چه اوین ، چه اشرف ، ملاقات یک حق و یک ارزو خانواده
سعید سلطانپور
مسعود رجوی دوباره سر زده بدون " بنام خداو بنام خلق قهرمان ایران " بر سر اطلاعیه اش منسوب به 13 آبان در سایت مجاهدین پدیدار شد و با نا م "مسعود رجوی " بدون هیچ عنوانی و تیتری " دوباره به مخفی گاه بازگشت .
اینکه رجوی و وابستگان وی ، دوست دارند سیاست و وضعیت تشکیلات خودشان را تعریف کنند و جنبش دموکراسی سبز داخل کشوررا به خودشان نسبت بدهند ، در یک دنیای آزاد رسانه ای ، حق طبیعی و حقوق بشری آنان هست . در یک دنیای آزاد و در یک دموکراسی ، سیاست ها و برنامه حزبی و محبوبیت رهبری در یک انتخابات آزاد از صندوق های رای بیرون می آید .
تا فرارسیدن یک انتخابات آزاد رجوی هم می تواند هر ادعائی را بکند . ما نند این ادعای ربط دادن جنبش سبز داخل به سیاست های تکروانه و منزوی مجاهدین .
" مبارك! اعتلاى انقلاب دموكراتيك مردم ايران در قيام 13آبان مبارك " پیام رجوی در 13 آبان 88-
!
اگربپذیریم ادعاهای مجاهدین و اصرار در عراق ماندن به عنوان یک حق بر اساس بر خورداری از حقوق بین المللی ، در این صورت این قوانین دو طرفه هست . اولا باید در چار چوب قوانین ان کشور باشد و در ثانی دیگران هم حق حقوق بشری پیدا می کنند.
در همین مقوله حق و اختیار ، هر خا نواده ای حق دارد که به بستگان درجه اول خود دسترسی پیدا کرده و ملاقا ت آزادانه داشته باشد .این ا دعای رجوی که خانواد ه هایی که از ایران به عراق می روند بدلیل وابستگی به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی حق دیدارو ملاقلات با نزدیکان خود را ندارند ، و یا با مانع های جدی از طرف مجاهدین روبرو می شوند ، خود نقض قوانین بین ا لمللی و یک نقض آشکار حقوق بشر هست .
برای اکثر پدر و مادرها ، اگر فرزند شان متهم به بدترین جنایت شده باشد ویا برعکس ، عشق دیدار انان یک ارزوی همیشگی و طبیعی هست که متاسفانه و نا جوانمردانه توسط جمهوری اسلامی علیه هزاران ا یرانی در تبعید به صورت سیستما تیک اجراشده است.
پس چگونه است که جریان اپوزیسیون که معتقد به ضد انسانی بودن ممنوعیت دیدار پدران و ما دران ، کودکا ن و فرزندان توسط حاکمیت ا ست ، خود به چنین روش هائی را در مورد خا نواده ها اعمال می کند. ؟
سیاست دروغپردازی
در سا ل68 ، مسولین تشکیلات در استانبول به ما دری که برای تماس با پسرش به ترکیه امده بود و هرروزه از" سرپل " می خوا سته که فرزندش یک تلفنی به وی و یا همسر ش بزند ، ولی آنها می گفتند " فرزندتان خودش نمی خواهد تلفن کند. در خیابانهای قرارگاه تلفن هست و وی می تواند تلفن بکند " در حالیکه یک دروغ محض بود . زیرا تماس های تلفنی بایددر مقر مجا هدین در بغداد با تایید مسولان که نیاز به 7 خوان رستم داشت ، صورت می گرفت. .
در ان سالها ؛ هنوزرگه ها ی حمایت از مجاهدین در بین اقشاری ازمردم ایرا ن وجود داشت . بالطبع نیروهائی هم تحلیل های بدون ریشه و احساسی و تبلیغات آنها را باور می کرند. مجاهدین هنوز کاملا به راست نچرخیده بودند و رگه های مردمی و اخلاقی در این جریان موجود بود ، هر چند رجوی ، استقلال مجاهدین را به صدام درازای دریافت کمک های ما لی واگذار کرده بود . پس چگونه می توان با ور کرد در ا ین دوران که مجاهدین نه اعتباری و نه جایگاهی جدی در بین مردم ایران ، دارند و تنها برای بقای سیاسی خود تلاش می کنند، اجازه دیدار با خانواده ها را در شرایط آزاد و بدون فشار های روانی صاد ر کنند.
.
منبع مالی مجاهدین ؟
رجوی در اطلاعیه خود یک عقب نشینی اشکار در مورد اشرف دارد و می گوید خرج های ما را که 200 میلیون دلار هست بدهند ، تا ما به اروپا برویم .
اولا - این مبلغ 200 میلیون دلار هزینه ادعائی شما در مورد اشرف برای یک اپوزیسیون مدعی استقلال از کجا تامین شده است ؟
در حالی که اگر هزینه های اداره و زندگی روزانه بیش از 4500 نفر باضافه قریب به 500 نفر کارگر سو دانی که در سا ل ها ی 1366 تا ا شغال عراق در قرار گا ه ها ی مختلف را روزانه رقم غیر واقعی 3 دلار هم محا سبه کنیم . رقمی برابر15هزار دلار روزانه و ماهی 450 هزار دلار و سا لانه قریب به 6 میلیون دلار هزینه های قرار گاه های مجاهدین بوده است.
البته هزینه اتوموبیل ها و زراد خانه که خود هزینه سنگینی بوده است که در مقاله ای توسط اقای جواد فیروزمند محاسبه شده است .
به این صورت حساب ،اضافه کنید تلویزیون ما هواره ای را که سالی بین نیم میلیون تا یک میلیون هزینه اجازه ماهواره ای دارد .
صورت حساب های میلیون دلاری برای وکلاو مخارج هزینه های حقوقی و قانونی در دادگا ه ها ی اروپا ، امریکا و عراق برای برون رفت از بحران ها ی سیاسی مجاهدین ،که خود به تنهائی سالانه چند میلیون دلار می شود را باید به این لیست اضافه نمود . البته هزینه برگزاری تحصن ها ، تظا هرات در شهرها ، هزینه دعوت سیا ستمدران و آگهی های رسانه ای که هر کدام بالای 50 هزار دلارهزینه در بردارد ، از عهده یک ایوزیسیون مستقل بر نمی اید تنها گروه های وابسته می توانند از چنین امکا نات مالی بر خوردار شوند. شاید بتوا ن مجاهدین را با حزب الله لبنان از نظر وا بستگی ما لی مقا یسه کرد تا ادعا های استقلال مالی ، به تمسخر گرفته شود.
اعتراف به خیانت و زد و بند سیاسی
رجوی سخیفانه در اطلاعیه خود می گوید " به عنوان كسى كه فرمان داده است
بیست هزار قطعه سلاح و 20هزارتن مهمات خود را به ازاى حفاظت تا تعيين تكليف و فرجام نهايى توسط نيروهاى آمريكايى به آنها تحويل بدهند "
اولا باید تصریح کنم ، خیلی بیجا کردی که فرمان تسلیم اعضا را در برابر نیروهای آمریکایی دادی . در حالیکه بی شماران را به دلیل اعلام جنگ مسلحانه در سال 60 ، به عنوان شهید از دست داده ا یم .
چرا متن قرارداد ترکمن چای مجاهدین با نیروهای آمریکائی را بر ای شفاف سازی و آگاهی اعضا منتشر نمی کنید ؟ چه کسی این قرار داد را امضا کرده ا ست .
خون تمامی این افراد از مهدی بخارائی ( از زندانیان سیاسی زمان شاه ) اتا قاسم مولوی زاده ( هلی کوپتر سازی ) ، از احمد رضا خلیقی و علیرضا رادیوسف نیا ( دانشجویان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران ) تا احمد شمس ( دانشگاه تهران ) بر دستهای تو هست . چگونه در برابر خمینی حکم دفاع مسلحانه دادی و لی در برابر آمریکا ، دستور تسلیم حقیرانه و فرصت طلبا نه . ؟
این سیاست دو گانه یک خیانت آشکار دقیقا نشانی از زدو بندها ی سیاسی مجاهدین بانو محا فظه کاران آمریکا هست .
رجوی در حالی شعار می دهد که مجاهدین تسلیم نمی شوند که خود بخوبی می داند آنها حداقل 7 سال هست که تسلیم شده اند و از آنها یک کارتن زرق و برق دار باقی نمانده است . رجوی حتی در نا مه نوشتن ، هم اجازه استفاده از عنوانهایی مانند رهبر انقلاب نوین مردم ایران و یا مسول شورای ملی مقاومت " و یا " فرمانده ارتش آزادی بخش " را ندارد ، عنوا ن هایی که بسیاری را که در ان سال ها فریفت و چه بسیار کسانی که برای این عناوین انقلابی نمائی جانشا ن را از دست دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر