Translate

یکشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۵

Robert Fisk: He takes his secrets to the grave.


Robert Fisk: He takes his secrets to the grave. Our complicity dies with him
How the West armed Saddam, fed him intelligence on his 'enemies', equipped him for atrocities - and then made sure he wouldn't squeal
Published: 31 December 2006


http://news.independent.co.uk/world/fisk/article2114403.ece

شنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۵

شبي كه رجوي آينده خودش را ديد و نخوابيد


شبي كه رجوي نخوابيد


امشب كه صدام حسين ديكتاتور عراق ، پدر مالي مسعود رجوي و حامي تسليحاتي مجاهدين به دار اويخته شد ، مسعود رجوي نتوانست بخوابد زيرا اعدام صدام كه روزگار حر ف اول را دربين شيوخ و اميران و پادشاهان دست نشانده امريكا رمنطقه خليج فارس مي زد ، بار ديگر نشان داد كه انان كه بجاي مردم بر قدرتهاي خارجي تكيه ميكنند در مواقعي كه منافع قدرتهاي خارجي ،‌ لازم باشد، ا زانان چشم پوشي مي كنند. آمريكا و انگليس در سال 1979 ( 1357)‌شاه ديكتاتور اواره شده بود را پناه نداند .

در سال 1320 هم انگليس رضا شاه را به آفريقاي جنوبي تبعيد كرد . روايت است كه سفير انگليس اجازه نداد كه رضا شاه بر روي صندلي بنشيند.

در 2006 ، صدام تحويل دولت عراق شد تا حلق آويز شود . تحويل صدام عليرغم تلاش وكلاي صدام براي ممانعت از اين كار نشان از يك توافق بين آمريكا و دولت عراق داشت. ديكتاتور كه در يك دادگاه با مبلغ 150 ميليون دلار هزينه به اعدام محكوم شده بود ،‌ با گذشت دادگاه و قطعي شدن محكو ميت وي ،‌از شدت آمزيت صدام كم شده بود .

صدام ديگر از ان سخنراني هاي آتشين كه د رموفغع حكومت جبارانه اش انجام ميداد خبري نبود. صدام مرد ولي وي زماني مرده بود كه در ان چاله مخفي شده بود و از اسلحه خود استفاده نكرد. اسلحه اي كه وي صدها بار عليه مردم عراق و عليه مخالفانش استفاده كرده بود .
صدام با خشونت بيرحمانه اش ؤ هزاران نفر از كردها ،‌سني ها و شيعيان را كشت .


صدام با حمله به ايرا ن و كويت پاي آمريكا و اسرائيل را در خليج فارس مستحكم كرد .
صدا م با حمايت از رجوي ،‌ عملا دور خشونت را د رايران افزايش داد و با استفاده ابزار ي از نيروهاي مجاهدين ،‌ در صفوف مردم تفرقه ايجاد كرد.

مسعود رجوي ، الگو و مراد بدي را براي خود برگزيد .
مرادي كه به جهنم واصل شد . ولي آيا رجو ي از اين داستان تاريخي عبرت خواهد گرفت ؟ اعلاميه جديد وي و دور برداشتن ها ي وي به مانند دون كيشوت و ادعاهاي بدون مبنا و تكرار مكررات و اتكا به پشتيباني قدرتهاي خارجي همگي از اين نشان دارند كه وي مانند صدام عبرت نگرفته است. و بد عاقبتي در انتظار وي هست.
صدام به رجوي هيچگاه اعتماد نداشت زيرا ، د ركنار قرارگاه اشرف و علوي و ديگر قرار گاههاي سازمان هميشه يكي ا ززبده ترين واحدهاي خود را به عنوان حفاظت از سازمان و لي در حقيقت به عنوان ، محافظ براي سازمان ،‌ قرار دا ده بود .

دير نخواهد بود كه مسعود رجوي در هنگام محاكمه توسط دادگاه خلق ،‌ مانند مرادش كه ‌ عبرت نگرفت ولي باعث عبرت تاريخ و ‌ايندگان شد را مشاهده خواهيم كرد با اين فرق اساسي كه كه تمامي خبرگزاري هاي كوچك و بزر گ خبر اعدام صدام را پوشش دادند ،‌ و در ان مورد نظر دادند ، و لي سايتها و دستگاه تبليغاتي مجاهدين ،‌همچنان بهت زده و يا شرمزده ،‌ از كوچكترن اشاره اي از دستگير ي تا محاكمه واعدام وي مطلبي و سخني پخش نكردند . و بارديگر ثابت كردند كه تا چه حد به صدام حسن وابسته و فادار بودند .
د رمورد سرنوشت رجوي تنها چند خبر گزاري به 2 يا 3 كلمه اي كفايت خو اهند كرد.

جمعه، دی ۰۸، ۱۳۸۵

Sadam was dead when eh was arrested alive


Sadam Was dead when he was arrested in his hiding hole.
He did not use his gun to defend himself or make suicide, the gun that he had used so many times to kill his people who were aginst him or have not followed his orders.

Sadam the man of lies and arrognace , the man of dishonesty and terror, the man of cruelty and tyranny who lead to the invasion of Iraq , and destrution of lives of millions of IRaqi's who were told by Bush a better and peaceful life to them.

Sadam was dead when he tried to lead the ISlamic world and particularly Arab world by waging false rhteric war on Israel.
Sadam was a small dictator who betrayed people of Iraq and the region by attacking Iran< Kuwait and killing Kurds, Sunnis and Shia;s who were not preying him.

Shame n him and all dictators .
He will be welcomed in hell by Shah of IRan, General pinoche and Hitler , Golda mayer .

خواهر احمدی نژاد به شورای شهر تهران راه یافت

این انتخاب یک حسن برای رقیبان احمدی نژاد دارد و ان این است که کار انان را ساده می کند
دیگه کافی است بگن خواهرتو؟؟؟

چهارشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۵

نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين بخش 13


نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين خلق ايران - بخش 13 ( پاياني)
ما به عنوان كساني كه قرباني دو سيستم استبدادي سلطنتي و جمهور ي اسلامي بوده و با هر دو رژيم بخاطر نقض حقوق انسانها و شهروندان ،‌و براي برقراري عدالت اجتماعي در حد توان مبارزه كرده ايم و تجربه همكاري با جرياني كه زماني براي عدالت اجتماعي و برابر ي انسانها فعاليت كرده بود ولي بدليل ضديت و نه مخالفت و بجا ي نقد كردن ،‌ به كينه ورزيد ن بجائي رسده است كه شكنجه شده خود تبديل به شكنجه گر شد ه است . چرا ؟‌ زيرا هدف قدرت شده است و برا ي رسيدن به اين هدف هر وسيله اي مجاز تلقي شده است والا اگر كسي براي كرامت انساني و حقوق شهروندي مساوي تلاش كند كه ديگر سياه و سفيد ،‌كافر و مسلمان ويهو دي و مسيحي و زرتشتي و هر تفكر و فرقه اي از بهائي تا بودائي ، همجنس گرا و مستقيم ، برايش تفاوتي نخواهد كرد .

راه طو لاني در پيش داريم با توجه به عدم الترام عملي به نهادينه شدن حقوق بشر در ايران توسط حاكميت و اپوزيسيون داخل نظام كه حتي از ايجاد جبهه متحد بر حول محور حقوق بشر اكاهانه امتنا ميكند ، بنظر مي ايد كه درعمر ما شاهد نهادينه شدن حقوق شهروندي برابر ، حقوق ديگر قومها و زبانها د ركشور مان ايران ، كفاف نخواهد كرد
www.cdhriran.blogspot.com

WEDNESDAY, DECEMBER 27, 2006


نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين بخش 13


سعيد سلطانپور



سرنوشت اعضاي تشكيلات قرار گاه اشرف در دست بيگانگان

. عراق در آستانه جنگ داخلي است . مردم معمولي قربانيان اصلي هستند . مساني كه بقولي دستشان به دهنشان مي رسد به ديگر كشورها مهاجرت مي كنند . آمريكا دراشغال عراق به بن رسيده است اين به مفهو م بن بست تمامي نيروهاي در خط امريكا،‌ منجمله سازمان هست . يكي از راه هاي برون رفت از وضعيت موجود ، كشاندن محدود دامنه اشغال به ايران است و البته تنها جرياناتي كه معتقد به براندازي جمهوري اسلامي از طريق نظامي هستند ،‌‌ اسرائيل و عده بسيار كمي از نو محافظه كاران آمريكا با استفاده ابزاري از جريان مسعود رجوي هستند. 

اسرائيل تنها كشوري است كه نه تنها به آمريكا حساب پس نميدهد بلكه خود سرانه نيز دركردستان عراق فعال هست. عبدالله اوجلان سابق حزب پ.ك. ك. تركيه در نامه اي در زندان نوشت كه عامل اسارت وي و پيگري ان اسرائيل بود . وي مي گويد “هيچگاه تصور نمي كردم كه اسرائيل تا اين حد به سرنوشت من علاقه مند باشد و فكر ميكرديم آمريكا پشت قضيه باشد . و لي تنها دو لتي كه توانست در روي يونان و كنيا و تركيه تاثير داشته باشد ،‌اسرائيلي ها بودند .“

با توجه به تشابه حزب پ.ك.ك. و مجاهدين در سياست منطقه،‌ آموزش نيروهاي ويژه كردستان عراق از پيشمرگه ها ي كرد ، توسط اسرائيل ،‌ ميتوان نتيجه گرفت كه ،‌ سرنوشت قرار گاه نظامي اشرف و اعضا ي باقي مانده ان به همين سادگي ها تعيين نميشود . يعني د رحال حاضر خود اعضاي سازمان هم تصميم بگيرند گه اشر ف ر ا ترك كنند ، بدليل اينكه نوشت انان بدليل سياست وابسته رهبري سازمان با منافع قدرتهاي خارجي در منطقه گره خورده است ،‌ ممكن نخوا هد بود .

د رهيمن راستا ،‌ رهبري سازمان با ادعاي پناهنده بودن سازمان در عراق ‌،‌ كه مبناي حقوقي ندارد ،‌بازهم اعضا و هواداران خود را با اطلاعات غلط فريب مي دهد. زيرا بر طبق قوانين پناهندگي سازمان ملل،‌ به هيچ فرد مسلحي پناهندگي داده نمي دهد . بنا بر اين چگونه ميشود به يك پادگان نظامي پناهندگي سياسي داد اگرقرار است كه اسلحه داشته باشند.
نامه مورخ 21 آذر 85 كه سازمان با تبليغات به مسعود رجوي نسبت داده است و البته در درستي ان ترديد هاي جدي وجود دارد ،‌ و انتشار ان سوالات بيشتري را از يك سو براي مردم ايران از سوي ديگر براي هواداران و اعضاي سازمان بدنبال د اشته است . وقتي كه مژگان پارسائي مانند دوران ناصرالدين شاه مي گويد “ما به هيچ كس نمي گوئيم رجوي كجاست تا چشمشان كور شود “ رجوي در اين نامه همزمان به صورت امري ،‌خواهان حق پناهدگي در عراق شده ساست و همزمان خواستار بازپس دادن اسلحه ها ي سازمان شده است . !!!

اصل پناهندگي براي اين است كه جان پناهجو د رخطر باشد فردي كه مسلح است كه نياز به مراقبت ندارد.
پناهندگي در صورتي محقق خواهد شد كه اعضا سازمان توسط كشورهاي ديگر به پناهندگي پذيرفته شوند و يا عراق به انان پناهندگي بدهد كه د رشهرها زندگي كنند كه با توجه به ناامني اوضاع و دشمني كردها و شيعيان با مجاهدين ،چنين ريسكي را اعضا نخواهد پذيرفت . 

بعدا ز سقوط صدام حسين ،‌شرايط فلسطيني هاي داخل عراق كه در زمان وي بخاطر سياست صدام براي رهبري جهان عرب در مورد اسرا ئيل مورد توجه خاص بودند ، بشدت وخيم شده است. بسيار ي از فلسطيني ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و در معرض خشم عراقيها قرار دارند.
در روز 22 دسامبر كمسيون پناهنگي سازمان ملل اعلام كرد كه 49 فلسطيني كه براي حفظ جانشان از عراق خارج شده اند بدليل عدم اجازه ورود توسط سوريه د رمرز بين عراق و سوريه چندين روز است كه گير افتاده اند و هيچ كشور ي هم حاضر به دادن پناهندگي به اين عد ه نيست.
عليرغم اينكه اين فلسطيني ها د ر كنار صدام در سياست سركوب داخلي بر عليه اقليتهاي عراق مانند جريان رجوي نايستاده نبودند ،‌ چنين مورد خشم عراقيها هستند.ٍ بنابر اين ميتوان تصور كرد كه چه سرنوشتي در انتظار اعضاي قرار گاه اشر ف كه بخواهند در عراق باقي بمانند،‌خواهد بود..


سرنوشت اعضا ي جدا شده در اردوگاه ”‌تيف “

بنظر ميرسد آمريكا ،‌جمهوري اسلامي و سازمان به همرا ه صليب سرخ در يك توافق نانوشته براي استرداد افراد جدا شده به ايران كه د راردوگاه موسوم به ” تيف ”‌مستقر هستند ،‌ مشترك هستند . اين كار چند تا حسن برا ي طرفين دارد.
عدم پذيرشآمريكا و فرانسه . ايرلند د رمورد جدا شدگان كه بستگاني هم دراين كشورها داشته اند ، مي تواند نشانه اي از اين توافق باشد. .

امريكا كه نمي تواند روي نيروهاي جدا شده ا زسازمان حساب باز كند ،‌ با تحويل دادن انان به ايران به جمهور ي اسلامي نشان مي دهد كه با انها همكاري ميكند و در ازاي انان افراد القاعده را مطالبه ميكند.

2. اطلاعاتي را كه آمريكا ئيان احتمالا بدست نياورده اند ،‌ جمهوري اسلامي از اين افراد بدست خواهد اورد . آمريكا و اف. بي. آي اطلاعات بسياري را د رمورد رهبري سازمان منجمله شادماني كردن رجوي و فرماندهان د رهنگام حمله 9/11 را از طريق اعضا بدست اورده اند.

3. كساني كه از سازمان جدا شده اند براي سازمان مصرفي ندارند بنابر اين وجود انان در ايران بهتر از دنياي آ زاد است. اين كا ر باعث تقويت ان بخش اندكي كه بدليل اقامت طولاني در عراق و داشتن سنين بالا هيچ راه ديگري براي خود متصور نيستند ،‌خواهد شد.


4. سازمان هم به ان عده از اعضاي داخل اشرف كه از نظر قانو ني داراي مدارك براي مسافرت به خارج ا زعراق نيستند مي فهماند كه خروج ا زسازمان به معناي پايان يافتن انان درجمهور ي اسلامي است . زندان و شكنجه و اعدام و بدنامي د رانتظار انان است .

بايد تلاش كرد كه اعضاي جدا شده كه د ركمپ “ تيف “‌بسر مي برند به كشور هاي آزاد منتقل شوند و د رانجا برا ي اينده خود تصميم بگيرند. 
اين نيروها ئي كه جدا شده اند در صورت انتقال به هر كشور اروپائي و امريكاي شمالي هر كدام حتي بدو ن سخن گفتن ، بدليل اقامت بيش از 2 سال در شرايط سخت د رزير چاد ر با كمترين امكانات ،‌ هر كدام سندي بر نقض حقوق اعضا ي سازمان و شاخه نظامي ان ارتش ازادي بخش هستند.


در اين راستا تلاشهاي زيادي براي انتقال افراد جداشده با نهادهاي بين المللي توسط كانون انديشه ، گفتگو و حقوق بشر در ايران صورت گرفته است . بزودي شاهد انتقال بعضي از اين جداشدگان به كشورهاي اروپائي خواهيم بود. تا كنون 79 نفر از اين عده توسط كشورهاي اروپائي پذيرفته شده اند و اگر با اشكالتراشي هاي سازمان روبر و نشوند باميد خدا بزودي بعد از سالها بلاتكليفي به كشور آزادي خواهند رفت .


ضرورت پاسخگوئي رهبري سازمان به اتهامات


سازمان و رهبر ي ان بايد پاسخگوي تمامي اتهامات وارده در مورد كشته شده ها ، خود كشي ها ،‌سوء استفاده هاي حنسي و غير اخلاقي كه در اين تشكيلات بخصوص در سالهاي اخير اتفاق افتاده است ،‌‌مي باشد . آنها و مسولان فعلي سازمان همه مسول حفظ جان تك تك افراد در قرارگاه نظامي اشرف و اردوگاه ” تيف ” هستند.

ديكتاتور شيلي هر چند به پاي ميز محاكمه نايستاد و عدالت در مورد وي اجرانشد و لي زمان مرگ وي بسياري از مردم بويژه جوانان ،‌در خيابانها به شادماني يرداختند و راديو تلويزيونها نيز از وي به عنوان ديكتاتور نام بردند . ديكتاتور ديگر صدام كه متاسفانه الگوي خوبي براي رهبري سازمان نبود نيز در دادگاه بخاطر يكي از جناياتش در قتل عام يك دهكده به اعدام محكوم شد .و امروز هم حكم اعدام وي د ر دادگاه تجديدنظر تاييد شد . هر چند ممكن است در سازشهاي پنهاني آمريكا براي آرام تر كردن اوضاع نابسامان عراق ،‌ صدام به كشور ديگري منتقل شود ولي پرده افتاده است و همه مردم عراق متوجه بخشي از جنايات وي شده اند. و امريكا هم با تحويل صدام به دولت عراق ، نشان داد كه براي حفظ منافع خود همانگونه كه به شاه وفا نكرد به ديگران هم وفا نخواهد كرد.

متاسفانه سازمان هنوز هيچ خبري و يا موضع گير ي در مورد سقوط صدام و ‌دستگيري و حكم اعدام وي انجام نداده است كه خود نشان ديگري از سياست عدم صداقت سازمان هست.
يك سازمان دمكرا ت به هيچ وجه در كنار قدرتهاي خارجي كه تاريخچه اي مملو ا زنقض حقوق انسانها در كشور ها ي جهان سو م منجمله ايران و سرنگوني دولت دمكراتيك دكترمحمد مصدق را را در پرونده خود دارند ،‌بر عليه استقلال و آزادي مردم كشور خود نخواهد ايستاد.
ديكتاتوري منجر به استبداد و استبداد منجر به نقض سيستماتيك حقوق انسانها خواهد شد.

در قرن 21 ، شايد بشود چند صباحي را با فرار به جلو و متهم كردن ديگران بجاي پاسخگو ئي وقت را تلف كرد ولي تاريخ و مردم قضاوتشان را خواهند كرد . و ديكتا تور ها همچنان بر اي ادامه سيستم خود . مجبورند كه ستم بيشتري بر مردم وارد كنند.



وظيفه نيروهاي ازاديخواه و فعالين حقوق بشري

از “ اوين ” تا “ابو غريب “ و از ” اشرف “ تا “گوانتاما بي “ . از زندانهاي اسرائيل تا زندانهاي حكومت خودگردان فلسطين ، ما وظيفه داريم كه به نقض حقوق انسانها اعتراض كنيم و خو اهان متوقف شدن ان شويم زيرا ما وراي بازي قدرت هستيم . 

بنظر ميايد كه بخشي از مجاهديني كه از جريان رجوي جدا شده اند و بر عليه خشونت و براي برقراي دمكراسي برا ي همه فعاليت مي كنند از ديگر اعضاي وابسته و يا جدا شده ديگرجريانات سياسي چه از درون حاكميت و چه از بيرون حاكميت ،‌ صداقت بيشتري دارند زيرا قبل از هر چيز ي ،‌ به گذشته فردي خود نقد زده اند و بخش انحصارگرانه و استبداد گر ايانه انرا رد كرده اند ، كه د رهرحال نفي بخش بزرگي از زندگي هر كدام از اين اشخاص بوده است . كه كار كو چكي نيست زيرا در فرهنگ ادبيات سياسي ايران ،‌اعتراف به اشتباه فردي و تصحيح عملي ان ، روايت نادري است .
اين بخش مجاهدين جدا شده ، برا ي تصحيح اشتباهات خود ،‌با نوشتن زندگي نامه و نوشتن روايت ها ايشان از مبارزات ،‌ سعي كرده اند امكان بيشتري و تصوير بهتري براي مردم و نسل آينده به منظور آگاهي رساني براي جلوگير ي از اشتباهات گذشته كه حداقل در اين صد ساله اخير از مشرو طيت به اين طرف تكرار شده است ،‌ ،‌ سهم خود را ادا كرده اند .

وقتي مقايسه كنيم ‌ جريان مجاهدين انقلاب اسلامي با وجود اينكه رهبري و اعضا ي ان از بنيانگزاران وزارت اطلاعات و دست اندركاران دوران سياه دهه 60 هستند انها كه يك نقش تعيين كننده اي در يكي از سياه ترين تاريخ سر كوب دگرانديشان و احزاب سياسي مخالف ( حتي انان كه معتقدبه مشي مسلحانه نبودند )‌ در ايران را داشته اند به عمد سكوت كرده اند. 
و با انكه ا زحاكميت رانده شده اند و ا ز اصلاح طلبي حمايت ميكنند ولي هيچ اشاره ا ي به اين گذشته ندارند .
شكي نيست كه اصلا ح طلبي از نقد استبداد و خشونت ولايت مطلقه فقيه مي
گذرد. بدون نقد رهبران سياسي ان دوران نمي توان اينده يهتر و روشن تري داشت.

عدم بازگوئي ان دوران سياه استبداد كه ساده ترين حقوق انسانها در زندان ها نقض شد و هزاران نوجوان و جوان ايراني تنها به دليل هواداري از جريانات سياسي مخالف حاكميت ،‌ شكنجه ، زندان و بعضا اعدام هم شدند ،‌ به حقيقت يابي و ريشه يابي براي جلوگيري از تكرار اين فجايع كه متاسفانه در تاريخ مردم ايران هميشه تكرار شده است ،‌ كمكي نخواهد كرد.

بر خي از چپ ها ا زانجا كه معتقد هستند طرح مسئله حقوق بشر ،‌ در راستاي برنامه آمريكا براي فشار اوردن به كشورهاي ضدا امريكائي است چشم خود را بر نقض حقوق بشر در كشورها ئي مانند ايران و‌كوبا ‌مي بندند .

از سوي ديگر بسياري از جريانات اپوزيسيون كه خود سابقه همكاري با صدام حسين و دريافت كمك هاي مالي از وي را هرچند به مدت مقطعي و كوتاه مدت داشته اند ،‌،‌سعي مي كنند چشمشان را برروي نقض حقوق بشر در اپوزيسيو ن مانند مجاهدين ببندند تا سازمان به افشار گري عليه انان نپردازد.

برخي از دوستان مستقل كه خود قربانيان استبداد حاكميت بوده اند و در تبعيد هم بسر ميبرند ولي دريغ از اينكه به نقض حقوق بشر در اپوزيسيون اشاره اي داشته باشند زيرا به نظر انها مثلا سازمان مجاهدين تنها حقوق انساني3500 نفر را نقض مي كند ولي جمهوري اسلامي حقوق 70ميليون نفرايراني را . و بنابر اين اولويت د رتمركز بر جمهور ي اسلامي است .

اين بر خورد يك برخود حقوق بشر ي صرف نيست . كار مفيد انا ن در انتشار مستمر و ماهانه نقض حقوق بشر در ايران توسط جمهور ي اسلامي را هم بايستي در زمينه آگاهي دهندگي سياسي با تمركز بر نقض حقوق بشر در ايران براي دولتهاي غربي و افكار عمومي غرب ارزشيابي شود . 
شكي نيست كه دولتها ي غربي با مسله حقوق بشر دوگانه عمل ميكنند و از ان براي فشار هاي سياسي بر جمهوري اسلامي استفاده ميكنند . اين دولتها حاضر نيستند منافع اقتصادي خود را قرباني رعايت حقوق بشر در ايران بكنند . 

حقوق بشر نسبي نيست

حقوق بشر نسبي نيست . همانگونه كه نمي توان و نبايد چشم را بر نقض حقوق زنان و كودكان در خانه را بست . كاري كه در غرب سالهاست برا ي ان مبارزه كرده است و به صورت يك اصل نهادينه شده است. هيچ انسان غربي نمي تواند سو استفاده از همسر را بدليل اينكه موضع داخلي خانواد ه است ، تحمل كند. نمي توان بر نقض حقوق بشر د راپوزيسيون هم بدليل سو استفاده رژيم از ان چشم ها را بست.
ما د ر كشوري زندگي مي كرده ايم كه نقض حقوق بشر و حقوق شهر وندان د ران ساليان دراز است كه پايما ل شده است و د ريك گام ما يا دنگرفته بوديم . زير ا كسي به ما ياد نداده بود . تا نهادينه شدن ان كه مستلزم تغيير در رفتار و سمت گير ي همه نيروهاي سياسي دارد ، راه بس طولاني در پيش داريم. در مورد طولاني بودن راه ،‌ مي توان با مطالعه رفتاري نيروهاي خارج از كشور ي كه ساليان دراز است كه در جوامع دمكراتيك د رغرب كه حقوق بشر در ان نهادينه شده است ، بسنجيم . اين همه سال زندگي در كشور هاي آزاد بايستي نتايج جامع تر ي براي مردم ايران در داخل و خارج ببا ر اورده باشد ؟ دستاوردهائي كه به نسل بعد خود منتقل كنيم . متاسفانه هيچ الگو ي عملي و يا راهي را ترسيم نكرده ايم .


تنها حرف زدن از حقوق بشر كافي نيست . كم نيستند كساني كه از دمكراسي حرف ميزنند
و لي خود از ناقضان ان هستند كم نيستند روشنفكراني كه از حقوق بشر دفاع ميكنند ولي حقوق همسرانشان و زنان را رعايت نمي كنند.
دوستاني هنوز كشتار 67 را تنها د رشهريور ياد بود مي گيرند زيرا در شهريور قتل عام ماركسيتها شروع شده بود . انها حاضر نيستند يادبود مسلماناني را كه مظلومانه قتل عام شدند ،‌ گرامي دارند در حاليكه د رزندان در يك جبهه متحد عملي قرار داشتند.
بعضي ها تنها دفاع ا ز زندانيان را وقتي كه به گروه خاصي و يا نحله فكري بخصوصي باشد ، مشروع مي دانند . 
اگر از حقوق دشمن و مخالف خود دفاع كرديم حتي اگر چه ان طرف مقابل حقو ق طبيعي و انساني ما را ناديده بگيرد،‌انوقت مي توان به اينده اميدوار بود .


ما به عنوان كساني كه قرباني دو سيستم استبدادي سلطنتي و جمهور ي اسلامي بوده و با هر دو رژيم بخاطر نقض حقوق انسانها و شهروندان ،‌و براي برقراري عدالت اجتماعي در حد توان مبارزه كرده ايم و تجربه همكاري با جرياني كه زماني براي عدالت اجتماعي و برابر ي انسانها فعاليت كرده بود ولي بدليل ضديت و نه مخالفت و بجا ي نقد كردن ،‌ به كينه ورزيد ن بجائي رسده است كه شكنجه شده خود تبديل به شكنجه گر شد ه است . چرا ؟‌ زيرا هدف قدرت شده است و برا ي رسيدن به اين هدف هر وسيله اي مجاز تلقي شده است والا اگر كسي براي كرامت انساني و حقوق شهروندي مساوي تلاش كند كه ديگر سياه و سفيد ،‌كافر و مسلمان ويهو دي و مسيحي و زرتشتي و هر تفكر و فرقه اي از بهائي تا بودائي ، همجنس گرا و مستقيم ، برايش تفاوتي نخواهد كرد . 

راه طو لاني در پيش داريم با توجه به عدم الترام عملي به نهادينه شدن حقوق بشر در ايران توسط حاكميت و اپوزيسيون داخل نظام كه حتي از ايجاد جبهه متحد بر حول محور حقوق بشر اكاهانه امتنا ميكند ، بنظر مي ايد كه درعمر ما شاهد نهادينه شدن حقوق شهروندي برابر ، حقوق ديگر قومها و زبانها د ركشور مان ايران ، كفاف نخواهد كرد


در پايان لازم مي دانم با ذكر اسامي برخي از كساني كه با انها برخورد داشته ام ولي از
از سرنوشت انها خبر ي در دست نيست ياد كنم . ممكن است عده اي از اين قبلا از سازمان جداشده باشند .
اميدو اريم كه سازمان د رمورد وضعيت اين عده با شفافيت اطلاع رساني كند . در غيراين صورت بايستي كه وضعيت انان را از طريق صليب سرخ جهاني و نهادهاي بين المللي پيگير ي شود . 

اگر كسي از ين ليست و يا كساني كه در اين گزارش از انان نام برده شده مايل به ادامه همكاري با سازمان نبوده و يا نيستند و سازمان د رمورد انتقال انان اشكالتراشي د رگذشته كرده ويا در اينده بكند ، هرگونه عواقب حقوقي ان به عهده مسولين سازمان بوده و رهبري سازمان و مسولين تشكيلات مسول ان بوده و بايستي پاسخگو باشند .
مسو لين سازمان بنا بر قوانين بين المللي ،‌موطف به حفظ جان انها و انتقال افرادي كه مايل به ماندن در عراق نيستند به مراجع قانوني بين المللي هستند .
بالطبع كساني كه ميخواهند در تشكيلات فعلي مجاهدين بمانند اگر به اطلاعات ازاد دسترسي داشته باشند ، بالطبع به سهم خود د رادامه نقض حقوق انسانها در سازمان شريك بوده و بايد پاسخگو باشند . 


فريد (‌فرهنگ )‌باقري از تهران.
طبق اخرين شنيده ها وي توانسته است بعد از مدت 15 سال در سازمان ،‌خود را به آلمان برساند . وي مانند ديگرجداشدگان متهم به جاسوسي برا ي جمهور ي اسلامي شده است . فريد در زمان اتصال به سازمان در سال 65 از هسته هاي مقاومت محلي
بود ه است.

هوشنگ افشار ( از چريكهاي فدائي ) 
نجف ( قربان كرمي ) يكي از فرماندهان سازمان
بهرام كاتبي
قاد ردروديان
عبدلامير تبادر
داريوش لباكي
مسعود كرامت
سعيد بهبهاني

محمود فخار زاده كرماني / دانشكده مديريت و حسابداري دانشگاه تهران .
به گفته دادستاني محمود د رترور قدوسي دادستان انقلاب وقت در سال 60 شركت داشته است . وي از افراد نفودي سازمان در دادستاني چهارراه قصر بود.

جواد نقاشان / متولد بيرجند - دانشكده مديريت و حسابداري دانشگاه تهران - 
مهدي حا ج حسيني/ (‌مرتضي )‌ دانشكده مديريت و حسابداري دانشگاه تهران

علي محمد تشييد ا زاعضاي با سابقه سازمان كه درتشكيلات تنزل شديد كرده است .

غلام ( محمد رضا )‌وشاق از كادر حفاظت رجوي . برادر وي يكي از كانديداهاي نمايندگي دوره اول مجلس شوراي ملي ا زنائين بود كه بعد از 30 خرداد اعدام شد.
حسن عادل (‌ايلام )
جواد رئوفي از هلند
رئوف جيران نژاد از اسراي پيوستي به سازمان
كاك يدالله كسمائي - ============
مسعود كرمي - گچساران
كرامت نوري
جعفر فرهنگي
مصطفي و جداني 
ايوب زماني
اسماعيل پوريان فر
بهمن اسفندياري دانشجوي پزشكي تهران
صابر كامل تهران- اهل سنما و فيلم
سعيد آل كثير
رضا صبوري
ايرج زمانيان
سعيد ديده و ر/ تعليم رانندگي
خليل محرمي
شهرام دوستار (تهران ) سرباز پيوسته
علي هاشمي ( اراك) اسير پيوستي
علي سالاري بندر عباس - ===
مير افضل حبيب
شمس الله سديدي ( انگلستان )‌
محمد رضا بزرگيان (‌جهانگير )‌
فرهاد قنادي ( هژير )
فرزاد اتراك اصفهان
علي مستوري

اسماعيل معروفي از اسراي پيوسته وي قبلا سه بار توانسته بود از اسارت در عمليات در برود . وي عكس مسعود و مريم را همه جا با خود حمل مي كرد زيرا مي دانست كه رمز موفقيت است

عباد فرماند ه گردان كاتيوشا
مشهدي حسين تهران
كريم حقيقت شعار
مهرداد فرمانده گردان
سجاد فرمانده گردان
جليل ميرزائي
عطيه دارم اهواز
احمد طيار آبادان

رضا / اروميه كه در مورد تير خلاص زدن بدستور محسن رضائي در سه راه كارخانه قند در آسايشگاه بحث كرده بود

رضا بلورچي از آمريكا
مهدي ايرجياني تهران
منوچهر / لاهيجان
محمود برنا لاهيجان
يداله فدوي /اصفهان
سيامك (‌تهران )‌
عبدالرضا (‌نقاش )‌از اسراي پيوسته
وحيد (‌اهواز )
سعدون (‌اهواز ) اسراي پيوسته
مرتضي حسيني
جليل بيگوند /كرج
نظام
كاك مير احمد احمدي
محمود ايتاليا
حميد رضا مشهدي يحيي
شفيع سوئد
محمد رضا وكيلي (‌تبريز )
اسماعيل پوريان فر ( اهل تاتر )
محمود ممبيني

سيامك ( اهل تهران )‌(‌راننده ميني بوس كفش ملي قبل از پيوستن به سازمان ) فرمانده دسته لشگر 37
غلامرضا امينيان اسير پيوسته

بهروز دهستاني منفرد وي جوان 21 ساله اي بود كه به اشرف آمده بود . وي ادعا مي كرد كه طرفدار مريم است . يكبار به وي گفتم اين كارهائي كه مي گوئي در ساوه اعلاميه پخش كردي واين جوري كه از مريم طرفداري مي كني نهم د رسالهاي 67-68 به نظرم تخيلي است. تيپ تو بيشتر به بسيجي ها مي خورد. در ان دوران چنان اختناق شديد بود كه در تهران هم هيچ فعاليتي نبود چه برسد به ساوه .
چند روزي ا زوي خبر ي نشد . از سرنوشت وي ازنجف (‌قربان كريمي )‌ پرسيدم وي گفت بهروز با پسر دائي اش از منطقه اي وارد شده بودند كه مين گذاري شده بود و تنها نيروهاي بسيجي و سپاه در ان منطقه بودند . انها برا ي زيارت امام حسين آمده بوند. دستگير شده بودند به عراقي ها گفته بودند هوادار مجاهدين هستيم . انها را تحويل سازمان داده بودند . نجف گفت انها را تحويل عراقي ها داديم.
گويا انها بعدا د رتبادل اسرا به ايران فرستاد ه شدند .



منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد
ماده 3-هر كس حق زندگي ،‌ازادي و امنيت شخصي را دارد.

ماده 5- احدي را نمي توان تحت شكنجه ،‌يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظا لمانه و يا بر خلاف انسانيت و شئون بشر ي و يا موهن باشد.

ماده 8 در برابر اعمالي كه جقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار مي دهد و ان حقوق بوسيله قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد ، هر كس حق رجوع موثر به محاكم ملي را دارد.

ماده 9
احدي د زندگي خصوصي ، امور خانواده و مكاتبات خود نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه قرار گيرد و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد . هر كس حق دارد كه د رمقابل اين گونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيرد. 

ماده 19
هر كس حق دارد كه عقايد خود را آزادانه بيان كند و حق مزبور شامل ان است كه از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و د راخذ و انتساب ان بتمامي وسايل ممكن و بدون ملاحطات مرزي آزاد باشد.

تقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين بخش 12


نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسم يه مجاهين خلق -بخش دوازدهم

سعيد سلطانپور

اعتياد و انحراف جنسي ،‌عدم رعايت سلامت اعضا

سازمان كه در تمامي تبليغاتش ،‌رژيم را به گسترش مواد مخدر در بين جوانان ،‌متهم مي كند،‌خودش با اعمال فشا رهاي روحي ،‌باعث شده كه بسياري از جو انان به مصرف مواد مخدر كه د رقرصهاي“‌پاراسي تول” يافت ميشود ،‌رو بياورند. اين جوانان ،‌اين قرصها را كه مرفين دارد به صورت تو دماغي و يا سيگاري استفاده ميكنند .

برخي از جوانان كه از داشتن يك زندگي طبيعي محروم شده اند ، مجبور به خود ارضائي هستند ومتاسفانه اين كا رباعكس هاي مريم رجوي انجام ميشود . زيرا تنها عكس زني كه در پادگان اشرف بدون حساب پس دادن و سوال و جواب دادن در درستر س هست ، اين عكس هست. . بيشترين لحظات جوانان در بين حجلقه دوستان خود لحظه “‌ جيم “‌ ( جنسي )‌بوده است . در پستها صحبت كم و بيش در مورد زنان فرمانده بوده است تا مسائل نگهباني . كدام انقلابي موحدي ،‌كدام مبارزي و كدام انسان برابري خواه و معتقد به تكامل مي تواند چنين ستمي را بر جوانان وارد كند. انان كه با محصور كردن جو انان در تشكيلات انانرا به پائين ترين حد از سقوط اخلاقي تنزل داده اند ،‌‌آيا فكر ميكنند مي توانند تا ابد از پاسخگو ئي فرار كنند. شكي نيست كه هيچ كدام از اين جوانان را نمي توان سرزنش كرد مگر اينكه انان را به دليل انسان بودن و جوان بودن سرزنش كنيم. نكته اي كه رهبري سازمان كه مبهوت قدرت شده است از درك ان عاجز بود ه ا ست.

www.cdhriran.blogspot.com

تقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين بخش 12


نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسم يه مجاهين خلق -بخش دوازدهم

سعيد سلطانپور

اعتياد و انحراف جنسي ،‌عدم رعايت سلامت اعضا

سازمان كه در تمامي تبليغاتش ،‌رژيم را به گسترش مواد مخدر در بين جوانان ،‌متهم مي كند،‌خودش با اعمال فشا رهاي روحي ،‌باعث شده كه بسياري از جو انان به مصرف مواد مخدر كه د رقرصهاي“‌پاراسي تول” يافت ميشود ،‌رو بياورند. اين جوانان ،‌اين قرصها را كه مرفين دارد به صورت تو دماغي و يا سيگاري استفاده ميكنند .

برخي از جوانان كه از داشتن يك زندگي طبيعي محروم شده اند ، مجبور به خود ارضائي هستند ومتاسفانه اين كا رباعكس هاي مريم رجوي انجام ميشود . زيرا تنها عكس زني كه در پادگان اشرف بدون حساب پس دادن و سوال و جواب دادن در درستر س هست ، اين عكس هست. . بيشترين لحظات جوانان در بين حجلقه دوستان خود لحظه “‌ جيم “‌ ( جنسي )‌بوده است . در پستها صحبت كم و بيش در مورد زنان فرمانده بوده است تا مسائل نگهباني . كدام انقلابي موحدي ،‌كدام مبارزي و كدام انسان برابري خواه و معتقد به تكامل مي تواند چنين ستمي را بر جوانان وارد كند. انان كه با محصور كردن جو انان در تشكيلات انانرا به پائين ترين حد از سقوط اخلاقي تنزل داده اند ،‌‌آيا فكر ميكنند مي توانند تا ابد از پاسخگو ئي فرار كنند. شكي نيست كه هيچ كدام از اين جوانان را نمي توان سرزنش كرد مگر اينكه انان را به دليل انسان بودن و جوان بودن سرزنش كنيم. نكته اي كه رهبري سازمان كه مبهوت قدرت شده است از درك ان عاجز بود ه ا ست.

بسياري از اعضا بدليل عدم رعايت سلامتي در قرار گاه ،‌ مانند فهيمه ارواني متاسفانه به سرطان مبتلا هستند و غير از رهبران بلند سازمان،‌كساني هستند كه بدليل عدم دسترسي به درمان ،‌مجبورند دردهاي غير قابل تحملي را بپذيرند . بنابر دلايل اخلاقي ما از انتشار اسامي ديگر كساني كه به اين بيماري مبتلا هستند ، خودداري مي كنيم.

از انجا كه در اين مدت طولاني بسياري از اعضا با باروت و مواد سمي كه در سلاح بكار مي رود و در شرايط غير بهداشتي نگهداري شده است ،‌

متاسفانه رهبري سازمان به هيچوجه شرايط انتقال اين افراد را براي مراقبتهاي پزشكي به محلهاي مناسب فراهم نكرده است.

حمله آمريكا به قرار گاه علوي درسي كه سازمان از ان عبرت نگرفت ؟

سازمان فكر مي كند كه با اصرار بر ماند ن درعراق مي تواند در معاملات آينده موقعيت بهتري را براي خود فراهم كند . سازمان با اصرار بر نگهداشتن جوانان و اعضاي ناراضي تنها مشكلات خودش را بيشتر كرده و ميكند .

بيست روز بعد از حمله نيروها ي آمريكائي به عراق د رسال 2003 ، امريكا نيروهاي سازمان در قرار گاه علوي را به مدت سه 3 شبانه روز بمباران سنگين ميكند كه از ساعت 7 شب تا 6 صبح به طول مي كشد و دراين بمبارانها كه سازمان توقع انرا نداشت ،‌ تعدادي از اعضا كشته و زخمي مي شوند. د رنظر مسولين سازمان قرار گاه علوي ضد بمب و غير قابل سقوط بوده است . هواپيماهاي جنگي آمريكا تمامي پناهگاهاي بسيار مقاوم را را با بمب ها ي 10 تني كه بطور مستقيم اصابت مي كرده است نابود كرد ند . انها مقادير زيادي بمب هيا خوشه اي و عروشك و توپ را نيز رها ميكنند كه قرار گاه غير قابل استفاده شود. . پناهگاههائ كه سازمان فكر ميكرد با هيچ بمبي نابود نخواهد شد .
نيروها ي مستقر در علوي مجبور به حركت به نزديكي مرز مهران ميشوند و د رانجا د رانتظار دستور حمله به ايران ، مستقر ميشوند . در اين هنگام آمريكا نيروهاي چترباز خود و تانكهايش را در بين نيروهاي زرهي سازمان و ايلام مستقر مي كند و به نيروهاي سازمان از طريق هوا حمله مي كند.
نيروهاي سالم مانده به بيابانها ي اطراف فرار كرده و بعد ا زيك ماه به سمت اشرف رفته و
د رانجا مستقر ميشوند. امريكائيان بيش از 2-3 بار به اشرف حمله نكردند هر چند كه تمامي نيروها بغير از زنان دراين مدت در سنگرها بسر بردند.

مژكان پارسائي مي گويد “

آيا سازمان به حقوق بشر احترام خواهد گذاشت ؟


پاسخ نه است


زيرا سازمان به هيج وجه نمي تواند كه به نقض مستمر حقوق انسانها در اشرف پايان بدهد . قدم اول براي پايان دادن به نقض حقوق بشر در تشكيلات سازمان ،‌ ايجاد فضاي دموكراتيك در سازمان هست كه افراد بتوانند آزادانه د رمورد آيند ه خود تصميم گيري نمايند كه چنيني فضائي بدون انتخابات آزاد با شركت ناظران مستقل امكانپذير نيست.
تنها آزاد بودن براي داشتن جامعه دمكرات كافي نيست بلكه تمرين و باور به دمكراسي هم بخش مهمي ا زان است .

مثلا بعد از پيروزي انقلاب ،‌از انجا كه اعضائي كه از زندان آزاد شده بودند ،‌هميشه د رخانه تيمي بسر برده بودند لذا هيچ كدام در طول شبانه روز در خيابانها تردد نمي كردند . اعضاي شهرستاني در ستاد علوي ( ميداان ولي عصر )‌ زندگي ميكردند . براي حل اين مشكل اجتماعي يك دستور تشكيلاتي بيرون آمد كه همه افراد بايستي چند ساعتي را در خيابانها تردد كنند تا ان فضاي ذهني امنيتي ساواك كه برايشان اصل شده بود، بشكندو با جامعه هماهنگ شوند. .


انتخابات آزاد به معناي يك رقابت جدي در سازمان خواهد بود كه سيستم مطلق گرايانه فعلي را فلج خواهد كرد . پذيرش هر گونه انتخابات آزاد به مفهوم استعفا و يا بركناري رهبري سازمان خواهد بود زيرا سوالات بسيار ي در قبال تشديد خشونت در ايران همراه با خط لاجوردي ،‌سعيد امامي ،‌ شكنجه مخالفان ،‌كشته شدن مخالفان و منتقدان رهبري سازمان ،‌ گزارش حسابرسي مالي به مردم و اعضا ،‌ همكاري با سازمانها ي امنيتي از “ عراق ” تا ”سيا “‌ ،‌ را بدنبال خواهد داشت.

برخي از جو اناني كه عليرغم ميلشان در عراق نگهداري شده بودند ،‌مي گويند مسولين براي هر چيزي جواب داشتند . بيشتر مسو لين سعي ميكردند كه حس اعتما د بنفس را در اين نوجوانان بكشند . انها اگر نظري و يا نقدي داشتند چنان با توهين هائئ نظير “شما ها هيچي نمي فهميد “ و يا “شما ها احمقيد “‌ . وتنها كسي در سازمان ميفهمد “براد ر (‌لقب مسعود رجوي )‌است “ . امير يغمائي مي گويد : وقتي مريم رجوي دستگير شد مسولان بر سر ما فرياد مي زدند كه ‚‌همش تقصير شما هست . اگر شما بي عرضه ها ارژيم را سرنگون كرده بوديد ،‌ خواهر مريم دستگير نشده بود .“‌ تكراز اين تحقير ها و توهين هاي سيستماتيك سبب شده بود كه انان بعضا باور كرده بودند كه ”انسانهاي احمقي هستند “ .هنوز در بعضي از انان اثر ات تحقير ها و عدم اعتماد بنفس بعد از سالها مشاهد ه ميشود.

سوال اساسي كه در اتخاذ و اجراي شيوه رفتاري سازمان عليه اعضا بويژه جوانترها كه به منظور در هم شكستن استقلال فردي و پرسش ،‌ مسولين سازمان بايد به ان پاسخ بدهند اين است كه چگونه مي توان با افرادي كه استقلال ندارند و مورد تبعيض قرار گرفته اند ،‌ آزادي بخشي كرد. به روشني مي توان مفهو م واقعي كلمه ”‌آزادي ستاني ”‌كه در ادبيات سازمان بكار مي رود را درك كرد زيرا بدون انسان آزاد انديش نمي توان جامعه ازاد داشت.

تشكيلات سازمان بجاي همكاري و پاسخ دادن به اتهامات و گفته هاي شاهدان عيني هميشه سعي كرده اند به روشهاي غي ردموكراتيك مانند شوروي سابق كه هيچ گونه نقدي را بر عليه رفتار و عملكرد شوروي سوسياليستي را بر نمي تافت و انرا به امپرياليستها نسبت مي داد منتقدان خود را به وابستگي جمهوري اسلامي متهم كنند و پيشاپيش اتهام را و مجازات ان را بدون اثبات د ردادگاه عادلانه اجرا كنند.

“پوليت بورو “ شورا ي مركزي حزب كمونيست شوروي با ايجاد فضاي اختناق و خود فريبي ،‌هم وسايل تجزيه اتحاد حماهير شوروي و هم شكست سنگين اردوگاه سوسياليزم را فراهم اورد كه باعث تسلط سرمايه داري جهاني به به رهبري امپراطوري ( امپرياليزم )‌آمريكا شدكه نتايج ان را در نظم نوين جهاني ميبينيم.

سازمان با ادامه نقض حقوق بشر عملا دست جمهوري اسلامي را براي سركوب بيشتر و تحديد آزاديهاي فردي و سياسي باز تر ميكند زيرا جمهوري اسلامي مخالفين خود را بدليل دافعه شديد سازمان به سازمان و آمريكا منتسب ميكند .
همان شيوه ا ي كه دول غربي در تصويب قوانيني كه آزادي هاي فردي شهروندان را محدودكرده و به نيروهاي امنيتي قدرت بيشتر براي شنود و كنترل زندگي خصوصي شهروندان ،‌ به بهانه نفوذ با بن لادن و افراط گرادي ديني ،‌ پيش گرفته اند. ترورهاي بن لادن و هوادارانش ازاديهاي فردي در غرب و روشنفكران را محدود كرده است و نيروهاي راست را تقويت كرده است.

سازمان مجاهدين ،‌ با تبليغات سعي ميكند ،‌ حملات لفظي جمهور ي اسلامي عليه سازمان را دليل بر قدرت خود و حشت رژيم از سازمان براي اعضا خود جا انداخته و به انان انگيز ه بدهد . يكي از برهانهائي كه سازمان بر ان تبليغ ميكند اين است كه اگر واقعا دعوا ي بين سازمان و روحانيت بر سرقدرت بود خوب آنها بايستي با حاكميت كنار مي امدند ؟ ‌در حاليكه سازمان عوض شدن قطب بندي جهان ، صف بندي هاي سياسي درون جامعه ايران د ر سالهاي اخير و حذف سازمان از معادلات سياسي مردمي داخل كشور را به عمد ناديده ميگيرد . در سالهاي پس از انقلاب مجاهدين تنها آلترنا تيو نيروهاي دگر انديش مذهبي در برابر نيروهاي فقه سنتي به رهبري خميني بودند . در حاليكه در حال حاضر الترناتيو هاي دگر انديش ديني در داخل كشور (هرچند غير منسجم بدليل سركوب شديد ) وجوددارند كه جائي براي رهبري مجاهدين به عنوان تنها آلترناتيو مذهبي باقي نمي گذارد .


اگر رهبري سازمان واقعا به به حقوق اعضا در اشرف احترام بگذ ارند ،‌ و اگر تهديد و تبليغ دروغين در انجا نباشد ، مسلما بسياري از افراد ان پادگان راترك ميكنند ولي هرگونه ممانعت از خروج اعضا ي از مصطفي رجوي تا سميه محمدي انان را به انفعال خواهد كشاند و انانرا در خطر خودكشي سازما ني و يا فردي ، روبر و خوا هد كرد كه د رصورت چنين پرونده رهبري و مسولين تشكيلات را سنگين تر خواهد كرد .


يكي از اعضاي تشكيلات در كانادا ،‌خانم (ج)،‌در پاسخ كسي كه مي پرسد ، چرا سازمان ؤ‌ سميه محمدي را به كانادا بر نمي گرداند‌ ميگويد “‌خوب اگر سميه را بفرستند ديگر كسي انجا نخواهد ماند ”.


بايد ياد اوري كرد كه جرياني كه در مردم ريشه داشته باشد نيازي به حضور در عراق ندارد. همانگونه كه سازمان آزادي بخش فلسطين عليرغم اخراج شان به آفريقا توانستند به فلسطين اشغالي بر گرد ند . همانگونه كه اگر سازمان به جاي تهديد، شكنجه و بدرفتاري و توهين با اعضاي خود كه بهر دليل مايل به ادامه راه رهبري سازمان نيستند ،‌ راه انساني را بر گزيده بود ،‌مسلما جايگاه بهتري در نزد اعضا و فعالين داشت . اين نكته اي است كه ديكتاتورها و كساني كه به قدرت مي انديشند ،‌نمي توانند انرا درك كنند.

فرشته يگانه نامه درخواست كمك مصطفي رجوي را برا ي براي نجات از اشرف كه به زن عمويش (‌زن صالح رجوي )‌در سويس نوشته بود را دريافت كرده ايست . اصل اين نامه ،‌ متاسفانه بدليل اعتماد بيش از اندازه پدر يكي از افراد در بند در اشرف ، به سازمان ، در سال 2004 ،‌به فرشته يگانه داده مي شود .
مصطفي رجوي بايد به فرانسه بر گردد و همانگونه كه خود مايل هست زندگي كند.

نامه ها و مدارك ديگري منجمله عكسهاي خصوصي مريم و مسعود در محل اقامت انها ،‌د رعراق هست كه ما بنابر رعايت مسائل اخلاقي از انتشا ر انان خودداري مي كنيم . هرچند رهبري و مسولين تشكيلات به هيچ اصل اخلاقي پايبند نيستند .


رهبري سازمان مسول حفظ جان تمامی کودکان و نو جوانانی است که در زير سن قانونی با اطلاع و يا بدون اطلاع والدينشان به عرا ق اعزام شده و از انان در جريانات نظامی استفاده شده است که بر خلاف نص صريح منشور حقوق کودک و قوانين بين المللی می باشد. رهبري بايستي بي درنگ تما مي انانرا به كشور هائي كه از ان اين افراد به سازمان برده شده اند ،‌باز گردانده شوند. حتي ا گرخانواده ان عضو موافق بوده باشد. زيرا مبناي اقدام سازمان در ان زمان غير قانوني و غير انساني بوده است.

یکشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۵

چهارشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۵

Liberal Party of Canada turning right

yesterday Igantieff appointred as Depty of Staphane Dion ,
as I said in the artilce on the night of elcetion liberal has no choice but to turn Right.
Mr.Sharifain Shahrvand correspondnat form Montreal discussed on the issue .

By the way so many IRanian who are pro liberals were supporting Ignatieff. It lloks Iranian Canadian are in the camp that has chance of winning does not matter who is running the camp and what price the Iranian insdie have to pay for their support. A good ezample of opportunitism.

The new appointment means liberal have to be closer to Bush adminstration.
Dion standing by troops in Afghanistan in opposite of Party Qubecua, is in alingment with Harper and Bush adminstration. It is good to remind that Canadian troops are launching a new military operation in Afghnistan.

Iranian students hide in fear for lives after venting fury at Ahmadinejad -

Iranian students hide in fear for lives after venting fury at Ahmadinejad - Iranian student activists who staged an angry protest against President Mahmoud Ahmadinejad last week have gone into hiding in fear for their lives after his supporters threatened them with revenge. -Guardian 12/18/06

كنفرانس هولوكاست و ديپلماسي ايراني - فريد مرجايي

كنفرانس هولوكاست و ديپلماسي ايراني - فريد مرجايي
كنفرانس هولوكاست در تهران در شرايط حساس جهاني صورت گرفت كه حزب‌ا... و نيروهاي مردمي در لبنان به دنبال مردم سالاري در لبنان بوده، دولت منتخب فلسطين،حماس، با چالش‌هاي داخلي فلسطين روبرو است، آمريكا در باتلاق عراق گرفتار شده، بازگشت طالبان درمرزپاكستان، كشورافغانستان را مورد تهديد قرارداده، تفكر جزم‌انديش القاعده در عراق هلاكت شيعيان غيرنظامي را هدف قرار داده و كشور ايران درتلاش است كه از حق خود براي بهره برداري از انرژي هسته اي درمجامع بين المللي دفاع كند. آيا برگزاري كنفرانس جنجال‌آميز <هولوكاست> دراين مقطع به نفع ديپلماسي ايران، دولت ايران، كشور ايران، جنبش رهايي بخش فلسطين

سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۵

دوشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۵

Petro Euro red line fo r US and IRan election

Elham spokesperson of Iranian Governemnt announced I.R.I is going to trade oil in Eruo instead of US dollar.

after Ahmadi Nezhad almost lost the refrandoum on his agenda when most of his candidated could not win the eletion.
Ahmadi nezhad by choosing petro Euro is putting so much pressure on US treasury .

This is the red line that US Can not tolerate not the atomic bomb since the treasury bonds of US is boosted and
supported by Petro US dollar oil.

this step is very serious step in the relation ship between I.R.I and U.S. that could triiger the military attack agisnt I.R.I .

we have to wait what is the role of Khamenei in reagard of the action.

شنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۵

دومين سمينار مسائل قومى و وحدت ملى ايران در آمريكا


دومين سمينار مسائل قومى و وحدت ملى ايران در آمريكا
شيرين‌دخت دقيقيان: الان مسائل قومى و ملى می‌توانند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و باعث جنگ‌هاى داخلى شوند.
سازمانهاى جبهه ملى ايران در آمريكا پس از برگزارى نخستين سمينار مسائل قومى و وحدت ملى ايران در دانشگاه نورث ريج كاليفرنيا كه با موفقيت همراه بود، دومين سمينار خود در اين چارچوب را روز سوم دسامبر در دانشگاه كلمبيا درنيويورك برگزار كردند. آقايان دكتر محمد برقعى، دكتر محمدعلى مهرآسا و خانم شيريندخت دقيقيان سه تن از پژوهشگرانى كه در اين سمينار سخنرانى كردند، به توضيح بخش‌هايى از نظرات خود در گفتگو با دويچه وله پرداختند.

مردم بازنده انتخابات خبرگان 13

متاسفانه بدليل سركوب شديد اپوزيسيون به طور كلي و سر درگمي اپوزيسيون خارج كشوري كه بنظر ميايد تحليل درستي از جامعه ندارد و حتي از جناح بندي هاي رژيم هم اطلاع كافي ندارند و با حركتهاي سكتاريستي خود عملا همه جناحها را به هم نزديك ميكنند و امكان سركوب را بيشتر ميكنند.

حواد ث دانشجوئي در دانشگاه اميركبير ،‌ تهران و شيراز نشان از تجديد حبات جنبش دانشجو.ئي كه بعد ا ز18 تير سرخورد و سركوب شده بود ،‌ دارد . جنبش دانشجوئي از انجا كه با مردم رابطه نزديكي ندارد و نيز نتوانسته از تجربه غني گروههاي اپوزيسيون كه تجارب مبارزاتي شاه و خميني را دارند، استفاده كنند و با بر عكس اپوزيسيون نتوانسته اين تجارب را منتقل كند كه البته شرط لزرم ان حضور فيزيكي نيروها و فعالين سياسي در متن جامعه است ،
از انجا كه اين جنبش استمرارارگانيك ندارد بد ليل محدود بودن حضور و مدت زمان دانشجويان د رمحيط دانشگاه كه ا زچند سال بيشتر نيست و و نيز عدم تشكيلات سياسي مستقل، و با توجه به سياست حاكميت در بالا بردن هزينه فعاليت سياسي كه باعث منزوي شدن فعالين سياسي و دوري انان از مردم به عنوان حفاظت كننده خواهدشد.
صرفنظر از اينكه چه جرياني قدرت را بدست بگيرد بايد به فكر كاهش هزينه هاي فعاليت سياسي بود كه انهم با افزايش حضور مردم در عرصه سياست مردمي ميسر خواهدشد.

اينكه جرياني بتواند راهكا راين پيوستگي را حول مطالبات مردمي و حق طلبانه ، سازماندهي كند با توجه به اين واقعيت تلخ كه در دو دهه گذشته ، ما از خلا چنين جريان وسيعي كه طيفها ي مختلف مردم را در بربگيرد ،‌ رنج برده ايم ،‌لذ ‌اينده چندان روشني را نمي توان به بزودي تصور كرد.
متن کامل در www.bayanupload.blogspot.com

جمعه، آذر ۲۴، ۱۳۸۵

قانون تازه تابعيت فرزندان،دردي را از زنان ايراني با شوهران افغاني دوا نكرد

قانون تازه تابعيت فرزندان،دردي را از زنان ايراني با شوهران افغاني دوا نكرد
«بچه‌هايم در پلدختر به مدرسه مي‌رفتند، به خاطر بيماري شوهرم كه مدام تشنج مي‌كند مجبور شديم به تهران بياييم اما اين‌جا هر چقدر التماس كردم كه اجازه بدهند بچه‌ها به مدرسه بروند، قبول نكردند.» اين گفته‌هاي زهرا، زن ايراني 30 ساله‌اي است كه با شوهر افغان و دو فرزندش در قرچك از توابع ورامين زندگي مي‌كند. زهرا نمونه‌اي است از زنان ايراني‌اي كه به دليل بي‌اطلاعي و عدم كسب اجازه از ...

پاي صحبت زحمتکشان شهرمان:


كارگران زحمتكش شهرداري مي گويند: گرچه ماهانه حدود 200 هزار تومان و شايد كمي بيش از اين رقم دريافت مي‌‏كنيم , اما هر كسي كه در تهران ماهانه كمتر از 500 هزار تومان دستمزد دريافت كند، زير خط فقر است و نام او را بايد گرسنه بگذاريم !

آقای میردامادی، عذرخواهی کنید !

آقای میردامادی، عذرخواهی کنید !
رشيد اسماعيلي- در دموکراتیک ترین کشورهای دنیا هم، گاه پیش آمده است که عالیترین مقامات سیاسی با «هو» و«فریاد» دانشجویان و شهروندان مواجه شده اند.در چنین شرایطی نخبگان سیاسی و اجتماعی کشورهای مزبور نه تنها شهروندان را مورد عتاب و خطاب قرار نمی دهند بلکه مقامات مربوطه...

پنجشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۵

ملاقات با مقامات وزارت امور خارجه كاناد ا

ملاقات با مقامات وزارت امور خارجه كاناد ا
پنج شنبه 17 نوامبر هيئتي از كانون انديشه ، گفتگو و حقوق بشر در ايران كه مركز ا ن د رتورنتو مي باشد در مورد
مسا ئل مورد علاقه جامعه ايراني -كانادائي با مسولين بخش ايران وزارت امور خارجه به اتاوا سفر كردند .
در ابتدا با تشكر از پذيرفتن جمع ما ،‌به ما مشخص كرديم كه ما يك صدااز مجموعه صداها و نظرات در جامعه ايراني كانادائي هستيم. مسائلي را كه ما مطرح ميكينم تا با توجه به نزديكي ما به منابع مستقل حقوق بشري و شخصيتهاي كه حقوقشان در ايران نقض شده است و ميشود ،. با توجه به فعاليت د رجامعه ايراني در كانادا ،‌ لازم ميدانيم كه اين ا
اطلاعات را به دولت كانادا منتقل كنيم تا انها يك مجموعه كاملتري از انچه كه درايران اتفاق مي افتد و انچه كه جامعه چند صدائي ايراني مي خواهد ،‌داشته باشند. زيرا بنظر ميايد كه دولت كانادا تصوير درستي از ايران و
جامعه ايراني ندارد .

مسولين وزارت امورخارجه در مورد سميه محمدي هم ابراز اميدوار ي كردند كه مشكل مدارك قانوني اش توسط اداره مهاجرت كانادا حل شود همانگونه كه بدون كمك دولت كانادا ،‌امكان بازگشت محمد محمدي كه به گفته خودش مدت 5 سال از سال 1999 تا
2004 عليرغم د رخواستهاي مكررش براي بازگشت به كانادا،‌اجازه بازگشت داده نشده بود ،‌ ميسر نمي شد .
مسولين وزارت امورخارجه در مورد سازمان مجاهدين اعلام كردن كه انها د رليست تروريستي دولت كا نادا هستند وهيچ گونه حمايتي از سوي دولت كانادا نمي شود. ما براي انها روشن ساخيتم كه تعريف ما از تروريسم لزوما با دولت كاندا يكي نيست ما تاكيد كرديم كه معتقد به ازادي بيان هستيم و معتقد به محدودييي براي هيج سازماني نيستيم
.
متن کامل در لینک زیر بخوانید