Translate

چهارشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۶

در غرب روی سپر ماشین ها شعار و نظر می دن در ایران در پشت وانت ها و کامیون ها

معرفت از نوع شوفر جماعت

تيكه هاي پشت كاميوني



دنبالم نیا اسیر میشی

رو باك كاميونا كه ديدم زياد مينويسن : شكمو !!! يا بخور نوش جان !!! يا كوفتت بشه

من ميروم............ ......... ......... ..تو هم بيا

زيبا رويان بي وفايند


داداش مرگ من يواش


بوق نزن ژيان............ ......... ..ميخورمت

دييوونتم رواني


در قمار زندگي عاقبت ما باختيم
بسکه تکخال محبت بر زمين انداختيم


در بيابانها اگر صد سال سرگردان شوم
به از انكه در وطن محتاج نامردان شوم


خوشگلي بانمکي يک رخ زيبا داري
بي جهت نيست که در کنج دلم جا داري


کوه رنج مادر
سلطان غم پدر


تو هم خوشگلي


بر چشم بد لعنت


خواهي که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسي باش که خواهان تو باشد


سر بشکند
دست بشکند
پا بشکند
دل نشکند


يادگار پدر


كوچولو كجا ميري ؟


مادران زيبا ترين آهنگ عشقند!


بيادگار نوشتم خطي به دلتنگي
به روزگار نديدم رفيق يكرنگي



در اين درگه که گه گه کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا ناي اگه.......


اي صوفي برو لقمه خود گاز بزن
کم پشت سر خلق خدا ساز بزن


بر در ديوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بي سوادم


احتياط كن التماس نكن.


حسنی به مكتب نميرفت باباش گذاشت كمك شوفري


کسانيکه بد را پسنديده اند
ندانم ز خوبي چه بد ديده اند؟


' از پي شبهاي بي فردا دويدن '


گذشته تلخ
آينده نامعلوم


راستي پشت يه ميني بوس نمره ابادان نوشته بود :

ولک قطار نديدي


هر كي بخلافه ، چشاش بابا قوري بشه
كچل بشه ، قوزي بشه ، خمارو با فوري بشه


اينم پشت يه تراكتور نوشته بود :

كي به كيه ؟ منم پرايدم



بالاي در باك يه ميني بوس نوشته بود: بخور به حساب من!








پشت يك كاميون نوشته بود
بوق نزنيد رانده خواب است




اي كه از كوچه معشوقه ما مي گذري
خب ما هم از كوچه معشوقه تو مي گذريم


بر دريچه قلبم نوشتم..ورود عشق ممنوع.
اما عشق دنده عقب وارد شد!



هلاكتم چلو كباب



thanks to Masoud from UK

هیچ نظری موجود نیست: