Translate

جمعه، آبان ۱۰، ۱۳۹۸

نادر بودن خر/الاغ در کانادا و تجربه کانادایی Canadian Experience

نادر بودن خر/الاغ در کانادا و تجربه کانادایی    

 Canadian Experience
سعید سلطانپور - تورنتو - اول نوامبر
2019

- اون سالها که کانادا آمده بودم دهه 90 ، صبحها می رفتم دبیرستان و شبها می رفتم پیتزا پیتزا کار می کردم . همکاری داشتیم  احمد اقایی بود از افغانستان ، از غرب تورنتو ،می اومد شرق تورنتو .  کسی می خواهد اوج استثمار را ببیند باید در پیتزافروشی های ایرانی ها کار کنه . هم رانندگی ، هم درست کردن ، هم خورد کردن گوجه فرنگی ، و اگر یک لحظه بیکار می موندی صاحب مغازه که بهش می گفتیم عمو ، یک کاری می تراشید . یا شیشه تمیز کنیم و یا دست شویی .
عمو گویا از ساواکی های اداره مخابرات تهران بود که با همسر دخترش ، اقا فریدون ، مغازه را اداره می کردند ، در آن دوران تورنتو مانند دوران اخیر نبود ، برای کار دلیوری هم بایستی یک اشنا داشتی تا ساعتی 5 دلار نقد بگیری . پول بنزین ماشین وهزینه های آنها هم که به عهده راننده بود . اقا فریدون با شعور تر بود . یکی از افراد ، یک کمونیستی بود که نظرات عجیبی درآن دورا ن داشت  ، اتفاقا دیروز تو خیابان دیدم ولی انقدر دگم بود ، که  دلم نیامد باهاش سلام و علیکی کنم .  . احمد اقا بر خلاف ان همکار کمونیست ، ادم بامعرفت تری بود ، نوبت ها را رعایت می کرد برای پول هم چندان حرص نمی زد . سعی می کرد پیتزاهایی را که انعام خوب می دادند را بدلیل رفاقتش با آقا فریدون  ،ببرد .
داشتم می گفتم . احمد قا از مجاهدین افغان بود و بعضی وقتها که همه کارها انجام شده بود و پیتزایی هم برای دلیوری نبود، از خاطرات جنگ با ارتش سرخ ، صحبت می کرد .
یک شب گفت ما با الاغ ، اسلحه ها را به بالای کوه هایی می بردیم که هیچ ماشینی نمی تونست برود و از انجا علیه روسها ، عملیات انجام می دادیم . بعد هم با جدیت گفت در افغانستان که بودم ، شنیده بودم ، در کانادا " الاغ " نیست ، مونده بودم تو کانادا چگونه بارها را جابجا می کنند . بعد گفت ، اومدم ، فهمیدم ، اینجا " ما " باید بارها را جابجا کنیم .
این عکس را 6 سال پیش از یکی از مزارع شمال تورنتو ، گرفتم. خدمتی که الاغ به بشریت در طول تاریخ کرده ، کمتر الاغی در سیاست ، برای مردم کرده است