برای ینهان کار ی وجود نخواهد داشت.

چگونه می شود تصور کرد که این گروه می خواهند برای منافع همه جامعه ایرانی کار کنند و اگر حتی فرض کنیم که منافع شخصی در بین نیست وقتی که بین دو جریان عمده سیاسی ایرانیان طرفدار لیبرال در تورنتو یعنی" ایرانیان کندین سنتر" جریان اقای مریدی –فرمانی –فولادی و" ایرانین کاندین کنگرس " اختلافات عمیق وجود دارد و حاضر نیستند که با هم همکاری کنند چگونه می شود تصور کرد که چنین جریانانی می توانند نمایندگی همه جامعه ایرانی را داشته باشند. واین در حالی است که هر دو جریان د راساسنامه خود ذکر کرده اند که سیاسی نیستند .

ایا جامعه ایرانی فقط لیبرال ها هستند. یا اینکه از زمانی که مهاجرت ایرانیان شروع شده حزب لیبرال در حاکمیت بوده است و جامعه مهاجر هم غالبا با حزب حاکم می رود . برخی از دوستان می خواهند ارتباط خود را با هر حزبی را که در حاکمیت بود به یک اندازه داشته باشند. سیاست ماکیاولیستی .

زیرا این دوستان به جامعه ما سیاست ها ی احزاب را ا اموزش نداده اند و ا ز سوی دیگر شرایط انتقال افکار جامعه ایرانی را به احزاب فراهم نکرده اند آکاهی کمتر کنترل بیشتر.

بنظر من بسیاری از ایرانیان مهاجر در عمل محافظه کار هستند . وقتی در اصول با محافظه کاران همفکری دارند . مخالفت باما لیات ( که اتفاقا بغیر از کارمندان حقوق بگیران کمتر کسی همه را می پردازد ) و اصرا ر انان برای کاهش مالیات ها ، مخالفت با ازدواج همجنس گرایان

،تشدید مجازات مجرمان ، حمایت از حکم سنگین تر برای نو جوانان مجرم و بر خورد بیشتر پلیس با مجرمان بیشتر با محافظه کاران همخوانی دارد


چگونه می توان پذیرفت که چنینن مرکزی می تواند منافع همه ایرانیان را تامین کند وقتی که بسته و خط دار عمل کرده است . چگونه می توان پذیرفت منافع گروهی ارجحیت ندارد اطلاعات درست به حزب را نمی دهید که به ضرر حزب و جامعه ایرانی هست.
باید اشاره کرد حداقل دو نفر از اعضا موسس (م.الف ) و (ز) قصد ندارند که خودشان را برای انتخاب د ر هیت مدیره نامزد کنند

نام گذاری های بی محتوا

ان زمانی که انجمن ایرانیان انتاریو نامگذار ی کرد تعداد ایرانیان محدود بود . الان نامگذاری هائی که بخواهد کل جامعه ایرانی را شامل شود اگر با اطلاع رسانی مردم و نظر خواهی و مشارکت نباشد نه تنها مشکل جامعه ما را حل نخواهد کرد بلکه به ان خواهد افزود و به اعتماد ی که ذره ذره بر اساس کار کرد ا ایرانیان که عمدتا به صورت فردی د ر حوزه های مختلف بدست امده است ضربه خواهد زد.

نامگذاری های کلی با شیوه فعلی به سیاستمداران کانادائی این علامت را می دهد که این نهاد جامعه ایرانی را رهبری می کند و اگر خط سیاسی در پشت این نهاد باشد که بنظر می اید یک جریان قوی د راین کنگره وجود دارد احتمال سو استفاده از نام جامعه ایرانی برای شرکت در معادلات قدرت سیاسی رابشدت دامن می زند و د رچنین صورتی خطر انحصار طلبی و ضربه زدن به منافع ایران و ایرانیان را دارد.

اگر نام گذاری متناسب با مشارکت و یا وابستگی های افراد هم فکر باشد اولا هم میزان همکاری ها را بیشتر و هم استحکام ان نهاد را بیشتر کرده و مرزبندی ها و نیز شناخت جامعه و دیگران (بیرون از جامعه را ) افزایش می دهد .


ایرانی کیست ؟

بهتر است اول موسسین تعریف کنید که شما چه کسی را ایرانی می دانید ؟
ایا هر کس پاسپورت جمهوری اسلامی دارد و یا هر کس ندارد ؟ و یا هردو ؟

شکی نیست که وقتی شخصیتی ایرانی در جامعه جهانی تقدیر می شود همه با افتخار بگویئم ما ایرانی هستیم و لی نمی شود که صحبت از فرد دیگری که ما بهر دلیل اصولی وی را قبول نداریم بگویئم وی ایرانی نیست .؟
این شیوه بر خورد دوگانه فقط باعث بی اعتباری خود مان و جامعه ای که در ان زندگی می کنیم می شود و پشت کردن به واقعیت هست. هم شاه ایرانی بود و هم مصدق و هم خمینی.
هم ناصرالدین شاه و هم امیر کبیر که دستور قتلش توسط شاه داده شد و هم میرزا رضای کرمانی که شاه را ترور کرد ایرانی بودند . هیچ کدام از کرات دیگر به سرزمین ایران نیامده بودند. می توان انانرا به ایرانی خوب یا بد تقسیم کرد .

جامعه ایرانی فقط در چند نفر نخبه و روشنفکر و فعال سیاسی و اجتماعی خلاصه نمی شود. جامعه ایرانی هم میلیونر دارد و هم کسانی که روی کمکهای اجتماعی دولت هست . هم وکیل دارد و هم مجرم . هم کم سواد دارد و هم استاد . هم فرصت طلب دارد و هم خیر خواه مردم . خوب و بد ان با هم هست .

ایرانی کسی است که د رمرزهای جغرافیائی ایران بر اساس تعریف سازمان ملل زندگی می کند


آیا مسلمانان هم ایرانی تلقی می شوند ؟

آیا تاکید کنگره بر غیر مذهبی بودن یک عذر اخلاقی برای دفاع نکردن از منافع بخش عمده ای از ایرانیان هست که که مسلمان هستند؟.
آیا شما از ان عده ای از ایرانیان که هم مسلمان هستند و اتفاقا بخش عمده ای از انان هم با جمهوری اسلامی مرزبندی دارند دفاع می کنید ؟. از یک جریان مسلمان انهم توسط تنها فرد موسس که تمایلات مذهبی دارد دعوت شده است .

می شود یک نمونه از موارد ی که از ایرانیان مسلمان که بعد از 11 سپتامبر مورد تبعیض سیستماتیک د ر مطبوعات اصلی کاناد ا ودولت شده است دفاع کرده اید را بگویید ؟ هفته ای نیست که مصالب غیر واقعی علیه ایران و مسلمانان گفته نشود . دوستان بخوبی می دانند که بسیاری از ان تعاریف شامل ایرانیان مسلمان نمی شود .

وقتی که د رانجمن کتاب که قاعدتا یک نهاد آگاهی سازی است و چند تن از موسسین کنگره از بنیانگذاران ان هستند در بهترین شرایط از حقیقت دفاع نمی شودو اسلام به عنوان یک جریان واحد دیده می شودو حقایق تحریف می شود ایا می توان توقع داشت که دوستان از منافع ایرانیان مسلمانان که از اولین منتقدان فقه سنتی و اسلام صفوی حاکمیت در ایران بوده است دفاع کنند؟




یک سویه عمل کردن

تعدادی از اعضای موسس برای آزادی دکتر جهانبگلو تلاش فراوانی کردند یکی از انها می گوید باید نهادی داشت که درمورد آزادی افرادی مانند وی به عنوان چامعه ایرانی در برخورد با سیاستمداران کانادائی اقدام کند ایا درمورد افراد معمولی هم اینقدر حساسیت خواهید داشت؟ فکر نمی کنم.

حداقل دو تن از موسسین ( مسعود منصور زاده – منوهر میثاقیه ) همراه عده ای دیگر از ایرانیان با وزیر مهاجرت ملاقات می کنند. هنوز جزئیات دیدار به غیر از عکس ان و یک خبر کوچک که در صقحه اول ایران استار د ر4 ماه مه منتشر شد ه است، چیزی بیرون نیامده است . این در حالی است که در همان هفته حکم اخراج جوان23 ساله ایرانی بهنود سعاد تخانی که ا ز12 سالگی در کانادا زندگی می کرد و هم با قانون مشکل پیدا کرده بود ( ضعف نهادهای مددکاری ایرانی ) و هم از بیماری اسکیزوفرنی رنج می برد) ضعف نهادهای قانونی ) بدون معالجه و بعد از یک سال اقامت در زندان اداره مهاجرت د راستانه اجرا بود . مادر وی که یک شهروند معمولی با حداقل ساعتی 8 دلار مجبور شد 11 هزار دلار از کارت اعتباری برای متوقف کردن حکم بدهد ولی وزیر درخواست انان را نپذیرفت و کسانی هم که به وزیر دسترسی داشتند صدای وی را به گوش وزیر نرساندند. بهنود الان در زندان اوین زندانی شده است.
.
ادعای خبر نداشتن در مورد این حکم دلیل بر برائت نمی شودزیرا شما می توانستند قبل از ملاقات با کسانی که در این زمینه ها فعال هستند و مورد اعتماد شما هم هستند پرس و جو می کردید اگر براستی دلتان برای جامعه ایرانی می تپد ..

راهکار های اعتماد سازی جامعه


دوستان موسس باید بدانند که کنگره از ابتدا با انتخاب نام و ثبت ان ودعوت خصوصی یک بدعت خطرناک و غیر دموکراتیک را پایه گذار ده است .
.
نام کنگره باید متناسب با افراد شرکت کننده باشد مثلا کنگره روشنفکران ایرانی کانادائی ویا انجمن ایرانی کانادائی –طرفداران لیبرال .

ولی اگر قرار است که چنین اسمی که در مورد ان با عموم مشورت نشده است بایستی جلسات بحث و بررسی باید به روی عموم باز باشد . باید جامعه ایرانی از طریق مطبوعات و جلسات عمومی نظر خواهی کرد . بایستی جلسات شفاف و مدارک ان از تاریخچه شکل گیری در دسترس همگان باشد .

کنگره باید دربر گیرنده همه قومیتها ی ایرانی و افراد باشد از اذری ها ؛. بلوچ ها و کردها و ترکمن ها و گیلگی ها و عرب ها و قشقائی هاو لرها و ارمنی و اسوری و یهودی و زرتشتی و مسلمان و لایئک.
کنگره سعی کرده است که تمامی فعالین سیاسی گذشته را دور بزند و به همین دلیل تاریخ مهاجرت ایرانیان درکانادا را از 2000 به بعد که مهاجرت قانونی مد شده است می خواند .

از سوی دیگر هنوز یک جوان در این نهاد جذب نشده است در حالیکه نقش مهمی را انان در این کانادا به عنوان ایرانی تبار ایفا خواهندکرد.
شاید جوانترین فرد گروه 38 ساله است که نشان می دهد چه بخش عظیمی از جامعه ایرانی در مراحل اولیه حذف شده اند و همچنین تنها دو زن در مجموعه حضور دارند که بسیار اند ک است ..

جامعه ایرانی در حال گذارمهاجرت است . هویت کاملی ندارد . تعریف مان در مورد ایرانی بودن یکسان نیست شاید تنها نقطه مشتر ک ما همان نوروز باشد و زبان مان که بیشتر وقتها هم همدیگر را نمی فهیم. .
برای اینکه به جایگاه واقعی د ر سیاست گذاری برسیم نیاز به پشتوانه اقتصادی و مردمی هست.

کمک کنیم جامعه مسیر طبیعی خود را طی کند با سقط جنین زود رس ممکن است که سلامت جامعه را به خطر بیندازیم. باید در جهت سازماندهی جامعه تلاش کرد ولی نباید به جا ی انان تصمیم گرفت.
برای خدمت به مردم با توجه به جو عدم اعتماد و سر خوردگی بهتر است که هر کسی و گروهی کار خودش را به بهترین وجه انجام دهد و اعتماد سازی بکندو این بهترین رسالتی است که هر شخص دارد.
جامعه ایرانی دوران قبیله ای و عشیره ای را پشت سر گذاشته است . و رهبر نداردنیاز هم به رهبر ندارد . نیاز به کار جمعی دارد. کم نیستند افرادی که خالصانه در گو شه و کنار به مردم خدمت می کنند و ادعائی هم ندارند و مورد احترام مردم هستند . تاریخا مردم ایران همیشه خودشان رهبران ملی خودشان را انتخاب کرده اند. نمایندگی جامعه ایرانی دو طرفه هست. نمی شود فقط دم انتخابات روی ایرانیها حساب باز کرد .

مواظب باشید که بلند پرواز ی نکنید . جامعه ایرانی ظرفیت شکستی دیگر ر ا ندارند.

.

ا
1. official report of Debates at Queens park-Wed. 19 Oct. ,05 =P.14
M….. “I am currently a board member of the Bam Disaster children relief committee-that’s in my resume………….”.

2. بعد از اعلام کنگره که به صورت علنی نبود فرد مذکور شرکت نکرد و از وی تلفنی خواستم که نظرات خودش رابرای کمک به شناخت بیشتر گروه بدهد . متاسفانه وی پاسخی نداد ولی گزارشات رسیده حکایت از نارضایتی وی دارد.
3.شماره 1049 شهروند – نشست ایرانیان با کاندیداهای احزاب فدرال کانادا- 23 دی 1384
4.
ما و انتخابات / پرسش هايي كه در نشست كانديداهاي انتخابات با ايرانيان امكان طرح و پاسخگوئي نيافت

5. همان مطلب –شماره 1040 شهروند
6. http://kanoun-e-bayan.blogspot.com/2007_04_01_archive.html

7. من تلفنی با مسول برنامه های صیاد در لس انجلس تماس گرفتم و این خانم به من این موضوع را گفتند .

8. شهروند-1122- 19 آوریل 2007 و شهروند 1124-1123 
8. http://kanoun-e-bayan.blogspot.com/2007_05_01_archive.html

نسرین الماسی دبیر  شهروند در ان زمان  به من گفت چاپ این مطلب باعث بزرگ شدن کنگره می شود . 
http://www.bayanupload.blogspot.ca/2007/07/blog-post_20.htmlhttp://www.bayanupload.blogspot.ca/2007/07/blog-post_20.html