Translate

یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۲

در فقدان احزاب سیاسی و رسانه های ازاد ، تشویق به رای دادن ،آبیاری در کویر استبداد است





در فقدان احزاب سیاسی و رسانه های ازاد ، تشویق به رای دادن ،آبیاری در کویر استبداد است  
سعید سلطانپور

من در مقامی نیستم که بگویم کسی رای بدهد یا ندهد، ولی با توجه به تجربه 36 ساله سیاسی خودم در سیاست ایران و کانادا، از مبارزه سیاسی تا مبارزه مسلحانه ، معتقدم دعوت به مردم به شرکت در انتخابات 11مین  ریاست جمهوری یک اشتباه تاکتیکی و استراتژیکی است . و نه تنها  به جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران  کمک نخواهد کرد بلکه از دست یابی به ازادی های حداقلی نیز برای اقشار مردم نیز عاجز است .
بر نسل جوان ما که تجربه دوران نسبتا ازاد 57 تا 60 را که قدرش را بدلیل کم تجربگی سیاسی رهبران سیاسی احزاب انقلابی ان دوران  و انحصار طلبی جناح رفسنجانی –بهشتی در کنترل ایت الله خمینی  ، ندانستیم  ، خرده نیست زیرا ان دوران را بخاطر نمی اورندو مقایسه شان دوران خاتمی نسبت به دوران احمدی نژاد هست که انرا ازاد می دانند و احمدی نژاد را دوران دیکتاتوری در حالی که دوران  خاتمی نسبت به دوران بنی صدر اصلا از نظر ازادی بیان و تشکلات سیاسی و احزاب با وجود حمله صدام به ایران ، قابل مقایسه نیست .  نمی خواهم واژه ای دلبخواهم را در مورد افرادی مانند اقای مسعود بهنود که ان دوران را به خوبی بیاد می اورند ، و اصلاح طلبان  را تشویق به شرکت در انتخاباتی که در آن  تقلب  برای حفظ  نظام یک واجب کفایی است و هیچ تضمینی در سلامت رای ها در ان نیست ، بکار ببرم.
در سیاست به عنوان یک فرد و یک رای یاد گرفته ام که باید صبر کرد تا گذشت زمان ، درستی یک تحلیل را ثابت کند . با بحث در فضای مجازی در حالیکه هموطنان ما از دسترسی به ان به طور کامل و ازاد محروم هستند  ، نمی توان به نتایج خوبی رسید.
در تابستان 58 در اولین انتخابات ریاست جمهوری اقای بنی صدر که  رقیب اصلی اش اقای جلال الدین فارسی بود  بدلیل همت و استقلال رای شیخ علی تهرانی ( داماد علی خامنه ای  -که  الان در زندان هست ) که بدستور اقای خمینی در مورد  تحقیق محل تولد فارسی مسول این کار شده بود ، مشخص شد که فارسی  پدر بزرگش متولد افغانستان  هست و بالطبع از کاندیداتوری حذف شد.  جناح رفسنجانی –بهشتی که حزب جمهوری اسلامی را با تایید اقای خمینی ، درست کرده بود و تلاش داشت که تمامی پست ها و مواضع قدرت را کنترل کند ، و مخالف بنی صدر بود ،  با عجله دکتر حسن حبیبی را که از نهضت ازادی  بود و تغییر موضع به سمت روحانیون در قدرت داده بود ، را به عنوان کاندید معرفی کردند.که شکست سختی از بنی صدر خورد. 
دراین دوره مجاهدین خلق ( ان دوران ) که هنوز شورای مرکزی داشت و مسعود رجوی در ان کودتا انجام نداده بود ، مسعود رجوی را کاندید ریاست جمهوری کرده بود که از حمایت اقشار قابل ملاحظه ای از جوانان ، تحصیلکرده ها و اقلیت های قومی مانند کردها و بلوچ ها و ترکمن ها بدلیل به رسمیت شناختن حق خود مختاری  برا ی اقلیت ها در چارچوب دمکراسی برای ایران ، نیز برخوردار بود بدلیل دخالت اقای خمینی با ذکر اینکه کسانی که به قانون اساسی رای نداده اند ،حق نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری را ندارند ، اولین قدمهای حذف های بعدی را که این دوره به رفسنجانی رسید ، برداشت و انرا نهادینه کرد.  مجاهدین خلق به دلیل تصویب اصل ولایت فقیه به قانون اساسی رای ندادند . 
در ان دوران تمامی گروه ها روزنامه های خود را داشتند  روزنامه جمهوری اسلامی ( ارگان حزب جمهوری اسلامی که از بودجه دولتی تامین می شد تا روزنامه کیهان و اطلاعات که نماینده جناح های رژیم بودند . روزنامه انقلاب اسلامی ( بنی صدر که در مهاجرت نیز انتشار ان ادامه یافته است تا نشریه  مجاهد ( مجاهدین ) که تا 500 هزار نسخه تیراژ هم رسید بعد نشریه کار ( چریکهای فدایی خلق –قبل از انشعاب در سال 60 ) – مردم ( حزب توده ) –نشریه امت ( دکترپیمان ) –  ( جنبش مسلمانان مبارز- راه کارگر – پیکاری ها – سوسیالیست ها – ارمان مستضعفین – جبهه ملی –  روزنامه میزان ( نهضت ازادی ) و دیگر جریانات سیاسی بغیر از طرفداران سلطنت که در ان دوران زیر ضرب بودند و در داخل نشریه ای نداشتند ولی از رسانه های برون مرزی نظرات خود را بیان می کردند ، همه نظرات خود را با ازادی  می نوشتند و بالطبع ایت اله خمینی  علیرغم توپ و تشرهایی که می زد مثلا من قلم ها را می شکنم ، نمی توانست در عرصه اجتماعی با وجود جنگ و تشدید محدودیت ها توسط دادستانی انقلاب بازوی حذف رفسنجانی –بهشتی ، انچه را که می خواست بدون واکنش های مخالفان و منتقدان بیان کند و به همین دلیل بود که چماقداران که به حزب اللهی ها معروف شدند توسط رفسنجانی –بهشتی سازماندهی شدند که با حملات سازمان یافته این اعتراض های مدنی را سرکوب و هواداران را مرعوب کنند.
بعدها این حزب الله به نامهای انصار حزب الله و بعد هم لباس شخصی ها بخشی از گروه فشار برای حذف رقیب های حاکمیت درامدند که اخرین قربانی ان رفسنجانی در روز قدس 88 بود . 
رسانه های مستقل و نقش مهم انان در سلامت یک انتخابات
جدای از ایراداتی که می توان به دلیل عدم اشنایی سیاسی با دمکراسی همه احزاب بر روند برخی از مقالات و انتشار شینده ها به عنوان حقیقت ، این رسانه ها هر چند تهیه انان با گذشت زمان سخت تر و در برخی وارد ضرب و شتم و بعد از 30 خرداد 60 حکم اعدام برای ده ها نفر که تنها جرمشان خواندن این نشریات بود ، را به همراه داشت ولی ضمانت اجرای یک انتخابات نسبتا ازاد بود.
نکته تلخ در این است که برخی از اصلاح طلبان فعلی خود از دست اندرکاران  محدودیت ازادی رسانه ها و به همراه ان دستگیری ، زندانی شدن و کشتن شدن صدها جوان ایرانی که دلش برای عدالت اجتماعی _ ازادی و استقلال که شعار امروز جوانان ایران هم هست ، بودند .  قصد من ملامت انان در این زمان که خود قربانی سانسور حکومتی هستند و تنها در این 3 هفته انتخابات هست که بتوانند برخی از مطالبات جریان خود را مطرح کنند ، در این مقاله نیست . بلکه  شناخت روند یک جریان ضد ازادی در ایران هست که از فردای انقلاب ضد سلطنتی 57 شکل گرفته است.
از همان ابتدا ایت الله خمینی و اکثر روحانیون از اسلام  به نوعی به    مهندسی کردن انتخابات از طریق حذف اختیار و اجباری کردن شرکت در انتخابات و  عمدتا  هدایت رای مریدان و دین باوران  در لیست خاص  در برابرمخالفان ، اقدام ابزاری کردند .  
دیروز هم علم الهدی گفت هر کس که رای ندهد به جهنم خواهد رفت . یعنی اگاهانه ایجاد اختلاف در بین مردم ایران با  وارد کردن بحث اخرت و ایجاد اختلاف در جامعه بر علیه ان بخشی از جامعه که حساب اسمان را از حساب زمین جدا کرده است و انتخابات را مقوله زمینی می داند و کاندیدها را پاسخگو می داند. 
  تجربه انتخابات د رکانادا و مقایسه ان با ایران
در کانادا تقریبا امکان نماینده مجلس شدن علیرغم نداشتن شورای فیلترینگ نگهبان ، بدون وابستگی به یکی از 3 حزب اصلی کانادا در این 50 سال اخیر و دو حزب اصلی در 100 سال گذشته وجود ندارد.
مردم هم به برنامه احزاب رای می دهند نه افراد .  د رحالیکه در ایران در این 3 دهه گذشته تقریبا هیج کدام از نامزدها برنامه ای نداشته اند که بشود بر اساس ان عملکرد انان را بررسی علمی و منطقی کرد.
در  سال 2007 و سال 2011 من مانند صدها ایرانی دیگر در شهر ریچموند هیل انتاریوی کانادا به اقای دکتر رضا مریدی که هیچ گونه سابقه سیاسی چه در ایران چه در حضورشان از سال 90در کانادا نداشتند و کاندید حزب لیبرال استان بودند   ، بدون برنامه برای کامیونیتی ایرانی  تنها بدلیل ایرانی بودن ایشان ، و داشتن یک نماینده ایرانی در مجلس انتاریو ، هم رای دادیم و هم دیگران را تشویق به رای دادن دادیم. کمک های مالی چند ده هزار دلاری ایرانیان  برای فعالیت های انتخاباتی ایشان و داوطلبان ایرانی که خانه به خانه منطقه را در زدند تا اقای مریدی به مجلس راه بیاید . متاسفانه   اقای مریدی در این دو سال گذشته تغییر مواضع جدی دادند و عملا صدای سیاه تحریم و جنگ همراه با نو محافظه کاران حاکم بر کانادا ( هارپر)  ، که تنها 40% رای مردم کانادا را در  سال 2010 داشته اند به نفع جناح جنگ طلب اسرائیل ، شده است که فشارهای سیاسی و اقتصادی زیادی را بر کامیونیتی ایرانی درکانادا واردکرده است.  بخشی از این مشکل بر می گرد د به ما فعالین اجتماعی و سیاسی ایرانی در کانادا  که در ابتدا بدون اینکه مطالبات حداقلی مانند نهادینه کردن تشکلات اجتماعی و فرهنگی ایرانی ، تشکیل اتاق فکر برای شناخت بهتر سیستم اقتصادی سیاسی و فرهنگی کانادا ، تربیت جوانان برای حضور در عرصه های سیاسی در دهه سال اینده ، داشته باشیم هییتی عمل کردیم و اکنون تف سربالایی بر سر کامیونیتی ایرانی در انتاریو شده است .  داستان رضا مریدی  داستان تشویق به شرکت در انتخاباتی است که هیچ نامزدی برنامه ندارد . هیچ حزبی وجود ندارد ، هیچ رسانه ازاد ومستقلی وجود ندارد .  سایت صراط نیوز بدلیل اینکه نوشته است چرا به یک کاندید رای نمی دهید فیلتر می شود . سایت خبر گزاری مهر بدلیل انتشار مطلبی فیلتر می شود که با دخالت مقامات فعلا اجرای ان عمل نمی شود . سایت بازتاب نزدیک به رفسنجانی بدلیل انتشار بحث های اصولی و سوالات اساسی نه تنها فیلتر بلکه مسولان ان نیز بیش از یک ماه است که در زندان هستند.
هیج کدام از کاندیداها از علت اصلی  تحریم ها  که بدلیل پافشاری بر دانش اتمی  ( درست ویا غلط بودن آن بحث جداگانه ای است ) ، و عامل این تحریم ها ،  خامنه ای بر ادامه  سخن نمی گویند. هیچ کدام از کاندیداها از کنترل  40 %   اقتصاد ایران توسط ولی فقیه سخنی نمی گویند که می تواند به عنوان اقتصاد موازی هر دولتی را در هر کجای دنیا با مشکلات جدی روبرو کند کما اینکه اختلافات خامنه ای –احمدی نژاد به از دست رفتن ارزش بیش از نیمی از ارزش ریال در جریان ارز ، منجرشد.
هیچ کدام از کاندیداها از مطالبات 30 میلیون کارگر که زندگیشان بدلیل بسته شدن کارخانه ها بدلیل تحریم ها در خطر است ، سخنی نمی گوید . هیج کاندیدایی از نقش برابر زنان ، از نقش رسانه های ازاد حرف نمی زند .
 ازمیر حسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران جنبش سبز که بدلیل پافشاری بر خواسته بر حقشان درمورد باز شماری رای های 88 ، مدت بیش از دو سال است که غیر قانونی بازداشت و ممنوع الملاقات شده اند ، هیچ کدام از کاندیداها حرفی نمی زند .

پس چگونه می توانند از حقوق مردم ، از حقوق رسانه ها و روزنامه نگاران دفاع کنند در امروزی که تلویزیون دولتی مجبوراست برای حفظ ظاهر هم شده است به برخی از انتقاداتی که مردم در طی 4 سال می گویند و این کاندیداها با بیان ان در تلویزیون دولتی ، انرا رسمیت می بخشند ، تن بدهند ، سکوت می کنند پس فردا هم انها سکوت خواهند کرد زیرا بخوبی می دانند که روحانیون حاکم چه بر سر مجتهد مقتدری مانند مرحوم ایت الله شریعتمداری اوردند، چه بر سر زنده یاد ایت الله منتظری اوردند که جانشین ایت الله خمینی بود وکافی بود که مانند دیگر مراجع تقیه بکند تا سلامت بماند. ، و اخرین ان  نیز حذف رفسنجانی مردی که زمانی نخست وزیر تعیین می کرد و خامنه ای را بر تخت پادشاهی ولایت فقیه نشانده بود ، تا به انان یاداوری کند که در صورت مخالفت با آقا چه سرنوشتی در انتظارشان هست  
خامنه ای از انتخابات چه می خواهد ؟

خامنه ای برای مذاکره با امریکا نیاز به یک دست شدن دارد وی با اتکا به میلیاردها دلار پول نفتی  بیش از 100 میلیارددلار  که بدلیل تحریم های احمقانه و نه هوشمند امریکا و غرب در حساب های بانکی مدرسه خامنه ای در لندن و نزدیکان وی در سراسر دنیا ریخته می شود ، و تقریبا کنترلی بر هزینه کردن انها نیست و ولی فقیه هم به کسی پاسخگو نیست . با این پول می شود تحولات زیادی ایجاد کرد کما اینکه حمایت سیاسی اقتصادی جمهوری اسلامی از رژیم اسد درکنار روسیه که پشت پای جدی به ائتلاف امریکا –قطر –ترکیه و فرانسه و انگلیس در سوریه زده است ، را دراین راستا باید ارزیابی کرد. داشتن مشاوران سیاسی قوی مانند ولایتی ، روحانی و  مشاوران نظامی مانند قاسم سلیمانی و صفوی که تجارب بیسار ارزشمند جنگ 8 ساله را در کارنامه خود دارند ، باضافه  داشتن اطلاعات خوب و تحلیل های جامعه شناسانه ایران و اپوزیسیون ، خامنه ای را یک سر و گردن از مخالفان و رقیبان خود بالاتر برده است .
خامنه ای باهوش نیست ولی به اطلاعات کامل از سیاست جهان و داخل کشور دسترسی دارد، هر کس اطلاعات بهتری داشته باشد در دنیای تجارت امروز دست بالاتری در توسعه تجاری خود دارد . این موضوع در زمینه سیاسی هم قابل تعمیم است.  برخلاف نظرات برخی از فعالین و یا رسانه ها که مشاوران سیاسی خامنه ای ای را به سخره می گیرند من معتقدم که هر چند  مشاوران سیاسی خامنه ای ، ضد حقوق اکثریت مردم ایران  و ضد منافع ایران عمل می کنند ولی از نظر دانش سیاست امروز جهان با خیلی از سیاستمداران جهان برابری می کنند ودانش کافی دارند . به عنوان مثال در سراسر کانادا در میان احزاب چه محافظه کاران حاکم و چه لیبرال ها و نیو دمکرات ها و یا در پشت صحنه ، دیپلمات اشنا به مسایل خاورمیانه و جهان در اندازه های جلیلی هم نیست .خامنه ای پیچیده عمل می کند . او برای مذاکره با امریکا نیاز به سیاهی لشگر در صندوقهای رای دارد که فشارهای سیاسی اسرائیل و عربستان را در برابر امریکا خنثی کند .    کسی که رای داد ازانجا که منفرداست نمی تواند پیگیر تضمین رای خودش باشد . به عبارتی شاید بشود گفت شعار خامنه ای این است رای داده شده پس گرفته نمی شود حتی از شما مخالف من .
دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی و دستگاه های موازی مقر ولایت فقیه تمامی مسایل امنیتی و اجتماعی ایران را روزانه به خامنه ای کتبا گزارش می دهند خامنه ای بخوبی می داند که در کشور چه می گذرد.   وضعیت مطلوبی برای وی نیست ولی بهتر از چند دستگی علنی و تشدید تضادها که  تلاشی را تسریع تر می کند ، هست .
  خامنه ای قدرت دارد ولی بر دلها ی مردم تسلط ندارد ، مردم هم در سراسر دنیا تا وقتی که اپوزیسیون قدرتمند ، متحد نبیند ، تماشاچی خواهد بود .  این انتخابات قالیباف برنده است ، به فکر برنامه ریزی برای انتخابات 96 و ایجاد تشکل های سیاسی و وارد کردن مردم در میدان مسابقه به جای تماشاچی بودن باشید . رمز این کار هم این است که خودمان همراه با مردم زمین خاکی را درست کنیم و آنها را در بازی سرنوشت سازشان شرکت بدهیم  .

ریجموند هیل – کانادا
9 ژوییه 2013- برابر با 20 خرداد 92








هیچ نظری موجود نیست: