Translate

پنجشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۰

گزارش واحد ویژه تحقیق انتاریو در مورد قتل کاوه طباطبائی


گزارش واحد  ویژه تحقیق  انتاریو در مورد قتل کاوه طباطبائی
سعید سلطانپور

 

بعد از انتشار خبر گزارش واحد  ویژه تحقیق انتاریو در روزنامه لیبرال ( منطقه یورک ) ، با این سازمان تماس گرفتم . منشی سازمان ، سوالاتی می کرد که نشان از کم تجربگی وی داشت . به وی گفتم مگر چند نفر در انتاریو ، با گلوله پلیس کشته می شوند که شما ، نمی توانی با تاریخ و نام و محل ، اطلاعات بدست بیاوری .
من را به ریس سازمان وصل کرد  . تقاضای خود را با وی د رمیان گذاشتم . وی می گفت شما ، فامیل مقتول هستی و یا وکیل خانواده شان ، گفتم وقتی مسله نقض حقوق بشر ، در میان هست ، که موضوع فرا تر از فامیلی و وکیل می شود.
گفت در خواستی به مشاور حقوقی سازمان بنویسم و از وی گزار ش پروند ه را بخواهم .  مشاور حقوقی ، تحت مسولیت رئیس سازمان هست .
به اقای  جوزف مارتینو ، دوم اکتبر  نامه ای نوشته و انرا  فکس کردم . 10 روز بعد تلفن کردم . گفت ، من همین امروز از مرخصی امده ام  هنوز فکسها را ندیده ام . گفت موضوع را بررسی می کند و به من پاسخ خواهد داد . جوان خوش برخوردی بود. به قول خودش عمل کرد  و  گزارشی را که به رئیس پلیس فرستاده بود برای من هم فرستاد.  برای اطلاع خوانند گان ، باید بگویم  که واحد ویژه تحقیق انتاریو ، یک نهاد خصوصی هست که گزارشات خود  در مورد قتل و یا زخمی شدن عمیق  افراد در حوادثی که پای  پلیس  درمیان باشد و یا تعرضات  جنسی  را ، مستقیما به صورت محرمانه به دادستان انتاریو ، ارسال می کند. این نهاد از 1990 تاسیس شده است . به گفته سایت ، انها مستقل از دولت و دادستان عمل می کنند.
39  بازرس و 10 جرم شناس در سراسر انتاریو در این نهاد فعالیت می کنند.  رئیس واحد ، نباید در گذشته یک  پلیس بوده باشد . رئیس فعلی ، یان  دی اسکات ، دادستان سابق بوده است .   یکی از اشکالات عمده ای که این نهاد دارد ، افسران پلیس شاهد و یا درگیر ماجرا ، می توانند از ادای شهادت و یا گفتگو با بازرس های این واحد خودداری کنند  .  متاسفانه در  پرونده کاوه هم  دو تن از پلیس های حاضر در صحنه ، از گفت و گو با بازرس ها خودداری می کنند . با توجه به اطلاعات من در این چند سال گذشته و بخصوص در حوادث 2011 ،  گزارشات کمتر به مجازات پلیس ها ، ختم شده است .
به عنوان نمونه ، در جریان اعتراضات در کنفرانس سران 20 کشور صنعتی در تورنتو ( 2011)  ، یکی از تظاهر کنندگان  بنام  آدام  نوبادی (1)، توسط پلیس های بدون نام ( داشتن نام روی سینه پلیس های تورنتو اجباری هست )  ، مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود ، شکایت کرده بود.  واحد ویژه بعداز اینکه تورنتو استار به این موضوع پرداخت ، بعد از مدتی اعلام کرد که از انجا که از مراکز پلیس  برای شناسایی افراد  پلیس ، متهم  تقاضا ی  کمک کرده بود ولی  نام هیج افسری مشخص نشده است ، لذا پرونده را مختومه اعلام کرد . . البته بعدا تورنتو استار ، فیلم دیگری را منتشر کرد.و "  اس ای یو " مجبور شد ، تحقیقات مجددی را آغاز کند که بر اساس  آن ، بابک عندلیب گورانی ، شناساسی و به اتهام ضرب و شتم دستگیر شد .
1- گلوب و اند میل  - فوریه 2 – 2011
در همان زمان در ای میلی به رئیس پلیس تورنتو ، نوشتم  دستگیری بابک عندلیب ، یک قانون گرایی مثبت هست ولی ،  ایا به عنوان یک شهروند اقلیت ، نباید نگران متهم شدن تنها ، یک افسر  پلیس ، ان هم پلیس خارجی تبار ، ( نام فامیلی  بنظر ایرانی تبار می باشد )   باشم .  البته  هنوزپاسخی دریافت نکرده ام

نامه مشاور حقوقی

اقای جوزف مارتینو در تاریخ 30 اکتبر 2011 ، در نامه ای نوشته است که عین گزارش خبری را همراه با  نامه  برای من  ارسال کرده است .   وی اضافه کرده است که این واحد در برابر خانواده مقتول پاسخگو هست . و گزارش محرمانه را به دادستان ارسال کرده است .  تعداد شش بازرس و دو جرم شناس برای این پرونده منصوب شده بودند. با هر 8 افسر پلیس  صحبت شده است .  وی اشاره کرده است که آقای لاین  (مسول پرونده ) ، با چندتن  از وابستگان مقتول ، دیداری یکساعته داشته است و آنها را ازنتیجه تحقیقات واحد ، باخبر کرده است .
جوزف مارتینو ، نوشته است که اقای لاین  خوشحال خواهد شد که با من هم دیداری داشته باشد .
چند روز بعد، خانم برار از واحد روابط عمومی  به من  تلفن کرد و درخواست ملاقات را مطرح کرد . من  من با تشکر از وی و این دعوت ،  گفتم یکی از اهداف واحد شما ،  همانگونه که در سایت امده است ،اطلاع رسانی به کامیونیتی های اقلیت بوده است . واحد شماو اقای لاین این کار را در ان زمان که نیاز به اطلاع رسانی به کامیونیتی ایرانی کانادایی  بود ، نکردید ، بنابر این  دیدار من ، ضرورتی ندارد .  نوش دارو پس از مرگ سهراب.


گزارش پرونده شماره
#11-OFD-156
20 سپتامبر 2011
اقای اریک جو لیف

بنا بر ما ده (4)11  10/267 ایین نامه پلیس ، این گزارش را  در ارتباط با قتل کاوه طباطبایی در تاریخ اول آگوست 2011 ، برای شما ارسال  می کنم .
تحقیقات انجام و پرونده بسته اعلام می شود.  بنظر من ، هیچ دلیلی وجود ندارد که سه  ا فسر مورد نظر  ( اسم ها سیاه شده است ) ، جرمی مرتکب شده باشند .
در  شب  اول آگوست ، سه افسر یاد شد ه همراه با پنج افسر دیگر ، به یک تلفن اضطراری ( 911) در شماره 90 کاتن ود کورت ، پاسخ داده ، تعدادی به درب جلو و تعدادی از درب بغل ، وارد خانه می شوند. همه آنها به آشپزخانه می روند. در آنجا ؛ انها  با نسرین توریهی ، همسر جداشده از کاوه ، غرق در خون بر اثر ضربات متعد د چاقو ، روبرو می شوند. . طباطبایی ، در کنار وی دراز کشیده بود در حالیکه با دست چپ ، دست (نسرین ) و و با دست راست چاقوی بزرگ آشپزی را گرفته بود.
کف اشپزخانه ، غرق در خون و روی کابینت ها و دیوار ، خون  نوشته شده بود. (
as well as more smeared around the cupboards and walls

طباطبایی یک در میان به خودش ، چاقو می زدو یک بار هم به طرف پلیس ها ، تکان می داد.

بسیاری از پلیس ها ، اسلحه ها ی خود را کشیدند و سر وی داد زدند که چاقوی خود را بیندازد.

چند بار برای خلع سلاح کاوه از سوی ، پلیس ها انجام شد که موفق نبود . یکی از افسران  سعی کرد که با صندلی روی گلوی کاوه فشار آورد.  یکی دیگر از پلیس ها ، با باتون خود تلاش کرد. دو تا افسر هم  ، اسپری فلفل بکاربردند .  ولی هر بار به سمت کاوه رفتند ، وی با چاقو تهدید می کرد.  شوک الکتریکی هم ، هیچ کدام از افسرها نداشتند .

یک پلیس ( اسم وی حذف شده است ) گفت ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم . باید به وی شلیک کنیم .  افسر پلیس  با تصمیم خودش دو گلوله به سمت طباطبایی شلیک کرد. افسر دیگری هم  با  افسر اولس  هم عقیده شد و سه بار شلیک کرد.  طباطبایی به سمت بی هوشی  رفت .
went limp
افسران پلیس ، برا ی کمک به  نسرین  رفتند. متاسفانه وی مرده بود. طباطبایی هم در صحنه  بدلیل اصابت گلوله به قلبش مرد.
کار
همه پلیس ها  برای ورود بدون مجوز به خانه  عادلانه بوده است زیرا جان کسی در خطر بوده است .
همچنین بنظر من ، پلیسهایی که شلیک کردند بر طبق ماده 27 آیین نامه پلیس ، کارشان درست بوده است .
استفاده از اسلحه در مواقعی که جان کسی در خطرباشد ، مجاز است .  کاوه ، از انجا که اجازه نزدیک شدن به  نسرین را نمی داد ، لذا ، خطر ساز بوده است .

تعدادی از افسران پلیس ، به یک سوال بازرس پاسخ ندادند که مغایر با ماه 8 از 10/267 ایین نامه پلیس هست . بغیر از این یک مورد ، من از همکاری پلیس ها با ما تشکر می کنم.
.

پایان یک گزارش
 بنظر می اید اگر من  و گروه همکاران ما در سلام تورنتو نبودیم ، پرونده کاوه ونسرین ، بدون پاسخ گویی به سوالات ایجاد شده در بین اقشار مختلف کامیونیتی ایرانی ، از منظرهای مختلف ، به دست فراموشی سپرده می شد. 
نلاش ماو حمایت خوانندگا ن ما از مجله ،  پیام  جدی بودن و پیگیر بودن  یک بخشی از کامیونیتی ایرانی کانادایی را  که برای منافع کامیونیتی و جلوگیری از آسیب های احتمالی آینده  آن تلاش می کند ، را گرفته باشند .
با تشکر از همه کسانی که به ما برای تهیه این گزارش ، کمک کردند.  
خبری شنیده ام که بستگان کاوه ، قصد شکایت از پلیس و دریافت خسارت از آنها را دارند و در این مورد با مشاور حقوقی هم مشورتی انجام شده است .  این خبر تایید نشده است

نوامبر 2011- 

هیچ نظری موجود نیست: