رهبران جنبش سبز ،راه بندان راه دموکراسی مردم ایران ؟
سعید سلطانپور
25 بهمن ، عده ای از مردم بخصوص جوانان ، در پی اعلامیه کروبی و موسوی به خیابان ها امدند و با بسیج و نیروهای امنیتی و نظامی که با تجربه عظیم بدست اورده از راهپیمایی سکوت 25 خرداد 88 وسرکوب حوادث بعد از ان ، بخصوص عاشورای 88 ، در گیر شدند .
این جوانان شجاع و خواهان تغییر با اگاهی به خطرات این مصاف نا برابر به خیابانها امدند و در مواقعی هم با دست خالی و سنگ انتفاضه ای ، نیروهای ضد آزادی را به عقب راندند.
به اقایان موسوی و کروبی ، به خاطر اینکه تسلیم ، خامنه ای برای پذیرش بدون و قید شرط ، نتیجه انتخابات 88 نشدند و ایستادگی کردند ، بنوعی وامدار هستند و حرمت ایستادگی انان باید رعایت شود ولی در دنیای سیاست مردمی ،جای تعارف و زدو بند های پشت پرده و دست دادنهای جلوی دوربین خبرنگاران نیست .
دعوت مردم به خیابانها و در خواست اخذ مجوز ، یک حرکت سیاسی درست برای خروج از بن بست و ایجاد تحرک برای فشارسیاسی به حاکمیت است ولی متاسفانه بهر دلیل این حرکات مقطعی و بدون پیش بینی حرکات بعدی است . اقایان موسوی و کروبی بخوبی می دانند که نظام ولایی هیچگاه اجازه راه پیمایی به مخالفان را نداده است . از فردای انقلاب 57 ، تمامی گروه های سیاسی ، بدون اجازه اقدام به راه پیمائی کردند و در تمامی این تظاهرات ها هم ، مور د حمله چماقداران وابسته به جمهوری اسلامی ( به رهبری ایت الله بهشتی و حجه الاسلام رفسنجانی ) قرار می گرفتند . ولی ایستادگی کردند ، کتک خوردند و لی پیامشان را به بسیاری از مردم ایران رساندند . اگر حمله صدام نبود و اگر پختگی سیاسی در جریانات سیاسی بخصوص رهبری مجاهدین خلق بود ، که منجر به درگیری های 60 و دستگیری صد ها هزار نفر و اعدام شدن هزاران نفر شد ، امروز سرنوشت بهتری داشتیم.
از سوی دیگر به گقته هاشمی رفسنجامی هزینه جنگ ایران و عراق ، از نظر اقتصادی بالغ بر هزار میلیارد دلار و از نظر انسانی 260 هزار شهید و یک میلیون مجروح بود ه است ، که نشا ن از ضرر مردم ایران از حاکمیتی دارد که بر خر مراد سوار شده است و با تجربه از گذشته ، به راه خود بدون اهمیت به خواست اکثریت مردم ایران ، ادامه می دهد.
قصد من از بازگشت به گذشته ، این است که چراهمواره دوباره از سرخط شروع می کنیم .
اخر نمی شود از سپا ه پاسداران محافظ داشت و اپوزیسیون نظامی بود که سپاه از حامیان آن و از بهره وران اقتصادی ان هست . این مسائل که در کانادا اتفاق نمی افند که پلیس از رهبران اپوزیسیون حفاظت کند.
اخر نمی شود ، در جنگ 8 ساله از سران نظام بود ، وندانست که چه بر سر این ملت رفت . و همچنان از ان دوران دفاع کرد .
اخر نمی شود ، رهبر جنبش سبز بودو جوانان را به خیابانها اورد و لی خود به خیابان نیامد . با این عذر که ماموران خانه را محاصره کرده اند.
اخر نمی شود زندانی سیاسی بود ولی به مرخصی امد .
البته همه نشدنها در حکومت روحانیون اتفاق می افند و لی انهادر عرصه سیاست خارجی از این مسائل به عنوان اینکه ما اپوزیسیون داریم وبه انها ازادی می دهیم ، سواستفاده می کنند.
آیا نمی شد چند روز قبل به مکان دیگری رفت تا در روز راه پیمایی در صف اول تظاهرات حضور داشت . ؟ .
من معتقدم که باید از راه های مسالمت امیز که کوتاه مدت هم نخواهد بود می توان به دستاوردهای بزرگی برای تحقق دمکراسی و ازادی مردم ایران رسید ،ولی برای این کار نیاز به رهبرانی هست که دمکرات باشند ،به مردم باور داشته باشند که صاحب کشور هستند.
به ازادی برای همه باور داشته باشند ، به مردم ایران با همه رنگارنگیش و تنوعش و برابریشان ، باور داشته باشند . یک شعار محوری یک ضرورت است که بتوان ، انرا در میان اقشار مختلف مردم تعمیق و انرا نهادینه کرد .
این باور هم از یک راه اصلی می گذرد " نه به استبداد ولایت فقیه؛ نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیا د ."
تغییر همیشه با سختی و مقاومت های حاکمیت ها ، و سرکوب ها همراه بود ه است ولی اگر قرار بود تغییر انجام نگیرد بشر باید در زمان اسپارتاکوس زندگی می کرد .ما تنها به آدم های خوب نیاز نداریم بلکه ما به سیاستمدارانی خوب نیازمندیم که اولا خودشان اماده دادن هزینه حتی جانشان باشند تا با کمترین هزینه برای مردم ، دستاوردهای بیشتری برای مردم ایران بدست بیاورند .
یکی ا زدلایل اصلی پیروزی مرحله اول مردم مصر را باید در حول شعا رمحوری " رقتن دیکتاتور " و نه " مرگ دیکتاتور " دانست و جوانانی دانست که با شجاعت و تدبیر ، یکی از بزرگترین استبدادهای خاورمیانه و قطب های فساد اقتصادی خاورمیانه را به زانو در اوردند .
در دوران اینترنت و رسانه های جمعی که هر شهروند موبایل دار یک خبرنگار است ، اعلامیه دادن و نصحیت کردن حاکمیت روحانی که خود ، اموراتش از نصیحت خلق خدا می گذرد ، هم حرکتی بیهوده و هم امید واهی دادن به جوانانی هست که هر روز نا امید تر از دیروز می شوند . هر از گاهی این جوانان به خیابانها می ایند و تعدادی از انها ، دستگیر و شکنجه و یا کشته می شوند و هزاران نفر خوش شانس تر ، راهی خارج می شوند .
این رهبران ، اگر از سرراه جوانان جنبش سبز کنار بروند ، مسیر مشخص تر و ارزیابی دستاوردها اسان تر خواهد شد .
25 بهمن 1389
ssultanpour@yahoo.com
این مطلب برای سایت گویا برای تعمیق گفتگو ها فرستاده شده بود که متاسفانه منتشر نشد