زلزله آذربایجان شرقی ایران ، عقب گردی برای جامعه ایرانی در کانادا
سعید سلطانپور
زلزله هفته گذشته در اهر-هریس و ورزقان از توابع استان آذربایجان شرقی که منجر به کشته شدن 306 نفر از هموطنان آذری مان و بی خانمان شدن 150 هزار نفر کامیونیتی ایرانی در کانادا را به حرکت کمک رسانی واداشت . گروه های مختلف ایرانی در سراسر انتاریو و کانادا اقدام به جمع اوری کمک مالی و ارسال آن به ایران کردند . افرادی هم به صورت انفرادی به بستگان خود در ایران برای کمک رسانی مستقیم به زلزله زدگان اقدام کردند که جای سپاس دارد. با توجه به تجربه زلزله بم در 2003 که باعث اعتماد به نفس بخش های وسیعی ازجامعه ایرانی شد . بطوریکه در کارنامه تعداد زیادی تجربه بم جز کارهای اولیه انان در جامعه ایرانی کانادایی محسوب می شود . قبل از زلزله بم بسیاری از ایرانی ها سعی می کردند از کامیونیتی دوری کنند و زلزله بم هر چند باعث کشته شدن هزاران نفر از هموطنانمان شد ولی تعداد زیادی از ایرانی ها را در کانادا دور هم جمع کرد.
ازهمان روزهای اول در زلزله بم 2003 سرمای هوا در تورنتو زیر 20 درجه دانشجویان ایرانی صندوقهایی را درست کردند ودر دان تان تورنتو نظیر یانگ و بلور از عابرین پیاده کمک مالی جمع کردند .
در 2003 چندین گروه اقدام به جمع اوری کمک مالی کردند .
اولین گروه کانون اندیشه و گفتگو حقوق بشر بود که در 8 ژانویه 2004 مراسمی را در محل کامیونیتی سنتر ارویول پارک ( دان میلز و اگلینتون ) بر گزارکرد که شهردار سوسیالیست وقت ( دیوید میلر ) و رهبر حزب سوسیال دمکرات کانادا ( ان . دی .پی ) مرحوم جک لیتون که تازه به رهبری حزب برگزیده شده بود حضور یافت و از اعضای حزب خواست که فعالانه در کمک رسانی شرکت کنند . دیوید میلر هم همین خواسته را در پیام تلویزیونی اش مطرح کرد . باز هارگرو –رییس اتحادیه کارکنان صنایع اتوموبیل و هواپیما سازی کانادا – سی . ای . دبلیو - نیز از چهره ها ی مطرح کارگری کانادا بود که بدلیل ارتباطات جمشید باقرزاده با همی متی – معاون باز هارگروکه دوست صمیمی جمشید باقرزاده بود – و درخواست من از بازهارگرو ، بزرگترین کمک مالی در تاریخ اتحادیه های کارگری به زلزله بم شد . باز هارگرو یک چک 100 هزار دلاری برای بازسازی بم صاد رکرد. اتحادیه کارگران استیلز نیز چک 12 هزاردلاری در پی درخواست وارتباط نیاز سلیمی در مراسم اهدا کردند . حسن یوسف صندوقدار کنگره کار کانادا نیز چک 5 هزار دلاری کنگره را به زلزله زدگان بم اهدا کرد . د. درمجموع مبلغ 123 هزار دلار در ان شب تحویل نماینده صلیب سرخ کانادا که از اتاوا به تورنتو برای این مراسم پرواز کرده بود ، شد . علت تحویل پول به صلیب سرخ با وجود اینکه این نهاد مبلغی را برای خودش بر می دارد و بقیه را تحویل ژنو می دهد که هزینه شود درخواست خود ما بود که اولا بدلیل فعالیتهای حقوق بشری مان می دانستیم که دولت جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد ما مستقیم این کمک ها را در بم هزینه کنیم . دوما کمک به نهادهای غیر انتفاعی د رداخل کشور با حساسیت های شدید مقامات امنیتی روبرو هست . سوما : ما شناخت دقیقی از جامعه ایرانی داشتیم و حساسیت انها د رمورد پول و شایعات سازی که یک خصیصه منفی تاریخی ( حداقل در این یک قرن اخیر ) ملت ایران هست بنابر این در گفت وگویی که با باز هارگرو داشتیم از وی خواستیم که چک را که در وجه کانون اندیشه صادر شده بود به صلیب سرخ تغییردهد .
شرلی کارل عضو انجمن شهر از منطقه دان ولی شرقی ( هنوز کمتر ایرانی تباری با شرلی کارل آشنایی داشت من وجمشید باقر زاده در کمپین وی فعالیت کرده بودیم . )
جیم کرجیانیس نماینده لیبرال اسکاربورو نیز از سخنرانان جلسه بود .
گزارش این مراسم در پیک روز منتشر شد . کپی ان ضمیمه شده است .
گروه دیگری از فعا لین اجتماعی ایرانی کنسرتی را برای اواخر ژانویه ر نورت یورک تاتر ( فورد سنتر سابق ) از هنرمندان داوطلب ایرانی تهیه دیدند که زحمت زیادی برای آن کشیده شد ولی رقمی بیش از 2 هزار دلار بعد از کسر هزینه ها نماند . ( درمورد رقم دقیق امیدوارم دوستان خودشان اگر اشتباهی شده است اطلاع رسانی کنند. ) مهرداد اریان نژآد و مهرداد حریری و تعدادی از فعالین دانشچویی نیز با این گروه همکاری می کردند . دریک جلسه ای که در این ارتباط در نورث یورک سنتر تشکیل شده بود مهرداد حریری به من گفت چه کسی به شما اجازه داده است که سرخود مراسم بگیرید و شهردار را دعوت کنید ما قرار بود که اینکار رابکنیم . د رهمان جلسه به ایشان گفتم ما این افراد جلسه را تشکیل داده ایم و خودمان هم سخنران نیستیم . به طور مثال علی احساسی که در ان زمان سخنگوی کمیته کمک رسانی شده بود و چهره اشنایی در جامعه ایرانی نبود به عنوان سخنران در کنار شخصیتهای سیاسی کانادا قرار دادیم و اسم وی را در پوستر زلزله بم اضافه کرده بودیم .
د راین میان کمیته کمک رسانی به اسیب دیدگان زلزله بم با مشارکت افراد و جریانات که به 36 گروه می رسید تشکیل شد که در طی جلسات مختلفی در طول یک سال توانستند رقمی برابر 143 هزار دلار را ا جمع اوری کنند. تعدادی ازاین افراد از - علی احساسی وشهرام صارمی وبهنام اصفهانی زاده و محمد تاج دولتی و نیاز سلیمی – بهرام پارسی و مهندس اسماعیل زاهدی تعدادی دیگر از افراد منفرد بخصوص دانشجویان و یا جریانات اجتماعی ایرانی کانادایی بودند این پول د رهمان سال به ایران فرستاده شد . مدتی در حساب اقای فریبرز رییس دانا بود که مقامات امنیتی ایران به ایشان حساس بودند و محدودیت هایی را برای ایشان بوجود اورده بودند. در هر حال این پول تا سال 2009 هزینه نشده بود ضرف بازسازی سالن ورزش یک مدرسه دخترانه در بم شد . با توجه به زحمات همه ان افراد و نیز کمک دهندگان ، با توجه به مدت زمان چند سال از جمع اوری تا هزینه شدن در پروژه در بم – تورم در ایران و کاهش ارزش دلار ، مدت 7 سال برای انجام یک پروژه ، یک مشکل مدیریتی جدی تلقی می شود .
گروه دیگری هم که کمیته ای برای جمع اوری کمک مالی درست کردند و توانستند مبلغ 140 هزار دلار جمع کنند که با این پول در بم یک مدرسه ساخته شد. احمد تبریزی و هوشنگ شانس از این گروه بودند .
تفاوت ها ی بم و اهر
چرا من جمع اوری کمک مالی زلزله اهر را یک عقب نشینی می دانم
1- عدم رهبری و جریان هماهنگ کننده
قاعدتا باید با تجربه ای که از سال 2003 داشتیم در صورت وقوع یک فاجعه طبیعی ، باید با استفاده از تجارب گذشته یک کمیته واحد از افراد و جریانات مختلف تشکیل و اقدام به جمع اوری کمک ها و ارسال ان برای ساخت یک مرکز بنام ایرانی ها ی تورنتو و یا کانادا صورت می گرفت . کمک های هدایت شده از مبالغ کوچک بسیار بهتر از کمک های انفرادی افراد به سازمانهای داخل کشوری است . هر چند د راصل کمک انساندوستانه من تفاوتی ماهوی نمی بینیم . در این دوره هم گروه های مختلفی از همان اوایل شیندن خبر اقدام به تشکیل جمع و جمع اوری کمک های مالی کردند .
2- جمعیت ایرانیان در انتاریو و کانادا نسبت به سال 2003 افزایش قابل توجهی پیدا کرده است . باضافه اینکه با توجه به شنیده ها و دیده ها سطح درامد مهاجران جدید از قدیمی ها بیشتر است ولی اماری از مشارکت انها در کامیونیتی و نمونه ان زلزله در دست نیست . کمک های سازمان یافته می توانست به وحدت بیشتر جامعه متفرق ما در شرایط حساس اخیر در کانادا کمک کند .
3- جمعیت ایرانی در خوش بینانه ترین حالات نمی تواند بیش از 300 هزار دلار در کانادا کمک مالی برای زلزله زدگان جمع اوری کند که با توجه به ضریب ثروت و درامد جامعه ایرانی در کانادا یک ضعف محسوب می شود که از دید تحلیل گران سیاسی کانادایی و رژیم ایران دور نخواهد ماند . د رجامعه ای که 40 ایرانی آن رقمی برابر با یک میلیارد دلار درامد ناخالص دارند . در جامعه ای که میلیونها دلار درامد مشاوران املاک ایرانی و نیز میلیونها دلار مالیات بر فروش خانه از محل خرید و فروش خانه و مستغلات توسط ایرانیان هست ، 300 هزاردلار ( تازه اگر به این حد برسد ) در حد کشورهای فقیر افریقایی است .
در جوامع غرب و جوامع دمکرات برای جدی گرفته شدن یک جامعه ، یکی از شاخص های آن قدرت اقتصادی و جمع اوری مالی برای نهادهای کامیونیتی است . چیزی که جامعه ایرانی بشدت ازضعف ان رنج می برد. چند تا نهاد اجتماعی ایرانی کانادایی وجود داد و چند تا از انها دارای مکان هستند و این مکان متعلق به ان نهاد و حمایت مالی جامعه ایرانی است .
برای جدی گرفته شدن در محاسبات سیاسی باید هزینه کرد .
4- جریانات سیاسی بنظر می اید تنها به صدور اطلاعیه بسنده کردند . من گزارشی از فعالیت فعالان سیاسی که سابقه طولانی تر در کانادا دارند به دلایل مختلف سیاسی و مرزبندی سیاسی با حاکمیت د رایران دارند ، ندیدم . دوستانی اگر اطلاعات دقیق تری در مورد جمع اوری کمک مالی دارند ، اطلاع رسانی کنند سپاس گزار خواهم بود.
5- رسم دولت کانادا بر این بود ه است که دولت دلار با دلار جمع اوری شده توسط مردم را برابری می کند در حالیکه در این مورد تنها وزیر امور خارجه کانادا- جان بیرد – به صدور تسلیتی کفایت کرد . هرچند در مورد کلمات بکاربرده شده هم اگر سیاسی کاری نبوده باشد بی دقتی مشهود است . جان بیرد می نویسد به جامعه پرشین ( فارسها ) و جامعه آذری ها تسلیت می گوییم . د رحالیکه بنظر می رسد کلمه ایران و ایرانیان کانادا چندان مطلوب برخی از مقامات سیاسی کانادا نیست که دلایل ان مقاله ای جداگانه می طلبد.
6- نمایندگانی که در ان ایرانی ها تعداد چشمگیری دارند هیچ اطلاعیه همدردی داده نشد که انرا یا بی اهمیتی نقش جامعه ایرانی د ر حوزه سیاست کانادا باید دانست و یا کم مسولیتی ایرانی تبار های عضو ان حزب که اطلاع رسانی نکرده اند .
به عنوان مثال – وزیر مهاجرت انتاریو اعلامیه تسلیت داد در حالیکه دالتون مک گینتی اطلاعیه ای صادر نکرد .
دیوید زیمر نماینده لیبرال ویلودیل که محل سکونت بسیاری از ایرانیان هست اطلاعیه همدردی صادر نکرد .
دکتر یانگ نمایند ه محافظه کار ویلودیل و منگاکیس نماینده محافظه کار ریچموند هیل نیز از صدور اعلامیه خودداری کردند .
شهردار تورنتو راب فورد در حالی که امین مسعودی از مشاوران وی هست ، نیز اطلاعیه ای نداد که واقعا باید به مسعودی انتقاد کرد و بعد راب فورد.
شهردار و اعضای انجمن شهر ریچموند هیل که محل سکونت قریب به 30 هزار ایرانی تبار از جمعیت 180 هزار نفری است نیز اطلاعیه تسلیت ندادند . شهردار سابق ریچموند هیل – ویلیام بل و اعضای انجمن شهر در سال 2003 زلزله بم نیز موضعی نگرفتند که بنظر می ایدد رحالیکه در مراسم بزن و بکوب و چلوکبا ب حضور دارند در این مراسم ها یا اطلاع ندارند و یا اهمیتی نمی دهند که باید در مورد ان بحث های جدی کرد و راه ها ی اطلاع رسانی درست برای اینده تحلیل شود .
البته رضا مریدی نماینده لیبرال ریچموند هیل هم در روز سه شنبه ( 3 روز بعد از زلزله ) اطلاعیه ای به فارسی بدون تاریخ از طریق ای میل ارسال کرد که خبر از تشکیل کمیته ای برای کمک رسانی می دهد . اینکه به انگلیسی اطلاعیه ای صادر نشده است و یا در مجلس نمایندگا ن از این فاجعه که اتفاقا قربانیانش ازهم زبانهای نماینده مذکور می باشند ، سخنی گفته نشده است که هر چند در حوزه وظیفه نمایندگی نیست ولی درحوزه مسولیت انسانی و سیاسی محسوب می شود .
جیم کرجیانیس نماینده فدرال لیبرال از اسکاربورو در همان روز این حادثه را تسلیت گفت و از دولت هارپر خواست که سیاست پرداخت دلاردولت با دلار مردم را اجرا کند.
حزب محافظه کار انتاریو – تیم هوداک و نیز حزب ان دی پی انتاریو و فدرال موضعی در این مورد نگرفتند . در فرصتی که در دیدار با 4 نماینده ان دی پی منجمله رهبر حزب توماس مالکر در تورنتو در روز شنبه 18 اگوست داشتم از وی د رمورد سکوت حزب در مورد زلزله سوال کردم . متاسفانه توماس مالکر و پگی نش اصلا نمی دانستند زلزله شده است . این د رحالی است که سیاوش نجفی در دفتر پل دوار مسول سیاست خارجی حزب د رمجلس و خبرنگار یک نشریه فارسی در تورنتو عضو حزب ان دی پی است . توماس مالکر قرارشد د راین مورد پیگیری کند . فعلا که خبری نشده است .
در پایان لازم می دانم به این موضوع اشاره کنم که مردم ایران عمدتا به نهادهای دولتی بی اعتماد هستند .از زلزله بویین زهرا و زنده یاد تختی تا زلزله طبس در سال 57 – از زلزله بم تا زلزله اردبیل و اهر مردم ترجیح میدهند مستقیما کمک هایشان را به افراد مورد معتمد و یا نهادهای قدیمی و خوش نام به دست اسیب دیدگان برسانند . این حقیقیت در مورد جامعه ایرانی درکانادا هم نمی تواند صادق نباشد . قصد من سرزنش کردن کسی نیست بلکه معتقدم به عنوان اهل رسانه باید بدون تعارف مسایل جامعه را مطرح کرد تا با مشارکت همه اقشار و صاحب نظران شاید بتوان راهکارهایی را برای تکرار نکردن مکررات پیدا کرد.
بدون نقد جدی و مشارکت جدی همگانی در سال 2020 هم همین نقطه خواهیم بود . یکی از مشکلات جدی ما این است که فکر می کنیم طرف ها ی مقابل ما تحلیل گر ندارند و از وحدت و مشکلات جامعه ما بی خبر هستند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر