Translate

پنجشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۷

به بهانه برگزازی کنسرت سمفونی در تورنتو به مناسبت هزارمین سال خلق شاهنامه فردوسی

به بهانه برگزاری کنسرت سمفونی در تورنتو به مناسبت هزارمین سال خلق شاهنامه فردوسی

سعیدسلطانپور

23-07-2008


دو صد گفته چون نیم کردار نیست

بزرگی سراسربه گفتار نیست

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

روز دوشنبه 14 جولای در جلسه ماهانه مطبوعات قومی در کویئنز پارک، دکتر محمد توکلی، مدیر هفتمین کنفرانس دوسالانه ایرانشناسی که از 31 جولای تا سوم آگوست در تورنتو برگزار می شود، آمده بود تا در مورد هزارمین سال شاهنامه فردوسی و اجرای سمفونی سه گانه پارسی توسط ارکستر سمفونی تورنتو و کنفرانس ایران شناسی، دیگر ملیت ها را در جریان قرار دهد.
متن کامل در شهروند تورنتو

ایران 3 عنصری

ایران سه‌عنصری
تقی رحمانی:دموكراسی براساس بینش عدالت‌طلبانه (برخورداری شهروندان ایرانی از رفاه مطلوب) و ساختار و روش غیرمتمركز (كه حقوق همه اقوام ایرانی در تعیین سرنوشت‌شان حفظ شود) مطلوب ماست. تعریف جدیدی از ایران در قرن بیست و یكم لازم است تا همه منافع و باور همه اقشار طبقات، اقوام و زنان و مردان را (عدالت جنسیتی) دربربگیرد. این ایران باید بر سر محور اصناف و اقشار اجتماعی، اقوام و جنسیت باز تعریف شود كه نتیجه آن تحقق دموكراسی ملی غیر متمركز عدالت‌طلب می‌شود. با این حال تعریف جدید از ایران می‌باید در مرحله عملی شدن، متناسب با شرایط باشد ولی اعتماد‌سازی میان همه اقشار اقوام و مردان و زنان می‌باید در عمل نشان داده شود. به‌عنوان نمونه مسئله برابری جنس مرد و زن باید با اخلاق مناسب همراه شود تا از تنش‌های بنیان‌برانداز خانواده ممانعت شود یا از حقوق اقشار و طبقات نباید به جنگ طبقات منجر گردد، بلكه به تعامل طبقات اقشار اجتماعی بینجامد، یا اینكه حقوق اقوام در هر مدلی اعم از خودمختاری، خودگردانی و.... به فروپاشی ملی و تجزیه نینجامد. اما باید توجه داشت اگر ایران جدید براساس سه اصل مزبور در چارچوب دموكراسی ملی بازتعریف نشود، امكان داشتن یك جامعه مطلوب و آزاد را از دست خواهیم داد و دارای كشوری پرتنش خواهیم بود كه تندبادهای حادثه آن را به هر طرف خواهد برد، اما این مسیرها راه سعادت یافتن توان مناسب ملی، شكوفایی اجتماعی منوط به رعایت حقوق همه ایرانیان اعم از زن، مرد، اقوام و اصناف و طبقات اجتماعی است.

چهارشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۷

انتشار اسناد مالی ، هم عقب نشینی رجوی و هم دلیل بر وابستگی

انتشار اسناد مالی ، هم عقب نشینی رجوی و هم دلیل بر وابستگی

سعید سلطانپور


جریان انحصار طلب و ابسته رجوی اقدام به انتشار تعدادی از اسناد مالی کرده است که "مژگان پارسایی با چمدان بزرگی به مجاهد "(1) ارسال کرده است . و در آن برای خودشان نتیجه گیری کرده است که چون ما سند پرداخت هزینه به دولت دیکتاتوری صدام را داریم پس ما وابسته نیستیم .

انتشار این اسناد نشان می دهد که سرانجام مریم رجوی زیر فشار جداشدگان و سوالات جدی مردم ایران در مورد منابع مالی رجوی و وابستگی آنان مجبور شده است " جرعه ای از " جام زهر " را مزه کند.
انتشار این اسناد بطور غیر مستقیم پاسخ به ویدئوهائی که در آن مسعود رجوی بی شرمانه از افسران سازمان امنیت صدام تقاضای چند میلیون دلار نقد می کند که آنها هم موافقت می کنند ، می باشد
انتشار این اسنا د علاوه بر تاکید بر وابستگی رجوی ، خود اسناد سو الات بیشتر ی را مطرح می کند


متن کامل

پنجشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۷

مقاومت وابسته و یک شکست سیاسی دیگرجریان رجوی



مقاومت وابسته و یک شکست سیاسی دیگرجریان رجوی

سعید سلطانپور

متاسفانه اتحادیه اروپا جریان رجوی و شورای مقاومت وابسته به دشمنان استقلال مردم ایران را همچنان در لیست تروریستی نگاه داشت. کاشکی در سیاست هم چراغ جادوئی بود و جنی که آرزوهای مسعود رجوی را بر آورده می کرد و یک دفعه اروپائیان را در وسط مذاکره با جمهوری اسلامی د رمورد توقف غنی سازی اورانیوم وا می داشت که رجوی را از لیست در بیاورند و اسبتداد ولایت مطلقه فقیه آخوندی را سرنگون و استبداد ولایت مطلقه فقیه رجوی کت وشلواری را جایگزین آن می کرد.

من د رتعجبم که این نابغه گان سیاسی که خود را عقل کل می دانند در این همه سال اقامت در غرب و لاس زدن و سرو کله زدن با سیاستمداران غربی که دلشان برای هیچ ملتی حتی حوزه انتخابیه خودشان هم نسوخته است چرا چیزی یاد نگرفته اند . چر ا خود را به حماقت می زنند و خود را با حمایت های نمایندگان پارلمان های غربی دلخوش نمی کردند.
در حالی که می دانند سیاست های دولتها با تظاهرات خارجی ها ( بخوانید هواداران و اجاره شده ها ) تدوین نمیشود. اگر این همه نماینده می توانستند کاری بکنند که اول از همه این جماعت بلاتکلیف از نظر ملیتی و هویتی را از لیست تروریستی در می آوردند.

کاشکی بجای اینهمه انرژی که هواداران رجوی که همه شان پا به سن گذاشته و در حسرت دیدار سرزمین مان ایران هر روز شکسته تر شده فیلم های سینمائی هالیودی را که آخریش تام هنکس در فیلم جنگ چارلی ویلسون ، نقش سناتور آمریکائی در افغانستان را بازی می کند می دیدند که متوجه می شدند سیاست چه قدر کثیف و بی پدر ومادر هست .
Tom Hanks Tells Hollywood Whopper in ‘Charlie Wilson’s War’


امروز آمریکائی ها اعلام کردند که نفر سوم خود را به جمع مذاکره کنندگان با جلیلی می فرستند این برای اولین مرتبه هست که آمریکائی ها در این مذاکرات شرکت می کنند . همزمان جماعت وابسته به رجوی و رجوی وابسته به سازمان " سیا " و "موساد " را که میلیونها پوند خرج وکیل و دادگاه کرده تا از لیست ترورانگلیس دربیایند ، را در لیست ترور اروپا نگه دارند تا سیاست چماق و حلوا را در مورد جمهوری اسلامی با استفاده ابزاری از عشیره رجوی در حساس ترین دورمذاکرات هسته ای را اجرا کرده باشند .

تفاوت رجوی و حسن نصرالله
ا
ین در حالی است که انگلیس حزب الله را در لیست ترور قرارد اد ولی بدلیل پایگاه مردمی حزب الله د رلبنان و هوشیاری سیاسی حسن نصرالله که بر خلاف رجوی که نوکر صدام حسین بود متحد استراتژیک جمهوری اسلامی شود
امروز روز بازگشت 5 زندانی لبنانی و فلسطینی به لبنان بود . بازگشت سمیر قنطار چریک کمونیستی که 30 سال در زندان اسرائیل بخاطر عملیاتی که علیه اسرائیلی ها داخل خاک اسرائیل انجام داده بود و متاسفانه دختر 4 ساله ای را هم همراه پلیس ها کشته بود یک شکست سیاسی برای اسرایئل و یک پیروزی برای حزب الله و حسن نصرااله بود . تمامی منابع رژیم اسرائیل هم به این نکته اعترا ف کردند .

وقتی سخنرانی را نگاه می کردم . سمیر قنطار را در حالیکه لباس نظامی بتن داشت و شال زرد رنگ حزب اله را بر گردن داشت و با حرارت سخنرانی می کردو ئ به 540 سال زندان محکوم شده بود ویک زندانبان به وی گفته بود هیچ گاه از این زندان زنده بیرون نخواهد رفت. در حالیکه پرچم های حزب کمونیست لبنان همراه با پرچم های حزب اله در میان هزاران لبنانی که برای استقبال از این زندانیان که به عنوان قهرمان نامیده می شدند موج می زد. سمیر قنطار بدون هیچ سیاسی کاری آزادی خود را مدیون حزب الله و حسن نصرالله دانست و آز انان تشکرکرد . قنطار با حرارت سخن می گفت و خواهان وحدت ملی برا ی آزاد سازی فلسطین شد .
یاد سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه افتادم و آرزوهای نسل جوان را که رجوی با غلطیدن به سیاست بازی و انتقام گیری شخصی از خمینی بر باد داد. نه تنها آروزها را که هزاران نو جوان را که بخاطر حمایت از یک رهبر نالایق و بزدل که سربزنگاه های تاریخی مانند شاه فرار را بر قرارترجیح مید اد ، به کشتن داد تا خود مدعی رهبری انقلاب شود .

براستی ایا حزب الله و حسن نصرالله که قدمت تشکیلات شان به مجاهدین نمی رسد و حریفشان( اسرائیل ) هم که
ا زنظر نظامی –امنیتی و سیاسی بسیار قدرتمند از شاه و خمینی هست درسی برای رجوی و شورای وابسته نمی باشند چگونه آنها توانستند به چینن موقعیت در لبنان و د رجهان عرب قرار بگیرند اگر قرار بود هر کسی با پولا گرفتن از رژیم دیکتاتوری بتواند به موفقیت برسد پس چرا رجوی شکست خورد ؟
چگونه رجوی وشورای مزدبگیر رجوی چشم به کرم آمریکا و اسرائیل دارند که راه را برایشان برای ورود به ایران بازکنند. ؟


حزب الله در حالی که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد ولی وقتی منافع مردم لبنان و مقاومت و تشکیلات آنها در میان است با دشمنان خودهم مذاکره می کند و بر سر آنها چانه هم می زند. همین آزادی گروگانها از 2 سال پیش آغاز شده بود و به جنگ 33 روزه منتهی شد که به شکست اسرائیل انجامید .


حزب الله از شیوه ها ی سیاسی برای سرنگون کردن دولت مورد حمایت آمریکا – فواد سینیوره - استفاده کرد و دو سال تلاش کرد ولی تنها یک روز از اسحه استفاده کرد وتمامی مواضع را به ارتش لبنان واگذار کرد و عملا راه جنگ داخلی را که خواست اسرائیل بود بست . در حالیکه رجوی از سر غرور وارد 30 خرداد شد و رسما رژیم را به جنگ مسلحانه تهدید کرد و تشکیلات سازمان را بدون اینکه ارزیابی صحیحی از توازن قدرت داشته باشد به قتلگاه برد .


چیزی که رجوی نمی فهمد . البته حق هم دارد که نفهمدزیرا بر عکس نصراله که اسرائیل رسما گفته است وی را ترور خواهد کرد از سال 1359 به این طرف هرگز دربین هیچ تجمع ایرانی ظاهر نشده است . همانگونه که رضا پهلوی می ترسد و به همین دلیل هم اعتباری در بین مردم ندارد
درتمامی مانورها ی نظامی وقتی که رجوی وارد میشد غلاف ها فشنگ نداشت .
در تانک ها که هرروزه روشن و بازدید می شد به بهانه اینکه باطری برای روز عملیات هست از نصب آنها خودداری میشد و تانکها بوسیله هل دادن توسط تانک اول روشن می شد چرا ؟ زیرا بدون باطری امکان شلیک توپ و دیدبانی ممکن نیست . زیرا رجوی هم مانند صدام و دیگر دیکتا تورها به کسی اعتماد نداشت .





رهبر ان همانگونه که باید مراقب امنیت خود باشد باید در بین مردم هم حضور داشته باشد مانند عرفات اگر واقعا باور داشته باشیم که مرگ و زندگی دست خداست . اما چه فایده که رجوی خود را امام زمان می داند و مریم و دیگر اعضا وی را خدا می دانند که مرگ و زندگی آنا ن در دست اوست . آخر چگونه میشود که به مردم گفت شما به خیابان بریزید و رژیم را سرنگون کنید و فرش قرمز پهن کنید تا ما وارد شویم .
اگر خمینی به ایران بر نگشته بود و به بهشت زهرا و قلب جمعیت نرفته بود که نمی توانست رهبری را بدست بگیرد. مردم اگر رهبرشان را در صف اول دیدند بیرون خواهند آمد والا جانشان را به خطر نخواهند انداخت .

آقای رجوی می توانید خمینی را متهم به دزدیدن انقلاب کنید ولی خمینی در 12 بهمن اسلحه ای نداشت و محافظ مسلحی هم نداشت . تو که همیشه بعد از آزادی از زندان هم مسلح بودی و هم چند تا محافظ داشتی پس خجالت بکش . خودت که جانت را دوست داری و قایم شده ای اقلا دست از سر این مردم و جنبش دموکراسی خواهانه مردم ایران بردار.

از سوی دیگر مریم رجوی خواستار تغییر رژیم توسط مردم هست "راه حل سوم یعنی تغییر دمكراتیك توسط مردم و مقاومت ایران "
ایا مریم رجوی نمی فهمد که با حضور مردم در صحنه نه تنها جمهوری اسلامی که بسیاری از رژیم های انحصارطلب هم تغییر خواهند کرد، آنچه را که مریم رجوی خودش را به کوچه علی چپ می زند این است که چگونه ؟ در دنیای غرب و لیبرال دموکراسی زندگی کردن و برگزاری شورای وابستگی در پشت درهای بسته بدون حضور خبرنگاران و ناظران . تغییر شعار ایران رجوی رجوی ایران به شعار

مریم رجوی که امتحان خود را پس داده است و رد شد ه است ؟
رجوی زن و شوهر مهره های سوخته ای بیش نیستید که غربیها برای معامله با جمهوری اسلامی بر علیه منافع مردم ایران از شما حمایت می کنند .

با توجه به تجربه انقلاب و سرنگونی شاه قرار نیست که مرد م از چاله در آمده به چاه بیفتند . آخر شما چه گلی بسر مردم ایران زده اید که توقع دارید مردم از شما حمایت کنند .
درانحصار طلبی – دروغ گوئی – وقاحت – سرسپردگی – وطن فروشی – تهمت و دریدگی ، نقض حقوق بشر شما ده آبادی نگذاشته اید .

جمهوری اسلامی دشنمان آزادی مردم ایران هست. شورای وابسته و جریان رجوی و شما با گذشته نگین و وابستگی تان به بیرحمترین دیکتاتور منطقه و بخشی از نیروهای سرکوبگر صدام دشمنان آزادی و استقلال مردم ایران هستید . زیرا بقول یک نویسنده عراقی صدام دیکتاتو ر و دشمن آزادی من بهتر از سربازان آمریکائی است که استقلال و هم آزادی من را گرفته اند .
به همین دلیل تا انتخابات آزاد در تشکیلات بر گزار نکنید
تا به حقوق بشر احترام نگذارید
و تا خشونت را محکوم نکنید
هیچ جائی در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران نخواهید داشت .


از اولین اصولی که در مجاهدین اولیه یاد گرفتم و مرتب آنرا رجوی جوان در مقابل حکومت تکرا ر می کرد این بود که مردی عادی در جواب عمر(ر) که خلیفه بوده است و خواستار تذکر مردم بوده است که وی را راست کنند می گوید ای عمر (ر) که اگر کج شوی با این شمشیر راستت می کنم. خوشبختانه پس از تجربه تلخ وشکست در تشکیلات مروج خشونت رجوی یاد گرفته ام که به رجوی بگویم اگر کج شدی ،که سالهاست شده ای با این قلم راستت می کنم.

چهارشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۷

کدام شورشی ؟

کدام شورشی ؟
نگاهی کوتاه به کتاب خاطرات یک شورشی ایرانی نوشته دکتر مسعود بنی صدر

سعید سلطانپور

کتاب خاطرات شورشی آقای بنی صدر را خواند م اصولا کتاب خاطرات شخصیتهای سیاسی برایم جالب است . مسعود بنی صدر جز معدود کسانی هستند که از جریان رجوی جداشده اند و اقدام به انتشار کتاب کرده است که در فرهنگ نیروهای سیاسی ایران جا نیفتاده است . زیرا خاطرات همه کسانی که در انقلاب بوده اند چه د رجریان حاکمیت و چه در جریان مخالفان حکومت می تواند فضای تاریخی جامع تری را برای ما و نسل جوان و آینده از شرایط را بدهد و شاید از آن مجموعه بتوا ن راهی برای جلو گیر ی از اشتباهات تکراری و دور تسلسل مردم برای رسیدن به آزادی و تحقق دموکراسی یافت .

کتاب بدون منبع هست و سعی هم نشده که از منابع مختلف استفاده شود . بشدت در آن مسائل امنیتی در ان رعایت شده است نام مدرسه خیابانی که در آن خانه بزرگ شده است و جزئیات کودکی و نو جوانی که که برای سازمانهای امنیتی قابل دسترسی است ولی به همان شیوه مجاهدین و رجوی برای مردم معمولی ممنوعه است .
اطلاعاتی که ارزش امنیتی ندارد و لی خاطره را زنده تر و طبیعی تر و قابل تحقیق می کند نوشته نشده است .
این کتاب به مخاطبان ایرانی این شناخت را تاکید می کند که هم جریان رجوی و هم جریان آخوندها هرد و
ا زمردم طلبکار می دانند و خودشان را بالاتر از مردم عادی می دانند که حق دارند بجای آنها تصمیم گیر ی کنند و نکته دیگر اینکه هر دو جریان ازنظر مالی دست بگیر دارند .

این کتاب برای مخاطب غیر ایرانی نوشته شده است . زیرا کتاب چیز تازه ای حداقل برای من و امثال من که با فرهنگ و ادبیات و سابقه مجاهدین آشنائی داشته باشد ، ندارد . کتاب خاطرات رفسنجانی هم چیزی در این حد هست که از آن چیزی که بدرد بخورد پیدا نمی شود تنها ملاقاتهای روزانه هست که در یکجا جمع شده است . همه چیز حساب شده و سانسور شده است .

این نوشته نوشته یک دیپلمات هست که به چیزی پاسخ نمی گوید و چیزی رابرای مردم ایران روشن نمی کند و هنوز راه خود را درست می داند. سند های بسیاری می توانست در این کتاب باشد که وابستگی مالی و سیاسی رجوی را نشان بدهد که نویسنده به عمد از آوردن انها خودداری کرده است .
بنی صدر می نویسد که برای راه انداختن رادیو شروع به کار کردم و تمامی مراحل آنرا که نیاز به پول داشت انجام داده است بدون اینکه منابع مالی آنرا مشخص کند . از سوئی وی می گوید ما در 500 هزار دلار درامد و 1میلیون دلار هزینه داشتیم .

نویسنده هیچ ردی که مباد ا علیه وی در دادگاهی استفاده شود از خود باقی نگذاشته است .

بنی صدر باورها ، دوران جوانیش را با باورهای امروزی اش که آثار مکتب رجوی در ان بخوبی مشاهده می شود ، می نویسد .

ص 109 – برای من قابل فهم نبود که یک ملا انقلاب را رهبری کند لذا شروع کردم به خندیدن . من از دورا ن کودکی چیزهائی در باره خمینی می دانستم و به عنوان یکی از ناد رمخالفان شاه حتی کمی هم برای او احترام قائل بودم . البته هیچ گاه برای او پتانسیل رهبری در او نمی دیدم . درواقع من هیچگاه با یک ملای خوب و روشنفکر برخورد نکرده بودم . بسیاری از افراد معتبر گفته اند که ملاها فقط به شکم و سکس فکر می کنند . پیش گویی محمود باورنکردنی بود اما مرا ترساند.

بنی صدر اشاره نمی کند این آدمهای معتبر چه کسانی بودند . تا کنون چند تا ملا دیده بود .ملای خوب ندیده بود . وی که د رفعالیت سیاسی و مذهبی در ان دوران نبود ه است . چگونه می ترسد ولی هیچ یادداشتی و یا تلاشی نمی کند . وی نه تنها با خمینی که شهرتش بیشتر از چریکها و مجاهدین د ربین سیاسیون بود بلکه مجاهدین رانیز نمی شناخت . ص121


مثلا سعادتی توسط کمیته دستگیر شد و نه توسط سپاه 133
145- مجاهدین خیلی زود متوجه شدند که نیاز به سلاح دارند. سازمان از ابتدای انقلاب به جمع اوری سلاح دست زده بود از جمله انبار سلاح در بنگاه پدر مهدی بخارائی در خزانه تهران که لو رفت. تمامی مجاهدین تحلیل داشتند که رژیم با آنها درگیر خواهد شد .

د رحالی که جریان میلیشیا را سازمان مجاهدین برای مطرح کردن خود و دامن زدن به جنگ روانی علیه آمریکا پیش کشید . مسولان از بخش دانشجویی و دانش آموزی خواشتند که روز بعد با پوشیدن اورکت و شلوار ارتشی در دانشگاه تهران جمع شوند و یک ساعتی تمرین نظام کردند . کسی از ان گروه آموزش نظامی نداشت . بعد هم یک رژه ا ز دانشگاه به سمت سفارت آمریکا انجام شد که رژه میلیشیا ، هم مردم و هم خود میلیشا را که از همان روز به این نام خواند ه شد ه بودند را به سمت چریک شدن ونظامی شدن جو سوق می داد.
اصولا از روز اول تن کردن کاپشن کره ای که ارزانتر از نوع آمریکائی آن بود وجه مشترک بین کمیته چی ها و مجاهدین و چریکها بود و خود دلیلی بود که رهبری مجاهدین شرایط را نظامی می دید.



وی به هیچ از مذاکرا ت خودش و تقاضاهای مشخص در ملاقات با نمایند گان آمریکا سخن نمی گوید.
وی از حمایت لابی قدرتمند اسرائیل که نقش عمده ای در حمایت از رجوی دارند نام نمی برد.
وی از هیچ شخص آمریکائی نام نمی برد در حالیکه موضوع امنیتی نیست .

جدی ترین تضادی که مطرح می شود این است که زنان مسول همراه وی وارد هیئت می شوند و باید آموزش ببینید.وی ترجیج می داده تنها با سیاستمدران مذاکره کند . مشکل زنان ،دست ندادن زنها با مردها هست ؟

وی در مورد نقض وسیع حقوق بشر و حقوق کودکان و بردن آنها از آمریکا و کانادا به عراق و اقامت اجباری آن هیچ سخن نمی گوید در حالیکه عموما نمایندگان سازمان امنیت و اف .بی .ای با آنها ملاقات عمومی و خصوصی داشته اند . اینکه چه قدر آمریکا ئیان از کارهای جریان رجوی با خبر بوده اند و چشم خود را بر روی این کارها می بسته اند چیزی نمی گوید .

در سازمانی که سکس تابو هست و داشتن غریضه بشری یک جرم نابخشودنی است هیچ کلامی بغیر از یک مورد در جوانی خودش نمی گوید .

وی از آوردن اسامی کامل کسانی هم که کشته شده اند خودداری می کند وی از نام بردن کسانی که در شورا باج می گیرند نام نمی برد. آنجا که یک مسول می گوید به این شاعر باید د پول داد تا علیه رجوی ننویسید ( حق السکوت )
وی اسم هنرمندانی راکه پول تو جیبی ماهانه می گیرند نمی برد . این در حالی است که از نامبردن مخالفینی که که به نادرستی از سوی رجوی وابسته به جمهوری اسلامی خوانده می شدند در بین مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا ابایئ نداشته است .


علت رازداری نویسنده چیست ؟

بنظر می رسد این کتاب با مشورت با یک روانشناس برای خالی کردن خود شیوه ای که در مورد آدمهایی که مورد سو استفاده قرارگرفته اند و خود را ملامت می کنند نوشته شده است تا اعتماد خود را بیاید و بتواند آنرا پشت سر بگذارد.
مسعود بنی صدر طوری صحبت میکند که قربانی یک فرقه شده است و مسول فرقه هم مسول این جنایات و استقمار فکر ی .و جنسی و جسمی نیست . بلکه این 4 فرد خبیث هستند که ساز خودشان و خط خودشان راپیش می برند د رحالیکه وی اشاره می کند محدثین یک عروسک مسعود رجوی بیش نیست و یا تعظیم کردن مهدی ابریشچمی جلوی مسعود و مریم
.
وی راه را برای معامله و آشتی باز گذاشته است . این تحلیل رجوی در مورد وی درست است که بنی صدر لیبرال هست و می خواهد همه از وی راضی باشند. حتی زمانی که کتاب می نویسد و قرار است از کسانی بگوید که د ر وحله اول باعث نابودی خانواده وی و هزاران مجاهد دیکر رد وحله بعد و خیانت به جنبش آزادی خواهی و استقلال طلبانه مردم ایران شدند .

و اما بنظر من این کتاب آقای بنی صدر یک کتاب برای تبرئه کردن خود در نزد جریان رجوی می باشد حداقل در آن زمان که این کتاب را می نوشته قلبا به اینکه رجوی یک دیکتاتور و عامل انحراف جنبش مجاهدین و مسول شکست نسل انقلاب که امید خود را در جریانات چریکی می دیدند،نمی داند و نسلی که سرخورده از خمینی که در تهران به آنچه که در پاریس می گفت وفادار نماند ، سرنوشت خود را به دست یک موجود خودمحورر،بدون دانش سیاسی و قدرت تحلیل ، عاشق قدرت و چریک بازی و زن و بدون حس واقعی در مورد ارزش جان انسانهایی که مانند او نمی اندیشیده اند ، نمی داند.

وی بنظر نمی آید که باور داشته باشد مریم رجوی خود یک انحصار طلب و عامل بسیاری از انحرافات مجاهدین هست . ص 434 گزارشات مستقیم به مریم رجوی و اینکه مریم رجوی متوجه شد و دست مرا برای عمل باز گذاشت . بعدا توسط دفتر تبلیغات د ربغداد به لباس زن مجری ایراد گرفته شد.
یعنی همان سیاست شاه خوب بود دورو بریهایش بد بودند و خمینی و رجوی که طرفدارانشان معتقدند اگر بدی هست از دور و بریهایش هست در حالیکه بنی صدر در غرب با سیاستمداران آشنائی داشت و می دانست که اولین وظیفه هر رهبر سیاسی در غرب پذیرش شکست و استعفا و رهبری در صورت پیروزی در انتخابات هست ؟ آیا بدین دلیل نیست که هیچ گاه مکتب رجوی شکست وجودندارد .

ایا بنی صدر تلاش کرده است که برای نمایند گان کنگره آمریکا واقعیت ها را از دید خودش بنویسد ؟

مسعود بنی صدردر این کتاب خود را قربانی ساد ه می خواند . اینکه این تعریف درست است نیاز به گذشت زمان و شکسته شدن دیوارهای اختناق و سکوت قبرستانی در تشکیلات رجوی است تا دیگرانی هم روایت خود را از مسائلی بنویسند که در آن مسعود بنی صدر در کتاب خود نوشته است .
گذشت زمان ثابت خواهد کرد قربانی ما چقدر نیت خیر و کمک به جنبش دموکراسی خواهانه و مستقل مردم ایران داشته است . فراموش نکنیم که بسیار کسانی در آمریکا منجمله مشاوران بوش که در حمله به عراق نقش داشتند استعفا کرده و خاطرات نوشته اند. شاید این کتابها به شناخت واقعیت رهبران کمک کند ولی به تنهائی نمی تواند دلیلی بر تبرئه ما در استمرار سیستم های سرکوبگر و ضد مردمی باشد.

پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۷

انتخابات زود هنگام در شهر" وان"فرصتی سیاسی برای جامعه ایرانی

روز 24 ژوئن انجمن شهر ، شهر وان در غرب ریچموند هیل رای به تحقیق در مورد هزینه کردن زیاد تر از حد مجاز توسط لیندا جکسون در انتخابات شهرداری وان جنجال سیاسی را با اوچ خود رسانید . جکسون بر اساس حکم دادگاه برای حسابرسی هزینه انتخاباتی اش مشخص شد که وی 10 % بیشتر از مبلغ 120،419 دلار (1) هزینه کرده است و از قوانین انتخابات شهرداری ها تخلف کرده است . قاضی دادگا ه در نیو مارکت این حکم را بر اساس شکایت دو تن از ساکنان شهر وان صادر کرده بود. البته رقم تخلفات بیشتر از این حد هست ولی هنوز تایید نشده است مثلا یک اگهی تبلیعاتی به مبلغ 3،808 دلار و مبلغ 14 هزار دلار در آمد از محل جمع آوری کمک مالی گزارش نشده بود ه است .

چه نباید کرد؟
لیندا جکسون اعلام کرده است که حاضر نیست از سمت خود استعفا بده
در حالیکه حمایت انجمن شهر را ندارد . شهر به دو جناح تقسیم شده است .
اگر وی در دادگاه متهم شناخته شده از شهرداری برکنار خواهد شد . انتخابات جدید باید برگزار شود . دی بایس خود را کاندید این پست می داند. از سوی دیگر ماریو راکو تنها نماینده ایتالیائی تبار لیبرالی که در تورن هیل به رقیب محافظه کار خود باخت و همسرش عضو انجمن شهر " وان " هست در مصاحبه ای با روزنامه لیبرال یورک از نامزدی خود برای شهرداری وان سخن گفته است .
علت باخت راکو عدم حمایت سوزان کدیس نماینده مجلس اتاوا از تورن هیل که زمانی رقیب راکو در نامزدی حزب در این منطقه بوده است می باشد .
در هر صورت لیندا جکسون اگر هم از این فساد مالی و قانون شکنی تبرئه شود اعتبار سیاسی برای ادامه شهرداری نخواهد داشت .
جامعه ایرانی در " وان " قدرتمند نیست برای تثبیت سیاسی و اقتصادی در انتاریو و کانادا حضور کاندیدا ی ایرانی تبار خوش نام و حمایت جامعه ایرانی با درخواستهای مشروع و عملی مانند برسمیت شناخته شدن جشنهای باستانی ایرانیان مانند نوروز و چهارشنبه سوری – مشارکت ایرانیان در سیستم شهری – استخدام حداقل یک ایرانی تبار واجد شرایط در شهرداری و برسمیت شناخته شدن وحق رای داشتن یک ایرانی تبار در یک کمیته شهری برای مشاوره در اداره شهر از حداق خواسته ها ست که می توان به آن دست یافت . حضور نماینده ایرانی تبار که شانس زیادی هم برای برنده شدن نخواهدنداشت به اعتبار سیاسی جامعه ایرانی خواهد افزود . نام ایران وایرانی به در تک تک خانه های شهر "وان " خواهدر فت و هیچ نماینده ای نمی تواند نقش وسهم ایرانیها را ندیده بگیرد . حضور قدرتمند سیاسی در عرصه های قانونی مقدمه حضور قدرتمند اقتصادی برای جامعه ایرانی هست که سهم زیادی تا کنون در این تقسیم بندی ها نداشته است .
حضور فعال در انتخابات به شناختن سیستم سیاسی کاناد اکمک خواهد کرد و همچنین راه فرصت طلب ها را که به یک ناچیزی قانع هستند را خواهد بست .
راه رابرای نسل جوان خود آماده کنیم . نسلی که در کانادا خواهد ماند .
در سیاست فرصت ها همیشه برای مبارزات قانونی اسان بدست نمی آید . این فرصت ها را ازدست ندهیم .

متن کامل

پنجشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۷

حمله اسرائیل به ایران -بایدها و شایدها

حمله هوائی اسرائیل به ایران، بایدها و شایدها


باید به نمایندگان مجلس، رهبران احزاب، کلیساها، رسانه ها، و یهودیان کانادائی نوشت که اختلاف بین ایران و اسرائیل جنگ قدرتی است بین جناحهای جنگ طلب دو کشور که خواهان روشن شدن آتش جنگ هستند تا بتوانند بحران را از داخل کشور به خارج از مرزهای خود منتقل کنند
سعید سلطانپور
02-07-2008

هزینه حمله نظامی اسرائیل به ایران را مردم ایران و اسرائیل پرداخت خواهند کرد

چند روزی است که رسانه های غربی بوِیژه "فاکس نیوز" ازمصاحبه یک نویسنده یهودی امریکائی با نیویورک تایمز از تمرین 100 هواپیمای نظامی ارتش اسرائیل در دریای مدیترانه برای حمله به تاسیسات اتمی نطنز و اصفهان خبرمی دهند.

برای خواندن متن کامل