Translate

جمعه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۷

جلوگيری از برگزاری مراسم در خاوران

جلوگيری از برگزاری مراسم در خاوران
صبح امروز طبق سنت هر ساله، خانواده های زندانيان سياسی قتل عام شده در تابستان ۱۳۶۷ جهت گرامی داشت و برگزاری مراسم يادبود عزيزان خود عازم گورستان خاوران در جنوب شرقی تهران گرديدند که با عده کثيری از نيروهای انتظامی و لباس شخصی روبرو شدند. آن ها تعدادی از افرادی که قصد شرکت در مراسم را داشته اند بازداشت کردند. از هويت افراد دستگير شده اطلاعی در دست نيست. [خبر را بخوانيد]

پنجشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۷

ما ایرانیان/ نگاهی به خود


ما ایرانیان/ نگاهی به خود
هاله فاضل
سه شنبه, 05 شهریور 1387



شماره 1192 ـ 28 آگوست 2008





در شماره های قبل با گزارش ایرانیان بدون روتوش، به بررسی نگاه ایرانیان به یکدیگر و همکاری و عدم همکاری با همدیگر پرداختیم که بازتاب نسبتا خوبی داشت و نظرات موافق و مخالف بسیاری را به خود جلب کرد، اما طبیعی است که در رابطه با یک چنین موضوع مهمی که پیچیدگی ها و مسائل مختلف ویژه خود را دارد با یک یا چند گزارش به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید و همچنان این موضوع مهم به صورت خام و ناپخته باقی می ماند.کوشش ما بر این بوده است تا آنجا که امکان دارد جامعه آماری خود را وسعت بخشیده و از طیف های مختلف اجتماع ایرانیان در این رابطه استفاده کنیم. برخی به ما پاسخ دادند و برخی هم ما را سر دواندند.

هاله فاضل
گزارشی که در زیر می خوانید، گفت و گویی است با تنی چند از کنش گران اجتماعی ایرانیان مقیم خارج کشور که فعالیتهای اجتماعی و نظراتشان می تواند موضوع را تخصصی تر و علمی تر کند. سعی شده با افرادی که بیش از بیست سال سابقه ی مهاجرت داشته اند، گفت وگو شود.

هر چند که ما می دانیم باز هم آنچنان که باید به عمق ماجرا برای تحقیق نرفته ایم. با این گزارش، بحث را می بندیم، اما دلیل بر آن نیست که این مبحث گشوده نیست هر شخص و هر جامعه ای که می تواند از نگاه خود به موضوع بپردازد مورد استقبال ما در شهروند قرار گرفته و یا خود می تواند در مجموعه های دیگر به ادامه بحث بپردازد، چرا که این موضوع بسیار مهم است و باید تحلیل شود که "آیا ما ایرانیان متحد هستیم و به یکدیگر کمک می کنیم و یا . . . "

برای دیده شدن باید با دید باز رای داد

برای دیده شدن باید با دید باز رای داد
سعید سلطانپور
سه شنبه, 05 شهریور 1387

شماره 1192 ـ 28 آگوست 2008



انتخابات میان دوره ای برای سه حوزه انتخاباتی گلف (انتاریو)، وست مانت ویله ماری ( کبک) و سنت لامبرت (مونترال) در 8 سپتامبر و حوزه دان ولی غربی در 22 سپتامبر از سوی استفان هارپر اعلام شد.

بنابر شنیده ها ایرانیان بزرگترین کمک کنندگان حزب لیبرال هستند، ولی در ازای این کمک ها پاسخ شایسته عمومی نگرفته اند. در یک مورد من اطلاعاتی را با یکی از ایرانی های فعال که ارتباط و نفوذ زیادی هم در حزب لیبرال دارد در میان گذاشتم ولی او گفت متاسفانه رهبران حزب لیبرال حرف های ما و تجارب ما را جدی نمی گیرند. او که نمایندگی یک جریان ایرانیان لیبرال را دارد به خوبی به این آگاه است که رشد و اعتبار جامعه ایرانی به اعتبار همه می افزاید و در این راستا از هزینه کردن مالی برای این اعتبار کوتاهی نمی کند. در حالی که عده ای فرصت طلب هم بوده اند که در عدم حضور تمامی جامعه ایرانی خود را به عنوان نماینده ایرانیان به نمایندگان احزاب سیاسی جا زده و از این راه برای خود اعتبار ساخته بودند. نمونه آن هم دریافت کمک از دولت استانی برای ساختن کامیونیتی بود ولی بعد از گذشت دو سال همچنان به کسی پاسخگو نمی باشند. آنها حتی از این کمک دولتی هم استفاده نکرده اند و حاضر هم نیستند که اقلا مانند جناح دیگر ایرانیان لیبرال از سرمایه خود هزینه کنند و هم خود اعتبار بیشتر و منافع بهتری پیدا کنند و هم جامعه ایرانی امکان و اعتبار بیشتری به دست بیاورد.

یک جریان سوم لیبرالی هم هست که به تازگی تشکیلاتی را علنی و سازماندهی کرده اند. تعدادی از این جریان، سال گذشته در نامه ای به برخی از نمایندگان مجلس ( سوزان کدیس نماینده مجلس از تورن هیل) به گفته شاهد قید کرده بودند که در مورد مسائل سیاسی ایرانی ها، آنها نماینده ایرانیها هستند. این در حالی بود که این تشکیلات در حال نوشتن اساسنامه ی خود بود و هنوز رسمیت پیدا نکرده بود.

یکشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۷

گفتمان ملی صلح و موازنه منفی

گفتمان ملی صلح و موازنه منفی


فرید مرجایی
:برگزاری شورای ملی صلح، گزارش شده در روزنامه كارگزاران 18تیر، خبر مبارك و
پراهمیتی بود. سخنرانی‌های نخستین نشست موسسان «شورای ملی صلح» ویژگی مدنی- دموكراتیك داشته و مفاهیم متنوع و گوناگونی چون عدالت، فقر، تندروی سیاسی- دیپماتیك، رانت، ایدز، روسپیگری و بیكاری مطرح شد. قابل درك است كه در شرایط استثنایی و جو كنونی جامعه- با تشدید روند حذف اصلاح‌طلبان در حوزه عمومی و استقرار بیشتر تك صدایی به جای گفتمان كثرت‌گرا- «حوزه صلح»، تریبون و جایگزین شود برای نقد و مطالبات حقوق بشر. ولی در نهایت می‌بایست تا حدی به جزئیات امروزی خود مسئله صلح نیز بپردازیم. بر عكس آن هم صادق است، در زمانی‌كه به بررسی مقوله مردم‌سالاری و كاست‌های آن می‌پردازیم، قاعدتا مفاهیم صلح و تهدید جنگ مطرح می‌گردد، ولی نه تا حدی كه فرصت كندوكاو در مورد انتخابات آزاد و دموكراتیك را ندهد. در مورد تنش و اصطكاك ایجاد شده از معضل برنامه هسته‌ای ایران، رسانه‌ها عبارت «دوطرف منازعه» را گهگاه به‌كار می‌برند، ولی این لحن و لفظ قابل بحث است. كشور ایران هرگز تهدیداتی علیه دیگر كشورها عنوان نكرده است كه مخاطب قرار گیرد. قاعدتا آنهایی كه در قامت تهدید كشورهای منطقه هستند باید دعوت به صلح و آرامش شوند، كه دست از تهدیدات نظامی و غیر قانونی خود ‌بردارند. بدین جهت، لحن بعضی خبررسانی‌ها غیر مستقیم القا می‌كنند كه هر دو طرف منازعه تا حدودی در این جریان مقصر بوده‌اند، ولی قطعا این‌طور نیست. یك بررسی اجمالی تحولات و واقعیات سیاسی- تاریخی اخیر، به خوبی نشان می‌دهد كه این‌طور نیست. در یكی، دو سال گذشته، یك طرف منازعه، آمریكا و اسرائیل، تهدید به اقدام حمله نظامی و تهاجم كرده است، ولی از طرف ایران اعلان شده است كه اگر مورد تعارض و تهاجم قرار گیرد، دفاع مسلحانه خواهد كرد. به‌طور روشن و مسلم، دفاع از حریم كشور از دید قانون و عرف بین‌المللی مورد تصدیق و قبول است

متن کامل

چهارشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۷

خاطره ای از دکتر شریعتی

دکتر شریعتی :«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت

!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد .

سه‌شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۷

چین، غرب را مبهوت تمدن شرق کرد

چین، غرب را مبهوت تمدن شرق کرد

سعید سلطانپور


29 مین بازیهای المپیک در پکن افتتاح شد . این برای اولین باری بود که چین میزبان چنین بازیهایی می شد . هر چند انتخاب چین در سال 2004 در مسکو در برابر شهرهای تورنتو – استانبول و پاریس و ازاکا ی ژاپن یک انتخاب سیاسی بود .کمیته المپیک که تازه از زیر رسوایئ های مالی و رشوه دهی المپیک زمستانی در سال 2002 شهر سالت لیک سیتی آمریکا و خلاص شده بود مجبور بود که چین را انتخاب کند زیرا یک میلیارد چینی خود به تنهائی حق برگزاری بازیها را ایجاد می کردند .

هر چند بازيهاي المپيك به ماشين پول ساز قدرتمندي تبديل شده است و به همين دليل كشورها براي ورود به اين ميدان با يكديگر شديدا رقابت مي كنند.
كارشناسان پيش بيني مي كنند بازيهاي المپيك پكن بيش از 5 ميليارد دلار درآمد مستقيم عايد كشور ميزبان و همچنين شركتهاي بزرگ بين المللي كند.اين رقم براي بازيهاي تابستاني المپيك 2012 لندن بيش از 7 ميليارد دلار برآورد شده است.
بر اساس اين گزارش درآمد حاصل از بازيهاي المپيك آتن 2004 به بيش از 19/4 ميليارد دلار رسيد . بيش از 23/2 ميليارد دلار از اين رقم سهم حق پخش تلويزيوني بازيها بوده است .
(خبرگزاري فارس به نقل از روزنامه فايننشال تايمز)

فرازو نشیب چین

حزب کمونیست چین بعد از دوران رهبری مائو و انقلاب تلخ فرهنگی که نمونه کوتاه مدت آن دردانشگاه های ایران بعد از انقلاب 57 اجرا شد و خسارات سنگینی به بنیان علم درایران وارد کرد به این نتیجه گیری سیاسی رسید که نمی تواند درها ی کشور را ببندد و با تکیه بر کشاورزی و شیوه های سنتی در دوران تکنولوژی و در مقابل سرمایه داری دوام بیاید .
رهبران حزب کمونیست چین با پس گرفتن هنگ هنگ ثروتمند که در اجاره 100 ساله انگلستان بو د و تعهد به اینکه دست به ترکیب سیاسی و اقتصادی آن نخواهند زد هم مزه ثروت را چشیدند و هم از نزدیک به سیستم اقثصاد آزاد را حس کردند .. بدنیست بدانید که بازپس گرفتن هنگ هنگ از نظر اقتصادی در سال 1997 باعث فرار سرمایه ها به خارج از کشور بخصوص به کانادا شد. فرار سرمایه ها ی هنگی کنگی های چینی تبار کمک فراوانی به اقتصاد در حال رکود کانادا در آن دوران کرد.
بسیاری از این مهاجران اقتصادی پس از گذشت جند سال و اطمینان از اینکه چین به معادلات اقتصادی در هنگ کنگ کاری ندارد به هنگ کنک بر گشتند و البته بسیاری از انها سرمایه ها ی خود را در کانادا از دست داده بودند.

واقع بینی و اصلاح طلبی رهبران چین چینی ها در های خود را به روی سرمایه ها ی غرب گشودند و آگاهانه و هوشیارانه از این سرمایه ها با حفظ استقلال چین و تولید کار برای چینی ها و بهبود زندگی بسیاری از چینی ها شدند که مزه فقر را در سیستم کمونیستی مائوتیستی چشیده بودند. سرمایه عظیم انسانی باضافه تواضع و قناعت چینی ها با هزاران سال تمدن و سرمایه غرب باعث رشد اقتصادی چین شد . آنها تصمیم گرفته بودند که سرنوشت ملت خود را عوض کنند و در طی 20 سال توانستند به این مهم تا حدود زیادی نائل شوند.

ساختن استادیوم و تاسیسات ورزشی و آپارتمانها چنان سریع انجام می شد که آتنی ها از آنها خواسته بودند که کمی سرعت آنرا به تعویق بیندازند زیرا استادیوم اصلی آتن در بازیهای المپیک 2006 تا آخرین روزهای افتتاحیه تمام نشده بود .

ناراضی چینی ، کارگردان مراسم افتتاحیه

Zhang Yimou
ژانگ یی مو کارگردان نامدار جهانی چین از بازماندگان دوران انقلاب فرهنگی چین(1966) که درنوجوانی باتفاق خانواده اش به مناطق دور تبعید شده بودودر 15 سالگی مجبور شده بود به مدت چند سال د رمزرعه و سپس در کارخانه پارچه بافی کار کند تا روحیه بورژوازی در وی بمیرد وخلقی بشود ، می باشد . شاید اگر مائو هنوز زنده بود وباند وی بر سر کار بودند " یی مو" یک کارگر وفادار به خلق باقی مانده بود . هر چند وی سالها بعد از بازگشت به پکن همچنان در لیست سیاه دولت چین بود زیرا منتقد حزب کمونیست بود. به عنوان نمونه دولت چین به وی اجازه ندادبرای دریافت جایزه برای فیلم خود به خارج سفر کند . ولی این بار رهبران خزب کمونیست چین که در مراحل اصلاح طلبی هستند تصمیم گرفتند به منافع مردم چین بیندیشند و به همین دلیل وی را مسول برنامه افتتاحیه کردند. هر چند مخالفان و ی می گویند وی نبایستی این مسولیت را به عهده می گرفت.


برای اجرای مراسم افتتاحیه در حدود 10000 نفر در اجرای آن شرکت داشتند. و د رحدود 3 سال طول کشیده بود. تمرینات اصلی در حدود 10 ماه با رعایت اصول مخفی کاری از دید خبر نگاران انجام گرفته بود .

. مراسم افنتاحیه که با حضور بسیاری از رهبران غربی منجمله بوش و همسرش برگزارشد هنرمندانه و زیبا تمدن شرق را با تکنولوژی غرب پیوند داد. روایت اختراع کاغذ و راه ابریشم و نقاشی و طرح آن توسط رقصندگان و موج انسانها و ذکر قدمت به چند هزار ساله آن که به قبل از میلاد مسیح بر می گردد رهبران غرب را دچار تناقض جدی کرد . این در حالی است که رهبران غربی به برکت کنترل رسانه ای سعی دارند حضرت مسیح ( ع) ،ا تیره پوست متولد ناصریه را سفید پوست موطلائی با چشمان بور اروپائی بدانند . مراسم افتتاحیه و نمایش تمدن چین که تنها بخشی از تمدن مشرق زمین شامل پرشیا و هند ومصر بود ا مدعیان تمدن برتر و مدعی را مات کرد .
نظم برنامه و حرکات دقیق همه گزارشگران را به تحسین واداشت .

بر خلاف جشن های بسیار گران قیمت 2500 ساله محمد رضا شاه که توسط خارجیها و برای آنان طراحی و اجرا شده بود این مراسم توسط چینی ها و غلبه برحقارت 100 ساله اخیر شان بود که آنرا با اراده ملی به یک پیروزی ملی برای چین تبدیل کردند . هر چند مسئله نقض حقوق بشر و شورشهای تبت و اختلال در حمل مشعل المپیک باعث شده بود که مراسم تا حدود زیادی تحت الشعاع قرار بگیرد.


چینی ها در این مراسم هنری نشان دادند که می توان برنامه های هنری داشت و هنربه مردم عرضه کرد و از برهنگی زنان که جزئی از فرهنگ مبتذل سرمایه داری در غرب است نیز سواستفاده نکرد . متاسفانه سو استفاده از بدن زنان در استادیوم های ورزشی و مراسم های مختلف د رغرب برای کسب درآمد یک اصل برای سرگرم کردن و به عنوان یک بخش خدشه ناپذیر هنر جا افتاده است .

بر گزاری چنین مراسم با شکوهی نخست وزیر استان بریتیش کلمبیارا که میزبان بازیهای زمستانی 2010 هست نگران خواهد کرد زیرا قاعدتا مراسم ونکور باید بهتر از بازیهای قبلی باشد .



تیم ایران
د رنگ لباس تیم که به رنگ سبز بود و طراحی آن خیلی معمولی و بدون ذوق و ابتکار بود. عدم شرکت مردان و زنان ایرانی با لباسهای محلی و سنتی ایرانی جای تاسف دارد . یکی از نکات مثبت حضور هما حسینی به عنوان پرچمدار زن تیم جمهوری اسلامی بود . یکی از نکات منفی عدم حضور رضا زاده بود که در یک تصمیم غیر منتظره بازنشستگی خود را اعلام کرد و مانند بقیه پدیده ها ی جمهوری اسلامی همراه با شایعات و تفسیرهای دیگران همچنان مطرح است . د رهر حال وی سهم خود را به ورزش ایران ادا کرده است .




چین وآمریکا و ایران

مراسم المپیک پکن یک نبر د سیاسی بین آمریکا و چین برای کسب قهرمانی این مسابقات هست . آمریکا در سالهای اخیر قهرمانی را از آن خود کرده است و لی تحلیل گران معتقدند که چین قهرمانی را از آمریکا خواهد گرفت . امری که به حیثیت سیاسی آمریکا و برتری ورزشی آن پایان خواهد داد.
1974 بازیهای المپیک آسیایی در تهران بر گزارشد و سالنهای اصلی و استادیوم آزادی محصول این زمان و یکی از معدود کارهای مثبت محمدرضا شاه بود.

ایران با 36 مدال طلاو مجموع 81مدالها دوم و چین با32 مدال طلا و مجموع 106 مدال در رده سوم قرار گرفته بود. محمد مایلی کهن مربی سابق و حزب اللهی تیم ملی فوتبال ایران در یک انتقاد تندی
با اشاره به اینکه مراسم افتتاحیه رقابت های المپیک 2008 پکن، افسوس او را برانگیخته می گوید " در زمان های نه چندان دور ، چینی ها به ورزشگاه آزادی با دیده افسوس می نگریستند.
محمد مایلی کهن در گفتگو با مهر ضمن بیان این مطلب تصریح کرد: برگزاری اینگونه مراسم ها برای ما ایرانی ها مثل یک رویاست. ما هرگز چنین امکاناتی برای برگزاری اینگونه مراسم ها نداریم و این در حالی است که وقتی بازیهای آسیایی سال 1974 را برگزار می کردیم، تمام آسیایی ها و بویژه چینی ها از دیدن زمین چمن ورزشگاه آزادی، دریاچه، پیست دوچرخه سواری، پنج سالن و استخر شنا انگشت حیرت به دهان برده بودند. "
.
به راستی رمز موفقیت چینی ها در چیست ؟ چه شده است که درظرف 20 سال به چنین موقعیتی رسیده اند . رمز پس رفت ما چیست ؟ پاسخ به این سوال که باید کارشناسانه و بدون تعصب باشد می تواند راهگشا باشد .
فعلا تا پیدا کردن پاسخ از چینی ها که آبروی شرق را خریدند باید تشکر کرد.

شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷

ندای صلح روشنفکران گوش کنیم

ندای صلح روشنفکران گوش کنیم
نوشته شده توسط حسن زرهی
پنجشنبه, 10 مرداد 1387 23:19
شهروند 1188

یکی از مشخصه های روشنفکری دیدن آن روی سکه حوادث است. روشنفکران به دلیل حساسیت و قابلیت های فکری و فرهنگی شان قادرند فردا و فرداها را ببینند. در بسیاری مواقع تصویر به نسبت روشنی از آینده بشر در آثار روشنفکران نشان داده شده است. در فیلم ها، در رمانها، در نمایشنامه ها، در مقاله ها و در اظهارنظرهای روشنفکران فردای روشن یا تاریک و مبهم بشر نزدیک به واقعیت نشان داده شده است.

آنچه زمانی گمان می شد وهمی بیش نیست و ژول ورن را نویسنده ای خیالاتی نشان می داد، بعدها به عنوان واقعیت مسلم دیده شد. حالا هم که روشنفکران به هزار زبان دارند می گویند آینده بشر به دلیل حاکمان و حکومت های نادان و مستبد در خطر است، و این هشدار را هر روز به گونه ای با ما مردم در میان می نهند، اگر به گوش سنگین گردانندگان دنیا نرسد همه بشریت زیان خواهد دید. مگر سالها و دهه ها نبود که روشنفکران می گفتند محیط زیست دارد به خطری جدی برای زمین و آدمی تبدیل می شود؟ مگر فیلم ها و داستانها، و مقاله ها و بیانیه ها در این باره منتشر نشد، اما کو گوش شنوا؟ حالا هر روز با توفانی یا گردبادی و یا امواج خشم اقیانوسی در چشم به هم زدنی هزاران انسان قربانی می شوند.

درباره جنگ حالا به اعتراف حتی گردانندان دور و بر آقای بوش پر هزینه و بی نتیجه ی عراق هم روشنفکران همین را گفتند، اما کسی گوشش بدهکار این دید درست و انسانی نبود.

نامه ی روشنفکران امریکایی و غیرآمریکایی و برخی از اهل اندیشه ایرانی به باراک اوباما نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب دمکرات، و هشدار آنان به او درباره ی حمله به ایران یکی دیگر از صدها نمونه واکنشی ست که روشنفکران پیش از وقوع فاجعه نشان داده و می دهند.

بهتر آن است مانع از آتش افروزی تازه ای در منطقه شد، تا آن که مانند احمدی نژادها و بوش ها و جنگ طلبان واشنگتن و تل آویو در طبل جنگ کوبید.

این که ایرانیان عصبانی و عاصی و جان به لب آمده از دست این رژیم عقب افتاده و رهبرانش، به امید تغییر آن، در آرزوی حمله ی خارجی باشند، ندانستن ابعاد فاجعه ای است که بیش از همه به ایران و ایرانیان صدمه خواهد رساند. مردم ایران قربانی خواهند شد و رهبران رژیم دست به معامله و یا زهرنوشی دیگری خواهند زد و پایشان را از گلیم خونین جنگی که با نادانی خویش باعث آن شده اند به در خواهند برد.

برای همین است که روشنفکران آمریکایی و غیرآمریکایی از آقای اوباما و دولت در راه آمریکا می خواهند که مانع جنگ افروزی دیگری شود.

جهان اگر به اهل فکر و فرهنگ گوش نکند، رهبران و سیاستمداران دنیا اگر به این جماعت توجه نکنند و هشدارهای های آنان را مورد نظر قرار ندهند، بشریت خسران بزرگی خواهد دید.

نشریه معتبر ادبی و روشنفکری New York Review of books این نامه را که بیش از شش هزار نفر از روشنفکران آمریکایی و غیرآمریکایی آن را امضا کرده اند، منتشر کرده است. از این اقدام صلح خواهانه ی محافل روشنفکری آمریکا و جهان استقبال کنیم و آن را حرمت نهیم.

بر ما ایرانیان ساکن سراسر جهان است که از جنگی که به میهن و هم میهنان ما زیان بسیار وارد خواهد کرد در حد توان و امکان خویش جلوگیری کنیم.

و بدانیم که راه رهایی از شر رژیم جمهوری اسلامی نه حمله و جنگ توسط خارجی ها، بلکه همت و همدلی ما ایرانیان است.

و اینک نامه ای را که خطاب به بوش و مک کین نمی شود نوشت ــ چرا که آنان پایه ی سیاست شان جنگ افروزی است، و در حالی که آتش جنگی که در عراق و افغانستان افروخته اند خاموش نشده می خواهند جبهه ی دیگر و تازه تری باز کنند ــ در زیر بخوانیم:



متن نامه روشنفکران آمریکایی

سناتور اوبامای عزیز

ما امضاء‌کنندگان این نامه شاید دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به سیاست خارجی آمریکا درباره ایران داشته ‌باشیم. اما به هر حال، همه ما عمیقاً نگران مطالبی هستیم که در هفته‌های گذشته در مطبوعات منتشر شده‌است، مطالبی که گویای حمله احتمالی دولت بوش به ایران است. همه این‌ها می‌تواند در حکم چراغ سبزی به اسرائیل برای حمله به ایران باشد یا آن که به شکل‌های دیگری از جنگ منجر شود، مثل تحریم ایران.

ما از موضع‌گیری شما علیه جنگ با عراق در سال 2002 استقبال کردیم. و با یکی از بیانیه‌های اولیه انتخاباتی‌تان که در آن بر لزوم به کار بردن دیپلماسی در مورد ایران تأکید کرده بودید، دلگرم شدیم. اکنون فرصتی برای شما پیش آمده‌است که از روی دادن دوباره جنگ غم ‌انگیزی نظیر جنگ عراق ممانعت کنید. امیدواریم از این فرصت استفاده کنید.

ما با این استنتاج محمد البرادعی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موافقیم که «یک حمله نظامی از هر چیزِ ممکن بدتر خواهد بود. چنین حمله‌ای منطقه را به نقطه انفجار می‌رساند...» به گفته او، حمله نظامی«به این معنا خواهد بود که اگر ایران در حال حاضر نخواهد سلاح هسته ای بسازد، در صورت وقوع حمله نظامی طرحی ضربتی را برای ساختن سلاح هسته ای به اجرا می‌گذارد که دعای خیر تمام ایرانیان، حتی ایرانیان ساکن غرب نیز پشت سرش خواهد بود.» (رویترز، 20 ژوئن 2008)

مسلماً مطمئن نیستیم که دولت آمریکا واقعا در فکر حمله به ایران است یا برای شکل‌‌های دیگری از جنگ، مثل تحریم این کشور، طرحی جدی ریخته باشد. با این حال از شما تقاضا داریم که بیانیه ‌ای عمومی را به منظور هشدار درباره خطرات بزرگی که هر یک از این عملکردها به دنبال خواهد داشت، صادر و در آن خاطر نشان کنید که چنین عملکردی از طرف دولت بوش یا تشویق اسرائیل به انجام چنین چیزی، آن هم در ماه‌های آخر ریاست جمهوری بوش، چه حرکت نامناسب و غیردموکراتیکی خواهد بود.

حمله به ایران به منزله نقض منشور سازمان ملل در منع اِعمال قدرت توسط قدرتمداران بر سایر کشورها و تهدید آنهاست. به علاوه، نباید با عملکرد دقیقه نودی دولت بوش، حق تصمیم گیری از عموم مردم سلب شود.

شما با این حرف ما را دلگرم کرده اید که دولت اوباما بر این باور است که لازمه امنیت واقعی، تمایل به گفت و گو بدون پیش شرط است و تهدیدها و عملیات نظامی نتیجه‌ای معکوس و زیان‌بار در پی دارد.

امیدواریم که نه تنها روزی بتوانید در دفتر ریاست جمهوری این تعهدات را پی بگیرید، بلکه هم اکنون نیز علیه هر گونه جنگ طلبی از سوی دولت بوش افشاگری کنید.

ارادتمند،
اسامی تعدادی از امضاکنندگان:

مایکل آلبرت از کمپانی Znet؛ کاتی آلبیسا، مدیر عامل مؤسسه ملی حقوق اقتصادی و اجتماعی؛ جان دابلیو. آمیدون از مؤسسه فعالان باسابقه صلح آمریکا؛ استنلی آرونویتز، پروفسور جامعه شناسی بخش فارغ التحصیلان CUNY؛ رزالین باکساندال، پروفسور عالیرتبه SUNY Old Westbury؛ فیلیس بنیس از مؤسسه مطالعات سیاسی؛ استفن اریک برانر، پروفسور علوم سیاسی دانشگاه Rutgers؛ شارلوت بانچ، مدیر عامل مرکز رهبری جهانی زنان، دانشگاه Rutgers؛ نوآم چامسکی، پروفسور و عضو بازنشسته هیأت علمی MIT؛ ری کلوز، متخصص بازنشسته خاورمیانه در سازمان سیا، از مؤسسه Veteran Intelligence Professionals for Sanity؛ روندا کوپلون، پروفسور حقوق دانشکده حقوق CUNY؛ حمید دباشی، پروفسور مطالعات ایرانی و ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا؛ لارنس دیویدسون، پروفسور تاریخ خاور میانه دانشگاه وست چستر؛ آریل دورفمن، نویسنده؛ استوارت اون، پروفسور عالیرتبه کالج هانتر و بخش فارغ التحصیلان CUNY؛ جان ففر از مدیران مؤسسه Foreign Policy in Focus؛ بیل فلچر، دبیر اجرایی BlackCommentator.com؛ لیبی فرانک از مجمع بین المللی زنان برای صلح و آزادی، فیلادلفیا؛ آرتور گلدشمیت، پروفسور بازنشسته تاریخ خاورمیانه دانشگاه پن استیت؛ تام هیدن، نویسنده؛ دوگ ایرلند، روزنامه نگار؛ جیمز ئی. جنینگز، مدیر عامل انجمن علمی صلح آمریکا؛ نیکی آر.کدی، استاد بازنشسته UCLA، تاریخدان، ایرانشناس؛ جانت کستنبرگ آمیگی، نایب رئیس سی دی آر (حامی مالی تحقیقات بازماندگان هولوکاست)؛ رابی مایکل لرنر، رئیس شبکه پیشروان معنویت و سردبیر مجله Tikkun؛ مارک لوینس، پروفسور تاریخ خاور میانه مدرن، فرهنگ و مطالعات اسلامی دانشگاه کالیفرنیا، ایروین؛ مانینگ ماریبل، مدیر مرکز تاریخ سیاه پوستان معاصر، دانشگاه کلمبیا؛ دیوید مک رینولدز، رئیس سابق مرکز بین المللی مخالفان جنگ؛ رزالیند پتچسکی، پروفسور عالیرتبه علوم سیاسی دانشکده هانتر و بخش فارغ التحصیلان CUNY؛ راشل پففر، مدیر عامل موقت مؤسسه صداهای یهودی برای صلح؛ کاتا پولیت، نویسنده؛ دنی پستل از ائتلاف ضد جنگ با ایران، شیکاگو؛ ماتئو روثشیلد، سردبیر مجله Progressive؛ استفن آر. شالوم، پروفسور علوم سیاسی دانشگاه ویلیام پاترسون؛ کشیش دیوید ویتن اسمیت، استاد بازنشسته دانشگاه سنت توماس مینه سوتا؛ مردیت تکس، نویسنده و رئیس مؤسسه جهان زنان؛ مایکل جی. تامپسون، سردبیر Logos؛ کریس توئنسینگ، سردبیر Middle East Report؛ کرنل وست، پروفسور دانشگاه پرینستون؛ استفن زیونس، پروفسور سیاست، دانشگاه سانفرانسیسکو.