Translate

جمعه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۴

تفاوت نمادين دو شريعتی

وب لاگ هنوز
دیروز پشت سر هم در دو جلسه بودم که در هر دو درباره " دین " بحث می شد . یکی خصوصی تر بود و به بحث درباره انتشار مجله ای فکری اختصاص داشت و یکی هم عمومی تر بود و سارا شریعتی به بحث درباره لایسیته می پرداخت .در جلسه نخست بزرگواری که همه می شناسیدش و در سال های اخیر در حوزه دین پژوهش های ارزنده ای داشته است ، با اشاره انتقادی به پروژه سروش انتخابات نهم ریاست جمهوری را نتیجه کم لطفی روشنفکران و اصلاح طلبان به دین می دانست و معتقد بود که ما باید روی هویت دینی خود تاکید کنیم و حجم عمده مجله را به این هویت اختصاص بدهیم .چنین دغدغه ای این روزها از سوی بزرگواران دیگری هم بیان می شود . من فکر می کنم ( همان جا هم گفتم و البته با واکنش آن بزرگوار هم روبه رو شد) این دوستان یک پیش فرض غلط درباره انتخابات اخیر دارند و فکر می کنند که مردم در انتخابات گذشته بین دو نوع دین داری ، یکی را
برگزیدند و احمدی نژاد برای این رای آورد که بیش تر روی دین تاکید می کرد .
م
ن فکر می کنم علیرغم این که دین در ایران امر مهمی است و هیچ گروه مخالف دین نمی تواند آرای مردم را جلب کند ، حداقل
در این انتخابات و این نامزد خاص آن چه برنده را تعیین کرد شعار های غلیظ دینی نبود . مروری بر شعار های عمده احمدی نژاد در مرحله اول و به خصوص دوم نشان می دهد که شعار های او بیش از این که رنگ و بوی دینی داشته باشد ، یادآور ادبیات چپ غیر مذهبی است .برای من دین امر مهمی است ، نه فقط به این خاطر که خود را دین دار می دانم ، بلکه به عنوان پدیده ای اجتماعی نیز ایران را بدون نقش دین و دین داران نه می توان تحلیل کرد و نه می توان تغییر داد و آنان که به ناسازگاری دین و دموکراسی و حقوق بشر معتقدند و خیال می کنند که برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در ایران باید دین را کنار گذاشت گره بر باد می زنند ، با این همه نگرانم که این شکست بخشی از نیروهای پیشرو را که با نقد گونه ای از دین داری که با دنیای جدید سازگار نیست برآمدند به سوی همان نوع از دینداری سوق دهد ، دین داری که پیشاپیش می دانیم قرار است پشتوانه تبلیغات سیاسی باشد ، دین داری ریاکارانه .
اما از بحث سارا شریعتی خوشم امد . راستش با تصوری که از مرحوم دکتر شریعتی دارم و با یاداشت هایی که از سوسن شریعتی دختر دیگر دکتر خوانده بودم ، انتظار داشتم با سخنرانی پرشور و هیجان و احساسی روبه رو شوم ، اما آن چه شنیدم درست برعکس بود . دختر شریعتی باشی و این قدر آرام باشی ؟ بحثش بحثی عمیق بود و آموزنده .او در این سخنرانی به تجربه لایسیته درفرانسه پرداخت و آن را یک استثنای فرانسوی خواند وبا اشاره به رابطه دین و دولت در چند کشور دیگر به مقایسه این تجربه های مختلف پرداخت و تلاش کرد که با توجه به وضعیت ایران بگوید که چه می توان از تجربه فرانسویان آموخت . حاضران هم پرسش های خوبی مطرح کردند و به خصوص با توجه به منطق موقعیت ما . به هر حال جلسه خوبی بود و لذت بردم ، اما برایم نکته مهم تر تفاوت دو شریعتی بود . آیا این تفاوت دو نسل بود ؟ دوستی از او پرسید بر اساس پیشنهاد هایی که شما دارید ( توجه به آموزش و...) رسیدن به این نقطه مستلزم حداقل 100 سال زمان است و این نوعی نا امیدی به وجود می آورد ، آیا راه سریع تری وجود ندارد؟ این پرسش و پاسخ او چند بار رد و بدل شد و هر بار بزرگ ترین دغدغه شریعتی پرهیز از خشونت بود . او راه حل مشخصی نداشت ،او تلفیقی از همه راه ها حتی از راه دستیابی به قدرت و اصلاح اراده گرایانه را مجاز می شمرد ، اما با پرهیز از خشونت . این تفاوت از کجا سرچشمه گرفته است ؟ آیا این نسل در کوران حوادث آب دیده شده است و چنین تجربه ای اندوخته است ؟ این تفاوت هر دلیلی داشته باشد ، امیدوار کننده است و شاید این تفاوت در میان خیلی از افراد باشد ، اما تفاوت این دو شریعتی معنایی نمادین هم دارد و همین به امیدواری را بیش تر می کند .
13 بهمنماه 1384 / علی اصغر سیدابادی
يادداشت‌ها

سعيد سلطانپور: با سلام البته خود دكتر شريعتي هم مشخصا راه حلي ارائه نمي دهند . و اصلا وظيفه روشنفكر دادن راه حل نيست. بلكه بيان مشكلات اجتماعي . سياسي و فرهنگي . اتفاقا احسان شريعتي هم كه زحمت كشيده بود به كانادا امده بود و دعون ما را براي سخنراني پذيرفت تفاوت بسياري با پدر داشت.از نظر بيان و مرزبندي دكتر از استثنائات بود ولي اگر الن زنه بود وي هم مانند همه ما تغييراتي رد تفكراتش بود. زيراادبيات سياسي و قطب بندي نيروها عوض شده است. الان بعد از سالها حضور در غرب به عنوان يك تبعيدي . به اين نتيجه رسيده ام كه ادمها . مشريات . سايتها را بايد همانطور يك هستند پذيرفت .منظورم اين است سعي نكرد كه انها را وادار كرد به انچه كه نيستند و يا باو رندارند تغيير كنند. نكته مهم د ر اين است كه اگر كسي مدعي رهبري جنبش . جريان . مكتب و تفكري شد انوقت مي توان وي را وادار كرد كه با خواست مردم منطق شود. در غرب بدليل بنيان قوي ازادي هاي فردي و اجتماعي هر جرياني و هر كسي م يتواند نشريه خود را داشته باشد و لي در جوامع استبدادي همه بايستي بسياري از خطوط را رعايت كنند كه خود نوعي خودسانسوري هست. 2. در مورد احمدي نژاد . در مطلبي هم كه در دور 2 نوشته بودم تحت عنوان مردم بازنده انتخابات . اشاره داشتم كه احمدي نژاد برنده خواهد شد زيرا رقيبش رفسنجاني در بين راي دهنده پائين شهر (‌محرومين اجتماعي و اقتصادي سيستم (، طرفدار ي ندارد. در بين دين دارها ي( اقليت )سنتي هم كسي رفسنجاني را به عنوان روحاني قبول ندارد. سادگي وي و عدم اشتهار وي به عدم فساد مالي در راي دهندگان به وي بي تاثيرنبود. چيزي كه در كروبي و رفسنجاني نبود. در تمام دنيا راي دهندگان برايشان مسائل مالي مهم هست . موفق باشيد سعيد سلطانپور سردبير ماهنامه انكليسي زبان تاكسي پست تورنتو كانادا
شنبه، 15 بهمنماه 1384، 5:36 صبح
darvish: سلام دوست عزيز به نكته قابل تاملي اشاره كردي... بسيار مشتاقم تا ادامه اين بحث را پي بگيرم.

شنبه، 15 بهمنماه 1384، 2:42 صبح

پيام: با عرض سلام و تشکر بخاطر اين نوشته و ساير نوشته های باارزشتان،مي خواهم در مقايسه دو شريعتي، نکته اي را یادآوری
کنم. شکي در اين نيست که دو متفکر، هر چند که پدر و فرزند باشند، نمی توانند مانند هم بیاندیشند. اگر چنين باشد که نمی توان نام آنان را متفکر گذاشت. اگر متفکری، فرزندی دقیقا با افکار خود باربیاورد، به معنای واقعی کلمه متفکر نبوده است. علی ابن ابیطالب کلام قصار و شاهکاری در همین ارتباط دارد: "فرزندان خود را مانند خود تربیت نکنید، زیرا آنان در زمانی غیر از زمان شما خواهند زیست". اما نکته ای که فکر می کنم به آن کم لطفی شده است، جغرافيای کلام است. هر دو شریعتی به نوعی فرزندان زمان خود هستند و با توجه به نیاز و ضرورت زمان خود، راه حلهایی را پيشنهاد می کنند. اگر گفتمان غالب زمان ما عدم خشونت است، گفتمان غالب در دهه های چهل و پنجاه در کشور ما، و چه بسا در سراسر جهان، گفتمان مبارزات مسلحانه رهائیبخش بوده است. من بر این اعتقادم که اگر مقایسه اي بین شریعتی پدر و سایر روشنفکران، نویسندگان، و حتی شعرا و هنرمندان هم نسل او شود، بدون ترديد نسبت محتوای قهرآمیز به کل حجم نوشته ها و گفته ها در مورد شريعتی بسیار کمتر از سایر هم نسلانش است. با تشکر مجدد.
جمعه، 14 بهمنماه 1384، 11:59 بعدازظهر
سهیل قاسمی: برادر! در صدر اسلام و از روز اول مردم اسلام نیاوردند. خداوند متعال مصلحت دانستند و پیامبر اکرم را منصوب
فرمودند که دین مبین اسلام را اشاعه بفرمایند. تمام دستورات فرموده خداوند است و پیامبر اکرم واسطه صادق بوده اند نه بیشتر و نه کمتر و جز این کفر است با تمام تعزیرات مربوط.
جمعه، 14 بهمنماه 1384، 6:45 صبح
آزاده: با سلام ، مقاله بسیار جالبی بود گر ما زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

جمعه، 14 بهمنماه 1384، 2:56 صبح
a.a: سلام! خواستم به این آقای بزرگوار که احتمالا باید آقای }...{ باشند، بگویم، مردم به خاطر طرح مسائل دینی نبود که به آقای احمدی نژاد رای دادند. اتفاقا مردم از طرح بیش از حد مقولات دینی و قرائت های مختلف آن در جامعه خسته شده اند. طرح دید گاههای تئوریک که بتواند پشتوانه یک ایدئولوژی برای اداره جامعه باشد، تنها دغدغه عده خاصی از دین داران هست، که دغدغه ای قابل احترام است. اما این بزرگواران قبل از آنکه بخواهند برای جلب رضایت و کسب آراء توده های تنگدست جامعه تئوری پردازی های دینی کنند. به دنبال حل تضاد تئوریک خود باشند. اینگونه بحث ها هیچگونه جذابیتی برای توده هایی که به دنبال دین ساده، آسان و عامیانه هستند، ندارد. تئوری پردازان باید تلاش کنند تا تضادهای علوم عقلی دانشگاهی و کلام نقلی حوزوی را بر طرف کنند. باید ببینند که اصولا جامعه شناسی اسلامی، روانشناسی اسلامی، و دیگر علوم از نوع اسلامی آن می تواند وجود داشته باشد. علوم دانشگاهی علوم عقلی هستند که از اجتماع آزمون و خطا، اثبات و ابطال عقل جمعی بشری بوجود آمده اند. علوم دانشگاهی نتیجه ابطال پذیر از تجمیع عقل جمعی بشر هستند. آیا چنین دستاوردی اگر با عقل یا شهود فردی دینداری سازگار نباشد. حق را به کدام سمت باید داد. اینها تناقضاتی است که حل آن به کار تئوری پردازان می آید نه کار توده ها ممکن است توده ها از نتیجه افکار مثبت بهره مند شوند، اما تلاش برای فراگیر کردن یک تئوری حتی تئوری عقلی ملموس و دانشگاهی برای توده ها امری محال است. نمی توان جامعه مطلوب را از پس آگاهی همه شهروندان به انتظار نشست. آنهم آگاهی هایی که میان نخبگانش مناقشه انگیز است. توده ها به دنبال تئوری ها نیستند. آنها برای رهایی از فساد و بی عدالتی تن به عملکرد هر صاحب تئوری چه دینی چه غیر دینی خواهند داد. جامعه اگر بخواهد بیش از این به نام دین آغشته به فساد و بی عدالتی باشد. مردم عادی که سهل است حتی نخبگان دینی نیز برای رهایی از فساد و بیداد از آسمان به زمین خواهند آمد و عرف را به هر اقدسی ترجیح خواهند داد.ممنون!
پنجشنبه، 13 بهمنماه 1384، 7:40 بعدازظهر

هیچ نظری موجود نیست: