سفر سعید سلطانپور و علی احساسی به اتاوا برای سوال از وزیر مهاجرت در مورد خاوری
روز چهارشنبه 2 نوامبر ساعت یک بعدازظهر، به اتفاق علی احساسی، وکیل جوان، یکی از نویسندگان بیانیه به وزیر مهاجرت کانادا در ارتباط با شهروندی محمود رضا خاوری، عازم اتاوا شدیم …
وزیر مهاجرت به همراه رابط نخست وزیر در کامیونیتی ایرانی ، جان وستون ، از ونکوور ، در یک مراسم عمومی بنام «یک جهان ازاد» شرکت می کردند . از انجا که نه وزیر مهاجرت ، نه جان وستون ، بر خلاف سنت رایج و احترام به شهروندان کانادایی ، از اعلام دریافت ای میل هم مضایقه کرده بودند ، با علی تصمیم گرفتیم ، این سفر را انجام بدهیم .
از شیرین خانم دوستمان ، خواستم که دخترم را از مدرسه ، تحویل بگیرد. مسول مدرسه گفت کارت عکس دار یادش نرود.
دوربین عکاسی و ضبط صوت را که همیشه در ساکی دم دست هست ، برداشتم و ســـرراه در بی ویو و شپرد ، ماشین را پارک و با ماشین علی ، به سمت اتاوا راه افتادیم.
نزدیک های کینگستون بودکه «دیل» از دفتر باب ری ، رهبر موقت لیبرال ها ، تلفن کرد و گفت که باب ری نظر ی در مورد خاوری ندارد و از نزدیک مسائل را دنبال می کند.
گفتم ما داریم می آییم اتاوا برای دیدن آقای جیسون کنی ، این قدر راه را داریم می آییم برای اینکه موضوع خاوری برای ما ، وبسیاری از اعضای کامیونیتی ما اهمیت دارد.
نزدیک های ساعت 6 به اتاوا رسیدیم . ماشین را در اطراف محل کنفرانس در نزدیکی پارلمان ، پارک کردیم و آبی به سرو صورت خود زدیم . تا ساعت 7 وقت بود ، یک قهوه با یک شیرینی خوردیم . عازم محل بودیم که از دفتر باب ری با علی احساسی تماس گرفتند . مسول سیاسی دفتر ، در مورد سوال ونارضایتی علی احساسی درباره عدم پاسخگویی رهبر حزب لیبرال در مورد خاوری ، به علی اطمینان داد که به این مورد رسیدگی خواهد شد .
بحث طولانی و زمان هر لحظه کمتر می شد . ما به عنوان مهمان ناخوانده ، باید زودتر وارد جلسه می شدیم تا از وزیر مهاجرت و جان وستون سوال بکنیم . زیرا اقای تقوی در سلام تورنتو منتظر بود که خبر را برای همان روز ، به چاپ بفرستد . از سوی دیگر باید زودتر به تورنتو بازمی گشتیم و دخترم را قبل از خواب از خانه دوستمان ، تحویل می گرفتم . دم در منتظر بودم که جاستین تردو آمد ، دست داد. به سیبلش ، که برای همراهی با کمپین اگاهی رسانی در مورد سرطان پروستات مردها، گذاشته بود، اشار ه کـــردم که به شما می آید . خندید و داخل شد.
من هم بعد از هماهنگی با مسولین ورودی مراسم به دلیل اینکه اسمم در لیست نبود، با کمی تاخیر، بعد از بازدید امنیتی، وارد سالن شدم.
سفیر عراق در کانادا به همراه جاستین ترودو ، نماینده لیبرال مونترال ، جان وستون ، جیسون کنی و ماجد الشافعی، کشیش مصری تبار، بنیانگذار «فری وان ورلد – یک جهان آزاد»، کشیش سناتور دان مریتن، وین مارستون، نماینده ان دی پی از همیلتون سخنرانان برنامه بودند . در مورد این کنفرانس و ماجد الشافعی ، مسلمان مسیحی شده ، باید در فرصت دیگری صحبت کنیم.در موردآزار مسیحیان در عراق ، ویدیویی نشان داده شد که دردناک بود. براستی وقتی که انسانها ، تحت تاثیر رهبران خشونت گرا و دگم اندیش قرار می گیرند ، جه فجایعی می توانند ببار بیاورند .
جیسون کنی اخرین نفری بود که سخنرانی کرد و سپس از در بغل خارج شد که ، من و علی برای سوال پرسیدن خارج شدیم . مجبور شدیم بدویم زیرا فاصله انها با ما زیاد بود . خوشبختانه قبل از خروج از در ، علی از جیسون کنی پرسید ، چرا شما در مورد بیانیه 1500 نفر در مورد خاوری که اکثریت انها، کانادایی هستند ، پاسخی نداده اید در حالیکه گلوب- اند- میل ، تورنتو استار و الجزیره در این مورد ، با علی احساسی گفت و گو کرده بودند و لی از طرف دولت ، پاسخی نگرفته بودند.
جیسون کنی گفت اگر من در مورد این پرونده حرفی بزنم ، فردا مجیور هستم که از سمت خود استعفا بدهم زیرا ابراز نظر از سوی من با قانون رعایت حریم خصوصی افراد مغایرت پیدا خواهد کرد.
علی احساسی د راین مورد با وزیر مهاجرت بحث می کرد که ، گفتن اینکه ایا پرونده خاوری تحت بررسی دولت هست ، قانون حریم خصوصی را لغو نمی کند.
در این میان ، کسری نجاتیان ، مسول ارتباطات جیسون کنی ، وی را از درب خارج کرد و خودش بجای جیسون کنی ، ایستاد تا به سوالات علی پاسخ بدهد ، دویدن های ما ، و داغ شدن بحث ها ،توجه همه مامورین ساختمان را به خود جلب کرده بود.
کسری نجاتیان هم همان حرفهای جیسون کنی را تکرار می کرد که «اگر من حرفی بزنم ، مجبور هستم استعفا بدهم». کسری چندین بار گفت «من وکیلم و نمی توانم» . علی هم اصرار که «من هم وکیلم و می شود در این مورد اظهار نظر کرد». کسری کمی عصبی به نظر می رسید . بعد از چند دقیقه از من خواست که ضبط را خاموش کنم که کردم . تبادل گفت و گو ها و بحث حقوقی ادامه داشت که کسری به فارسی صحبت کرد و بعد از علی خواست که بدون من ، به بیرون بروند که علی هم رفت .
مدتی را منتظر ماندم که دیدم بحث ادامه دارد ، تازه متوجه شدم که بایستی دوباره بازرسی شوم .
تلفن کردم که روزنامه برای چاپ رفته بود وقرار شد گزارش من از این سفر این هفته چاپ شود خوشبختانه صف نبود و به سالن برگشتم.
در این هنگام مسول کنفرانس که در ابتدای برنامه از ما ثبت نام کرده بود ،پرسید چیزی شده بود ؟ گفتم در ارتباط با پروند ه خاوری ، بانکدار متهم به اختلاس کلان بود . از انجا که بحث کسری و علی به فارسی بود گفت در ارتباط با این کنفرانس نبود که گفتم نه ، این دوتا چند تا وجه مشترک دارند ،هر دو وکیل هستند و شهروندان ایرانی- کانادایی .
اخر برنامه هم ، دعایی بود که توسط دو کشیش اجرا شد و شامی هم سرو می شد . در این میان ، از جان وستون پرسیدم که چرا به ای میل گروه بیانیه خاوری ، و ای میل من و تلفن من ، پاسخی نداده اند ، وی که مرا از مصاحبه اش از تورنتومی شناخت ، گفت تعدادی از کارمندان دفتر وی مریض بوده اند و از این بابت معذرت خواهی میکند . جان وستون ، مسول دفترش را که خانمی بود ، پیدا کرد و مرا به وی معرفی کرد .آن خانم هم قول داد جواب ما را بدهد که تا روز چاپ این مطلب خبری نشده است.
دختر م زنگ زد. فردا تست داشته و باید به خانه می رفته است . مادرشیرین خانم ، زحمت کشیده بود ، شب را پیش دخترم خوابیده بود.
نزدیک های صبح بود که به تورنتو رسیدیم ، علی با سیگار های پی درپی و شیشه باز ، تمام مسیررا رانندگی کرد. من باید صبح ساعت 8 می رفتم سرکا ر ، علی هم ساعت 8:30 . رسیدم خانه و تازه متوجه شدم که پشت درها بسته است و راهی به درون خانه نیست. که خود داستان دیگری دارد.
بعدا با علی احساسی در این مورد گفت و گویی کردم که ماحصل ان را می خوانید.
علی احساسی ، دارای فوق لیسانس حقوق از کانادا و امریکا است ، و به مدت دو سال هم در وزارت امورخارجه کانادا ، مشغول به کار بود که به دلیل کم تحرکی در وزارت امور خارجه ، ترجیح داد به کار وکالت در بخش خصوصی بپردازد.
سعید سلطانپور : ایا این حرفی که جیسون کنی وزیرمهاجرت در مورد قانون رعایت حریم خصوصی می زند در مورد خاوری ، صادق است؟
علی احساسی : راستش من قانون رعایت حریم خصوصی را هم خوانده ام . این قانون به این معنی است که دولت نمی تواند اطلاعات خصوصی شهروندان را به راحتی در اختیار عموم بگذارد . ماسوالی که کرده ایم این است ایا ایشان مایل است که درمورد اقای خاوری تحقیق بکند یا نه ؟ شکی نیست که ملاحظات حقوقی توسط دولت کانادا را رعایت می کند، زیرا سال گذشته اقای جیسون کنی ،درمحافل عمومی اجازه ورود به جورج گالوی ، نماینده سابق مجلس عوام انگلیس را ( بدلیل هدایت کاروان کمک به مردم محاصره شده غزه توسط اسراییل ) نداد . جورج گالوی بعدا ، با شکایت در دادگاه های کانادا ، حکم را لغو کرد. شایدهم دولت کانادا ، نگران سو شدن توسط اقای خاوری باشد . و این برای دولت کانادا می تواند سخت باشد.
هیج کس نمی داند اقای خاوری به کانادا آمده است، آیا شهروند کانادا هست یا نه؟
سعید سلطانپور: من فکر می کنم جواب ندادن دولت کانادا ، توهینی به کامیونیتی ایرانی- کانادایی است ، شما چه می گویید؟
علی احساسی : ممکن است که بهانه، حفظ اسرار خصوصی افراد باشد، ولی واقعیت امر این است که بیش از یک ماه از قضیه اقای خـاوری می گذرد و نزدیک به یک ماه هم هست که از نوشتن آن بیانیه میگذرد حداقل می توانند گرفتن این ایمیل را اعلام کند. البته دولت به سوالات رسانه های کانادایی نیز پاسخی نداده است.
سعید سلطانپور : در ماه اگوست ، از جیسون کنی سوال کردم ، ما در حالیکه از اقدامات دولت برای مبارز ه با فساد حمایت می کنیم، از لغو شهروندی 1500 فرد متخلف ، حمایت می کنیم ولی می خواهیم مطمئن شویم که به دلایل غیر واقعی ، شهروندی کسی لغو نمی شود. جیسون کنی گفت در میان این افراد (کسانی که شهروندی شان لغو شده) تعداد ایرانی تبارها زیاد نیست ولی افرادی از بسیج و سپاه و …هستند، مشمول می شوند.
سعید سلطانپور : ما خواستار شفاف سازی از سوی دولت آقای هارپر هستیم، شفاف نکردن مسائل روی کامیونیتی ما که به نوعی سیاست زده هستند، تاثیر مثبتی نخواهد گذاشت.
علی احساسی : واقعا نمی دانم این کار برای دهن کجی به کامیونیتی ما است و یا مسایل دیگری در میان است . البته من مایلم که اشاره ای داشته باشم که برخی از دوستا ن فکر می کنند که دولت کانادا از موقعیت شغلی اقای خاوری با اطلاع بوده است ،. البته در این مورد دولت اظهار نظری نمی کند .ولی بد نیست بدانیم که بوروکراسی های دنیا نشان داده اند که در گذشته در مورد افراد مختلف تحقیق نکرده اند . مثلا در سال 1992 در جریان حمله عراق به کویت ، دنیا با صدام درگیر بود، کاشف بعمل امد که سفیر عراق در سازمان ملل به کانادا امده است و کارهای شهروندی اش را انجام داد ه است.
در 1994 در زمانی که دنیا درگیر جنگ در سومالی بود، دو تن از همسران ژنرال فرح آیدید یکی از فرماندهان جنگی، در کانادا زندگی می کردند.
سعید سلطا نپور. یادم هست، اتفاقا روی ولفر بودند.
علی احساسی : برخی از دوستان هم می گویند که اگر در امریکا بود، این اتفاق نمی افتاد، به عنوان مثال، بعد از حادثه 11 سپتامبر، برای دو تن از تروریستهای کشته شده ، ویزا صادر شده بود و به ادرس انها ارسال شده بود . در همه جای دنیا این مسائل پیش می اید . بورکراسی های دنیا اشتباه زیاد می کنند. ما به عنوان یک کامیونیتی دست به دست هم داده ایم و تقاضای رسیدگی کرده ایم ، جواب ندادن به این درخواست یک دهن کجی به کامیونیتی ما است ، که امیدوارم رسیدگی شود .
سعید سلطانپور: حالا که دولت کانادا پاسخگو نیست، چه راهکاری برای کامیونیتی ما هست؟
علی احساسی : اگر ببینند این برای کامیونیتی مهم است ، ممکن است انرا پیگیر شوند و الا آنرا دنبال نخواهند کرد.
ایرانیها می توانند به وزیر مهاجرت ایمیل بزنند و یا به نمایندگان مجلس فدرال ایمیل بزنند و از انها بخواهند که دولت ، اقدام لازم را انجام بدهد
سعید سلطانپور: یک اگهی تما م صفحه در روزنامه گلوب-اند-میل و یا تورنتو استار، چگونه است؟
علی احساسی : من نمی دانم چند ده هزار دلار هزینه آن می شود. این نشان خواهد داد که کامیونیتی ما دراین مورد جدیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر