چگونه فریاد گر آزادی از یک جریان ضد ازادی حمایت می کند ؟
نوشتاری در مطلب داستان تکراری " تروریست " نامیدن مجاهدین –علی فیاض
سعید سلطانپور
علی فیاض از انسانهای آزاده ای است که بشدت با ارتجاع مذهبی د ر ایران مرزبندی دارد و با ان مبارزه فکر ی دارد . علیرغم حضور دراز مد تش در سوئد در تبعید همچنان بر سر مواضع خود که شکل گرفته از دیدگاهها ی دکتر علی شریعتی است پا فشرد ه است . وی در عین حال با افراطیون مارکسیست و راستها ی لائیک که فرصت طلبانه اسلام را دشمن مردم ایران می خوانند و همه مسلمانان را همراه با سیاست استعمار جهانی در یک طیف قرار می دهند برخورد فرهنگی مستمری دارد که نمی توان نادیده گرفت.
یعنی احترام فوق العاده ای برا ی ایشان قائل هستم ولی ضرورت نقد کردن اندیشه ها که باعث رشد و شفافیت سازی میشود اهمیت خاص خو دش را دارد. من در مورد انچه که در مورد نقض حقوق بشر حکومت مذهبی در ایران نقد ی ندارم ولی انجا که
علی فیاض می نویسد
چگونه و بر اساس کدام مواد قانونی و حقوقی می توان سازمانی را که حدود دو دهه است هیچ عملی که بتوان آن را عملی تروریستی قلمداد نمود، انجام نداده است، "تروریست" نامید؟
مسئله جدی دارم .
بمب گذاری حزب جمهوری اسلامی که در ان بسیاری از اعضای حزب که اتفاقا مسلح هم نبودند و لی از نظر تفکر ی پیرو خط خمینی بودند توسط یکی از اعضای سازمان مجاهدین بنام کلاهی د ر7 تیر 1360 کشته شدند و این عمل خشونت آغاز شده توسط حاکمیت در 30 خرداد 60 را تشدید کرد حرکت صلح طلبانه بود.
همانگونه که ما عملیات علیه سربازان ارتش اشغالکر اسرائیل را مشروع می دانیم و البته غربیها انرا تروریستی می خوانند ولی عملیات تروریستی حماس علیه افراد غیر نظامی اسرائیل را مجکوم میکنیم حتی اکر انان حق کشور فلسطین را به رسمیت نشناسند . ولی ایا عملیات 7 تیر مجاهدین و یا کشتن افراد حزب اللهی تنها به د لیل داشتن ریش و شلوار پاسداری تفاوتی با عملیات تروریستی ندارد؟
علی فیاض در تشکیلا ت مجاهدین نبوده و نمی داند که این مجاهدین ان مجاهدین نیستند . جریانی که در شهرپر جمعیتی مانند تهران عملیات نظامی با خمپاره انجام می دهدو جان هموطنان خود را به خطر می اندازد ونیز جان اعضا ی خود را ایا این عملیات تروریستی نیست ؟
سبوعیت رژیم هیج جوازی برای عملیاتی که جان مردم عادی را به خطر بییندازد ندارد. ارتش ازادی بخش ایرلند گه در لیست ترور قرار داشت اخیرا بخاطر قتلهائی که بدون دلیل و بر اساس حدس بوده است اعتراف و از خانواده ها معذرت خواهی کرده است .
یکی از معیارهای بیرون امدن از لیست تروریستی عدم حمایت از مبارزه مسلحانه و یا چنین گروههائی است یعنی اگر مجاهدین بپذیرند که به روشهای سیاسی رو خواهند اورد اروپا انان را از لیست خارج خواهد کرد .
الان 25 سال از ان دورا ن 60 گذشته است و می توان د رمورد درستی و یا اشتباه ان دوران نقد کرد. اینکه هم رژیم جز لیست تروریستی است و هم مجاهدین دلیلی بر حقانیت و بطلان دیگری به تنهائی نیست.
نباید فراموش کرد که رهبری سازمان بدلیل نفوذ اعضای سازمان در رده های امنیتی رژیم کسانی مانند مسعود کشمیری که بمب گذاری دفتر نخست وزیر ی را انجام داد وبا عث کشته شدن رجائی و باهنر ( رئیس جمهور وقت ) شد . می دانست که در گیری در راه و اجتناب نا پذیر است . البته مجاهدین هم با اموزش نظامی اعضا و هواداران خود را برای چنین روزی اماده می کردند.کشمیری عضو شورای امنیت به سرپرستی رجائی بود. حضور کاظم افجه ای در دادستانی اوین و نیز حضور معاون منیتی سپاه که در تلاش برای حفظ بنی صدر رئیس جمهور قانونی و لی غیر قانونی بر کنار شده مجبور به فرار شد
. همانگونه که نمی شود از رژیم شاه بدلیل اینکه کمتر زندانی سیاسی عدام کرد در مقابل جمهوری اسلامی که تعداد بیشماری زندانی سیاسی داشت و انانرا قتل عام کرد حمایت کرد به همین دلیل هم نمی شود از مجاهدین چون اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند دفاع کرد . پرونده نقض حقوق بشر مجاهدین بسیار تاریک است
مجاهدین یک جریانی است که برای رسیدن به قدرت باجمهوری اسلامی از طریق مسلحانه مبارزه می کند و دراین راه از هیچ تلاشی برای نزدیک شدن به کاخ سفید و اروپا کو تاهی نکرده است . مشروعیت نیروهای حق طلب از مردم بر می اید در لیست تروریستی قرارگرفتن هم معیار ابر قدرت هاست .
این مشکل جریان ضد خلقی رجوی است که با فاصله گرفتن از مردم ایران عملا به جمهوری اسلامی خدمت کرده است .
جریان رجوی جریان انحصار طلبی است که دشمن آزادی و استقلال مردم ایران هست . همکاری با دیکتاتور سرنگون شده عراق صدام حسین و سازمان استخبارات عراق و دیگر سازمانهای جاسوسی دنیا مانند سیا به گفته پروفسور ریموند تینتر از هوادران پرو پا قرص گروه رجوی مشروعیت این سازمان را زیر سوال برده است .
جریانی که حقوق بشر را در تشکیلات خود بطور پیوسته نفض کرد ه است . اتهامات جدی در مورد شکنجه و حتی کشته شدن اعضای منتقد سازما ن ، تهدید به کشتن مخالفان و جدا شدگان در اروپا و نمونه اخیر ان حمله به عده ا ی از جدا شدگان در پاریس همه خصوصیات یک سازمان خشونت طلب و طرفدار ترور کردن می باشد . به ا ن اضافه کنید نگه داشتن افراد ناراضی علیرغم میل باطنی خود در اردوکاه اشرف و نیز ربودن نوجوانان از اروپا و امریکا به عراق در سال 1998 بدون اطلاع خانواده هایشان و از همه بدتر متهم کردن مخالفان به رژیم جمهوری اسلامی بدون هیچ مبنا و مدرک همه نشان از یک جریان خشونت طلب و ازادی ستیز دارد.
جریانی که 28 سال است که انتخابات ازاد بر قرار نکرده است و 17 سال است که مانند رژیم های دیکتاتوری ریئس جمهوری برای مردم ایران تعیین کرده است . و بجای تلاش بر نزدیک شدن به مردم ایران سالهاست که راه خود را در زدو بند با سیاستمداران اروپائی و لابی قدرتمند اسرائیل در امریکا می داند
دعوای بین رجوی و خامنه ای مانند دعوای ملاعمر و بوش هست و ربطی به مردم ایران ندارد . تنها مردم ایران هستند که قربانیان این قدرت طلبی هستند .
جریانی که چشم به امپریالیستها دوخته است با رفتن در لیست تروریستی قفل می شود . جریانات خلقی به راه خود با یاری مردم ادامه داده و خواهند داد.
شایسته هست نیروهای اندیشمند بجای روشن تر کردن مواضع ضد مردمی اپوزیسیون وابسته برای مردم با دفاع از انان به صورت مردم خاشاک نریزند.
هر گونه حمایت از جریان رجوی اهانت به آزادی و استقلال مردم ایران و شهدای بنیانگزار و اسلام علوی هست.
داستان تکراری «تروریست» نامیدن مجاهدین!
علي فياض
اتحادیه اروپا در یک اقدام تکراری و به تبعیت از سیاست های جهانی امپریالیستی، به رغم حکم دادگاه بدوی عدالت اروپا، باز هم نام سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست سازمان ها و گروه های تروریستی قرار داد. این همه در حالی صورت می گیرد که تا کنون بارها بسیاری از سیاستمداران اروپایی، سردمداران رژیم حاکم بر ایرانزمین را تروریست و یا حامی جریانات تروریستی اعلام کرده اند و دولت مردان آمریکایی نیز بارها آنها را سازمانده رژیمی شرور، تروریستی و از حامیان گروه های تروریست معرفی نموده اند! تروریست نامیدن رژیم و حتی مخالفان آن، در یک نگاه طنزآلود و شکاکانه، می تواند چنین القا نماید که ایرانیان همه تروریست هستند؛ هم اپوزیسیون و هم پوزیسیون موجود!
به راستی چگونه می توان به چنین نقطه نظرات بی نظیری دست یافت؟ چگونه و چرا باید هم رژیم را تروریست و تروریست پرور اعلام نمود و هم اپوزیسیون آن را؟ معیارها و ملاک های گزینش چنین مواضعی کدام است؟
اگر قرار بر این باشد که یک سازمان یا جریان سیاسی، با تکیه بر مفاد اساسی حقوق بشر، به دفاع از خود و حقوق مردم خود برخیزد، تروریست به شمار رود، پس باید تمامی مبارزات آزادی بخش و رهایی بخش ملی در مقیاس جهانی را که عموما با مبارزات مسلحانه آغاز شده اند نیز تروریسم قلمداد نمود. و تمامی جبهه های رهایی بخش ملی که برای استقلال کشور و رهایی مردم خویش به نبرد با استعمارگران و امپریالیست ها برخاستند را بزرگ ترین سازمان های تروریستی قلمداد نمود! آنچه اروپایی ها و آمریکایی ها را در پذیرش حقوق مردم فلسطین به تسلیم واداشت – علیرغم اینکه آنها بارها سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) را گروهی تروریستی می دانستند – چیزی جز حقانیت مبارزه آنها برای رهایی خلق در زنجیرشان نبود. بدون شک سازمان ها و جبهه هایی از این دست، در گوشه و کنار جهان فراوان بوده و هستند. جریاناتی که با گسترش مبارزات مردم و همراهی آنان، به اهداف خود دست یافته و رژیم های دیکتاتوری را سرنگون کرده و سرانجام همان دولت ها و کشورهایی که آنها را تروریست می نامیدند، در مقابل آنها سر تعظیم فرود آورده و از مواضع پیشین خود شرمگین و نادم شده اند. آیا به راستی اتحادیه اروپایی و گردانندگان آن به چنین روزهایی در آینده رهایی میهن ما نمی اندیشند؟
بیست و هشت سال است که رژیم جنایتکار آخوندها به طور شبانه روزی و بدون هیچ توقفی دست به جنایت می زند. بیست و هشت سال است که مدام بر تعداد زندان ها می افزایند، و هر روز در انجام وحشتناک ترین شکنجه های روحی و جسمی به کشف تازه ای نایل می گردند، انواع و اقسام متدهای قتل و کشتن را عملی می سازند، و هیچ موجود انسانی را از جنایات غیر قابل توصف خود بی نصیب نمی گذارند؛ این رژیم با مخوف ترین شیوه های ضد بشری، تنها مخالفان سیاسی، روشنفکران و اندیشمندان را به بند نمی کشد. تنها اعتراضات کارگران، زنان، دانشجویان و جوانان را با خشونت پاسخ نمی دهد. این رژِم حتی کودکان و نوجوانان(۱) زیر سن قانونی را نیز مورد تجاوز، بی رحمی و سرکوب قرار می دهد.
اگر چنین رژیمی تروریست و تروریست پرور هست - که هست - پس چگونه و به چه دلیل می توان نیرو و نیروهایی را که به نبرد برای سرنگونی آن برخاسته اند را هم تروریست به حساب آورد. چگونه و بر اساس کدام مواد قانونی و حقوقی می توان سازمانی را که حدود دو دهه است هیچ عملی که بتوان آن را عملی تروریستی قلمداد نمود، انجام نداده است، "تروریست" نامید؟ از سوی دیگر بسیار تعجب آور و عبرت آمیز است که رژیمی که حتی در خود اروپا و در مقابل چشمان سیاستمداران و سردمداران سیاسی اروپایی ده ها عمل تروریستی موفق و ناموفق علیه مخالفان خود به انجام رسانده است، می تواند شریک گفت و گوهای دیپلماتیک – اقتصادی ارزیابی نمود و با آنها دست داد و منافع ملی ایرانیان را در سازش با آنها به بازی گرفت؟ چگونه می توان رژیمی را به مشروعیت شناخت که یکی از شاخصه های عمده و اساسی آن نقض مداوم حقوق بشر است و نه تنها مخالفان کلیت موجودیت خویش، که حتی منتقدان ملایم خود را نیز بر نمی تابد؟
پر واضح است که منافع اقتصادی و سیاسی در این "معاملات" و "معادلات" حرف اول و آخر را می زنند، نه حقوق بشر و داعیه های کلامی دفاع از آن! تلاش در به انزوا کشاندن نیروهای مخالف رژیم و ایجاد محدودیت های حقوقی، قانونی و سیاسی، تنها و تنها خدمت به رژیمی است که زندان اوین را از منطقه ای در شمال تهران، به همه مرزهای جغرافیایی کشوری به نام ایران گسترش داده است.
______________
۱) سازمان عفو بين الملل، در تازه ترين گزارش خود با عنوان « ايران،آخرين اعدام کننده کودکان» می گويد که در حال حاضر، دست کم ۷۱ کودک در زندان های ايران در انتظار اجرای حکم اعدام هستند. بر پايه اين گزارش، از سال ۱۹۹۰، ايران بالاترين آمار را در اعدام کودکان در جهان به خود اختصاص داده است. مالکولم اسمارت، مدير بخش خاورميانه و آفريقای شمالی اين سازمان، با اشاره به روند رو به افزايش اعدام کودکان در ايران می گويد:« ايران تنها کشوری است که در آن، کودکانی که به هنگام وقوع جرم زير ۱۸ سال داشته اند، به اعدام محکوم می شوند. سازمان عفو بين الملل با اعلام فهرست نام ۷۱ نفری که در زندان های ایران درانتظار اجرای حکم هستند، می گويد که گزارش ها حاکی از آن است که تعداد کودکان محکوم به اعدام، رقمی بالاتر از آنچه اعلام شده، باشد چرا که تعداد اعدام شدگان در ايران به درستی گزارش نمی شود. (منبع خبر: رادیو فردا)
منبع: سايت ديدگاه
۲ نظر:
olagh jan, didgah va ali fayaz che ertebati ba to mozdor darand, to yek olagh mozdor hasti va bas !!!
midanam ke be ravesh molayat khomeyni va ali geda, in payam ra pak mikoni vali, aghebat hich mozdori betar az to nabode ast.
be entezar dadgah baray tamam mozdoran jomhori eslami hastam, yek bar digar migoyam : to yek olagh mozdor hasti va bas !!!
Dar zemn, didgah ham jai ast ke to mozdor ra shenakhtand va mesle yek olagh mozdor bironat kardand.
To fagh yek olagh mozdor hasti va bas !!!
ارسال یک نظر