تیم کانادا متشکریم
ورزشکاران کانادا توانستند بهترین رکورد مدال را در طول تاریخ المپیک زمستانی برای مردم کانادا به ارمغان بیاورند.
کانادا توانست بیشترین مدال طلا را از نظر میزبان بدست بیاورد
نکته بسیار مهم پیروزی با ارزش تیم هاکی زنان و مردان کانادا بر تیم هاکی آمریکا بود که بسیار حساس هست .
بازی هاکی بین کانادا و آمریکا همیشه حیتتی بوده است .
سیدنی کرازبی دستت درد نکند با شوت بسیار زیبا که شادی را برای مردم کانادا از کران تا کران از اقیانوس ارام تا اطلس به ارمغان اورد.
این بازی ها ، در زمان برگزاری هم از نظر احترام و به رسمیت شناختن سرخپوستان ، یک نمونه بود.
همگی خسته نباشید.
Translate
یکشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۸
جمعه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۸
برنامه سقف شیشه ای
اعلام برنامه تلویزیونی سیاسی اجتماعی "سقف شیشه ای "
یکشنبه 28 فوریه 2010
:
بخش اول
مهمان برنامه ، پری فارسی از فعالین اجتماعی و فیلم بردار هست که با توجه به نزدیکی روز زن ، نظرات خودش را با ما در میان می گذارد.
بخش دوم
نفوذ لابی اسرائیل در انتاریو و نزدیکی دولت انتاریو
دستگیری ریگی و تشدید جنگ جاسوسی بین ایران و اسرائیل
یکشنبه 7 مارچ 2010-02-26
مهمانان برنامه دوتن از فعالین اجتماعی و زنان ، خانمها مریم اقوامی روزنامه نگارو میترا ماهان ، از دیدگاه زنان به بررسی کامیونیتی ایرانی کانادا می پردازند
مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور
برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور) و پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو می باشد
از تلویزیون 24 ساعته ماهواره ای " آی تی سی –تلویزیون ایرانیان کانادا " پخش می شود.
برنامه را بطور مستقیم در روی لینک مشاهد ه نمائید
WWW.ITCTV.CA
آرشیو برنامه را می توانید در لینک زیر تماشا کنید
www.youtube.com/glassceilingtv
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید
U@itctv.ca
یکشنبه 28 فوریه 2010
:
بخش اول
مهمان برنامه ، پری فارسی از فعالین اجتماعی و فیلم بردار هست که با توجه به نزدیکی روز زن ، نظرات خودش را با ما در میان می گذارد.
بخش دوم
نفوذ لابی اسرائیل در انتاریو و نزدیکی دولت انتاریو
دستگیری ریگی و تشدید جنگ جاسوسی بین ایران و اسرائیل
یکشنبه 7 مارچ 2010-02-26
مهمانان برنامه دوتن از فعالین اجتماعی و زنان ، خانمها مریم اقوامی روزنامه نگارو میترا ماهان ، از دیدگاه زنان به بررسی کامیونیتی ایرانی کانادا می پردازند
مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور
برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور) و پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو می باشد
از تلویزیون 24 ساعته ماهواره ای " آی تی سی –تلویزیون ایرانیان کانادا " پخش می شود.
برنامه را بطور مستقیم در روی لینک مشاهد ه نمائید
WWW.ITCTV.CA
آرشیو برنامه را می توانید در لینک زیر تماشا کنید
www.youtube.com/glassceilingtv
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید
U@itctv.ca
دوشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۸
crime against humanity
این فیلم با کیفیتی بالا و حاوی صحنه های مختلفی از جنایتهای صورت گرفته بر علیه دانشجویان مظلوم و بی دفاع است و در آن بدنهای نحیف دانشجویان توسط نیروهای گارد ویژه بر روی زمین کشیده می شوند ، درمحوطه بیرون از خوابگاهها روی زمین انداخته می شوند و سپس با وحشیانه ترین روشها اقدام به شکستن سر و صورت و استخوانهای این دانشجویان می کنند
http://www.youtube.com/watch?v=c2y9Wl_teFY
http://www.youtube.com/watch?v=c2y9Wl_teFY
شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۸
سقف شیشه ای این هفته
یکشنبه 21 فوریه 2010
:
بخش اول برنامه اختصاص دارد به سو استفاده ازشهادت مظلومانه " ندا آقا سلطان "
بخش دوم
اختصا ص دارد به خبر های شهرداری تورنتو –
ضعف کامیونیتی ایرانی در رده های تصمیم گیری انتاریو
ارتباط ایرانی کانادائی
نگاهی کوتاه به وابستگان مستقیم و غیر مستقیم حکومت در ایران –سفر شخصی معاون وزیر امور خارجه در کانادا -
کنفرانس با حضور حسین محمدی ( مسول فرهنگی سفارت ) و رئیس مرکز مطالعات ایر انشانسی در تورنتو
خبر ی در مورد حضور فرزندان پاسدار نجار ( وزیر کشور ) در کانادا- خانواده رفسنجانی – کرباسچی – یاسر نبوی ( فرزند بهزاد نبوی ) سخنگوی دولت در زمان قتل عام زندانیان سیاسی سال 60 و زندانی فعلی نظام ولایئ ) ،
افتتاح ناوشکن جماران در حالیکه به گزارش خبر گزاری مهر نزدیک به 5 میلیون دانش اموز در 6 سال
گذشته در ایران مردود شده اند و سالانه 260هزار دانش اموز مردودمی شوند و خسارتی برابر با 22 میلیارد دلار برای دولت و خانواده ها در بر دارد
مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور
برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور) و پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو
از تلویزیون " آی تی سی " پخش می شود.
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید
U@itctv.ca
برای ارشیو برنامه هامی توانید به لینک زیر مراجعه نمائید
www.youtube.com/glassceilingtv
چهارشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۸
ندا : سمبل مظلومیت ویا سمبل مقاومت و مبارزه یک ملت؟
ندا : سمبل مظلومیت ویا سمبل مقاومت و مبارزه یک ملت؟
سعید سلطانپور
شهادت مظلومانه ندا آقا سلطان ، که تصویر لحظات آخر زندگی وی و ارتباط نگاهش با جهانیان ، مظلومیت ملت ایران را که سالهاست برای آزادی و تعیین سرنوشت خود مبارزه و تلا ش می کنند ، جهانی کرد.
این بارخبر رسانی تجاری ، باعث شد که کشته شدن ندا د ر راس اخبار جهان و شخصیتهای سیاسی آن قرار گیرد. حداقل خبر رسانی تجاری این بار، کمک زیادی به آنچه که در ایران می گذردکرد تا عدم پاسخگوئی مقامات و روحانیون حاکم در ایران را عریان و عیان کند،. به این علت می گویم خبر رسانی تجاری زیرا ، تا زمانی که یک خبر برای مخاطب در یک رسانه تجاری جذابیت و محاطب جلب کن باشد بدان میپردازد و وقتبکه خبری جدید آمد که جذب کننده مخاطبین بیشتری بود بلافاصله خبر قبلی فراموش میشود. بدون آنکه مسئله انسانی خبر قبلی مورد توجه قرار گیرد. نمونه آن تلویزیون " سی- ان-ان " است که بلافاصله بعد از پیش آمدن مرگ مایکل جکسون مسیله انسانی شهادت ندا آقا سلطان را به فراموشی سپرد و تمامی پوشش خبری خود را به جکسون داد گویا که اطلا ندایی وجود نداشته و انسانی مظلومانه کشته نشده است.
و به این ترتیب ندا ، یکباره از صفحه رسانه جهانی کم رنگ ومحو میشود اما این مرگ مظلومانه در خاطره مردم ایران باقی می ماند. کمتر ایرانی ای است که بر مظلومیت ندا تردید داشته باشد و در کنار مادر و خانواده وی نایستاده باشد . ولی بنظر می رسد موج سواران و خونخواهان و مرده خوران سعی زیادی کرده اند که ازپیراهن ندا یک پیراهن عثمان دیگری برای خود درست کنند و مجالی برای عرض اندام ها ی سیاسی و گلو پاره کردن ، جریانات سیاسی منزوی و بعضی هم مشکوک برای مطرح کردن خود در پشت نقاب ندا ، داشته باشند.
من در صدد قضاوت نیستم ولی با بزرگ نمائی های که در این روزها در تورنتوی خودمان شاهد بودیم مرا واداشت که تجربه و نظر خود را نیز با خوانندگان شما در میان بگذارم .
سمبل مظلومیت یک ملت و یک جنبش ضرورتا نمی تواند یک سمبل مقاومت و آزادی خواهی همان مردم باشد . زیرا یک سمبل باید جامع الشرایط باشد که در سالهای بعد و دهه های بعد راهگشا و قابل اتکا باشد .
تاآنجا که من این حوادث را بدقت دنبال کرده ام و از مصاحبه ها ی مادر و و معلم ندا و کاسپین ماکان ، خوانده ام ندا عنصر سیاسی نبوده است .
مادر ندا در مصاحبه ای می گوید :
”ندا تازه وارد اين مسايل شده بود و خيلی برايش جالب بود " (1) این در حالی است که د ماکان سعی می کند در خارج از کشور جزئیات تفکرات و منش سیاسی ندا را به آینده موکول کند ( 2). در حالیکه در ایران می گوید " ندا از نظر شخصیتی دختری شاد و پر انرژی و خیلی صادق بودو به هیچ جناحی وابسته نبود. معتقد به دموکراسی و آزادی برای مردم ایران بود" .
رادیو فردا 4 تیر 88
حمید پناهی دوست و معلم موسیقی ندا می گوید " ندا سیاسی نبود و از نتیجه انتخابات در ایران راضی نبود. "
بعد از گذشت چندین ماه هنوز هیچ خبری و یاگزارشی از سیاسی بودن و یا خط مشی و اندیشه سیاسی ندا از طرف خانواده ، دوستان به رسانه ها درز نکرده است . می شود نتیجه گرفت که ندا هم مانند میلیونها جوان و زن ایرانی ، خواهان آزادی های فردی و اجتماعی بوده است زیرا هیچ وب لاگی و یا دست نوشته ای از وی در دست نیست که بر موضع گیری وی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی ایران دلالت کند.. با توجه به اینکه وی 3 ترم دانشجوی رشته فلسفه و الهیات بوده است و بعد به هنر تغییر رشته داده است می توان رگه های عرفانی و روح لطیف هنری را در وی دید ولی نشانی ازفعال بودن سیاسی اصلا در میان نیست .
اینکه چگونه ماکان ، در ظرف چند ماهی سر از اروپا و کانادا در می آورد ( که البته حق هر شهروند جهانی هست که محل زندگی خود را تعیین کند ) در حالیکه ده ها پناهنده سالها در پشت درهای سازمان ملل کشورها، منتظر هستند ، شک هایی را در مورد دخالت سازمانهای اطلاعاتی غربی ، بر می انگیزاند. انتقال سریع مخالفیی نظیر احمد باطبی _ منوچهر محمدی و امیر فرشاد ابراهیمی و امیر فخر اور به کشورهای امن غرب هر چند خوشحال کنند ه هست و لی از سوی دیگر نگران کننده هم هست .
ابزور می نویسد :
چند روز پس از فرارش ( ماکان ) با او ملاقات کردیم. در خفا به سر می برد و فعلا مایل نیست مردم محل اقامتش را بدانند خانه موقت او آپارتمانی خالی در محله ای گمنام در حومه شهری در خاور میانه است که او نمی شناسد. .......
اصلا به کسی شبیه نیست که برای فرار از سرزمین ماد ری اش، پنج روز هولناک را پشت
سر گذاشته است. ....
تر وتمیز و برازنده، با لبخند نرمی پذیرای ما می شود." (3)
و اینکه ماکان در کشور امنی است جای خوشحالی است و لی انجا که از مردم ایران می خواهد " وطن امروز در انتظار ماست وطن را از یوع بیگانگان برهانیم" سوالات بیشتری در مورد انگیزه واقعی ماکان ، ایجاد میکند.اورد. .
متاسفانه در این میان ،عده ای هم دانسته و یا نادانسته به وی کمک میکنند تا به خونخواهی ندا مشغول شود.
اینکه ماکان روابط خصوصی ، دوستی با ندا و عکسهای وی را افشا می کند آیا ندا مایل به این کاربوده است .؟ آیا خانواده وی راضی به این کار بوده اند ؟ تا آنجا که من جستجو کردم ، خانواده ندا ، اشاره ای به ماکان نداشته اند .
کنار هم گذاشتن این سوالات ،یک خط فرصت طلبی سیاسی و قهرمان سازی بدون پشتوانه قوی را نمایان می کند که به توهم در مورد مبارزه آزادی خواهانه ، سختی های جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشر در یک کشورزیر سلطه استبداد مذهبی ، در خارج از کشور دامن می زند.
تجربه ما ، از شهید زهرا کاظمی ، به ما اموخته است که نباید اجازه داد به نام شهدای مظلوم ، مسیر مبارزه مردم ایران را گل آلود کنند .
.
به عنوان کسی که در انقلاب 57 ضد استبداد دیکتاتوری وابسته سلطنتی شرکت داشته است ، و سالهاست که در تبعید و مهاجرت اجباری نیز به سر می برد ، بر خلاف ماکان معتقد نیستم که انقلاب 57 ننگین بوده است ، (سخنرانی در تورنتو-4 ). زیرا انقلابی که ماکان ننگینش اعلام می کند ادامه و .نتیجه مبارزه ، زندان ، اوارگی و خون هزاران شهید آزادی و استقلال مردم ایران از زمان مشروطه تاسال 57 بوده است .
همانگونه که امروز باید در کنار نسل جوان ما ن در ایران فعلی ایستاد ، هر چند که شیوه های مبارزاتی و شعارهایشان با باورهای ما ( حتی اگر درست و تضمین شده هم باشد ) همخوانی نداشته باشد و اگر به انحراف کشیده شود و یا به سازش مجبور شود. .
به استفان هاشمی ( پسر زهرا کاظمی ) در همان روزی که عدالت خواهی خون مادرش را به عهده گرفتیم گفتم مواظب باش خون مادرت را سکوی گروه های سیاسی نکنند. امروز جریان عدالت خواهی در باره زهرا کاظمی تبدیل به یک شکایت مالی 15 میلیون دلاری شخصی شده است .
الان هم می گویم مواظب باشید با مظلومیت خون ندا، افراد و جریانات بازنده و بدون ریشه ، سکوی پرتاب برای خودشان درست نکنند تا انرژی جنبش را تلف کرده و در بین صفوف واقعی مردم ، تفرقه بیندازند.
مبارزات مردم ایران ریشه داروو پر از افراد با نام و بی نامی است که برای تعهد " به خدا و مردم " و یا "مردم "، تلاش کرده ومی کنند. بنابر این هر کسی را باید در جای خودش گرامی و عزیز بداریم .
ندا ،یکی ازبی شماران ، ستاره های آسمان پرستاره ایران زمین هست که توسط حاکمان ضد مردمی به قنل می رسد. ندا آخرین شهید مظلوم ملت ایران نبود و لی بدون شک مشهورترین شد .
وظیفه ما عدالت خواهی برای خون ندا ها و زهراکاظمی هاست نه خونخواهی سطحی ، و مرده خوری. باید گفت از خون شهداباید بایسته و شایسته برای اگاهی رسانی و روشنگری استفاده کیم نه معامله و موج سواری وغالب کردن جنس های بنجول و نچسب بر جریان جنبش نوین آزادیخواهی مردم ایران. باید مواظب بود که رو دست نخوریم . .
پاورقی :
1-رادیو فردا 8 مرداد 88
2- ترحیم ایرج عماد در تورنتو
3- 25 آبان 88
4-
http://www.youtube.com/watch?v=ARgydUhQRdE
سعید سلطانپور
شهادت مظلومانه ندا آقا سلطان ، که تصویر لحظات آخر زندگی وی و ارتباط نگاهش با جهانیان ، مظلومیت ملت ایران را که سالهاست برای آزادی و تعیین سرنوشت خود مبارزه و تلا ش می کنند ، جهانی کرد.
این بارخبر رسانی تجاری ، باعث شد که کشته شدن ندا د ر راس اخبار جهان و شخصیتهای سیاسی آن قرار گیرد. حداقل خبر رسانی تجاری این بار، کمک زیادی به آنچه که در ایران می گذردکرد تا عدم پاسخگوئی مقامات و روحانیون حاکم در ایران را عریان و عیان کند،. به این علت می گویم خبر رسانی تجاری زیرا ، تا زمانی که یک خبر برای مخاطب در یک رسانه تجاری جذابیت و محاطب جلب کن باشد بدان میپردازد و وقتبکه خبری جدید آمد که جذب کننده مخاطبین بیشتری بود بلافاصله خبر قبلی فراموش میشود. بدون آنکه مسئله انسانی خبر قبلی مورد توجه قرار گیرد. نمونه آن تلویزیون " سی- ان-ان " است که بلافاصله بعد از پیش آمدن مرگ مایکل جکسون مسیله انسانی شهادت ندا آقا سلطان را به فراموشی سپرد و تمامی پوشش خبری خود را به جکسون داد گویا که اطلا ندایی وجود نداشته و انسانی مظلومانه کشته نشده است.
و به این ترتیب ندا ، یکباره از صفحه رسانه جهانی کم رنگ ومحو میشود اما این مرگ مظلومانه در خاطره مردم ایران باقی می ماند. کمتر ایرانی ای است که بر مظلومیت ندا تردید داشته باشد و در کنار مادر و خانواده وی نایستاده باشد . ولی بنظر می رسد موج سواران و خونخواهان و مرده خوران سعی زیادی کرده اند که ازپیراهن ندا یک پیراهن عثمان دیگری برای خود درست کنند و مجالی برای عرض اندام ها ی سیاسی و گلو پاره کردن ، جریانات سیاسی منزوی و بعضی هم مشکوک برای مطرح کردن خود در پشت نقاب ندا ، داشته باشند.
من در صدد قضاوت نیستم ولی با بزرگ نمائی های که در این روزها در تورنتوی خودمان شاهد بودیم مرا واداشت که تجربه و نظر خود را نیز با خوانندگان شما در میان بگذارم .
سمبل مظلومیت یک ملت و یک جنبش ضرورتا نمی تواند یک سمبل مقاومت و آزادی خواهی همان مردم باشد . زیرا یک سمبل باید جامع الشرایط باشد که در سالهای بعد و دهه های بعد راهگشا و قابل اتکا باشد .
تاآنجا که من این حوادث را بدقت دنبال کرده ام و از مصاحبه ها ی مادر و و معلم ندا و کاسپین ماکان ، خوانده ام ندا عنصر سیاسی نبوده است .
مادر ندا در مصاحبه ای می گوید :
”ندا تازه وارد اين مسايل شده بود و خيلی برايش جالب بود " (1) این در حالی است که د ماکان سعی می کند در خارج از کشور جزئیات تفکرات و منش سیاسی ندا را به آینده موکول کند ( 2). در حالیکه در ایران می گوید " ندا از نظر شخصیتی دختری شاد و پر انرژی و خیلی صادق بودو به هیچ جناحی وابسته نبود. معتقد به دموکراسی و آزادی برای مردم ایران بود" .
رادیو فردا 4 تیر 88
حمید پناهی دوست و معلم موسیقی ندا می گوید " ندا سیاسی نبود و از نتیجه انتخابات در ایران راضی نبود. "
بعد از گذشت چندین ماه هنوز هیچ خبری و یاگزارشی از سیاسی بودن و یا خط مشی و اندیشه سیاسی ندا از طرف خانواده ، دوستان به رسانه ها درز نکرده است . می شود نتیجه گرفت که ندا هم مانند میلیونها جوان و زن ایرانی ، خواهان آزادی های فردی و اجتماعی بوده است زیرا هیچ وب لاگی و یا دست نوشته ای از وی در دست نیست که بر موضع گیری وی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی ایران دلالت کند.. با توجه به اینکه وی 3 ترم دانشجوی رشته فلسفه و الهیات بوده است و بعد به هنر تغییر رشته داده است می توان رگه های عرفانی و روح لطیف هنری را در وی دید ولی نشانی ازفعال بودن سیاسی اصلا در میان نیست .
اینکه چگونه ماکان ، در ظرف چند ماهی سر از اروپا و کانادا در می آورد ( که البته حق هر شهروند جهانی هست که محل زندگی خود را تعیین کند ) در حالیکه ده ها پناهنده سالها در پشت درهای سازمان ملل کشورها، منتظر هستند ، شک هایی را در مورد دخالت سازمانهای اطلاعاتی غربی ، بر می انگیزاند. انتقال سریع مخالفیی نظیر احمد باطبی _ منوچهر محمدی و امیر فرشاد ابراهیمی و امیر فخر اور به کشورهای امن غرب هر چند خوشحال کنند ه هست و لی از سوی دیگر نگران کننده هم هست .
ابزور می نویسد :
چند روز پس از فرارش ( ماکان ) با او ملاقات کردیم. در خفا به سر می برد و فعلا مایل نیست مردم محل اقامتش را بدانند خانه موقت او آپارتمانی خالی در محله ای گمنام در حومه شهری در خاور میانه است که او نمی شناسد. .......
اصلا به کسی شبیه نیست که برای فرار از سرزمین ماد ری اش، پنج روز هولناک را پشت
سر گذاشته است. ....
تر وتمیز و برازنده، با لبخند نرمی پذیرای ما می شود." (3)
و اینکه ماکان در کشور امنی است جای خوشحالی است و لی انجا که از مردم ایران می خواهد " وطن امروز در انتظار ماست وطن را از یوع بیگانگان برهانیم" سوالات بیشتری در مورد انگیزه واقعی ماکان ، ایجاد میکند.اورد. .
متاسفانه در این میان ،عده ای هم دانسته و یا نادانسته به وی کمک میکنند تا به خونخواهی ندا مشغول شود.
اینکه ماکان روابط خصوصی ، دوستی با ندا و عکسهای وی را افشا می کند آیا ندا مایل به این کاربوده است .؟ آیا خانواده وی راضی به این کار بوده اند ؟ تا آنجا که من جستجو کردم ، خانواده ندا ، اشاره ای به ماکان نداشته اند .
کنار هم گذاشتن این سوالات ،یک خط فرصت طلبی سیاسی و قهرمان سازی بدون پشتوانه قوی را نمایان می کند که به توهم در مورد مبارزه آزادی خواهانه ، سختی های جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشر در یک کشورزیر سلطه استبداد مذهبی ، در خارج از کشور دامن می زند.
تجربه ما ، از شهید زهرا کاظمی ، به ما اموخته است که نباید اجازه داد به نام شهدای مظلوم ، مسیر مبارزه مردم ایران را گل آلود کنند .
.
به عنوان کسی که در انقلاب 57 ضد استبداد دیکتاتوری وابسته سلطنتی شرکت داشته است ، و سالهاست که در تبعید و مهاجرت اجباری نیز به سر می برد ، بر خلاف ماکان معتقد نیستم که انقلاب 57 ننگین بوده است ، (سخنرانی در تورنتو-4 ). زیرا انقلابی که ماکان ننگینش اعلام می کند ادامه و .نتیجه مبارزه ، زندان ، اوارگی و خون هزاران شهید آزادی و استقلال مردم ایران از زمان مشروطه تاسال 57 بوده است .
همانگونه که امروز باید در کنار نسل جوان ما ن در ایران فعلی ایستاد ، هر چند که شیوه های مبارزاتی و شعارهایشان با باورهای ما ( حتی اگر درست و تضمین شده هم باشد ) همخوانی نداشته باشد و اگر به انحراف کشیده شود و یا به سازش مجبور شود. .
به استفان هاشمی ( پسر زهرا کاظمی ) در همان روزی که عدالت خواهی خون مادرش را به عهده گرفتیم گفتم مواظب باش خون مادرت را سکوی گروه های سیاسی نکنند. امروز جریان عدالت خواهی در باره زهرا کاظمی تبدیل به یک شکایت مالی 15 میلیون دلاری شخصی شده است .
الان هم می گویم مواظب باشید با مظلومیت خون ندا، افراد و جریانات بازنده و بدون ریشه ، سکوی پرتاب برای خودشان درست نکنند تا انرژی جنبش را تلف کرده و در بین صفوف واقعی مردم ، تفرقه بیندازند.
مبارزات مردم ایران ریشه داروو پر از افراد با نام و بی نامی است که برای تعهد " به خدا و مردم " و یا "مردم "، تلاش کرده ومی کنند. بنابر این هر کسی را باید در جای خودش گرامی و عزیز بداریم .
ندا ،یکی ازبی شماران ، ستاره های آسمان پرستاره ایران زمین هست که توسط حاکمان ضد مردمی به قنل می رسد. ندا آخرین شهید مظلوم ملت ایران نبود و لی بدون شک مشهورترین شد .
وظیفه ما عدالت خواهی برای خون ندا ها و زهراکاظمی هاست نه خونخواهی سطحی ، و مرده خوری. باید گفت از خون شهداباید بایسته و شایسته برای اگاهی رسانی و روشنگری استفاده کیم نه معامله و موج سواری وغالب کردن جنس های بنجول و نچسب بر جریان جنبش نوین آزادیخواهی مردم ایران. باید مواظب بود که رو دست نخوریم . .
پاورقی :
1-رادیو فردا 8 مرداد 88
2- ترحیم ایرج عماد در تورنتو
3- 25 آبان 88
4-
http://www.youtube.com/watch?v=ARgydUhQRdE
جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۸
اعلام برنامه تلویزیونی سیاسی اجتماعی "سقف شیشه ای " یکشنبه 14 فوریه 2010
اعلام برنامه تلویزیونی سیاسی اجتماعی "سقف شیشه ای "
یکشنبه 14 فوریه 2010
:
گفت و گو با آقای محمد باقر صمیمی نویسنده و روزنامه نگار در مورد سیر روزنامه نگاری در ایران و نقش آن در توسعه پایداری ملی می باشد
گفت و گوبا مهدی سحر خیز در مورد عیسی سحر خیز و 22 بهمن
محمد باقر صمیمی از روزنامه نگاران باسابقه ایرانی ساکن تورنتو می باشد .
مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور
برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور)
از تلویزیون " آی تی سی " پخش می شود.
پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید
U@itctv.ca
یکشنبه 14 فوریه 2010
:
گفت و گو با آقای محمد باقر صمیمی نویسنده و روزنامه نگار در مورد سیر روزنامه نگاری در ایران و نقش آن در توسعه پایداری ملی می باشد
گفت و گوبا مهدی سحر خیز در مورد عیسی سحر خیز و 22 بهمن
محمد باقر صمیمی از روزنامه نگاران باسابقه ایرانی ساکن تورنتو می باشد .
مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور
برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور)
از تلویزیون " آی تی سی " پخش می شود.
پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید
U@itctv.ca
چهارشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۸
احضار كاردار كانادا به وزارت امور خارجه ایران
احضار كاردار كانادا به وزارت امور خارجه ایران
كاردار سفارت كانادا در ایران در پی اعلام همكاری سفیر سابق این كشور در تهران با سازمان جاسوسی سیا، به وزارت امورخارجه كشورمان احضار شد.
مدیركل آمریكای شمالی وزارت امور خارجه كشورمان با ابلاغ یادداشت اعتراض جمهوری اسلامی ایران به كاردار كانادا، تاكید كرد: همكاری سفیر سابق كانادا در تهران با سیا، نقض كنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیك بود و دولت كانادا باید پاسخ روشنی در این باره ارائه كند.
كاردار كانادا هم تاكید كرد: موضوع را با وزارت امور خارجه كشورش مطرح و پاسخ لازم را در نخستین فرصت ارائه خواهد كرد.
كاردار سفارت كانادا در ایران در پی اعلام همكاری سفیر سابق این كشور در تهران با سازمان جاسوسی سیا، به وزارت امورخارجه كشورمان احضار شد.
مدیركل آمریكای شمالی وزارت امور خارجه كشورمان با ابلاغ یادداشت اعتراض جمهوری اسلامی ایران به كاردار كانادا، تاكید كرد: همكاری سفیر سابق كانادا در تهران با سیا، نقض كنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیك بود و دولت كانادا باید پاسخ روشنی در این باره ارائه كند.
كاردار كانادا هم تاكید كرد: موضوع را با وزارت امور خارجه كشورش مطرح و پاسخ لازم را در نخستین فرصت ارائه خواهد كرد.
یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۸
یادداشتی در مورد ازادی علی اشر ف فتحی
با سلام
شکر خدا که شما زود ازاد شدید .
با امید به ازادی همه زندانیان سیاسی عقیدتی ، چکی ،
اینکه زندان فقط برای جانیان باشد و قانو ن شکنان .
در هر حال دو نکته بدنیست اشاره کنم بقول شما طلبه ها گریزی به صحرای کربلا بزنم
1- بسیاری از این علما که در قدرت هستند منجمله اقای مصباح یزدی زمان شاه رانند گی هم نمی کردند که نکند جریمه پارکینگ ممنوع بگیرند سر و کارشان با اژان و کلانتری بیفتد
الان هم مدعی هستند که ساواک و رژیم شاه از تر س مبارزات و خطابه های اتیشن انها ، خواب راحت نداشته اند.
خلاصه نشه خدای نکرده در حکومت مردم بر مردم شما هم بگید ما زندانی بودیم و علیهذا
2- در شامگا ه 30 خرداد 60 ، حداقل 15 تا دختر و پسر جوان مسلمان ایرانی که در تظاهرات غیر مسلحانه به عنوان اعتراض شرکت کرده بودند و در میدان فردوسی دستگیر شده بودند. به دلیل ندادن اسم های خود که در ان موقع یک نوع مبارزه منفی مدنی بادادستانی لاجوردی بود ، اعدام شدند و ایران وارد برادر و خواهر کشی شد که حالا حالا ها ادامه خواهد داشت مگر اینکه گذشته تعریف شود و از ان درس گرفته شود.
خدا را شکر که الان سال 60 نیستید و الا شما هم به عنوان محارب با رسول خدا و خدا ، اعدام شده بودید . مشکل این بود که اول اعدام می کردند و بعدا می پرسیدند فعالیت سیاسی چی بوده است ؟
با امید به عقلانیت و اسلامیت حاکمیت .
سعید سلطانپور
هماهنگ کننده کانون اندیشه و گفتگو و حقوق بشر کانادا
روزنامه نگار
شکر خدا که شما زود ازاد شدید .
با امید به ازادی همه زندانیان سیاسی عقیدتی ، چکی ،
اینکه زندان فقط برای جانیان باشد و قانو ن شکنان .
در هر حال دو نکته بدنیست اشاره کنم بقول شما طلبه ها گریزی به صحرای کربلا بزنم
1- بسیاری از این علما که در قدرت هستند منجمله اقای مصباح یزدی زمان شاه رانند گی هم نمی کردند که نکند جریمه پارکینگ ممنوع بگیرند سر و کارشان با اژان و کلانتری بیفتد
الان هم مدعی هستند که ساواک و رژیم شاه از تر س مبارزات و خطابه های اتیشن انها ، خواب راحت نداشته اند.
خلاصه نشه خدای نکرده در حکومت مردم بر مردم شما هم بگید ما زندانی بودیم و علیهذا
2- در شامگا ه 30 خرداد 60 ، حداقل 15 تا دختر و پسر جوان مسلمان ایرانی که در تظاهرات غیر مسلحانه به عنوان اعتراض شرکت کرده بودند و در میدان فردوسی دستگیر شده بودند. به دلیل ندادن اسم های خود که در ان موقع یک نوع مبارزه منفی مدنی بادادستانی لاجوردی بود ، اعدام شدند و ایران وارد برادر و خواهر کشی شد که حالا حالا ها ادامه خواهد داشت مگر اینکه گذشته تعریف شود و از ان درس گرفته شود.
خدا را شکر که الان سال 60 نیستید و الا شما هم به عنوان محارب با رسول خدا و خدا ، اعدام شده بودید . مشکل این بود که اول اعدام می کردند و بعدا می پرسیدند فعالیت سیاسی چی بوده است ؟
با امید به عقلانیت و اسلامیت حاکمیت .
سعید سلطانپور
هماهنگ کننده کانون اندیشه و گفتگو و حقوق بشر کانادا
روزنامه نگار
پنجشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۸
گفت و گو با نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست و روزنامه نگار
با سلام
گفت و گوی من با نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست و روزنامه نگار
حمدی نژاد برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است
کمتر ایرانی هست که نام نیک آهنگ کوثر به گوشش نخورده باشد و یا کاریکاتورهایش را ندیده باشد.
تبعید و اقامت در کانادا، از فعالیت های سیاسی و روزنامه نگاری نیک آهنگ نکاسته است. نیک آهنگ چهره ی سیاسی ـ فرهنگی، با همسر و دخترش همشهری تورنتوی بزرگ است. چند وب لاگ دارد که کارهای هنری و عکاسی و نیز یادداشتهای خودش را در آنها منتشر می کند. سایت خودنویس را راه اندازی کرده که نظرات مختلف را توسط نویسندگان مختلف بیان می کند.
نیک اهنگ اخیرا با کمک افرادی چون آرش سبحانی از گروه کیوسک، اقدام به جمع آوری کمک برای روزنامه نگاران داخل کشور کرده است. کاری که سالها پیش باید از طریق سازماندهی حرفه ای در کانادا و اروپا انجام می شد ولی مانند دیگر کارهای سیاسی و اجتماعی مان، همیشه حرف آن زده شده است. هرچه نهادهای غیر دولتی قوی تر شوند، نفوذ دولتها ضعیف تر خواهد شد.
گفت وگو با نیک آهنگ کوثر را در زیر می خوانید.
از منظر کار فنی و حرفه ای کاریکاتور، شما شهرت جهانی دارید و این باعث سربلندی جامعه ایرانی کانادا است. می دانم از بد حادثه به کانادا پناه آورده ای.
ـ سال 2000 مهمان قاضی مرتضوی و مهمان زندان اوین بودم. وقتی آمدم بیرون 168 شکایت جدید علیه من طرح شده بود. بعد از آن تحت فشار زیادی برای نکشیدن کاریکاتور بودم که زیر بار نرفتم. این فشارها کم و بیش تا سال 2003 ادامه داشت تا اینکه در ماه می 2003 طی نامه ای با امضای فرزندان نواب صفوی تهدید به مرگ شدم. با توجه به سابقه ترور از سوی این جریان، همانطور که می خواستند اسرائیل را از نقشه پاک کنند، سعی کردند ما را هم پاک کنند که نتوانستند و ما آمدیم کانادا و پاک نشدیم.
پس الان خیلی افسوس می خورند که چرا پاکت نکردند، زیرا شما هر روزه با کاریکاتورهایت از ده ها مقاله گویاتر حرفهایت را می زنی. این طرحها چگونه به تو الهام می شود؟
ـ باید بگویم مثل همه روزنامه نگاران روی مسئله ای که می خواهم کار کنم فکر می کنم. طبیعتا از زوایای مختلف آن را بررسی می کنم. طرحهای مختلفی می کشم. از آنجا که امکان ترکیب نقاشی و حرف را دارم، سعی می کنم طرح من در مدت زمان کوتاهی توسط مخاطب فهمیده شود. اصلا به پیچیده کردن طرحها اعتقاد ندارم، زیرا مسائل سیاسی خودبخود پیچیده هستند. وظیفه سردبیران است که مسائل پیچیده را برای خوانندگان، ساده تر کنند. برخی از این دوستان کارها را خیلی پیچیده می کنند. اثر هنری خلق می کنند که قابل چاپ در روزنامه نیست و شاید بشود آن را در یک نمایشگاه هنری استفاده کرد. کاری می کنم که طرح مدت بیشتری در ذهن مخاطب بماند. در برخی موفق بوده ام و در بعضی ناموفق.
از یک آدم کوچولو و چکمه درکارهایت زیاد استفاده می کنی؟
ـ آدم کوچولو سمبل روزنامه نگار است و چکمه هم علامت قدرت نظامی گری، اما بعضی از این شخصیت روزنامه نگار امضای من است. این شخص از سیاست مداران سئوال می کند و بیشتر ناظر است.
نیک آهنگ کوثر
علاقه عجیبی به احمدی نژاد داری؟ فکر می کنی این علاقه دوطرفه است؟
ـ بچه هایی که در بولتن دفتر ریاست جمهوری کار می کردند و همین طور برخی از وب لاگ نویسان از طریق ای میل گفته اند که هر از گاهی کارتون های مرا در بولتن روزانه ریاست جمهوری گذاشته اند تا وی آن را ببیند. حالا نمی دانم چقدر قلقلک خور ایشان ملس باشد.
چند نمایشگاه برگزار کرده ای؟
ـ 2003 و 2004 در تورنتو و مونترال نمایشگاه داشتم. در آمریکا و زاگرب هم نمایشگاهی برگزار کردم و در ایتالیا هم نمایشگاهی دارم.
در وبلاگت خواندم که در سفرت به آمریکا با مشهورترین کاریکاتوریست که آرزوی دیدارش را داشتی، دیدار کردی.
ـ بله دیوید لوین یکی از بزرگترین کاریکاتوریست های جهانی است. مجموعه ای از کارهای دیوید لوین را در سال 91 خریدم. آنقدر جذب شدم که همان شب با متدی که لوین گفته بود طرحهایی را کشیدم.
آن موقع دانشجوی سال سوم زمین شناسی بودم. هفته بعدش به کنفرانس زمین شناسی در تهران رفتم. عکسهای استادان را کشیدم که برخی از خارج آمده بودند. طرح های کاریکاتور من مقبولیت بیشتری از زمین شناسی برای مخاطبان داشت. جذب روزنامه همشهری شدم. مسئله را جدی گرفتم و یکسال بعد در سال 93 هم به گل آقا پیوستم. هویت من با کارهای لوین تعیین شد.
منوچهر صابری فومنی"گل آقا"، با انتشار گل آقا در آن شرایط، جو ایران را عوض کرد. وی هیچگاه کاریکاتوری از روحانیون نکشید. به نظر می آید شما پیرو همان سبک مانده ای؟
ـ من روحانیون را می کشم. رهبر را نمی کشم. مراجع تقلید را بنا به باورهای شخصی نمی کشم. صابری سال 69 و 70 از آیت الله خامنه ای در مورد جایز بودن کاریکاتور روحانیون پرسیده بود (صابری در دوره ای رئیس دفتر و مشاورش بود). خامنه ای به وی گفته بود این ممکن است به تفاسیری منجر بشود که شما از عهده آن برنیایید. بنابر یک دیدگاه کاریکاتور می تواند مصداق " لغو ـ بیهوده گویی" باشد . بنابر تعریف سوره مومنون از لغو دوری کنید. صابری وارد این حوزه نشد. در ضمن برخی از مخاطبان من پیرو مراجع هستند.
یعنی به عقاید آنها احترام می گذاری؟
ـ تا آن زمان که جا نیفتاده است که کاریکاتور اهانت نیست من این رویه را ادامه می دهم. (1)
از شخصیتهای سیاسی کانادا کاریکاتوری کشیده ای؟
ـ بله، ولی کار کردن روی چهره های سیاسی کانادا و چاپ آنها برای من خیلی سخت است. کانادائی ها اخراج می شوند. وضع اقتصادی آنقدر خراب است که امکان پیوستن به روزنامه ها نیست. بسیاری از روزنامه ها، کارکنان و سردبیران خود را اخراج کرده اند مانند تورنتو استار.
بعد از 11 سپتامبر بسیاری از اصحاب رسانه ها حذف شدند. اولین کسانی که از روزنامه ها حذف شدند کاریکاتوریستها بودند. بسیاری از روزنامه ها به دلیل اقتصادی دچار مشکل شدند. در ضمن روزنامه ها از سندیکاها کاریکاتور را می خرند و کاری را که باید 200 دلار پول بدهند با پرداخت10 دلار به سندیکا حق چاپ آن را می خرند و خب این مسئله شرایط و امکانات را برای کاریکاتوریست تنگ می کند. من عضو سندیکای نیویورک تایمز هستم. به دلیل شهرت من در مورد کارهایم در حوزه ایران، کاریکاتورهای من با سوژه ایرانی استفاده می شود.
با رادیو زمانه و سایت روز کار می کنی. احتمالا با درآمد این ها زندگی می گذرد. آیا از نظر سیاسی برایت مشکل نیست که با این رسانه ها کار می کنی، زیرا منبع مالی آن ها جای سئوال دارد. آیا برایت مهم است که به کجا وابسته هستند؟
ـ اتفاقا سئوال خوبی کردی. البته برای من خیلی مهم است. باید روی این زمینه کار شود. سال 2004 عده ای از روزنامه نگاران از اتحادیه اروپا تقاضای کمک مالی کردند. 10 تا روزنامه نگار بودیم که من یکی از آنها بودم.
خانم فرح کریمی وکیل مجلس هلند دست اندرکار این پروژه بود.
ـ بله آن موقع رئیس اتحادیه اروپا، هلند بود. قرار شد 15 میلیون دلار برای راه اندازی رسانه ماهواره ای بودجه بدهند که به دلیل فشار دولت ایران به دولت هلند و موسسات اقتصادی مانند کمپانی نفتی شل که مخالف این طرح بودند، و از سوی دیگر عده ای از اپوزیسیون که مایل بودند خودشان این بودجه را جذب کنند و مخالفتهای خود را داشتند، آن بودجه کم شد. رادیو زمانه یکی از بودجه گیرندگان بود. من هم به عنوان کسی که درخواست کننده این پروژه بود نمی توانستم مخالفتی داشته باشم.
از همان ابتدا هم در مورد استقلال ما از دولت هلند تاکید کرده بودیم. به ملت هلند برای تأمین بودجه احترام می گذاریم ولی تعهد می دهیم که به اصول روزنامه نگاری پای بند باشیم.
کاریکاتور از نیک آهنگ کوثر
ندیدم که با روزنامه های تورنتو کارکنی. چرا؟
ـ روزنامه های اینجا محترم هستند، ولی متاسفانه از کار مجانی خوششان می آید.
البته بحث جدی در این مورد وجود دارد. برخی امکان پرداخت وجه را ندارند، البته از نظر حرفه ای درست است که حداقلی را بپردازند که حداقل هزینه بنزین و رفت و آمد و یا پول قهوه و چای نویسنده تأمین شود که بتواند جدی تر و حرفه ای تر بنویسد. یک روزی با این اصحاب رسانه باید بنشینیم و بحث جدی بکنیم که چرا علیرغم آزادی بیان در کانادا، نتوانستیم به طور کیفی در مورد مسائل دموکراسی خواهی مردم ایران، تجزیه و تحلیل کنیم و آموزش جدی ارائه بدهیم.
ـ فکر می کنم در حوزه حرفه ای همه روزنامه ها کم و بیش می توانند یک حداقلی را برای کار حرفه ای پرداخت کنند. کار را مجانی میگیرند و روزنامه را مجانی بیرون می دهند.
به عنوان عضو انجمن خبرنگاران در تبعید و فعال حقوق بشری در مورد سرنوشت حسین درخشان چه می گویی؟ می دانم که درخشان، مانند احمدی نژاد دنبال جنجال بود، ولی این اواخر هم به شدت از احمدی نژاد دفاع می کرد و با شما هم به قول امروزی ها "کل کل" می کرد. کانادا هم دنبال آن را نگرفته است.
برای آزادی وی به عنوان یک انسان و یک ایرانی کانادائی چه کار می شود کرد؟
ـ کانادا می گوید خانواده وی تقاضایی نکرده است که ما عمل کنیم، ولی ما می گوییم چرا کانادا از یک شهروند خودش دفاع نکرده است، البته از سوی دیگر خانواده وی مایل بودند که دستگیری وی رسانه ای نشود.
البته حق هم دارند، آنها نگران این هستند که خطری برای فرزندشان پیش نیاید. کانادا هم حق دارد که برای پیچیده تر نشدن اوضاع در این مورد دخالت نکند و بیانیه ندهد.
از سوی دیگر خانواده درخشان می گویند وی از ماه نوامبر 2008 در زندان است در حالی که کسانی هستند که می گویند او را در بیرون از زندان دیده اند، ولی خانواده اش تکذیب می کنند. البته زندانهای سپاه و زندانهای دیگر مانند کهریزک جای خوبی نیست و جای نگرانی است.
هیچ زندانی خوب نیست ولی باید از حق هر زندانی دفاع کرد. درز نکردن خبری از درخشان که بالاخره باید در یک زندانی باشد (تا حالا هم باید به بند عمومی منتقل شده باشد) بیشتر موضوع را مشکوک می کند. تجربه هم ثابت کرده است سکوت رسانه ای در مورد زندانیان سیاسی به ضرر آنهاست و به طولانی تر شدن مدت زندان شان منجر شده است.
ـ در هر حال ما معتقدیم همانطور که در مورد مازیار بهاری روزنامه نگار صحبت می شود باید در مورد درخشان هم صرف نظر از عقاید سیاسی اش صحبت و از حقش دفاع شود.
کاریکاتوری که بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری نیک آهنگ کوثر کشید و مورد استقبال بسیاری واقع شد
بچه کجا هستی؟
ـ متولد تهران هستم. در شمیران و گیشا زندگی کردم. راستش ژن قاطی دارم. پدرم بویر احمدی است.
دلت برای گیشا تنگ شده است؟
ـ شدید. هر دفعه که با دوستان چث می کنم، از آنها در مورد نهر وسط گیشا که شده بازارچه می پرسم. پیتزائی پایین گیشا چه جوریه ... چلوکبابی جوان سر پل وضعیتش چطوره... دلم تنگ می شود. هر وقت نمره20 می گرفتم جایزه ام چلوکباب بود.
با توجه به حضور احمدی نژاد ، شما سوژه کم نخواهی داشت؟
ـ بله ایشان واقعا پدیده ای هستند.
پروفسور مولانا مشاور ایرانی امریکائی احمدی نژاد گفته بود رسانه ها بدون احمدی نژاد لطفی ندارد.
ـ به قول آیت الله خمینی که می گفت "جنگ نعمت است" باید گفت احمدی نژاد هم برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است، ولی مایلم برگردم به عقب اگر جایی پاسپورتمان را نشان می دادیم با اخم و تخم روبرو می شدیم، ولی با جریانات اخیرکه احمدی نژاد سهم زیادی در آن داشته است، می توان حس احترام را در مرزها دوباره برای ایرانی ها دید. این برای من شاخص بوده است.
من دو بار در این سال ها به ایرانی بودن خودم افتخار کردم. یکی زمانی بود که خانم عبادی جایزه صلح نوبل را گرفت و دیگری وقتی که مردم تظاهرات 3 میلیونی سکوت را در اعتراض به تقلب بزرگ در آرامش برگزار کردند، که خود نشان از شعور سیاسی مردم ایران دارد. امیدواریم که دولتمردان سر عقل بیایند و حق طبیعی ایرانی ها را به خودشان برگردانند.
ـ درست است.
با تشکر از اینکه وقتت را به ما دادی.
ـ من هم متشکرم. همیشه امیدوار بوده ام که رسانه های ایرانی بتوانند با مخاطبان بیشتری در آمریکای شمالی ارتباط برقرار کنند. امیدوارم همیشه موفق باشید.
امیدوارم که با وجود نسل های جوانتر و تنوع آرا و وجود چهره هایی مانند شما بتوانیم جامعه بهتری درکانادا داشته باشیم. به امید روزی که همه ایرانی ها برای دیدن به کانادا بیایند نه برای مهاجرت.
ـ و اصلا ویزا از ایرانی ها برای بازدید نخواهند.
پانویس:
1- البته چند هفته ای است که نیک آهنگ، کاریکاتور خامنه ای را برای اولین بار کشید. قبلاً از یک دست که از عبا بیرون آمده بود به عنوان سمبل خامنه ای استفاده می کرد. علت آن را هم اجازه مرحوم آیت الله منتظری در مورد جایز بودن کشیدن کاریکاتور روحانیون می داند.
برنامه تلویزیونی مصاحبه با نیک اهنگ کوثر در لینک های زیر ملاحظه نمائید
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/18/DXOQr8cAMso
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/19/AscWJ3Yf6yM
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/20/5_S4wXM9NRw
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/21/AYR3YZ6GiyU
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/22/SBdw51GgAH0
گفت و گوی من با نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست و روزنامه نگار
حمدی نژاد برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است
کمتر ایرانی هست که نام نیک آهنگ کوثر به گوشش نخورده باشد و یا کاریکاتورهایش را ندیده باشد.
تبعید و اقامت در کانادا، از فعالیت های سیاسی و روزنامه نگاری نیک آهنگ نکاسته است. نیک آهنگ چهره ی سیاسی ـ فرهنگی، با همسر و دخترش همشهری تورنتوی بزرگ است. چند وب لاگ دارد که کارهای هنری و عکاسی و نیز یادداشتهای خودش را در آنها منتشر می کند. سایت خودنویس را راه اندازی کرده که نظرات مختلف را توسط نویسندگان مختلف بیان می کند.
نیک اهنگ اخیرا با کمک افرادی چون آرش سبحانی از گروه کیوسک، اقدام به جمع آوری کمک برای روزنامه نگاران داخل کشور کرده است. کاری که سالها پیش باید از طریق سازماندهی حرفه ای در کانادا و اروپا انجام می شد ولی مانند دیگر کارهای سیاسی و اجتماعی مان، همیشه حرف آن زده شده است. هرچه نهادهای غیر دولتی قوی تر شوند، نفوذ دولتها ضعیف تر خواهد شد.
گفت وگو با نیک آهنگ کوثر را در زیر می خوانید.
از منظر کار فنی و حرفه ای کاریکاتور، شما شهرت جهانی دارید و این باعث سربلندی جامعه ایرانی کانادا است. می دانم از بد حادثه به کانادا پناه آورده ای.
ـ سال 2000 مهمان قاضی مرتضوی و مهمان زندان اوین بودم. وقتی آمدم بیرون 168 شکایت جدید علیه من طرح شده بود. بعد از آن تحت فشار زیادی برای نکشیدن کاریکاتور بودم که زیر بار نرفتم. این فشارها کم و بیش تا سال 2003 ادامه داشت تا اینکه در ماه می 2003 طی نامه ای با امضای فرزندان نواب صفوی تهدید به مرگ شدم. با توجه به سابقه ترور از سوی این جریان، همانطور که می خواستند اسرائیل را از نقشه پاک کنند، سعی کردند ما را هم پاک کنند که نتوانستند و ما آمدیم کانادا و پاک نشدیم.
پس الان خیلی افسوس می خورند که چرا پاکت نکردند، زیرا شما هر روزه با کاریکاتورهایت از ده ها مقاله گویاتر حرفهایت را می زنی. این طرحها چگونه به تو الهام می شود؟
ـ باید بگویم مثل همه روزنامه نگاران روی مسئله ای که می خواهم کار کنم فکر می کنم. طبیعتا از زوایای مختلف آن را بررسی می کنم. طرحهای مختلفی می کشم. از آنجا که امکان ترکیب نقاشی و حرف را دارم، سعی می کنم طرح من در مدت زمان کوتاهی توسط مخاطب فهمیده شود. اصلا به پیچیده کردن طرحها اعتقاد ندارم، زیرا مسائل سیاسی خودبخود پیچیده هستند. وظیفه سردبیران است که مسائل پیچیده را برای خوانندگان، ساده تر کنند. برخی از این دوستان کارها را خیلی پیچیده می کنند. اثر هنری خلق می کنند که قابل چاپ در روزنامه نیست و شاید بشود آن را در یک نمایشگاه هنری استفاده کرد. کاری می کنم که طرح مدت بیشتری در ذهن مخاطب بماند. در برخی موفق بوده ام و در بعضی ناموفق.
از یک آدم کوچولو و چکمه درکارهایت زیاد استفاده می کنی؟
ـ آدم کوچولو سمبل روزنامه نگار است و چکمه هم علامت قدرت نظامی گری، اما بعضی از این شخصیت روزنامه نگار امضای من است. این شخص از سیاست مداران سئوال می کند و بیشتر ناظر است.
نیک آهنگ کوثر
علاقه عجیبی به احمدی نژاد داری؟ فکر می کنی این علاقه دوطرفه است؟
ـ بچه هایی که در بولتن دفتر ریاست جمهوری کار می کردند و همین طور برخی از وب لاگ نویسان از طریق ای میل گفته اند که هر از گاهی کارتون های مرا در بولتن روزانه ریاست جمهوری گذاشته اند تا وی آن را ببیند. حالا نمی دانم چقدر قلقلک خور ایشان ملس باشد.
چند نمایشگاه برگزار کرده ای؟
ـ 2003 و 2004 در تورنتو و مونترال نمایشگاه داشتم. در آمریکا و زاگرب هم نمایشگاهی برگزار کردم و در ایتالیا هم نمایشگاهی دارم.
در وبلاگت خواندم که در سفرت به آمریکا با مشهورترین کاریکاتوریست که آرزوی دیدارش را داشتی، دیدار کردی.
ـ بله دیوید لوین یکی از بزرگترین کاریکاتوریست های جهانی است. مجموعه ای از کارهای دیوید لوین را در سال 91 خریدم. آنقدر جذب شدم که همان شب با متدی که لوین گفته بود طرحهایی را کشیدم.
آن موقع دانشجوی سال سوم زمین شناسی بودم. هفته بعدش به کنفرانس زمین شناسی در تهران رفتم. عکسهای استادان را کشیدم که برخی از خارج آمده بودند. طرح های کاریکاتور من مقبولیت بیشتری از زمین شناسی برای مخاطبان داشت. جذب روزنامه همشهری شدم. مسئله را جدی گرفتم و یکسال بعد در سال 93 هم به گل آقا پیوستم. هویت من با کارهای لوین تعیین شد.
منوچهر صابری فومنی"گل آقا"، با انتشار گل آقا در آن شرایط، جو ایران را عوض کرد. وی هیچگاه کاریکاتوری از روحانیون نکشید. به نظر می آید شما پیرو همان سبک مانده ای؟
ـ من روحانیون را می کشم. رهبر را نمی کشم. مراجع تقلید را بنا به باورهای شخصی نمی کشم. صابری سال 69 و 70 از آیت الله خامنه ای در مورد جایز بودن کاریکاتور روحانیون پرسیده بود (صابری در دوره ای رئیس دفتر و مشاورش بود). خامنه ای به وی گفته بود این ممکن است به تفاسیری منجر بشود که شما از عهده آن برنیایید. بنابر یک دیدگاه کاریکاتور می تواند مصداق " لغو ـ بیهوده گویی" باشد . بنابر تعریف سوره مومنون از لغو دوری کنید. صابری وارد این حوزه نشد. در ضمن برخی از مخاطبان من پیرو مراجع هستند.
یعنی به عقاید آنها احترام می گذاری؟
ـ تا آن زمان که جا نیفتاده است که کاریکاتور اهانت نیست من این رویه را ادامه می دهم. (1)
از شخصیتهای سیاسی کانادا کاریکاتوری کشیده ای؟
ـ بله، ولی کار کردن روی چهره های سیاسی کانادا و چاپ آنها برای من خیلی سخت است. کانادائی ها اخراج می شوند. وضع اقتصادی آنقدر خراب است که امکان پیوستن به روزنامه ها نیست. بسیاری از روزنامه ها، کارکنان و سردبیران خود را اخراج کرده اند مانند تورنتو استار.
بعد از 11 سپتامبر بسیاری از اصحاب رسانه ها حذف شدند. اولین کسانی که از روزنامه ها حذف شدند کاریکاتوریستها بودند. بسیاری از روزنامه ها به دلیل اقتصادی دچار مشکل شدند. در ضمن روزنامه ها از سندیکاها کاریکاتور را می خرند و کاری را که باید 200 دلار پول بدهند با پرداخت10 دلار به سندیکا حق چاپ آن را می خرند و خب این مسئله شرایط و امکانات را برای کاریکاتوریست تنگ می کند. من عضو سندیکای نیویورک تایمز هستم. به دلیل شهرت من در مورد کارهایم در حوزه ایران، کاریکاتورهای من با سوژه ایرانی استفاده می شود.
با رادیو زمانه و سایت روز کار می کنی. احتمالا با درآمد این ها زندگی می گذرد. آیا از نظر سیاسی برایت مشکل نیست که با این رسانه ها کار می کنی، زیرا منبع مالی آن ها جای سئوال دارد. آیا برایت مهم است که به کجا وابسته هستند؟
ـ اتفاقا سئوال خوبی کردی. البته برای من خیلی مهم است. باید روی این زمینه کار شود. سال 2004 عده ای از روزنامه نگاران از اتحادیه اروپا تقاضای کمک مالی کردند. 10 تا روزنامه نگار بودیم که من یکی از آنها بودم.
خانم فرح کریمی وکیل مجلس هلند دست اندرکار این پروژه بود.
ـ بله آن موقع رئیس اتحادیه اروپا، هلند بود. قرار شد 15 میلیون دلار برای راه اندازی رسانه ماهواره ای بودجه بدهند که به دلیل فشار دولت ایران به دولت هلند و موسسات اقتصادی مانند کمپانی نفتی شل که مخالف این طرح بودند، و از سوی دیگر عده ای از اپوزیسیون که مایل بودند خودشان این بودجه را جذب کنند و مخالفتهای خود را داشتند، آن بودجه کم شد. رادیو زمانه یکی از بودجه گیرندگان بود. من هم به عنوان کسی که درخواست کننده این پروژه بود نمی توانستم مخالفتی داشته باشم.
از همان ابتدا هم در مورد استقلال ما از دولت هلند تاکید کرده بودیم. به ملت هلند برای تأمین بودجه احترام می گذاریم ولی تعهد می دهیم که به اصول روزنامه نگاری پای بند باشیم.
کاریکاتور از نیک آهنگ کوثر
ندیدم که با روزنامه های تورنتو کارکنی. چرا؟
ـ روزنامه های اینجا محترم هستند، ولی متاسفانه از کار مجانی خوششان می آید.
البته بحث جدی در این مورد وجود دارد. برخی امکان پرداخت وجه را ندارند، البته از نظر حرفه ای درست است که حداقلی را بپردازند که حداقل هزینه بنزین و رفت و آمد و یا پول قهوه و چای نویسنده تأمین شود که بتواند جدی تر و حرفه ای تر بنویسد. یک روزی با این اصحاب رسانه باید بنشینیم و بحث جدی بکنیم که چرا علیرغم آزادی بیان در کانادا، نتوانستیم به طور کیفی در مورد مسائل دموکراسی خواهی مردم ایران، تجزیه و تحلیل کنیم و آموزش جدی ارائه بدهیم.
ـ فکر می کنم در حوزه حرفه ای همه روزنامه ها کم و بیش می توانند یک حداقلی را برای کار حرفه ای پرداخت کنند. کار را مجانی میگیرند و روزنامه را مجانی بیرون می دهند.
به عنوان عضو انجمن خبرنگاران در تبعید و فعال حقوق بشری در مورد سرنوشت حسین درخشان چه می گویی؟ می دانم که درخشان، مانند احمدی نژاد دنبال جنجال بود، ولی این اواخر هم به شدت از احمدی نژاد دفاع می کرد و با شما هم به قول امروزی ها "کل کل" می کرد. کانادا هم دنبال آن را نگرفته است.
برای آزادی وی به عنوان یک انسان و یک ایرانی کانادائی چه کار می شود کرد؟
ـ کانادا می گوید خانواده وی تقاضایی نکرده است که ما عمل کنیم، ولی ما می گوییم چرا کانادا از یک شهروند خودش دفاع نکرده است، البته از سوی دیگر خانواده وی مایل بودند که دستگیری وی رسانه ای نشود.
البته حق هم دارند، آنها نگران این هستند که خطری برای فرزندشان پیش نیاید. کانادا هم حق دارد که برای پیچیده تر نشدن اوضاع در این مورد دخالت نکند و بیانیه ندهد.
از سوی دیگر خانواده درخشان می گویند وی از ماه نوامبر 2008 در زندان است در حالی که کسانی هستند که می گویند او را در بیرون از زندان دیده اند، ولی خانواده اش تکذیب می کنند. البته زندانهای سپاه و زندانهای دیگر مانند کهریزک جای خوبی نیست و جای نگرانی است.
هیچ زندانی خوب نیست ولی باید از حق هر زندانی دفاع کرد. درز نکردن خبری از درخشان که بالاخره باید در یک زندانی باشد (تا حالا هم باید به بند عمومی منتقل شده باشد) بیشتر موضوع را مشکوک می کند. تجربه هم ثابت کرده است سکوت رسانه ای در مورد زندانیان سیاسی به ضرر آنهاست و به طولانی تر شدن مدت زندان شان منجر شده است.
ـ در هر حال ما معتقدیم همانطور که در مورد مازیار بهاری روزنامه نگار صحبت می شود باید در مورد درخشان هم صرف نظر از عقاید سیاسی اش صحبت و از حقش دفاع شود.
کاریکاتوری که بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری نیک آهنگ کوثر کشید و مورد استقبال بسیاری واقع شد
بچه کجا هستی؟
ـ متولد تهران هستم. در شمیران و گیشا زندگی کردم. راستش ژن قاطی دارم. پدرم بویر احمدی است.
دلت برای گیشا تنگ شده است؟
ـ شدید. هر دفعه که با دوستان چث می کنم، از آنها در مورد نهر وسط گیشا که شده بازارچه می پرسم. پیتزائی پایین گیشا چه جوریه ... چلوکبابی جوان سر پل وضعیتش چطوره... دلم تنگ می شود. هر وقت نمره20 می گرفتم جایزه ام چلوکباب بود.
با توجه به حضور احمدی نژاد ، شما سوژه کم نخواهی داشت؟
ـ بله ایشان واقعا پدیده ای هستند.
پروفسور مولانا مشاور ایرانی امریکائی احمدی نژاد گفته بود رسانه ها بدون احمدی نژاد لطفی ندارد.
ـ به قول آیت الله خمینی که می گفت "جنگ نعمت است" باید گفت احمدی نژاد هم برای ما کاریکاتوریست ها نعمت است، ولی مایلم برگردم به عقب اگر جایی پاسپورتمان را نشان می دادیم با اخم و تخم روبرو می شدیم، ولی با جریانات اخیرکه احمدی نژاد سهم زیادی در آن داشته است، می توان حس احترام را در مرزها دوباره برای ایرانی ها دید. این برای من شاخص بوده است.
من دو بار در این سال ها به ایرانی بودن خودم افتخار کردم. یکی زمانی بود که خانم عبادی جایزه صلح نوبل را گرفت و دیگری وقتی که مردم تظاهرات 3 میلیونی سکوت را در اعتراض به تقلب بزرگ در آرامش برگزار کردند، که خود نشان از شعور سیاسی مردم ایران دارد. امیدواریم که دولتمردان سر عقل بیایند و حق طبیعی ایرانی ها را به خودشان برگردانند.
ـ درست است.
با تشکر از اینکه وقتت را به ما دادی.
ـ من هم متشکرم. همیشه امیدوار بوده ام که رسانه های ایرانی بتوانند با مخاطبان بیشتری در آمریکای شمالی ارتباط برقرار کنند. امیدوارم همیشه موفق باشید.
امیدوارم که با وجود نسل های جوانتر و تنوع آرا و وجود چهره هایی مانند شما بتوانیم جامعه بهتری درکانادا داشته باشیم. به امید روزی که همه ایرانی ها برای دیدن به کانادا بیایند نه برای مهاجرت.
ـ و اصلا ویزا از ایرانی ها برای بازدید نخواهند.
پانویس:
1- البته چند هفته ای است که نیک آهنگ، کاریکاتور خامنه ای را برای اولین بار کشید. قبلاً از یک دست که از عبا بیرون آمده بود به عنوان سمبل خامنه ای استفاده می کرد. علت آن را هم اجازه مرحوم آیت الله منتظری در مورد جایز بودن کشیدن کاریکاتور روحانیون می داند.
برنامه تلویزیونی مصاحبه با نیک اهنگ کوثر در لینک های زیر ملاحظه نمائید
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/18/DXOQr8cAMso
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/19/AscWJ3Yf6yM
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/20/5_S4wXM9NRw
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/21/AYR3YZ6GiyU
http://www.youtube.com/glassceilingtv#p/u/22/SBdw51GgAH0
اشتراک در:
پستها (Atom)