Translate
جمعه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۹
انجمن فرهنگی واترلو ، مستمر و پرکار ولی بی ادعا
انجمن فرهنگی واترلو ، مستمر و پرکار ولی بی ادعا
سعید سلطانپور
مقدمه :
شهر واترلو ( نام آخرین محلی که ناپلئون از انکلیس ها در سال 1815 شکست خورد ) ، در 103 کیلومتری غرب تورنتو(1) یکی از مهمترین مراکز علمی کاناداست . علیرغم حضور صدها دانشجوی ایرانی در رشته ها ی لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا ، ونقش استراتژیک آن در آینده کامیونیتی ایرانی در انتاریو ، کمتر به این شهر و مسائل حوزه ان پرداخت شده است .
این شهر در سالها ی پیش بیشتر شهرتش به خاطر بورسیه هایی بود که به این دانشگاه می آمدند و بالطبع کمتر در مسائل عمومی تر جامعه ایرانی درگیر می شدند و بیشتر درون گرا بودند . چند سالی است که حضور گسترده دانشجویان مقطع لیسانس در دانشگاه واترلو که کامپیوتر ش ، و ارتباط نزدیکش با بیل گیت و کمپانی رِیم ( بلاک بری ) واترلو را شهرت جهانی دارد.
سیاستمداران کانادایی کمتر از کامیونیتی ایرانی با خبر بودند . مصاحبه هایی که با خانم الیزابت ویتمر ( وزیر بهداشت مایک هریس و نماینده فعلی استان از حزب محافظه کار) و اقای آندره تلدگی نماینده لیبرال که با 100 رای ، صندلی خود را در پارلمان در 2008 به رقیب محافظه کار خود( پیتربره ید ) واگذاشت بخوبی ازکم اطلاعی آنان در مورد دانشجویان و کامیونیتی ایرانی دلالت می کرد. شکی نبود که دانشجویان ایرانی واجد شرایط رای دادن می توانستند سرنوشت صندلی ان شهر را به نفع لیبرال ها عوض کنند. درهر حال دانشجویان ایرانی وخانواده هایشان می توانند رای سرنوشت سازی در شهر واترلو- کییچنر) داشته باشند .
در ماه مه امسال ، با دست اندرکاران شب ایران آشنا شدم ، انجمنی که بعد از تحولات انتخابات و ظهور پدیده جنبش سبز ، در دانشگاه بوجود امده بود. با مهران راد از دست اندرکاران شب ایران آشنا شدم و متوجه شدم که انجمن فرهنگی واترلو را مدیریت می کند که تا کنون در 10 سال گذشته ، دوشنبه های هرهفته برنامه ادبیات کلاسیک فارسی زبان را داشته اند . به عنوان نمونه دو بار حافظ را دوره کرده اند و کلیله و دمنه را خوانده اند و اکنون نیز شاهنامه را مرور می کنند.
به انها قول دادم که در اگوست از برنامه شاهنامه خوانی انها دیدار و ضبط تلویزیونی خواهم داشت تا دیگر اعضای کامیونیتی ایرانی هم از تلاشهای کسانی که بدور ازدغدغه های شهرت و سیاست ، کارفرهنگی را وظیفه می دانند ، آشنا شوند وهم تشویق شوند.
روز دوشنبه 23 اگوست به همراه فیلم بردارمان به واترلو رفتیم . در راه بین پارکینگ تا ساختمان دانشکده روانشناسی که این مراسم این دفعه در ان برگزار می شد ، گپی با مهران راد کردم که با لهجه شیرین کرمانی و طنزش ، با حوصله و علاقه شکل گیری انجمن و فعالیتهای انرا بیان کرد که ماحصل انرا می خوانید .
س: آقای راد ، با تشکر از وقت شما ، چه شد که انجمن فرهنگی واترلوتشکیل شد ؟
راد :
سال 1999 تازه به اتفاق همسرم به کانادا امده بودیم . همسرم در رشته دکترا پذیرفته شده بود . در یک کارگاه نجاری متعلق به یکی از هموطنان به نام سعید مشغول به کار شدم. همیشه ضبط روشن بود و صدای شجریان و شعرهای حافظ فضا ی کارگاه را دل انگیز وگاها غم انگیز کرده بود. همکاران در برخی مواقع به معنی و مفهوم شعر حافظ دست نمی یافتند با توجه به اشنائی اندک من با حافظ ، از من می خواستند که توضیح می دادم . کم کم کار بجایی رسید که کار تعطیل می شد و آقا سعید هم قهوه ای می گرفت و ما هم در مورد معنی شعر حافظ صحبت می کردم.
سعید : در کشور ی که سیستم براساس منفعت و پول بناشده است و رابطه بین کارگر و کارفرما یک رابطه
کا ملا اقتصادی ، هست ، وقت گذاشتن برای کارهای فرهنگی جای تقدیر دارد .
راد : بله. خوشبتانه این کارگاه همچنان بازهست .
در هر حال از انجا با کمک همکاران تصمیم گرفتیم که در منزل دوستی ، جلسات هفتگی را به طور جدی تر بر گزار کنیم . بعداز چندی تعداد مان به 18 نفر رسید . دوستان دانشجو پیشنهاد کردند که به دانشگاه برویم تا زحمت کمتری برای خانواده ها داشته باشیم . از 2002 این جلسات هفتگی بغیراز دو بار که من به مسافر ت رفتم و همینطور در تعطیلات طولانی ( لانگ ویک عند ) ، برگزار شده است .
. از کمبریج و حتی " شهر گولف " هم به این مراسم امدند . دکتر امیرچینائی به ما پیوست . الان در یکی از دانشگاه های پورتوریکو کامپیوتر درس می دهد ازواترلو رفت . یادش بخیر ، این جلسات باعث خیر هم شد ه است در میان از این جمع ازدواج هم صورت گرفت. مادرزن اقا سعید هم به شعر حافظ بسیار علاقه مند بود و پای ثابت این مراسم . چند سال پیش فوت کرد. بعضی وقتها سر خاکش می روم و براش شعر حافظ می خوانم و به این ترتیب یادش و جایش را گرامی می دارم.
سعید : چه متن هایی را خوانده اید ؟
راد :
متون نوشته مانند تاریخ بیهقی را خواندیم . از شعر ها ، دوبار حافظ را خواندیم بار اول 3 سال طول کشید و بار دوم یک سال و نیم. بوستان سعدی را خواندیم . دفتر اول مثنوی مولوی – با تمام کردن این بخش از شا هنامه که امروز بعد از مصاحبه با شما ادامه خواهیم داد ، یک دور شاهنامه را تمام کرد ه ایم .
سعید : نسل جدیدی هم در این جمع هست ؟
راد: با خنده البته همه ما جوانیم ولی وقتی که حافظ را می خوانیم جوانتر هم در قلب مان می شویم . البته دانشجویان جوان دوره لیسانس هم به ما اضافه شده اند . کوچکتر ها به مدرسه فارسی می روند.
راستی یکی ازدستاوردهای انجمن فرهنگی ، تاسیس مدرسه فارسی زبان بود که باتلاش ما به عنوان یک واخد رسمی توسط آموزش وپرورش پذیرفته شده است.
سعید :
شب شعر از دورن شما شکل گرفته است ، شکل گیری انرا بگویید ؟
راد : در اولین شب جلسه بعد از حوادث انتخابات در ایران ، دیدیم 70 نفر در جلسه شرکت کرد ه اند و از ما می خواهند که کاری بکنیم برای کمک به مردم ایران . برای اینکه ما سابقه داشتیم . خوب گفتیم که ما سیاسی نیستیم . یعنی انجمن کار سیاسی نمی کند . انجمن ادبی هست ولی با کمک دوستان دیگر ، شب ایران را تشکیل دادیم که اقدام به برگزاری مراسمی کرده است .
سعید : بله ، دهمین جلسه را هفته پیش بر گزار کردید و جلسه ای هم در ارتباط با قتل عام مظلومانه زندانیان سیاسی 67 ، در سپتامبر در دستور کار دارد
راد : بله گروه " .شب ایران " گروه اجتماعی سیاسی هستند .
سعید : بر گردیم به فرهنگ ، علت موفقیت شما و استمرار انجمن فرهنگی واترلو در چیست ؟ در مقایسه با تورنتو ، ما تعداد زیادی از اهل ادب داریم ولی چند سالی است که کار جدی و مستمری نداریم . واژه که مدتهاست یک واژه افسوس شده است ، کافه رنسانس متاخر تر هست . یکی از دست اندرکاران رسانه ای به من می گفت در مراسم موسیقی و شب شعر که ماهانه بودو دو سه جلسه ای بزگرار شده است ، برخی چنان به اول بودن نامشان ، حساس هستند که تا پای برگزارنشدن مراسم پیش رفته ایم ولی بخیر گذشته است . باید به باسابقه ترها احترام گذاشت ولی نسل جوان تر هم باید اجازه داشته باشد که در کنار این نسل باسابقه تر در یک شرایط سالم رشد کند وپخته شود . من کارشناس ادبی نیستم ولی به عنوان ناظر اجتماعی می دانم که کار جدی نمی شود یعنی ما باید بعد از 20 سال مکتب تورنتو داشته باشیم که نداریم؟
راد :
راز آن تکثرگرائی هست . همه به سخنان گوش می دهند و نظراتشان را بیان می کنند. بطور مثال در جلسات مثنوی مولوی ، دفتر اول بحث های داغی در گرفت . منظورم در همان حوزه ادبیات هست . هر دو طرف حرفهای تند خود را زدند ولی جلسه بعد دوباره امدند و دنباله مثنوی را ادامه دادیم.
اصلا مگر نه این است که باید از سخنان بزرگان باید تاثیر بگیریم. چگونه می شود این سخنان را شنید و متاثر نشد. همینطور شنیدن سخنان دیگران . همه حرفها بر روی ادمها تاثیر دارند.
سعید : درست است که شما ادعایی ندارید ولی با توجه به بسته بودن فضای ادبی ایران ، وازادی در کانادا ، شما چرا جلسات را منتشرنمی کنید بهر حال بی تاثیر نخواهد بود. چرا نمودار بیرونی ندارید ؟
راد مقداری از این جلسات را دوستان در سایت های مختلف منتشر کرده اند .
سعید : انجمن سایت دارد ؟
راد : متاسفانه نه . این ایراد به ما بر می گردد که این جلسات را مکتوب و ضبط نکرده ایم . ما از اینکه د ر این مورد جدیت نکردیم مقصریم .
سعید : شما اهل کرمان هستید . چه شاعری دارید ؟
راد : خواجوی کرمانی که در شیراز دفن هست .
سعید : این روزها بحث داغ ایرانی بودن شاعران در اینترنت رواج دارد . خوشبختانه سعدی و حافظ اهل شیراز هستند و شیراز هم همیشه تا کنون جز خاک فعلی ایران هست ولی شاعرانی نظیر مولوی که افغان ه وی را اهل بلخ که زمانی جز ایران بوده است ا و ترک ها نیز وی را تر ک می دانند که در قونیه دفن هست . با توجه به دهکده جهانی شدن و استقلال بسیاری از ملیت ها و قوم ها ، اگر این مسائل درست حل و فصل نشود ، می تواند به اختلافات قومی و ملی و تشدید فرهنگ نفرت ، دامن زده شود . اگر نسل جوان ما د رکانادا ، شاعری ، دانشمندی شود براستی ایرانی هست یا کانادائی ؟
راد : اینکه ما و شعرا ایرانی هستیم یک بحث هست و اینکه ما در حوزه جغرافیایی بحث نمی کنیم . حوزه ما فرهنگی هست و انهم حوزه زبان فارسی هست زیراا که در گرد هم اوردن ایرانیها نقش مهمی داشته است . بعضی وقتها حوزه زبان فارسی ، وسیع تر از حوزه جغرافیای ایران هست . گویندگانی بودند که ایرانی نبودند ولی به فارسی شعر می گفتند مانند امیر خسرو دهلوی(3) و یا ناصر علی سرهندی ملقب به سعدی هند شاعر قرن 12 . میرزا اسدالله خان غالب و ميرزا عبدالقادر بيدل ( قرن 11 ه.ق )و علامه اقبال لاهوری اینها ارتباطشان با ایران نیست با زبان فارسی هست .
ای که از فهم حقايق دم زنی خاموش باش عمر ها بايد که دريابی زبان خويش را
بیدل
گوینده ایرانی یا ترکی که زبان فارسی می دانسته است و شاهکارهای جهانی افریده اند بنابر این نباید روی کلمه ایران بی جهت حساس باشیم . فرض کنیم یک فرانسوی ، شعر فارسی بسراید ، ایا وی ایرانی خواهد شد ؟
بنظر من باید روی زبان فارسی حساس باشیم. حوزه فرهنگی هست که برای ما ارزش دارد .
سعید :
صحبت از زبان فارسی شد . فردوسی می گوید بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
اگر فردوسی نبود زبان فارسی احیا نمی شد. هرچند فردوسی با جمع اوری داستانهای شاهنامه که در بین مردم رواج داشت و به شعر کردن انها ، نقش مهمی داشته است ؟
راد :
در اینکه فردوسی سهم مهم و بی نظیری در شکل گیری فرهنگ فارسی داشته است ، شکی نیست .
رشد ادبیات فارسی رشد انفجاری بوده است . وقتی به قرن سوم می رسیم اصلا در زمینه شعری ، تک و توک شاعر داریم . کوششهای ایرانیان در زمینه های نظامی و فرهنگی عمدتا با پیروزی چشمگیری مواجه نشده است .
آنها احساس می کنند با ید به نحودیگری باید ، این هویت را بازسازی کنند. شانسی که اوردیم استقلال در حوزه خراسان بود . در دوران سامانیان شروع می شود. به رودکی (4) ادم الشعرا گفته می شود زیرا قبل از وی شاعری نبوده است . حداقل وی 100 هزار شعر سروده است که از مجموعه سی و چنند هزاری مولوی و حافظ و سعدی بالاتر هست . روشنائی که ایجاد می کنند که این توانائی در زبان فارسی هیت باعت رونق زبان فارسی می شود. از این زاویه هست که فردوسی نقش چشمگیری داشته است.
سعید : متاسفانه جریاناتی سعی دارند فردوسی را خارج از حوزه تاریخی اش با سو استفاده از چند شعر وی از زبان رستم فرخراد سردار شکست خورده سپاه ایران از لشگر مسلمانان ، در مورد اعراب ( حوزه شبه جزیره عربستان ) را به حال حاضر و تمامی اعراب ( از مصر تا مراکش با عقبه های مختلف فرهنگی و ملی ) تعمیم می دهند. ،. باید این موضوع را در نظر گرفت که ما 5 میلیون ایرانی عرب زبان داریم و شعرا ونویسندگانی مانند یوسف بنی طرف هم داریم که ایرانی هست به زبان عربی می نویسد . ترویچ فرهنگ نفرت به ما کمک نمی کند. ترویج فرهنگ نژاد پرستانه و نفرت در تضاد با قوانین حقوق بشر کانادا هست که ما باید انرا جدی بگیریم .:
چو با تخت منبر برابر شود همه نام بوبکر و عمرشود
زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را بجائی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو تفوبرتو ای چرخ گردون تفو
راد : منطور شما نامه رستم فرخزاد به برادرش هست .
یکی نامه سوی برادر به درد
نوشت و سخنها همه یاد کرد
اتفاقا هفته گذشته در مورد نامه رستم فرخزاد بحث بود. طبیعی است که سرداری در حال شکست خودش وپیروزی دشمن ؛ مایوس هست و به دشمن می تازد. شاید باید توقع بدتر از این را هم درچنین شرایطی باید داشت . ولی در همان نامه ، رستم فرخزاد از مغیره بن شعیب فرمانده سپاه اعراب که یک چشم هست به خوبی یاد می کند . بهرام گور که داستا ن وی را امروز دنبال می کنیم ، زندگی شاه ساسانی هست که توسط نعمان و منظر پدر و پسر عرب برای پادشاهی ایران تربیت می شوند. هر دو از چشم فردوسی صاحب کمال و فرهیختگی هستند. در حالیکه فردوسی ، از یزدگرد اول پدر بهرام گو ر به خوبی یاد نمی کند و وی را یک چهر ه دیو سیرت می داند. فردوسی ، اعرابی را به بزرگی در شاهنامه یاد می کند. فردوسی وقتی درمورد کسی صحبت می کند در قالب وی فرو می رود و از زبان وی می سراید . چرا می گوییم فردوسی حکیم . وی که پزشک نبوده است . فردوسی حکیمانه هر فردی را اززاویه خود فرد ، می سروده است .
سعید : برگردیم به حافظ . با مقایسه بین دوران حافظ و جاری می توان گفت که تحمل فقها و حاکمان ان دوران نسبت به حافظ بیشتر از تحمل حاکمان و فقیهان امروزی ایران هست . دکتر سروش می گفت که در کتب درسی در ایران بیشتر اشعار حافظ را حذف کرده اند .
راد : من در سیاست سرشته ای ندارم
ولی فکر می کنم صحبت درستی هست . حداقل در این 30 سال گذشته ، ما تحمل کمتری در دولتمردان ایران نسبت به حافظ و مولوی دیده ایم . شاید یکی از دلایل این باشد در زمان خلق این اثار توسط حافظ ، این هاتازگی داشت و تبدیل به فرهنگ عام نشده بود که بقیه انرا دنبال کنند. این تکرار یک مضمونی ایجاد کرده است و انرا جهت دار کرده است . حافظ شاید اسطورهایی را که خلق می کرد ، هنوز ان محتوری و مفهموم را پیدانکرده بود که در فرهنگ ایرانی ها جا افتاد و کاملا به یک ترمینولوژی تبدیل شد که می توانست خطر باشد.
سعید : دکتر براهنی می گفت قدرت ایجاز و مفهمومی شعر حافظ بسیار بالاست و هیچ ترجمه خارجی از حافظ نتوانسته است به ان مفهوم دست بیاید وی می گفت مانند این است که حافظ بچه ای داشته است و وی شعر پد ر را ترجمه کرده است یعنی ترجمه ها نارسا هستند. وتقریبا غیر ممکن است .
راد : متاسفانه من در زبانهای غیرفارسی تجربه ای ندارم و نمی توانم نظر بدهم.
شعر حافظ به درجه اعلادر معنی و مفهوم ایجازی و ساختاری رسیده است .زبان ایهامی آن ، این امکان را می دهد که خوانند ه از زوایای مختلف انرا برداشت کند.
این یک واقعیت است .حتی ساختار کلمات شعر خود بسیار وزین هست . روزی یک خانم امریکایی که شاگرد مدرسه فارسی بود در ماشین من سوار شده بود. شعری از حافظ پخش می شد. پیش خودم می گفتم ایا این شخص از این موسیقی خوشش می اید ؟ از من پرسید چه می گوید ؟ من شعر را برا ی وی ترجمه کردم دیدم گریه کرد. با خود م گفتم عجب ترجمه قوی ای . خانم آمریکائی گفت د رمصرع اول همه کلمات " ش " دارد و در مصرع دوم همه کلمات " س " دارد . این برای اولین باربود که به عنوان فارسی زبان به چنین سا ختاری دقت می کردم ..
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
به طبع کار ترجمه چنین متنی بسیار دشوار هست .
سعید : آیا قصد ندارید در مورد شاعران معاصر کار کنید ؟
راد : هر دوره که تمام می شود دوستان برای کار بعدی نظر خواهی و تصمیم گیری می کنند . خودم علاقه دارم که شاملو را کار کنیم . راستش نزدیک بود رای هم بیاورد که دوستان گفتند با توجه به تجربه من در امور کلاسیک ، از این تجربه استفاده کنند . گفتند خودمان ، می توانیم شاملو را بخوانیم . بنابراین امدیم شاهنامه را دنبال کردیم .
سعید با تشکر از شما و دوستان و پوزش که وقت جلسه شما ودوستان را گرفتم. با ارزوی خبر های خوبتر از شما و انجمن فرهنگی واترلو
پاورقی :
1_Waterloo and Kitchener
2- From Yonge and Sheppard
3- ابوالحسن یَمینالدین امیر خسرو دهلوی از شعرای پارسی گوی قرن هفت هست وی به سعدی هند ملقب هست و تخلص او طوطی هست . تولد 651 ه.ق.- وفات 725 ) وی به زبانهای فارسی – سانسکریت ، ترکی و عربی تسلط داشته است .
4- رودکی زاده نیمه قرن سوه هجری است وی در نزدیکی پایتخت تاجیکستان امروز بدنیا امده است .وی پدر شعر فارسی خوانده شده است زیر ا قبل از وی هیچ دیوان شعر فارسی وجودنداشته است .
5
بهرام گور –بهرام پنجم با وهرام - جانشین یزدگرد اول ازسلسله ساسانیان
مصاحبه تصویری در یو تیوب را در لینک زیر ملاحظه نمایئد
مصاحبه مهران راد با سعید سلطانپور
1
http://www.youtube.com/watch?v=pEJlOh6G_1Y&feature=related
2
http://www.youtube.com/watch?v=nkZHhkkJSaM
3
http://www.youtube.com/watch?v=-lb0v9wU6j0&feature=related
شاهنامه خوانی انجمن واترلو
http://www.youtube.com/watch?v=53Kq2N3-UK8&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=sBBQUDxyZdA&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=mxts861cGqY&feature=related
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر