Translate

یکشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۷

لبنان و خاورمیانه جدید

لبنان و خاورمیانه جدید

Farid Marjaee-Canada
فرید مرجایی: طبق قطعنامه دوحه، یك‌شنبه این هفته مجلس لبنان طی مراسمی ژنرال میشل سلیمان رئیس ستاد ارتش را برای سمت رئیس‌جمهوری انتخاب كرد. قطعنامه شامل به‌وجود آمدن یك دولت ائتلافی وحدت، و اصلاح قانون انتخابات نیز است. اپوزیسیون نیز از تظاهركنندگان خواست كه به اعتصاب گسترده و چند ماهه خود در مركز بیروت خاتمه دهند و آنها نیز تمام چادرها را به سرعت برداشتند. تقریبا مقاومت و اپوزیسیون به اكثر اهداف خود رسیدند. بنا به مفاد این موافقتنامه، 11 عضو كابینه دولت ائتلافی به اپوزیسیون تعلق خواهد گرفت و 16 كرسی به جناح دولت. سه كرسی باقیمانده را رئیس‌جمهور انتخاب خواهد كرد. در گذشته اپوزیسیون فقط شش عضو از كابینه را داشت، ولی اكنون حق وتو علیه تصمیمات حساس دولت ائتلافی را نیز به‌دست آورده است. پیش‌فرض جلسه قطر این بود كه سلاح مقاومت اصلا جزء دستورالعمل مذاكرات نباشد. این از اهمیت خاصی برخوردار بود، چرا كه در دو سال اخیر آمریكا و فرانسه با فشار و تصویب قطعنامه شورای امنیت به دنبال آن بودند كه مقاومت لبنان را خلع سلاح کنند. مهم‌تر از همه آنكه درخواست اپوزیسیون مبنی بر اصلاح قانون انتخابات نیز به وسیله قطعنامه دوحه تصویب شد. این اصلاح قانون، حوزه‌های انتخاباتی را كوچك‌تر می‌سازد كه فرآیند انتخابات بیشتر منعكس‌كننده جمعیت‌ها باشد. سوال اینجاست كه چگونه دول هم‌پیمان آمریكا به این توازن جدید در لبنان تمكین كردند؟ به‌رغم كمك‌های مالی، اطلاعاتی و سیاسی دولت بوش، این‌طور كه پیداست، بعد از 18 ماه بحران جریان حریری توان ایستادگی به میزان سابق را تا حدودی از دست داده است. دول منطقه تشدید بحران در لبنان را نگران‌كننده می‌دانند و طرح ثبات لبنان به هر حال به نفع همه است. تئوری وسوسه‌انگیز «تخریب كنترل‌شده» نومحافظه‌كاران در نقاط مختلف منطقه با شكست روبه‌رو شده است. در ضمن در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، مواضع نومحافظه‌كاران مورد نقد قرار خواهد گرفت و شرایط عینی در صحنه این شبكه را در حالت دفاعی قرار می‌دهد. در تحلیل نهایی می‌شود اذعان داشت كه شرایط منطقه و جهانی تا حدودی تغییر كرده است. برای تاثیرگذاری، بازیگران نیازمندند كه درك دقیق‌تری از جهت تحولات و تغییرات منطقه داشته باشند. تحمیل دید تك‌محوری آمریكا- فرانسه به صحنه سیاسی لبنان كارساز نبود. قطعنامه دوحه قطر موفقیت دید «چندجانبه‌نگری» را می‌رساند. رمز موفقیت عامل حزب‌الله در تحولات چند سال اخیر لبنان را چگونه می‌شود ارزیابی كرد؟ نوع عملكرد حساب‌شده و نقش مردمی و تاثیرگذار حزب‌الله در درازمدت، قطعا در این تحولات تعیین‌كننده بود. نیروی حزب‌الله لبنان با دوراندیشی استراتژیك، در تمامی دوره 18 ماهه بحران و مقابله با دولت سنیوره و جریان سعد حریری، توانست كه درگیری را در سطح سیاسی مهار کرده و به‌رغم تحریكات متعدد، برای استقرار موقعیت خود متوسل به اقدام نظامی نشود. یعنی اپوزیسیون توانست كه خواست‌های بحق خود را در چارچوب نافرمانی مدنی نگاه داشته و به كرسی بنشاند. ( فاز آخر فتح موقت بیروت غربی به‌كلی تدافعی، سنجیده، محدود و در پاسخ به تحریكات میلیشای نیمه مخفی و جدیدالتاسیس جریان 14 مارس بود.) به‌عبارت دیگر، مقاومت پیروزی خود را در اتكا به جایگاه مدنی و معنوی خود قائل است و نه در توانایی نظامی خود در لبنان. در طول مدت بحران اخیر، عملكرد حزب‌الله در حوزه‌های دیگر مدنی نیز حساب‌شده و فرهیخته بود. به این ترتیب كه جامعه لبنان از نظر سیاسی متنوع و از نظر قومی و مذهبی متكثر می‌باشد. دقیقا با یك دید و عملكرد «كثرت‌گرا» و دموكرات بود كه حزب‌الله موفق شد ائتلاف اپوزیسیون را با قسمت عمده‌ای از جوامع شیعه، سنی، مسیحی، مارونی، و بلوردا «دروز» لبنان هماهنگ كند. پیامی كه برای منطقه دارد این است كه حركت حزب‌الله برخلاف بعضی جریان‌های جزم‌اندیش منطقه همچون القاعده دید مذهبی و احكام شریعت خود را بر دیگران تحمیل نمی‌كند. از این جهت به‌عنوان یك جنبش فراگیر، می‌شود گفت كه حزب‌الله در جامعه متكثر لبنان سكولار عمل كرده است. همه اینها باعث شده است كه حزب‌الله و مقاومت از پایگاه محكمی در میان ملت لبنان برخوردار باشند. رامی خوری، سردبیر روزنامه انگلیسی زبان لبنانی «دیلی استار» دیروز نوشت: این پیروزی است برای دول عربی كه خود توانستند در اقدامی موثر، خصومت‌ها را با مذاكره به آشتی و توافق برسانند. رامی خوری افزود: كاندولیزا رایس در تابستان 2006 به درستی اظهار داشت كه «ما شاهد درد زایمان خاورمیانه جدید هستیم.» ولی اكنون توازن نیروها حاكی از آن است كه این مناسبات آنی نیست كه وی در نظر داشت و امیدوار بود كه با جنگ‌های مختلف آن را به‌وجود آور

هیچ نظری موجود نیست: