Translate

چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۰

کامیونیتی ایرانی کانادایی و ابهامات در تحریم ها


کامیونیتی ایرانی کانادایی و ابهامات در تحریم ها


سعید سلطانپور


در مورد تحریم های اخیر وضع شده توسط دولت کانادا، سوالات زیادی توسط خوانندگان و یا در گفت و گوها ، طرح می شود.  از آنجا که تحریم ها در حوزه مالی وواردات وصادرات به وزارتخانه امنیت عمومی و زیر مجموعه های آن ، قرار دارد . من روز دوشنبه  برای تد ویتو ، وزیر وزارتخانه امنیت عمومی درخواست اطلاعات بیشتر در مورد تحریم ها به منظور اطلاع رسانی به کامیونیتی را کردم که تا زمان چاپ این مطلب ، پاسخی دریافت نشده است .

همزمان با  بخش رسانه های اداره پلیس فدرال -، آر.سی . ام .پی - در اتاوا تماس گرفتم  .. با افسرمربوطه صحبت کردم . افسر گفت این قسمت در مورد گزارش فعالیت های جنایی عمل می کند .   گفتم علی الاصول ، این اداره مسولیت برخورد با کسانی که این قوانین را رعایت نکنند، دارد . خاطرنشان کردم که قصدما این است که جزییات این تحریم ها را به اطلاع کامیونیتی برسانیم زیرا هم باعث می شود که ندانستن قانون ، باعث گرفتاری یکی از افراد کامیونیتی ما نشود ، همچنین  اطلاع رسانی شما ، باعث صرفه جویی درمالیات مردم میشود زیرا قانونی شکسته نخواهد شد.  گفت باید با وزارت امور خارجه تماس بگیرید . گفتم این کار را کرده ایم . آنها هم پاسخی داده اند ولی پاسخ ها کلی است .

بعداز چند دقیقه ، افسر مربوطه مرا روی خط گذاشت ، و بعد از ارتباط مجدد از من خواست که تلفن خودم را به وی بدهم تا افسر مربوطه ، قسمت مخصوص تحریم را با ما متصل کند .
روز سه شنبه بعداز ظهر ساعت 4:55 به وقت تورنتو تماس گرفتم . این بار پیام گیر تلفنی بود که تا ساعت 6 سر کار هستیم ، پیامتان را بگذارید . پیام را گذاشتم و دوباره در مورد اهمیت دانستن جزییات این تحریم ها یاد آوری کردم .

روز دوشنبه ای میلی به  اداره مرزها زدم . این اداره هم زیر مجموعه وزارت امنیت عمومی هست . جواب ای میلی آمد که بدلیل تعداد زیاد ای میل ها ، تا 40 روز پاسخ ممکن است طول بکشد .

  ازسایت اداره مرزها و گمرگات  ،  تلفن خانم آناتونلا- دی گریولامو
Antonella DiGirolamo 

سخنگوی تورنتوی بزرگ را برداشته و به وی تلفن کردم. از وی در مورد تحریم ها پرسیدم وی گفت باید با وزارت امور خارجه تماس بگیرید . داستان را تکرار کردم. گفت ما مسول کنترل ورود و خروج افراد هستیم.  گفتم اداره گمرکات زیر نظر اداره مرزها هست . کنترل اجناس وارداتی و صادراتی که شامل تحریم نباشد در حوزه این اداره هست .  وی در گوگل جستجو کرد و تحریم ها را پیدا کرد و گفت که شامل چه چیز هایی میشود . گفتم محصولات پترو شیمی شامل حشره کش هم می شود. ما نمی خواهیم بدلیل ندانستن قانون ، فردی از کامیونیتی ما دچار مشکلات شود .  وی از من خواست که درخواست خود را برای وی بفرستم تا وی آن را برای شخص مورد نظر بفرستد .

نگاهی به سابقه تحریم در حوزه کامیونیتی ایرانی کانادایی

این اولین باری نیست که کانادا اقدام به تحریم علیه ایران بدلیل تلاش برای دستیابی به انرژی هسته ای کرده است .  یادم می آید در 11 ماه مه 2009 نامه ای به وزیروقت امنیت عمومی- پیتر وان هورن - نوشتم .  از وی خواستم با توجه به دستگیری یک ایرانی کانادایی –محمود یادگاری- به اتهام نقض تحریم سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی که برای اولین بار در کانادا صورت می گرفت. همچنین با توجه به اینکه حتی یک مورد از تحریم ها ی سازمان ملل در سایت اداره گمرکات کانادا به انگلیسی هم موجودنیست . از وی خواستم با توجه به اینکه هیج کدام از  دو سازمان امنیت کانادا و یا اداره پلیس فدرال ( آر.سی .ام.پی )  به کامیونیتی ایرانی اطلاع رسانی نکرده اند  ، نسبت به اطلاع رسانی به کامیونیتی ما اقدام کنند تا از بروز چنین مشکلات و قربانیان احتمالی  در اینده جلوگیری شود.  
دفتر وزیر بعداز دو هفته نامه ای ارسال کرد. وزیر اعلام کرده بود که این موضوع به وزیرامورخارجه مربوط می باشدو نامه مرا به لارنس کانن ارجاع داده بودند . بعد از چندی ، لارنس کانن هم طی نامه ای نوشت که  این دستگیری بدلیل تحریم سازمان ملل بوده است . وزیر هم جواب کلی داده بود . 
این در حالی است که چارلز روچ مشاور حقوقی وکلای یادگاری در ای میلی به تاریخ  12 جولای 2010به من نوشته بود
اول
دولت کانادا باید کامیونیتی ایرانی رادرمورد قوانین صادرات در موارد استفاده دوگانه اگاه سازد   
2- خیلی مشکل است که چه کالاهایی را می شود بدون کسب اجازه  صادر کرد .
3-  قوانین تحریم سازمان ملل در کانادا تبعیض گرایانه هست که باعث می شود کامیونیتی ایرانی  برای محاکمه شدن آسیب پذیرتر باشد .

با خانم پاریزیا از اداره گمرگ – مرزها تماس گرفته بودم و درمورد مشخص نبودن تحریم ها و لیست کالاهای تحریمی سوال کرده بودم .  

در تاریخ 23 دسامبر چارلزروچ نوشت :  وی سایت اداره گمرگ را جستجوکرده است و تنها اطلاعی که در مورد کالاهای ممنوعه به ایران یافته است به یک کتابچه اشاره شده است .  نام این جزوه کالاهای صادرات ووارداتی ممنوعه –بخش سوم – قسمت سوم . در این سایت اشاره ای هم نشده است که این کتابچه رااز کجا باید تهیه کرد .


با محکوم شدن یادگاری د رتابستان 2011 ، راه برای زندانی کردن کسانی که تحریم ها را می شکستند هموار شد .  هر چند دادستان نتوانست ثابت کند که  دو فیوز خریداری شده ولی ارسا ل نشده ، قرار بوده برای تاسیاست هسته ای استفاده شود . قاضی هم نظریه دادستان را که متهم ، اگاهانه به شغل خریدار ، اقدام کرده است را نپذیرفت .
جرمی که  یادگاری محکوم شد  نقض قوانین گمرکی کانادا بود . وی  که این دوفیوزرا که به قیمت 1000 دلار خریده بود در اداره پست مارکهام 100 دلار قیمت زده بود
.بنظر من مهمترین مسله  این بود که هیچ گونه اطلاع رسانی در طول وبعداز این دادگاه  برای کامیونیتی ایرانی  نشد .  در حالیکه اطلاع رسانی دولت می توانست و می تواند هزاران ساعت کار نیروهای امنیتی و دولتی را به کارهای مهمتری مصرف اختصاص بدهد و در عمل مالیات مردم را در راه صحیح تری مصرف کند .  خوشبختانه مورد دیگری در نقض تحریم ها در  کامیونیتی  مشاهده نشد . لازم بتوضیح است که روزنامه نشنال پست در چند مورد  تیتر از نام ایرانی کانادایی استفاده کرد که عادلانه نبود و حرص یک شهروند ایرانی کانادایی ، اعتبارکامیونیتی را به زیر سوال می برد.

نمونه ای ازسیاسی شدن تحریم ها

شرکت "  یونیکروپ اینداستریز " که 16 سال پیش در کانادا به ثبت رسیده است از سال 2004 بعد از گفت و گو با سفیر کانادا در تهران ، اقدام به شرکت در مناقصه تعمیر توربین های  تاسیسات گازرسانی   ایران می کند .  این شرکت کلا 15 توربین  طی این سالها به کانادااورده شده است و بعداز تعمیرات توسط متخصصین کانادایی در کبک ، به ایران برگردانده شده است .     رئیس این شرکت در جلسه ای با حضور وزیر مهاجرت و 3 نماینده مجلس در اگوست 2011 ، گفت که قیل از انتقال هر کدام از این توربین ها ،  با سازمان امنیت کانادا هماهنگی کرده بوده است . در زمان تست توربین ها ، مشخصات  نماینده شرکت ملی گاز ایران ،  برای دریافت ویزا از سفارت کانادا در تهران ، به سازمان امنیت ارسال می شده است و بعد از تایید آنها ، ویزا صادر می شده است . در سال 2009 ، تعداد 5 تن از توربین ها  وارد گمرگ  کانادا می شود .   در فرم اظهارنامه ذکر شده است که مبدا این توربین ها ، محل نصب انها و مقصد آنها بعد از تعمیر ، ایران بوده است . گمرگ اجازه ورود را صادر کرده است . در نوامبر 2010 ، زمانی که یکی ازتوربین ها بعد از تست به گمرگ برده می شود . اداره گمرگ صدور این توربین را نیاز به کسب مجوز از اداره صدور مجوز وزارت امورخارجه اعلام می کند.
هم اداره گمرگ در کالگاری و هم شرکت یونیکروپ اینداستریزاز ادراه مزبور تقاضای صدور مجوز می کنند .اداره مربوطه می نویسد که این کالا نیاز به مجوز ندارد . از نوامبر 2010 تا امروز علیرغم تلاشهای بنت جونزوکیل شرکت برای صدور مجوز به جایی نرسید ه است . به گفته رئیس شرکت اقای شانس ، اداره گمرگات و بخش حقوقی وزارت امور خارجه معتقدند که تحریم ها شامل این توربین نمی شود. و به گفته ای یک اراده سیاسی را پشت توقیف این توربین می دانند .

 این توربین  متعلق به تاسیسات گازرسانی کنگان هست که سیستم توزیع گاز محلی را به عهده دارد و در زمستان امسال ، مشکلاتی را برای مصرف کنندگان ایجاد خواهد کرد . تحریم ها شامل کالاهایی است که در تقطیر گاز استفاده شوند .  بعد از گذشت یک سال هنوز هیچ نهادی پاسخگو نیست که اگر کالایی قانونا و با اطلاع مقامات به کانادا وارد شده است ، آیا  عدم بازگشت آنها ، قانونی هست .
قانونمند بودن و رعایت قانون و همکاری کامیونیتی ایرانی کانادایی با مقامات مسول ، یک وظیفه شهروندی کانادایی هست که باید احترام گذاشته شده و رعایت شود. ولی بلاتکلیفی و عدم شفاف سازی مقامات ، شبهه سیاسی کاری را ایجاد می کند که مسلما در دیدگاه های بخشی از کامیونیتی ، اثرات مثبتی را از دولت محافظه کار بجا نخواهد گذاشت .
 قانون باید برای همه ملیتها ی کانادایی یکسان باشد . دولت باید کامیونیتی را از جزییات قوانین و تحریمات  اگاه  سازد . رسانه های فارسی زبان متجمله سلام تورنتو همیشه ا مادگی خودرا برای اطلاع رسانی بدون هزینه برای دولت ،  اعلام کرده است . مجازات  بدون اطلاع رسانی کاری عادلانه نخواهد بود .

 30 Nov -2011

یکشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۰

پایان زود هنگام مهاجر ایرانی


مرگ یک ایرانی مهاجر در ریچموند هیل

پایان زود هنگام مهاجر ایرانی
شهرام سلطان محمدی مهندس کامپیوتر که برای ادامه تحصیل به کانادا امده بود و در کاندین تایر ریچموند هیل کار می کرد روز جمعه در محل کار فوت کرد. ایمان همکار وی گفت که وی  ا
کسی را در کانادا ندارد.  از طرف بنیاد فروردین
قول هرگونه کمک برای دفن جنازه و یا انتقال ان داه ام .
I am informed that an Iranian Immigrant , 32 yrs old , has died at  his work place , High Tech Canadian Tire , on Friday Nov 25
his name as I am informed is Shahram Soltan Mohammadi , who has no family in Canada.
therefore, we , at Farvardin cultural centre, are ready to take care of his body for  funeral in Canada , or to be sent back to Iran.
pls let me if we can help police on the issue.

یک ایرانی در استانه اعدام در امریکا


هومن اشکان پناه بعد از 18 سال در زندان امریکا ، در استانه اعدام قرارداد
هومن 1994  درسن 23 سالگی  بعد از اعلام محکو.میت وی توسط هییت منصفه  به اتهام قتل دختر8 ساله ،در دادگاه اعلام کرد که بی گناه است .

Jury Finds Man Guilty in Murder of 8-Year-Old : Courts: Hooman Ashkan Panah, 23, faces the death penalty in the sodomy, slaying of Nicole Parker. Hearing on his sanity begins Jan. 3.

December 20, 1994|ANN W. O'NEILL | TIMES STAFF WRITER
Hooman Ashkan Panah clutched prayer beads, shook his head and kissed a copy of the Koran as a jury found him guilty Monday of first-degree murder in the sex-slaying last year of second-grader Nicole Parker.
Then, in a strong, clear voice, the 23-year-old Panah unexpectedly expressed his displeasure to the jury: "There goes another innocent man down."

شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۰

برنامه این هفته تلویزیونی راه حل - میز گردی با انجمن ایرانی کانادایی وکلای مهاجرت


برنامه این هفته تلویزیونی راه حل - میز گردی با انجمن ایرانی کانادایی وکلای مهاجرت در ارتباط با قوانین جدید وزارت مهاجرت کانادا -
یکشنبه 27 نوامبر 7 بعداز ظهر بوقت تورنتو - تلویزیون تن - rahehal TV- Panel on New rules
posed by Canada Immigration  Sun. NOv 27-2011 @7 pm Toronto time

پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۰

نقش کانادا در تحریم ها ی بیشتر وعدم نفوذ کامیونیتی ایرانی


نقش کانادا در تحریم ها ی بیشتر وعدم نفوذ کامیونیتی ایرانی                     

سعید سلطانپور



Torontostar
روز دوشنبه21 نوامبر  دولت کانادا بعد از انگلیس وامریکا تحریمات جدیدی را علیه ایران ، اعلام کرد.

به موجب این بیانیه ، تمامی صنایع گاز ، نفت و واردات و صادرات به کانادا و ایران ، و مبادلات با بانک مرکزی ایران ، ممنوع اعلام می شود . قراردادهای قبلی تاسقف 40 هزاردلار شامل  این تحریمات نمی شود.
ارسال ارز برای خانواده های ایرانی کانادایی  ، شامل رقم بالامی شود .  از وزیر امورخارجه درمورد اینکه ایا ارسال ارز ، دوطرفه خواهد بود و یا ارسال ارز تنها  از کانادا به ایران مجاز خواهد بود که فعلا پاسخی دریافت نکرده ام .
روز دوشنبه 21 نوامبر وزیر خزانه داری آمریکا نیز گفته است که ما به طور چشمگیری ، دسترسی بانکهای ایرانی به منابع مالی خارجی را محدود کرده ایم که این کار باعث کاهش جدی کارایی آنها در امر تجارت با جهان خواهد بود .

نگاهی به مسائل سیاسی

جان بیرد ، روز 16 نوامبر  با ایهود باراک ، وزیر دفاع اسرائیل . معاون نخست وزیر اسرائیل ملاقاتی در اتاوا داشتند و در آن نسبت به اتخاد قدمهای بعدی در ارتباط با گزارش جدید آماتو – دبیر آزانس اتمی ، اعلام نظر کردند . ( 1)  آنها بر گفته هارپر نخست وزیر کانادا در بیانبه مطبوعاتی ، که جمهوری اسلامی را خطرناک ترین عامل صلح جهانی و امنیت خوانده بود ، تاکید کردند.

بیرد که بعد از این ملاقات به امارت متحده عربی و کویت  سفر کرده بود . بیرد  اعلام کرد که سفر یه دوبی  موفق امیز بوده است .  به علت تیره شدن روابط بین دوبی و اتاوا بر سر عدم اجازه پرواز روزانه به هواپیمایی دوبی و تلافی دوبی با بستن پایگاه نظامی کانادا ( کمپ میراژ)  و الزام برای کسب ویزا برای کانادایی ها ، این روابط به حالت قبل خود بر نگشته است  ( 2).  پرواز برای افغانستان و لیبی از این پایگاه انجام می شده است.

گلف نیوز  نوشت که یخ روابط بین امارات و کانادا ، آب نشده است .
. هافییگتون پست  ( 3)   در مقاله 18 نوامبر خود نوشت ،  وزیر ( جان بیرد ) بسته طرفداری اسراییل را به کویت و امارات می اورد .  در سال گذشته به گفته خبر گزاری قطر ، کانادا در هفتمین کنفرانس وزرای امور خارجه گروه 8 و  خاورمیانه و افریقا ، ، با اعتراض کردن  به یک پارگراف در مورد فلسطین ،  مورد سرزنش قرار گرفت .
 هارپر روز 18 نوامبر  اعلام کرده بود که آماده است علیه ایران ، عملیات انجام بدهد ، اگر لازم باشد ..

تورنتو استار در سرمقاله خود روز سه شنبه 22 نوامبر نوشت ، ایا هارپر در صدد عملیات نظامی در ایران و سوریه با فرستادن جنگنده های اف 18 به منطقه هست . (4)  تورنتو استار می نویسد ، جان بیرد دو هفته پیش گفته بود صحبت از " اگر " و " اما " نیست بلکه سخن از چگونگی برای متوقف کردن ایران هست .  مقاله در پایان می نویسد ، کانادا باید برای اثر کردن تحریمات صبرکند . حداقل باید منتظر سازمان ملل برای صدورقطعنامه علیه سوریه و یا ایران بشود.

گلوب و اند میل روز سه شنبه 22 نوامبر در مقاله ای به قلم پل هاین بکر_ سفیر سابق کانادا در سازمان ملل -  نوشت "  قبل از هر عملی دوبار فکر کنید " .
این مقاله به نزدیکی هارپر با اسراییل اشاره کرده ومی گوید  منافع عمده  کانادا در خطر است . اعتبار قرارداد" ان پی تی "  ، احترام به قوانین بین المللی ، به خطر افتادن دوستان کانادا در منطقه ( خلیج فارس ) ، سلامتی اقتصاد جهانی ، پاسداری صلح جهانی  همه بخشی از اعتبار کاناداست .
. نویسنده در پایان می گوید کانادایی ها باید به یک تعریف مشترک از منافع کانادا در خاورمیانه باید بدست بیاورند قبل از اینکه وارد جنگی بشویم .  این موضوع با اهمیت تر از آن است که  تنها به دست سیاستمداران و سیاست گذاشته شود .

نظر ات شما در مورد تحریم های جدید

داود سلیمی - تورنتو – می گوید با ساختاهاری اقتصادی و اجتماعی ایران ، در نهایت  مردم بی گناه ، بار مالی و مسائل جانبی تحریم را می پذبرند.  
بابک سامعی:انتاریو - می گوید من با هر تحریمی که جمهوری اسلامی را تضعیف کند موافقم.
پویان طباطبایی: خبرنگارعکاس می گوید تاریخ بارها نشان داده است که تحریم ها  در هیچ کجا تاثیر گذار نبوده است . یعنی برای دولتها تاثیر گذار نبوده است و همیشه فشار روی مردم زیاد و زیاد تر شده است .

یحیی ناطق ( واترلو) – می گوید برای تاثیر گذاری تحریم ها ،نیاز به نیروی نظامی هست . امریکا و اروپا نیازمند ارسال نیروی نظامی هستند که در حال حاضر توان آن را ندارند.
گلوریا یزدانی : کارگردان تاتر: هر تحریمی که به مردم فشار بیاورد ، به گمان من به قدرت حکومت اضافه می کند .
:
دکتر مجتبی مهدوی استاد علوم سیاسی دانشگاه البرتا –مقاله  حمید دباشی درالجزیره  تحت عنوان  " ستون پنجم دوران پست مدرن " را معرفی می کند .(5)
حمید دباشی در این مقاله  می نویسد کسانی که خواهان حمله نظامی به کشورشان هستند بی شرم یا دورو هستند .

دباشی می گوید ، مردم عادی به طور اخلاقی مخالف هرگونه استبداد و بی عدالتی هستند ولی انها جنگ نمی خواهند . آنها که خواهان جنگ هستند ، کسانی هستند که
هادی  در ای میلش می نویسد همانطور که میدونی این مسائل احتیاج به تحلیل داره که من اینکاره نیستم. اما اینطور حس می کنم که با تحریمهای جدید ،فشار بسیار زیادی به پایینیها وارد میشه غذای فقیرانه تخم مرغ هر کیلو بین 3000تا 3500تومان هست .وضعیت تولید کننده ها که اسفناک هست . اگر این تحریم ها ادامه پیدا کنه،باید قید اعتبارات بانکی را هم زد.وتمام خریدها از اروپا هم تقریبا منتفی میشه وباید رو بیاریم به اجناس بنجل چینی وغیره. برای اینکه بتونیم مقاومت کنیم رو بیاریم به رشوه دادن به روسیه ، چین، ونزوئلا وغیره. نفت راهم به هند ویونان وچین بفروشیم که درمقابل فقط جنسهای مورد نیاز را وارد کنیم.مثل شیر خشکهای مسموم ویا سایر اجناس.خلاصه امیدوارم تا سال دیگه زنده بمونیم.

ان دی پی – حزب رسمی مخالف دولت- با صدور اعلامیه ای ضمن  نگرانی از تحولات اتمی ایران ، حمایت خود از تحریم های جدید را اعلام می کند ولی در عین حال  ازدولت محافظه کار  می خواهد که با کمک متحدان خود  در سازمان ملل از طریق دیپلماتیک ، وکشورهای روسیه و چین ،فشارهای سیاسی به ایران وارد کند .
با دفتر باب ری ، رهبر موقت حزب لیبرال تماس گرفتم و نظرات انان در مورد تحریم های اخیر را جویا شده ام که تا کنون پاسخی نگرفته ام. خبرها را چک کردم ولی بیانیه ای ندیدم . سوالی که برای من پیش می آید ، در زمانی که این موضوع مهمترین مسله سیاسی جهان منجمله کانادا در مقطع فعلی هست ، بی تحرکی باب ری ، که تجارب زیادی در سیاست دارد و اتفاقا مواضع نزدیکی با اسرائیل دارد ، برای من به عنوان یک ایرانی کانادایی و تحلیل گر مسائل سیاسی کانادا جای سوال دارد .

 امیدوارم دوستان ایرانی کانادایی حزب لیبرال ، در این مورد پاسخ حزب ( فدرال ) را برای رسانه های کامیونیتی ، روشن کنند.
همچنین دوستان کنگره ایرانی کانادا، با  موضع گیری ، به روشن شدن مواضع کامیونیتی ما و سیاستمداران کانادا کمک  کنند ، انتظاری که با بی عملی این گروه ، در سال گذشته بر آورده نشد .

پایان سخن- اتحاد رمزپیروزی

می توانیم موافق و یا مخالف تحریم ها باشیم ولی واقعیت این است که  این تحریم ها بر روی بخشی از کامیونیتی ما در کانادا و امریکا ، تاثیر اقتصادی خواهد گذاشت .  شایدموانعی برای کسانی که از نظر اقتصادی با  جناح  های سیاسی جمهوری اسلامی رابطه دارند ، ایجاد شود ولی بی عملی دولت کانادا در مورد محمود خاوری ،  نشان داده است که برای این گروه ، مشکل جدی وجود نخواهد داشت .  که نشان از ضعیف بودن کامیونیتی ما در عرصه تصمیم گیری سیاسی کانادا داشت  احتمال افزاش قیمت ها بدلیل دورزدن مسیر صادرات و واردات هست که  بار مالی بر دوش کامیونیتی ما در کانادا خواهد داشت .

مسلما کشورهای دیگری ، مواد غذایی مورد علاقه ایرانی ها را به کانادا صادر خواهند کرد . در درازمدت از دست دادن این بازار اقتصادی ، بنیه اقتصادی کامیونیتی را کمتر خواهد کرد.
جریان محمود رضا خاوری ، یکی از متهمان فساد مالی بزرگ که در پناه کانادا ،بسر می برد ، اولا نشان از ضعیف بودن کامیونیتی ما در عرصه تصمیم گیری سیاسی کانادا داشت .  دوما " نشان می دهد بخشهای هوشمند تر جناحین حاکمیت مانند هژبر یزدانی و هوشنگ انصاری ، در زمان سلطنت محمد رضا شاه ، شم سیاسی شان به آنها برای خروج سرمایه هایشان از ایران ، کمک کرده است .  سرمایه داران به دلیل شم اقتصادی قوی شان ، موج شناسان و هواشناسان خوبتری نسبت به سیاسیون ( حداقل در کشور ما بوده اند ) .

شرایط متحولی در ایران وسوریه و خاورمیانه ، به دلیل نقش مهم این دو بازیگر ، در حال شکل گرفتن است . این تغییر و تحولات یک شبه روی نخواهد داد . ممکن است چند سال طول بکشد . نیروهای مردمی باید هم خود از نظر سیاسی آماده باشند و هم افکار عمومی کامیونینی ایرانی در کشورهای مختلف را آگاه وآماده بکنند.
تشکل های  ایرانی های خارج از کشور در هر کشوری و هر شهری که تجمع ایرانی دارد ، به همدلی و همکاری های بیشتر ایرانی ها کمک خواهد کرد .  
برای جمع شدنها ، نبایستی در مورد چگونگی آینده ایران شکل بگیرد بلکه با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی گروهها ی سیاسی و اقشار مختلف ایرانی ،  باید برای تبادل نظر و دانستن افکار و تحلیل های همه گروه ها و افراد باشد .
هر گروهی و یا فردی هم که بخواهد با دولت کشوری که در آن شهروند هست ، می تواند مذاکره و گفتگوکند بشرط اینکه ، اولا به نمایندگی از سوی همه جریانات و افراد معرفی نشود ، زیرا انتخاباتی صورت نگرفته است .
دوما -  تعهداتی بر علیه آن جمع به دولتها داده نشود و شفاف باشد .

به همین دلیل ضرورت گفتگوو همکاری تمامی جریانات سیاسی و  اجتماعی  که دل نگران ایران و اینده سیاسی ان هستند ، ایجاب می کند. این جبهه مردمی سیاسی اجتماعی  با محوریت کامیونیتی در کانادا،  در عمل اجازه نخواهند داد  نظراتشان و تصمیاتشان توسط دولت کانادا ندیده گرفته شود .

22 نوامبر 2011- تورنتو


منابع :

سعید سلطانپوردر مورد موضع کانادا در مناقشه اتمی 

1



2-ونکور سان
3

4

5
http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2011/11/20111120132050412430.html

چهارشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۰

کنکاشی از خلیج فارس تا باب المندب



گفت و گوی سعید سلطانپور با احمد مزارعی در مورد بحرین - یمن - باب المندب و اهمیت استراتژیک ابهای دریایی برای ایران
 analysis of Persian gulf and Bob el man-dab , the strategic waters for Iran and US
تحلیل سیاسی political analysis
1
2
3

یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۰

پول گرفتن در حوزه سیاست و حقوق بشر ، اما و اگر ندارد


اقای محمدی ، پول گرفتن در حوزه سیاست و حقوق بشر  ، اما و اگر ندارد


سعیدسلطانپو ر


و فرق است میان دو مرگ
مرگ دو پرنده در قفس
که یکی در فراق آزادی خود را به دیوار زد و مرد
و دیگری ترکید  از فرط پرخوری دانه های مفت

مصطفی مهرزادی

آقای دکتر محمدی ، در مقاله ای  تحت عنوان " همه از دولت ها پول می گیرند اما .."   مانند اخوندها که برای نتیجه گرفتن ، به صحرای کربلا می زنند ، برای تطهیر خودو کسانی که رو به قبله کاخ سفید برای گشایش مالی ، دعا می کنند به صحرای نوادا زده است . 


بعیداست اقای محمدی با تجاربی که درامور سیاست دارند و در دورانی که مسولیت " گذار " را به عهده داشته اند ، ندانند که پولهای دولتهای غربی ، به هر جریان و موسسه خیریه و نهادهای غیر انتفاعی تخصیص می دهند ، چارچوب های مشخصی دارد  که از ان نمی شود خارج شد.  زیرا پولهایی است که از محل مالیات مردم ان کشور ، هزینه می شود.  اصولا پولهای دولتی ، نمی توانند برای کارهای سیاسی هزینه شوند مگر اینکه پوششی به آن داده شده باشد .

به همین دلیل هست که سازمانهای جاسوسی از سیا تا وزارت اطلاعات، در قاچاق مواد مخدر و قاچاق های دیگردست دارند .  درامدهای غیر قانونی  که به این سازمان ها اجازه می دهدبدون نگرانی از حسابرسی های نهادهای ذیربط و با دست های بازبه نیروهای مورد نظر سیاسی  خود پرداخت  کنند.
اینکه یک موسسه علمی یک دانشجوی دکترا و یا متخصص را استخدام می کند ، به این دلیل هست که از نظر علمی ، متخصصین  مهاجر ، از نظر علمی از  متخصین سفید پوست امریکایی و یا کانادایی ، بالاتر هستند . زیرا بیشتر کار می کنند و کمتر حقوق می گیرند . دانشگاه های کانادا ، از این متخصصین ایرانی که با حقوق بخو ر و نمیر ،کارهای تحقیقاتی می کنند ، فراوان  دارد .  
ا البته  استثا را هم باید درنظر گرفت و انهم در امریکا و نه د رکانادا ،   تخصیص بورسیه به  برخی از فعالین سیاسی ایرانی در دانشگاهها ی امریکا می باشد که سفیدپوستان امریکایی در این حوزه ، عموما برتر هستند ولی بدلایل سیاسی و یا پارتی بازی ، به این گروه داده می شود . با توجه به شرایط سخت سیاسی زندگی درایران ، من بر کسی ایرادی نمی گیرم .


بخش عمده ای از هزینه های تحقیقات  دانشگاه ها ، توسط  شرکتهای چند میلیارد دلاری و برخی توسط وزارت  دفاع آمریکا  تامین می شود. مثلا وزارت دفاع امریکا ، هزینه  عمده ای از تحقیقات  ام ای تی را پرداخت میکند . در ازای این تامین بودجه ، تمامی یافته ها و دانشهای علمی به این موسسات تعلق دارد .  دانشگاه و یا فردتحقیق کننده نمی توانند ادعایی بر این کشفیات و ساخته ها که تولیدخودآنها و یا مجموعه ای از آنها هست داشته باشند.

  هنوز یک دانشمند امریکایی دوران زندان خود را بدلیل اینکه ،نتایج تحقیقات  خود در ازمایشگاه ، را به موسسه تامین کننده بودجه تحقیق نداده است ، می گذراند.زیرا این تحقیقات را حاصل تلاش خود و متعلق به خود می داند. مجله تایم چند سال پیش گزارشی از وی تهیه کرده بود.

 یک شهروند  آمریکایی  را برای شرکت در این پروژه ها نمیتوان ملامت کرد ، هر چند نتایج بسیاری از این تحقیقات در سرزمین های دیگران و عمدتا  آسیا و افریفایی   بر اثر امتحان ، بدست می آید .
 همانگونه که برای شهروند امریکایی ، عضویت در سازمان سیا و یا وزارت دفاع امریکا ، کاری عادی است  ولی برای یک شهروند ایرانی آمریکایی ، این همکاری ها ، اگر چه قانونی است ولی غیر اخلاقی است.  

د رکانادا ، دولت محافظه کارهارپر که بشدت طرفدار اسرائیل است ، بودجه چند ده هزار دلاری یک موسسه کانادایی حقوق بشری را در سال  2010 کم کرد. " گروه رایت و دمکراسی " (1) . هارپر  افرادی  طرفدار اسراییل را در این موسسه منصوب کرد. علت این سختگیریها این بود که این موسسه در حوزه خاورمیانه د ر زمان جنگ 22 روزه غزه ، درمورد اینکه ایا  اسرائیل  حقوق بشر را نقض کرده است ، تحقیق کرده بود .   این موسسه بودجه خود را از وزارت امورخارجه دریافت میکند و برای دولت کانادا  جنبه مشورتی داشته است . 
اخیر ا ، داستان یک مترجم افغان ( سید شاه شریفی ) (2)در روزنامه تورنتو استار ، در مورد عدم ویزای مهاجرت به کانادا، منتشر شد . این مترجم که به نوشته 11 ، سرباز کانادایی ، با کارهایش در هنگام ماموریت ، جان سربازان کانادایی را نجات داده بود ، علیرغم اینکه جانش توسط طالبان ، تهدید شده است ، رد صلاحیت می شود . وزیر مهاجرت کانادا –جیسون کنی ، طی نامه ای اننقاد امیز از تورنتو استار نوشت ، این افراد برای کارهایشان حقوق دریافت کرده اند .
یکی از افسران نوشت ، اگر این مترجم کانادایی بود ، حتما مدال افتخار گرفته بود .


مثال زیاد است ، اگر جلال طالبانی و مسعود بارزانی نمی توانند درمورد گلوله باران مناطق روستایی اقلیم کردستان ، موضع جدی بگیرند ، بدین دلیل است که دولتهای شاه و جمهوری اسلامی سالانه میلیونهادلار به این دو کمک کرده اند. اگر صدام حسین ، بعد از مرگ خمینی ، اجازه حمله به مجاهدین را نمی دهد ، و باعث شکست تحلیل انها د رمورد اینکه رژیم با مرگ خمینی ، سقوط خواهد کرد ، می شود ،بدلیل این است که منافع صدام اینگونه طلب می کند .
 اگر دولت نوری مالکی ، همراه با تهران عمل می کند برای این است که آنها توسط جمهوری اسلامی دردوران تبعیدشان در ایران ، حمایت مالی و تسلیحاتی شده بودند . 
اگرمقتدی صدر ازتهران ، حرف شنوی دارد ، به این دلیل است که در زمانی که امریکایی ها بدنبال وی بودند ، وی در قم در حمایت سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی بود .

در افغانستان ، حمید کرزای دریک انتخابات نسبتا ازاد به سبک قبیله ای افغانستان و تحت حمایت امریکا ، انتخاب می شود . به همین دلیل انتقادهای  وی از حملا ت متعدد هوایی امریکا که باعث کشته شدن ، بی گناهان می شود ، ازسوی امریکا نشنیده می شود. استاندار هرات، ارتباط خوبی با جمهوری اسلامی دارد زیرا ، جمهوری اسلامی ، ساخت جاده ارتباطی و سوخت و سیمان و برق این ستان همجوار ایران را ، تامین می کند .


امریکا ، به پاکستان درمورد حمایتش از طالبان ، انتقاد می کند ، کمک های میلیاردی خود را به ارتش پاکستان  کم می کند.
  دولت حماس بر خلاف تصور امریکا واسرائیل بر سرکارمی اید ، اول از همه کانادا کمک های خودرا قطع می کند و بعد هم امریکاواروپا.  وبه این ترتیب دو دستی ، حماس را به دامن جمهوری اسلامی می اندازند که با حمایت های مالی خود، ارامش فکری از دولتمردان اسرائیلی را می گیرد.

حمایت امریکااز اروپای غربی و طرح مارشال ، برای جلوگیری از گسترش کمونیزم بود . این د رحالی است که اروپای متحد ، امروزه یک رقیب اقتصادی برای امریکا یی هست که  با پولهایش ، اروپای غربی را به سرعت پیشرفته کرد.

جای دور نرویم ، در حوزه سیاست ، در کشورهای لیبرال دمکرات ، نمایندگان مجلس که با رای مردم انتخاب می شوند ، عموما مجبور هستند با حزب خود رای بدهند و نه با حوزه انتخابیه خود . در مواردی که نماینده با مردم حوزه انتخابیه خود همرای شود ، مدتی و یا بر ای همیشه از آن حزب کنار گذاشته می شود .
بوش پسر ، زن سفیر ، را که عضو سیا بود بدلیل مخالفت همسر با حمله به عراق  ، را فاش کرد .  پس چگونه می شود سیاسی بودو ازیک دولت خارجی کمک گرفت ومستقل هم بود.

از این مثالها کم نیستند. پول گرفتن از هر دولت خارجی  ، در راستای منافع آن دولت خارجی است . در هیچ کجای دنیا ، کمک مالی و تسلیحاتی بدون شرط نیست . اگر شما سراغ دارید ، لطفامن را هم تصحیح کنید .

. کمک مالی دریافت کردن از دولت های خارجی ویا دیکتاتوری های نظیر ایران ، به هیچ وجه قابل توجیه نیست . اگر اگاهانه باشد ، خیانت به کشور و مردم ایران هست .

تا گذشته، اقشار مختلف مردم ایران  ، برای ازادی مبارزه کرد ه اند ، دربدری ، گرسنگی وسختی ،زندان و شکنجه و تبعید واعدام  را تحمل کردند. اگر مردم در  امریکا و کانادا  از نعمت  آزادی بیان  برخوردارند ، حاصل مبارزات زنان و مردان این کشورها بوده است .  آزادی مجانی بدست نمی اید ولی آزادی بدست دولتهای خارجی بدست نمی آید.
هر زمان که 60 میلیون امریکایی ، ثروتمندترین کشوردنیا و قوی ترین نیروی نظامی دنیا ، بیمه درمانی حداقلی مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه ، آن وقت من می توانم قبول کنم که امریکاییان ، دلشان برای مردم کشورهای دیگر می سوزد و حاضرندپولهایشان را برای آزادی آنها خرج کنند.

در ان صورت هست که مردم حاضرندجان خود را برای چنین افرادی بدهند . یکی ازعلت های ، ادامه استبداد ولایت فقیه درایران ، رعایت نکردن این اصل که در سراسر دنیا جواب داده است ،توسط برخی از جریانات اپوزیسیون قدرت طلبی بوده است که  ذات مخالفتشان ش جمهوری اسلامی ، کسب قدرت  بوده است و  نه گسترش اخلاق و اصول برای ازادی و انسانیت .

 19 نوامبر 2011 -تورنتو

پاورقی :

1-
2




پنجشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۰

ملاقات با مسولان پلیس یورک و کشته شدن کاوه طباطبایی - سعید سلطا نپور


ملاقات با مسولان پلیس یورک و کشته شدن کاوه طباطبایی

ما ، رسانه ای هستیم که برای اطلاع رسانی و بیان مسائل کامیونیتی ، د رحوزه کانادا ، پیگیر هستیم. برای پاسخ به سوالات و روشن شدن ابهامات ، در سیستم کانادا ، نیازبه پیگیری و زمان است …
دسترسی به بسیاری از اطلاعات، با توجه به قانون دسترسی به اطلاعات، با کمی پیگیری و حوصله و همت ، ممکن است. در مورد قتل کاوه طباطبایی قاتل نسرین طریهی، توسط پلیس یورک، کامیونیتی ما برای اولین بار اطلاعات بیشتری درباره  فاجعه یک خانواده مهاجر ایرانی تبار، در پیش رو دارد،  اطلاعاتی که از تکــرار چنین فاجعه ای در آینده جلوگیری کند.
اریک جولیف رئیس پلیس منطقه یورک. جولیف در گفتگویی با سعید سلطانپور به سئوالات  وی پاسخ میدهد...
اریک جولیف رئیس پلیس منطقه یورک. جولیف در گفتگویی با سعید سلطانپور به سئوالات وی پاسخ میدهد...
وقتی  با کمک گروه خبری سلام تورنتو،  حساسیت کامیونیتی را به این «جنایت» و «حماقت» با پوشش روی جلد و گزارش اولیه، نشان دادیم، می دانستیم که  گزارش ما، محل بحث های زیادی خواهد بود. 
دوستان نسرین طریهی از من خواستند که حرفهایم را پس بگیرم، کسی هندوانه زیر بغل ما می گذاشت که این گونه گزارش نویسی، به اعتبار شما لطمه می زند. گفتم، شما هر نظری دارید بنویسید ما چا پ می کنیم. گفتند بگذارید تحقیق انجام شود ، بعدا بنویسید . گفتیم ما دیده ها و شنیده ها را بازگو کرده ایم. کاوه و نسرین، دو انسان بودند که اگر کامیونیتی ما، تجربه بهتری و نهادهای فعال تری داشت می شد این تراژدی را به یک طلاق و ازدواج های جدید، ختم کرد. تجربه دو دهه زندگی در کانادا ، در زیر پوست شهر تورنتو و حوادث روزانه اجتماعی  و سیاسی، به من آموخته بود که باید پیگیر بود و بیطرفانه  دو طرف هر ماجرایی را برای قضاوت خوانندگان، تعریف کرد.
گزارش ما، کامل نبود زیرا کسی از دو طرف ماجرا، حاضر نشد حتی با نام محفوظ برای اطلاع دیگران، بنویسد. این سنت  ما  ایرانی ها ست که همه چیز را در دلمان می ریزیم و ظالم را مانند تنگسیر، به شمشیر برهنه حضــــرت عبـــاس و روز قیامت حواله می دهیم.  
آیا زمان آن نرسیده است که صاف و شفاف اطلاع رسانی کنیم. آن هم در دورانی که هر شهروندی یک خبــرنگار سیار است با تجهیزاتی که زمــــانی جیمزباند در فیلم هایش، با این وسایل بینندگان را مسحور می کرد.
بقول سهراب سپهری ، چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید. 
همانگونه که در گزارشات قبلی نوشته بودم من درموردنحوه برخورد پلیس با کاوه و نسرین سوالاتی داشتم که برای پلیس یورک فرستاده بودم. کاراگاه ریکی ، گفت  روز  پنجشنبه 20 اکتبر، رییس پلیس یورک اریک جولیف  مایل است، درباره  نامه و سوالات من ، با من دیداری داشته باشد.
دو سه دقیقه به ساعت  یک بعدازظهر  به شماره17250  خیابان یانگ  در نیومارکت رسیدم .  جای پارک نبود. این مشکل همیشگی این ساختمان که مرکز پلیس واداره منطقه یورک نیز است ، می باشد. بنا بر سنت ایرانِی ، یک جای خالی  را ، به یک ماشین دیگر که  یک ثانیه دیرتر از من  این جای خالی  را دیده بود،  تعارف کردم و تعارف هم که امد و نیامد دارد. با تشکر دست راننده، دنبال کشف جای جدید طواف پارکینگ را از سر گرفتم. دقایق به ساعت یک می رسید. خوشبختانه یک جا پیدا شد. اتومبیل را  با مهارت رانندگی ایرانی ، بین دو ماشین جا دادیم. ساک دوربین و پوشه پرونده ها را برداشتم . مجبور شدیم ، کمی هم بدویم . با کت دویدن در گرما عرقم را ســـرازیر کرد. خوشبختانه این جا ، رسم بغل کردن و  سه تا ماچ نیست . جای نگرانی نبود. کمی منتظر شدم تا کارآگاه «ریکی  ویراپان» آمد و مرا با اسانسور به دفتر رئیس پلیس برد. در آنجا وی به همراه super Intendent تونی   کازیمانو (Tony Cusimano) به گرمی از من استقبال کردند. جلسه شروع شد. ریئس پلیس از نامه من و آمدن من تشکر کرد. گفت برای ما ارتباط با کامیونیتی ها بسیار مهم است. در پاسخ به وی گفتم من قبل از هر چیزی تشکر می کنم از اینکه شما با دید مثبتی به نامه انتقاد آمیز من که  بیانگرنگرانی های من و  سوالاتی در  کامیونیتی  ما شده است ، برخورد کرده اید.  ادامه دادم: من از کشوری می آیم که پلیس های با شرافت کم ندارد ولی سیستم سالم نیست. پلیس به مردم پاسخگو نیست و مردم هم سعی می کنند از برخورد با پلیس برحذر باشند .  کما اینکه در فرهنگ ما و بسیاری از ملل شرقی ، شغل پلیسی ، بر عکس کانادا ، چندان اعتبار مردمی ندارد.  یکی از افتخارات مردم این است که می گویند ما پایمان به کلانتری بازنشده است .  از سوی دیگر ، اگر به کامیونیتی ما پاسخ داده نشود ، بسیاری از ما ، عادت به سوال کردن از مقامات و پلیس نداریم ، و به همین دلیل ، آ ن نتیجه ای که ما از یک زاویه قضیه را دیده ایم ، به عنوان یک حقیقت ، در بین افکار عمومی پذیرفته می شود .  تونی گفت پدر من هم ایتالیایی است که درسالهای دور به کانادا آمد.  وی نیز به سیاست باور نداشت. گفتم: در روز حادثه و بعد از آن، کارآگاه ریکی و ذبیح  آریایی (افسر افغانی- کانادایی)، تنها کسانی بودند که در سیستم  پلیس و سازمان حمایت از کودکان با من همکاری کردند و پیشنهاد کمک دادند. ریکی گفت که  سازمان حمایت از کودکان یورک ، وقتی که پای کودکی درمیان باشد توسط پلیس در جریان قرار می گیرد و بعد از آن مستقل عمل می کند.
رئیس پلیس گفت: «در مورد نحوه آموزش حرفه ای سوال کرده بودی، باید بگویم که نیروی پلیس در یک پروسه سخت و علمی زیر فشار روانی، آموزش می بیند. وی از من دعوت کرد که به یکی از این جلسات آموزشی بروم و از نزدیک با آن آشنا شوم. از این پیشنهاد استقبال کردم.
وی گفت  افسران ما وقتی وارد شدند، نسرین روی زمین در خون  پوشیده شده بود. آنها سعی کردند که چاقو را از دست کاوه در بیاورند تا بتوانند نسرین را نجات بدهند. آنها برای حفظ نسرین بر اساس کدهای پلیس عمل کرده اند. گفتم:  من نه  اسم این پلیس ها را  می دانم و نه می خواهم بدانم. من با افسر پلیس تورنتو اورنگ مومنی در این مورد صحبت کردم  وی گفت سعید ما چیزی در حدود 1000 تا گلوله به هدفهای کاغذی شلیک می کنیم. ولی در خیابان با انسان روبرو هستیم. وقتی که خون می بینیم، همه انسانها ادرنالین بدنشان بالا می رود و قدرت تمرکز را از دست می دهند. از سوی دیگر، وقتی با اسلحه کمری شلیک می کنی، اسلحه میل پرتاب بسوی بالا دارد. بنابراین امکان نشانه گیری دقیق به پا و یا نقاط دیگر بدن ممکن نیست. تنها واحد ضربت است که تک تیرانداز دارند، اما ممکن نیست برای هر چاقو کشی این واحد را برای خلع سلاح آورد.
گفتم شاید من هم اگر به عنوان افسر پلیس آنجا بودم بجای 5 گلوله، 10 تا شلیک می کردم. زنی  مجروح و مردی چاقو بدست و زخمی صحنه ای است که آدم را به واکنش وامی دارد. 
رئیس پلیس گفت از کجا می گویی 5 تا گلوله، مگر گزارش واحد تحقیق انتاریو را دیده ای. گفتم نه ، ولی 10 روزی میشود که تقاضا کرده ام .توضیح دادم که مسلمانان بدن مرده هایشان را می شویند و هر کس در آنجا باشد، آثار 5 گلوله که به قلب و گردن اصابت کرده را می بیند. باضافه اینکه یکی از بستگان کاوه هم در روز تدفین در زیر باران شدید، ضمن تشکر از تشیع کنندگان، این موضوع را اعلام کرد.
 به رئیس پلیس  گفتم ما از کشوری می آییم که سالها در جنگ بوده است، فرق بین تیراندازی برای خنثی کردن با اعدام را می فهم. هر کدام از این گلوله ها مرگبار بوده اند.  یک پلیس آموزش دیده در کنار چند تا پلیس دیگر نباید از یک مرد زخمی در روی زمین با یک چاقو واهمه ای داشته باشد. شاید برای بعد، یک گلوله شلیک کنند و مدتی را صبر کنند تا نتبجه را ببینند.
او گفت: می توانم بپرسم چرا از کاوه می پرسید ولی از نسرین کسی نپرسید؟ مگر او زن نبود؟ گفتم:  برخی از جریانات فمینیستی کاملا تقصیر را به گردن کاوه انداخته اند.  برخی هم  گمانه زنی هایی می کنند. در هر حال  پلیس ها که نتوانستند نسرین را نجات دهند. کاوه هم به گفته دکتر عباس آزادیان (روان پزشک)، تنها کسی بود که از آنچه که در آخرین لحظات بین آنان گذشته با خبر بود. اما او کشته شده است، پس هیچگاه کسی نخواهد فهمید که آنجا چه گذشت. چه چیزی اشتباه شد که دو کود ک را بی سرپرست پد ر و مادری مقتول و کامیونیتی با سوالات بی شمار و بی پاسخ به جا ماندند.
رئیس پلیس گفت: «سعید ، من 31 سال است در نیروی پلیس هستم ، هیچ پلیسی از خانه بیرون نمی آید به قصد اینکه کسی را بکشد. ولی ممکن است کشته شود.»
گفتم: شکی ندارم. ولی فراموش نکنید که وقتی کسی پلیس می شود و یا نظامی، می داند که شغلی را انتخاب کرده است که مرگ در تخت خواب، تضمین شده نیست. ممکن است بر اثر گلوله ای کشته شود و جانش رافدا کند. به همین دلیل هم پلیس، اعتبارزیادی در بین کانادایی ها دارد. به بچه ها یاد داده می شود که به پلیس اعتماد کنند و این آموزش درستی است. زیرا سیستم پلیسی در کل سالم است.
اریک جولیف رئیس جدید پلیس منطقه یورک (چپ) آرماند لابارج رئیس پلیس قبلی منطقه یورک (راست)
اریک جولیف رئیس جدید پلیس منطقه یورک (چپ) آرماند لابارج رئیس پلیس قبلی منطقه یورک (راست)
 گفتم: این سوال پیش می آید که آیا آن  افسر جوان، با دیدن زنی مسلمان غرقه به خون، شوهر (سابق) خاورمیانه ای، نژاد پرستانه رفتار نکرده است  که «حق این مرد جهان سومی است».
پلیس در سال 2009 برای رسیدگی به دعوای مالک و مستاجر وارد خانه می شود و زن ایرانی مسلمانی را دستگیر می کند. در اعتراض به وی  افسری متهم است که به این خانم می گوید به کشور لعنتی خود برگرد.
 اریک جولیف گفت: از چه پرونده ای می گویی؟  6 صفحه پاسخگویی را به وی نشان دادم. نگاهی کرد. به دیگران داد. همه تعجب کردند . گفتم اگر همان موقع که این خانم با من شکایتش را مطرح کرد، و من آنرا با ریکی در میان گذاشتم، همان افسر متهم  مورد نظر  یک معذرت خواهی کرده بود، این پرونده الان به کمیسیون حقوق بشر انتاریو نرفته بود و دوسال دو طرف قضیه درگیر نمی شدند.  
اریک جو لیف شماره پرونده را گرفت و گفت من نگاهی به این پرونده می کنم.
گفتم:  من این موضوع را رسانه ای نکردم و از ابتدا از آنها خواستم که به شما نامه بنویسند ولی متاسفانه درست برخورد نشد.  اریک جولیف گفت خوب کاری کردی زیرا هنوز در دادگاه رای صادر نشده است.
رئیس پلیس منطقه یورک، اریک جولیف گفت: کامیونیتی شما، در این مورد چه نظری دارد؟
گفتم: من بعضی از نظرها را برای شما گفتم.
گفتم که معتقدم کارهایی که در زمان رئیس پلیس قبلی، آرماند لابارج  برای ارتبا ط با کامیونیتی های مختلف منجمله کامیونیتی ایرانی انجام شده است، نباید به هدر برود.  وقتی که آرماند لابارج به درخواست بنیاد فروردین برای تعداد 25 نفر ایرانی، جلسه پرسش و پاسخ می گذارد، نشان از یک ارزش اصولی برای کامیونیتی ما است.
ریکی گفت: آکادمی پلیس در سال 2011 در کتابخانه مرکزی ریچموندهیل برگزارشد. اریک جولیف گفت: می خواهید دوباره این کلاسها رابه زبان فارسی تشکیل بدهیم؟ سپس پرسید تو که خودت از مشاورین کامیونیتی پلیس یورک و از فعالین کامیونیتی هستی نظرت چیست؟
گفتم: اگر من امروز اینجا هستم به این دلیل است که ما در یورک زندگی می کنیم و احتمالا هم در همین جا خواهیم مرد. تفکری که 20 سال پیش نداشتم. بچه های من اینجا درس خوانده اند و اینجا زندگی می کنند. ریچموند هیل شهر خوبی است. من یاد گرفته ام که مثبت بیندیشم. بنابراین نمی خواهم یورک هم به سرنوشت  شهرهای جنوبی ما در امریکا تبدیل شود و یا به جین و فینچ. ما سرنوشتی مشترک و آینده مشترکی داریم . یاد گرفته ام آنجا که کار خوب می شود ، تقدیر کنم وانجا که نارسایی وجود دارد، انتقاد.
اریک جو لیف گفت: آمار جرایم در منطقه یورک پایین آمد ه است. ما برا ی جوانان ، با پلیسهایی که لباس فرم ندارند، جلسه می گذاریم که بسیار مثبت بوده است.  نزدیک 170 هزار جوان از دهکده ایمنی پلیس بازدید کرده اند و یا در جلسات ما شرکت کرده اند. 
وی گفت: راستی نظر جوانان کامیونیتی در مورد پلیس چیست؟ گفتم: جوانان تقریبا میانه خوشی با پلیسها ندارند.
گفت چرا؟ گفتم: مشکل در عدم ارتباط است ، جوانان ایرانی عادت دارند دسته جمعی تردد کنند و یا با دوستانشان در جلوی پلازاها جمع شوند.  یکی از این محلها، بی ویو و 16th  میباشد.  مثلا مدیر تیم هورتنز تلفن می کند که این افراد تجمع کرده اند. حالا اگر پلیسی که آشنا به این فرهنگ باشد  وقتی به محل می آید، می گوید بچه ها  لطفا جلوی مغازه نایستید.
ولی اگر قرار باشه با کتاب جلو برود و بگوید تا چند دقیقه دیگر همه باید پراکنده بشوید، می تواند براحتی نا آرامی را دامن بزند. همین طور در مدارس . البته جوانانی هستند که درس خوان هستند. برخی هم اهل خلاف مانند دیگر جوانان که نباید فراموش شوند. 
جلسه ای که توسط  ذبیح آریایی در بنیاد پریا برگزار شد، بسیار مثبت بود. جوانان سوالات زیادی را مطرح می کردند و ارتباط خوبی با وی به عنوان یک افسر پلیس برقرار کرده بودند.
اریک جو لیف گفت: اگر جای من بودی برای بهتر شدن ارتباطات با کامیونیتی ها  چه کار می کردی؟  
گفتم: راستش هیچ وقت فکر نکردم زیرا من مهاجر هستم و هیج وقت فکر نکردم که جای شما باشم.
گفتم: ما همیشه حاضر بوده ایم که سهم خودمان را در این ارتباط  دوسویه و ضروری ادا کنیم. اریک جو لیف گفت کمک کنید فارسی زبانان بیشتری به پلیس یورک ملحق شوند. جلسه بعد از 45 دقیقه پایان گرفت و رییس پلیس برای شرکت در جلسه ای دیگر، عذرخواهی کرد و از  من خداحافظی کرد .  ریکی مرا تا درب بدرقه کرد و من هم به سرکار برگشتم.
در راه که می آمدم با خود مقایسه می کردم که در کشور مادری ام حتی پاسبانش ، جواب آدم را نمی دهدولی اینجا رییس پلیس بزرگترین نیروی کانادا، به سوالات یک مهاجر اقلیت قومی پاسخ می دهد.
این ارزشی است که باید شناخته شود و الگویی باشد برای دیگران که با تبادل نظر، بهتر می توان به آرامش و امنیت و تفاهم رسید.



نویسنده هندی پنکج میشرا، در تفسیر کتاب جدید نایل فرگوسن، تئوریسین نژادپرست اسکاتلندی-انگلیسی، حسابی حال او را گرفت.

نایل فرگوسن مانند ساموئل هانتینگتون و برنارد لوئیس یهود به نظریه برخورد تمدن‌ها و کشمکش جهان غرب با جهان اسلامشهرت پیدا کرده. نایل فرگوسن از امپراطوری انگلیس حمایت میکند و هیچ مشکلی در اشغال و قتل عام مردم جهان سوم نمی بیند. او میگوید حالا که امپراطوری انگلیس از بین رفته آمریکا و دیگر کشورهای انگلو یک امپراطوری جدید بنا کنند.

نایل فرگوسن از طرفتداران شدید اسرائیل است. او در سال ۲۰۰۸ از مشاوران جنایتکار جنگ ویتنام سناتور جان مک کین بود. او اخیرا با یک زن مشهور ضداسلامی و صهیونیست سومالیایی بنام آیان حرصیعلی ازدواج کرده.
 
 


Niall Ferguson blamed Britain for causing the WWI & WWII which tragically & fatally weakened Britain's grasp on its overseas possessions. Speaking at Chatham House, also known as The Royal Institute of International Affairs earlier this year, he said that the West has suffered a financial crisis that has damaged not only the wealth of the Western world, but perhaps more importantly the legitimacy, the credibility, even the self-esteem of the West. With the Chinese Century now imminent, and Muslims knocking yet again at the gates of Europe, the important thing for British and American elites is to prepare themselves for a dramatically altered world. "We are," as he argues in his new book Civilization: The West & the Rest, "living through the end of 500 years of Western ascendancy."http://www.lrb.co.uk/v33/n21/pankaj-mishra/watch-this-man

سه‌شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۹۰



خبرگزاری دولتی کانادا سی-بی-سی گزارش داد که یک زن و شوهر بازنشسته کانادایی که برای تعطیلات به آمریکا رفته بودند به دلیل ایجاد یک لخته خون در پای زن به یک بیمارستان آمریکایی میروند و پنج روز در آنجا برای درمان میمانند. حالا بیمارستان از آنها پنجاه هزار دلار میخواهد، یعنی روزی ده هزار دلار. البته این زن و شوهر بازنشسته بیمه خصوصی هم برای این سفر خریده بودند، اما کمپانی بیمه زیرش زده
Anna Friesen had to go to a U.S. hospital with a blood clot in her leg. Her bill for treatment was $10,000 a day. She stayed in hospital for 5 days, now she has to pay $50,000http://www.cbc.ca/news/canada/british-columbia/story/2011/11/11/bc-travelclaim.html

دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۰

سفیر امریکا درکانادا ، ما به ایران حمله نمی کنیم


سفیر امریکا اواخر اکتبر جلسه ای با اهل رسانه ها در تورنتو داشت
وی به خبرنگار لبنانی که پرسید ، کی به ایران حمله می کنید  ؟ گفت می دانم تو طرفدار اسراییل هستی ، ما به ایران حمله نمی کنیم زیرا نه نیروی انسانی انرا داریم و نه اوضاع خوب اقتصادی -  وی می گوید البته ما دوست داریم جنگ باشد تا اسلحه بفروشیم همانگونه که چین می خواهد همانگونه که روسیه می خواهد امپراطوری قدیم خود را احیا کند و جمهوری اسلامی هم می خواهد که با جنگ ، حکومتش را پایدار کند .
# بنظر می اید که  امریکایی ها هم دست جمهوری اسلامی را خوانده  اند .

باب ری و کامیونیتی ایرانی

باب ری رهبر موقت لیبرالها در جلسه اقتصادی
مقاله ایران استار روزجمعه 11 نوامبر مهمانی باب ری و بهرام فولادی به عنوان مشاور لیبرال ها

شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۰

یکشنبه 13 نوامبر 2011 -برنامه راه حل



 یکشنبه  13 نوامبر 2011

دکتر رضا مقدم ، از فعالین  اجتماعی سالمندان  ایرانی کانادایی ، مهمان بخش اول برنامه خواهد بود
بخش دوم ،
 نگاهی به برنامه هنری در حمایت از مجید بهرامی و نگاهی به مسایل کانادا
Farzad Tehrani-Adib 
فرزاد تهرانی ادیب بعد از 13 سال اقامت در کانادا ، قرار است به ایران بازگردانده شود .

 ساعت 7 بعد ازظهر تلویزیون تن –
ارشیو برنامه