PM Trudeau , slogan of " Buy Canadian goods " Not " US ", will not solve the difficulties of Life in Canada .
جنگ تعرفهها و توافق نفتا (تجارت آزاد بین کانادا - آمریکا و مکزیک) روزبروز تشدید میشود. اعمال تعرفه روی آلومینیوم و
آهن کانادا، به کالاهای دیگر نیز سرایت کرده است. از این هفته قیمت کاغذ 15 درصد بالاتر خواهد رفت. این رقم برای چاپ نشریات و کتاب، به ویژه برای نشریات قومی، هزینه سنگینی است. هر چند نشریات بزرگ نظیر تورنتو استار و گلوب هم از این گرانی آسیب خواهند دید {کاغذ یکی از اقلام وارداتی از آمریکا با قیمت بدون رقابتی است}. به این اضافه کنید برداشتن مالیات گاز کربنیک توسط دولت محافظه کار انتاریو - داگ فورد - که باعث خواهد شد چاپخانهها چند درصدی مالیات اضافه نیز برای گازهای گلخانهای به دولت بپردازند که این را هم باید مصرفکننده، یعنی نشریه بپردازد.
در کنار این نوع تحولات، کافی است به فروشگاههای بزرگ زنجیرهای مصالح ساختمانی آمریکایی "هوم دیپو" که سراسر کانادا را گرفته و تقریبا یکهتازی میکند سر بزنید تا افزایش شدید قیمت چوب و گچ و بتونه و دیوار پیشساخته (درای وال) و ماشین چمنزنی را هم در موقع پرداخت مقابل صندوق، از جیبتان و یا حساب بانکی خود حس کنید! هر چند دیگر کمپانی آمریکایی یعنی "لوز" که رقیب "هوم دیپو" هم هست بزرگترین فروشگاه مصالح ساختمانی کانادایی کِبِکی "رونا" را نیز سال 2016 به مبلغ 3.2 میلیارد دلار خرید. به عبارت بهتر، ما کاناداییها چه بخواهیم و چه نخواهیم باید از آمریکاییها خرید کنیم. تنها فروشگاه باقیمانده "هوم هاردور" کاناداییست که در شهرهای کوچک فعالیت میکند و نمیتواند در برابر این 3 غول رقابتی داشته باشد.
در فروشگاههای مواد غذایی هم از شکلات و مشروب و میوه و سبزیجات که تقریبا اکثریت آنها وارداتی از آمریکا هستند را نیز میبینیم. در این بخش هم فروشگاههای "کاستکو" و "وال مارت" عملا سهم عمدهای از بازار کانادا را در دست دارند. هرچند هنوز شرکتهایی مانند "لابلا"، "وستون" و "نوفریلز" که هرسه متعلق به خانواده فرماندار کل سابق کانادا - نماینده ملکه انگلیس در کانادا- میباشند ، فعلا کانادایی ماندهاند. این افزایش قیمتها در جنگ اقتصادی که اخیرا با سیاست حمایت از اقتصاد آمریکا توسط ترامپ تشدید شده، زندگی روزمره اقشار بسیاری از کاناداییها بخصوص اقلیتها و رنگینپوستها را سختتر خواهد کرد.
نتایج سیاست های اقتصادی دولتها، بعضا در چند سال بعدی خود را آشکار خواهد کرد.
ترامپ هنوز تعرفه بر روی ماشینهای تولید شده در کانادا را افزایش نداده و از آن به عنوان یک اهرم فشار استفاده میکند. هرچند به دلیل سیاستهای غلط دولتهای محافظهکار و لیبرال در گذشته، کانادا هیچ تولید ملی از خودش ندارد؛ یعنی تمامی کارخانجات ماشینسازی از فورد و دوج و جنرال موتورز و شورلت و کرایسلر، همگی شرکتهایی آمریکایی هستند که هر از گاهی از دولتهای وقت در زمان بحران اقتصادی کمکهای چند میلیارد دلاری برای نبستن کارخانه و بیکارنشدن کارگران گرفته و میگیرند. و در عین دریافت این پولها در این دو سال خط تولید برخی از کارخانجات خود را نیز به آمریکا و یا مکزیک منتقل کردهاند.
بقیه تولیدات کانادا هم همه مونتاژ هستند، از کیا تا تویوتا و هوندا و ولوو، که از معافیتهای گمرگی برخوردار هستند و هرگاه صرف نکند آنرا هم جمع میکنند!
سیاست های غلط ترودو در چیدمان کابینه
ترودوی جوان و خوشسیما و خوشقلب، انتخابات 2015 را در حالی برنده شد که اصلا تصور اقبال دولت اکثریتی را در برابر هارپر محافظهکار نداشت. هارپر به دلیل رویکرد اشتباه در یک کار درست، یعنی ارزش بخشیدن به شهروندی کانادا، میلیونها رای را از دست داد. هارپر محافظهکار بدون اینکه با مردم مشورت کند در پشت درهای بسته تصمیم گرفت که شهروندی کانادا را از 3 سال به 5 سال افزایش بدهد و شهروندانی را که عملیات تروریستی شرکت داشتند را از شهروندی کانادا خلع کند. این تصمیمها در بین اقلیتهای قومی اثرات بشدت مخربی داشت که با توجه به سابقه منفی سیاستهای ضد مهاجرت محافظهکاران، باعث شکست آنها و پیروزی ترودو و لیبرالها شد.
ترودوی جوان در ماه عسل پیروزی که تا دو سال قبل از جنگ نفتا ادامه داشت، سیاست را جدی نگرفت. کابینه را 15 زن و 15 مرد انتخاب کرد که حرکت درستی بود ولی اگر واقعا زنی صلاحیت دارد چرا همه کابینه از زنان نباشد و یا برعکس؟ وقتی چیدمان کابینه تبدیل به نمایشی شد تا رای زنان را تضمین کند، آنوقت این میشود که در بسیاری از عرصهها آدمهای ضعیفی مانند خانم مریم منصف را که ایرانیتبار هست را به وزارت برمیگزیند، و سپس این خانم نماینده و وزیر علیه ایران موضع میگیرد و از آن انتقاد میکند در حالیکه به عنوان یک مهاجر پناهنده در بیمارستان دولتی در مشهد بطور رایگان بدنیا آمده است، و این مطلب مهم را پنهان میکند تا اینکه بالاخره روزنامهها آنرا کشف میکنند.
از سوی دیگر خانم کریستیا فریلند خبرنگاری که در بخش تجاری در واشنگتن کار میکرده را، با این فرض غلط که این نماینده لیبرال ارتباط خوبی با تیم اقتصادی ترامپ دارد و میتواند در حفظ نفتا موفق باشد، در یک تصمیم شتابزده و بدون مشورت با عقلای سیاست کانادا مانند ژان کریتین، بجای استفان دیون اصولگرای لیبرال، وزیر امور خارجه کانادا میکند. ترودو حتی به دیون تغییر وزارتخانهاش را هم خبر نمیدهد و وی را بیکار میکند؛ دیون قهر کرد ولی بعد از مدتی با قبول هدیه آشتی ترودو و تبعید محترمانه سیاسی و یا رشوه قانونی به عنوان سفیر به اتحادیه اروپا فرستاده شد. خانم فریلند تنها یک فعال سیاسی است که در تظاهرات علیه دولت وقت طرفدار روسیه در اوکراین دوران دانشجویی و فعال بودنش را میگذرانده است؛ خبرنگاری که تنها موضوع قابل ذکر اصلیاش اوکراین و ضدیت با روسیه در کارنامه سیاسیاش است.
تنها دو نفر از قدیمیهای حزب لیبرال در کابینه اولیه ترودو بودند: استفان دیون وجان مککالوم - وزیر وقت مهاجرت - که ترودو در سال اول از شر آنها هم خلاص شد و کابینهای انتخاب کرد که همه بیتجربه سیاسی و وامدار ترودوی جوان بودند. یعنی کسی که بتواند از خودش حرف بزند و عقبهای قوی داشته باشد، عملا در این سه سال در کابینه کمتر دیده شده است، و همه در حقیقت به نوعی مجری نظرات ترودو هستند.
انتخاب یک میلیونر با عقاید محافظهکارانه یعنی بیل مونرو به عنوان وزیر اقتصاد، شاید او را تبدیل به تنها وزیری کرده باشد که هم به نوعی نظرات بخش سرمایههای میلیاردی کانادا، و هم نظرات مستقلی را بیان میکند.
ترودو با دو وزیر و بنابر تکیه بر فریلند و بدون برنامه جدی وارد مذاکرات نفتا در ژانویه 2017 با ترامپ شد. ترامپ نشان داد که در موضوعات اقتصادی (که خودش به شدت حامی آن است) با هیچ دولتی دوستی ندارد. حرکتهای اقتصادی ترامپ عملا باعث رکود اقتصادی در کانادا شده است. بخش ساخت و ساز که عمدهترین بخش در کانادا بخصوص در انتاریو محسوب میشد بدلیل نداشتن برنامه از سوی دولت لیبرال وقت - کاتلین وین - در انتاریو و عدم مداخله دولت فدرال در جریان گرانشدن بیرویه مسکن که به سرمایهگذاریهای خارجی نسبت داده شد، عملا و به شدت افت کرده است. در ماه جون 2018، فروش خانه در انتاریو 10% نسبت به سال 2017 کاهش یافته است و سختگیری در قوانین وام بانکی توسط دولت فدرال نیز از طرفی دیگر باعث کاهش قیمت غیر واقعی زمین و بلاتکلیفی در ساخت و ساز شده است.
دولت بجای اخذ تصمیمات دیر هنگام در تابستان 2017، میتوانست خیلی زودتر از بانکها بخواهد که مدارک خرید و فروش خانه را پیش از انجام عملیات فروش به اداره مالیات کانادا ارسال و تایید کنند. این یکی از مهمترین اهرمهای کنترل سودجویانی میتوانست باشد که از پرداخت مالیات فرار میکردند، همان کسانی که با سندسازی و نشاندادن درآمدهای بالا وامهای سنگینی از بانکها میگرفتند.
دعوای تجاری بین کانادا و آمریکا میتواند سرمایهگذاری را که یکی از منابع مهم مهاجرتی و رشد اقتصادی کانادا بوده است را کاهش دهد. کانادا و آمریکا در حدود 1000 میلیارد دلار تجارت دارند که این رقم نیمی از تراز بازرگانی کانادا را تشکیل میدهد؛ در حالیکه برای آمریکا حدود 3 % تجارتش محسوب میشود.
عدم مشورت ترودو با سیاستمداران باتجربه
همچنانکه قبلا گفتم ترودو خود را بینیاز از مشورت میداند. ژان کریتین نخست وزیر قبلی کانادا در مصاحبه اخیرش در پاسخ خبرنگار سیبیسی که آیا ترودو با شما مشورت میکند، گفت: نه، هرکسی دولت خودش را خودش اداره میکند.
تا امروز نشان داده شده است که بجای فریلند باید یک سیاستمدار مستقل کارکشته وطنپرست کانادایی، وزیر امور خارجه کانادا میشد تا به درستی در میز مذاکرات بتواند از منافع کانادا دفاع و در عین حال مذاکره را به نتیجه و سرو سامان برساند. بلاتکلیفی اقتصادی برای اقتصاد کانادا مهلک است زیرا برنامهریزی اقتصادی را برای صاحبان کسب و کار مشکل میکند. سرمایهگذاران هم نیاز به امنیت اقتصادی و ثبات سیاسی و سوددهی دارند والا سرمایهشان را در کشورهای دیگر سرمایهگذاری خواهند کرد.
کارشناسان در رسانههای کانادایی میگویند ما به سمت یک بحران اقتصادی حرکت میکنیم
بر اساس شنیدهها، کسب و کار ایرانی کاناداییها هم در این بین کاهش یافته است. اگرچه در این زمینه آمار رسمی وجود ندارد ولی بر اساس گفتوگو با چند تن از صاحبان سرمایه و مشاغل چنین شنیده میشود که با بهم ریختهشدن اوضاع اقتصادی ایران و گران شدن سرسامآور دلار بدلیل سیاستهای ضعیف بانک مرکزی ایران و دولت، بعلاوه مسایل سیاسی منجمله تحریمهای ترامپ علیه ایران و خروج از برجام، همه این عوامل تاثیر مستقیم و بزرگی در افت بیزینسی بر درصد قابل توجهی از مشاغل ایرانی در کانادا داشته است. بخشی مانند خرید و فروش، ساخت و ساز؛ دانشجویان، و بازنشستگان که پولهای معاش خود را از ایران میآورند دچار مشکل میشوند. وقتی جنگ اقتصادی آمریکا، با کانادا که یکی از شاخصهای رشد اقتصادی در جهان و جزو 7 کشور صنعتی جهان است، اینهمه بر کانادا اثر منفی میگذارد، میتوان تصور کرد که بر اقتصاد ایران که جزو 20 کشور اقتصادی دنیاست (با محاسبه فروش و درآمد نفت) چه اثرات مخربتری دارد.
در اینجا جا دارد، از پییر ترودو نخست وزیر سابق لیبرال کانادا و پدر جاستین یاد کنم که رشد اقتصادی و سیاسی کانادا مدیون اوست؛ در زمانی که کانادا در نقشه سیاسی و اقتصادی دنیا جایی نداشت او درهای کانادا را به روی مهاجران باز کرد. مهاجران با نیروی کار و خلاقیت و سرمایه توانستند این کشور را به یک کشور مهم در جهان اقتصاد تبدیل کنند.
پیرترودو، در جنگ ویتنام همراه آمریکا شرکت نکرد و به کوبا رفت. هم اکنون هم کانادا سومین شریک تجاری کوباییست که بیش از 50 سال توسط امریکا محاصره کامل اقتصادی شده است. جاستین ترودو نشان داد که در اندازههای پدرش نیست تا بتواند تصمیمات سیاسی مستقل بینالمللی اتخاد کند.
در پایان باید به جاستین ترودو گفت که بدون مشارکت ملی نمیتوان در جنگ اقتصادی پیروز شد. ملیت کانادایی تاکنون تعریف جدی نشده است، به راستی چند درصد از مهاجران که شهروند کانادا هستند در بروز شرایط سخت این کشور را ترک نمیکنند؟ در حالیکه آمریکاییها از ابتدا روی ملیت آمریکا تاکید و تمرکز داشتهاند (بصورت "همه در یک ظرف"، این مبحثی جداگانه است که در تخصص من نیست)، در کانادا جوامع بر اساس سیاست انگلیسی از هم جدا زندگی میکنند (بصورت "موزائیک"): ایرانیها ، هندیها ، چینیها ،یهودیها ،تامیلیها، اعراب، جاماییکاییها، سومالیاییها، روسها، اسماعیلیهها، اوکراینیها (و در گذشته یونانیها، ایتالیاییها، پرتغالیها، آلمانیها و...) که همه هم خود را کانادایی میخوانند، در شرایط صلح و خوب اقتصادی در مجاورتی مسالمتآمیز زندگی میکنند. امیدوارم که در شرایط سخت اقتصادی نیز همچنین باشد و چیز بدی پیش نیاید.
برای یادآوری به ترودو که چرا شعار کالای کانادایی بخر و آمریکایی نخر سیاستمداران در کانادا سالها هست که کمرنگ شده، لیست اندکی از برخی از شرکتهای کانادایی که توسط آمریکاییها که در این چند سال خریداری شدهاند، را ارائه میدهم:
- قدیمیترین فروشگاه زنجیرهای لباس کانادا "هودسنبی"، و نیز فروشگاه "ایتون" و "سیرز"
- شرکتهای بیمه که بسیاری از آنها آمریکایی هستند.
- قهوهفروشی تیم هورتن که در سال 2017 به شرکت "برگر کینگ" آمریکا فروخته شد . "استارباکس" و "سکند کاپ" نیز هر دو آمریکایی هستند.
- بزرگترین شرکت تولید فولاد "ستلکو" کانادا و یکی از بزرگترین در جهان در شهر هامیلتون در سال 2007 به آمریکاییها فروخته شد. این شرکت در سال گذشته حق بیمه بازنشستگی قدیمی را بر خلاف قول اولیه و بر علیه منافع کارگران دستکاری کرد. دولت ترودو هفته پیش قول کمکی نزدیک به 700 میلیون دلار به این شرکت خصوصی برای حمایت از تعرفههای ترامپ را داد.
- فروشگاه بزرگ الکترونیکی "بستبای" که "فیوچر شاپ" (متعلق به خسروشاهی در ونکوور) را خریداری کرد، اکنون کاملا آمریکایی است.
- فروشگاه داروخانههای زنجیرهای "رکسال" که در سال 2016 به مبلغ 3 میلیارد دلار توسط شرکت "مککیسون" آمریکایی خریداری شد. مرکز رکسال در کالگاری آلبرتای کانادا بود.
- فروشگاههای زنجیرهای مکدونالد، کافسی، هارویز؛ همگی آمریکایی هستند.
- خط انحصاری راهآهن "سیان" که 75% سهام آن به آمریکاییها فروخته شده است.
- شرکت مهم "امدیا" تکنولوژی کانادا که در ساخت بازوی اتصال سفینههای فضایی ناسا مشارکت داشتند تحت کنترل آمریکاییها است. این فروش در سال 2008 توسط محافظهکاران متوقف شد ولی بنظر میآید اخیرا دفتر مرکزی آنها به آمریکا و شرکت "مکسار" منتقل شده است. شرکت مکسار ، شرکت تکنولوژیک "نپتک" را نیز به مبلغ 32 میلیون دلار اخیرا خریداری کرده است. به این لیست اضافه کنید دهها معدن، منابع نفتی، املاک و مستغلات - هتلها - که توسط آمریکاییها خریده و یا اداره میشوند.
دیروز چهارشنبه ترودو در کابینه خودش تغییراتی را برای آماده شدن در انتخابات 2019 فدرال انجام داد، اینکه آیا این تغییرات بتواند از منافع اقتصادی و سیاسی کاناداییها چه در داخل و چه در خارج از کانادا دفاع کند موضوعی است که پاسخ آنرا بطور یقین تا انتخابات آینده خواهیم دانست.
انتخاب خانم "مری انگ" نماینده چینیتبار مارکهام و از حلقه اصلی دفتر ترودو، به عنوان وزیر، همچنین انتخاب وزیر از شهر هامیلتون نشان از رویکرد جدید ترودو به تورنتو و جیتیای برای پیروزی و جذب رای اقلیتها در انتخابات 2019 دارد. واقعیت آنست که فقط نزدیک انتخابات همه اقلیتها عزیزتر میشوند!
x
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر