شعار محوري ديدگاه - پاسخ به يادداشت هفته عاطفه اقبال نگاهی بر شعار : نيروهای سرنگونی طلب متحد شويد
منبع: سايت ديدگاه علی ناظر
با تشکر از عاطفه اقبال گرامي که در يادداشت هفته به شعار محوري سايت ديدگاه «نيروهاي سرنگوني طلب متحد شويد» پرداخته اند. ايشان در يادداشت خود به نکات ديگري هم، براي پيشبرد بحث، اشاره کرده اند، که من پيش از اين، از جمله در يادداشت کوتاه «الويت»، به آن نکات تا حدي پرداخته ام، ولي فکر کنم پيش از پرداختن به محتويات مقاله عاطفه اقبال يک نکته پايه اي را براي چندمين بار و به روشني و تيزي کامل، به آنها که تازگيها درد ديگري ندارند به جز گاف گرفتن از ديدگاه و نوشتن مقالات کشاف و آنچناني بيان کنم.ديدگاه همين است که مي بينيد. يک روز گاف مي دهد، يکروز نمي دهد. يک روز پُر کوب و خروشان فعال است، يکروز به باز نگري مي پردازد. اما در دو چيز سفت و سخت سرجايش ايستاده:1- اين رژيم بايد در تماميت اش سرنگون شود2- به اين راه و رسمي که تا بحال طي نموده باور دارد، و ادامه مي دهد.اين تصميم همهء مسوولين ديدگاه، است. زمان آن سيده که شما منتقدين هم تصميم خودتان را بگيريد. اگر فکر مي کنيد که ديدگاه به ناکجا آباد مي رود، پس اينهمه جوش و خروش ندارد. اينهمه آدم و سازمان و سايت به ناکجا آباد رفتند، اين يکي هم روي آن. پس در يک کلام، ديدگاه، علي ناظر و مسوولين سايت کار هاي مهمتر و پر ارزشتري دارند که به آن بپردازند، تا به مقالات کشاف شما و يا اي ميل هاي تهديد آميز و هشدار دهندهء برخي از شما که حتي در ميان خودي ها هم جا و مکان شايسته اي کسب نکرده ايد، پاسخ دهند. شما که اينقدر عالِم دهريد، چرا نمي رويد يک سايت انقلابي و صدها برابر بهتر از ديدگاه تاسيس کنيد، که هم به آزادي انديشه و بيان باور داشته باشد، هم گاف ندهد، هم به اصل انتقاد و انتقاد پذيري عمل کند، و هم شما از آن راضي باشيد؟ اگر نمي توانيد، چون سايتي مثل ديدگاه را هفت سال سرپا نگاه داشتن کار آساني نيست، پس به اندازه اي که مي توانيد حرف بزنيد. وقتي نوشتم که کاربران ديدگاه سهامدارند، منظور آنهايي است که ديدگاه را با تمام بدي ها و خوبي ها، و با تمام گاف ها و کجروي هايش، مال خودشان مي دانند. باور کنيد که پيش از شما ديگران هم به همين روش مي خواستند فضاي دور و بر ديدگاه را آلوده کنند و يا ديدگاه را وادار به عکس اعمل هيستريک کرده و به طرف رژيم هُل اش بدهند، ولي طولي نکشيد که خود به دامن رژيم غلطيدند (خودتان آنها را بهتر از من مي شناسيد)، اما ديدگاه هنوز بر ضديت سازش ناپذيرش با رژيم ادامه مي دهد؛ به مجاهدين و ديگر نيروهاي سرنگوني طلب انتقاد مي کند، اما در مواقع اضطراري و پر پيچ و خم بهترين مدافعشان است. از تمام گويش هاي فکري نظر درج مي کند، اما بر باور هاي خود پايبند مانده است. کوتاه سخن اينکه مواظب باشيد خودتان سُر نخوريد، لازم نيست غصهء ديدگاه را بخوريد که به کجا مي رود. روشن است؟ و اما به محوري ترين نکاتي که عاطفه اقبال پيش کشيده، در چارچوب واقعيات و مشخصه هاي شکل دهندهء ديدگاه، مي پردازم.پيش از پرداختن به جزئيات و کارکرد شعار محوري ديدگاه، لازم است با توجه به يادداشت عاطفه اقبال روي چند نکته اساسي بار ديگر تأکيد کنم:1- عاطفه اقبال مي نويسد « بحث های اخیر در مورد سایت دیدگاه [را که] منجر به قطع رابطه تعدادی از همکاران آن شد» براي پيشبرد بحث بر مبناي واقعيات، لازم است متذکر شوم که تنها يک نفر (و نه تعدادي) از همکاران کناره گيري کرد.ديدگاه خواهان سرنگوني اين نظام در تماميت اش بوده، هست و خواهد بود. اين اصل قابل مذاکره و بحث و بررسي نيست. اين اصل به بودن و يا نبودن علي ناظر در ديدگاه هم مشروط نمي شود. افرادي مثل ايرج مصداقي سالهاي متمادي و پيش از اينکه ديدگاه موجوديت پيدا کند، زير شکنجه و در انفرادي بر روي اين اصل پافشرده اند، و يا بصير نصيبي که لحظه اي از ضديت با نظام اسلامي و بادمجان دور قاب چينانش دست برنداشته است. اين دوستان پيش از پيوستن به ديدگاه براي خودشان شخصيتي بوده اند، اگر هم با ديدگاه نباشند و به اين اصل پايدار بمانند باز هم خاري در چشم رژيم خواهند بود. اينها هويت خود را از نهادي که به آن وابسته اند نمي گيرند. هويت آنها هويتي مستقل و غير وابسته است. به همين نسبت، پيش از پيوستن اين دوستان به ديدگاه، سايت ديدگاه سرنگوني طلب بود، اگر هم يک روزي اين دوستان تصميم بگيرند که مي خواهند به همکاري با ديدگاه پايان دهند، سايت ديدگاه باز هم سرنگوني طلب خواهد ماند. فراموش نکنيد که تازه يکسال از هفت سال است که اين دوستان با ديدگاه همکاري مي کنند. هم اينها و هم ديدگاه در 6 سال پيش از اين هم ماهيت مستقل خود را داشته اند. پس اصل اول و هميشگي ديدگاه سرنگوني طلب بودنش است.عاطفه اقبال مي نويسد: «از طرفی دیگر باید به این سئوال اساسی پرداخت که آیا سایتی با شعار اتحاد نیروهای سرنگونی طلب، حق دارد خود را تبدیل به فروشگاهی با اجناس مختلف و رنگارنگ کند یا نه؟ جای آن دارد که این سئوال به عنوان یک سوژه ی قابل بحث مطرح شود که آیا میتوان در شرایط جنگ با رژیم جمهوری اسلامی در کنار هر نویسنده ای نشست و مقاله نوشت؟ آیا قرار گرفتن نام همه ی نویسندگان در کنار هم مشروعیت دارد؟ یا به مشروعیت کسانی که واقعا سرنگون طلب هستند ضربه میزند؟ با جواب دادن به این سئوالات است که تکلیف این شعار مشخص خواهد شد.» من برخلاف ايشان، به مقاله به چشم «جنس» در «فروشگاه» نگاه نمي کنم. مگر همين نوشتهء عاطفه اقبال «جنس» است و يا ديدگاه فروشگاه و محل خريد و فروش جنس؟ نوشتهء عاطفه اقبال چکيدهء انديشه اوست، که اگر هزاران دلار هم بابتش پرداخت مي کردم ايشان راضي به درج آن در ديدگاه نمي شد، مگر اينکه اول خودش، در درون خودش، به اين باور رسيده باشد که ديدگاه «فروشگاه» نيست. اگر منظور عاطفه اقبالخريد و فروش بود که احتياجي به نوشتن يادداشت هفته ديدگاه نداشت. پس صحبت کردن از جنس و فروشگاه و ...آنهم در باره چکيده انديشه اشتباه و خطاست، و کم ارزش کردن سطح بحث است.2- ديدگاه سايتي فراسازماني است. يعني اجازه مي دهد تا همهء نظرات و گويش هاي فکري بيان شود. به يکي دو گاف ديدگاه نپردازيم چون خلط مبحث و لوث کردن بحث است. ديدگاه کار مي کند، فعال است، پس گاف هم مي دهد، انتظار بيش از اين هم از ديدگاه داشتن کودکانه است. اگر هم کسي بپرسد چند تا اشتباه؟ مي گويم هر چه بيشتر کار کنيم، تعداد اشتباهات بيشتر است. اصولا، نهادي فعال که اشتباه نکند وجود ندارد – حتي نهادهاي سياسي که کادر مرکزي و... دارند، و اگر منظور اين است که ديدگاه به اشتباه خود معترف شود که ايرادي در آن نيست، ولي آيا ديگران هم که اشتباه مي کنند به همين سادگي اعتراف به خطا مي کنند؟ آيا عاطفه اقبال به همين راحتي قلم در دست به انتقاد آنها مي پردازد؟ آيا نهادي که اشتباه کرده نوشته انتقادي عاطفه اقبال را چاپ مي کند؟ اگر چاپ نکند آيا عاطفه اقبال به همين سادگي آنها را به زير سوال مي برد؟ يا اينکه فقط به فقط مساله سايت ديدگاه است. سايت ديدگاه تنها سايت و نهاد در جبهه اپوزيسيون است که هم شعار سرنگون طلبي مي دهد و هم اشتباه مي کند، و هم انتقادات را به جان مي خرد و هم براي آگاهي عموم انتقادات را در سايت خودش درج مي کند؟ کمي با واقعيات آنطور که هست برخورد کنيم، و مسائل را به همان حد ارزيابي کنيم. همانطور که پيش از اين نوشته ام، گر حکم شود که مست گيرند، در شهر هر آنکه هست گيرند.3- سايت ديدگاه، مترادف با ارگان يک سازمان نيست. مسوولين ديدگاه، هر روز چند بار با هم نشست تشکيلاتي ندارند و طبق يک سري جمع بندي هاي به توافق رسيده روز را به شب نمي رسانند. گاها پيش مي آيد که ماه ها با هم در تماس نيستند (برخي هنوز با هم تماس نداشته اند). با توجه به اين نکته، مواضع اتخاذ شده توسط هر مسوول، چيزي نيست به جز تصميم شخصي خود او، و گاها در تضاد با نظر مسوولي ديگر. به نظر من اين حُسن کار ديدگاه است.عاطفه اقبال مي نويسد«یادداشت هفته جای مشخصی در سایت دارد و اگر محتوای آن از شعار اصلی سایت پیروی نکند. اهداف سایت و همکاران آن را با خود به زیر علامت سئوال خواهد کشید.». برداشت ايشان از يادداشت هفته اشتباه است. هر نويسنده اي مسوول نوشته خودش است. نوشته او نه کسي را زير سوال مي برد و نه به کسي ارج مي نهد. اين برداشت عاطفه اقبال درست بود، اگر سايت ديدگاه ارگان يک سازمان بود. فراتر اينکه اگر نوشته فردي بتواند ماهيت فرد ديگر و دستاورد يک عمر رزم و فعاليت او را به اين آساني به زير سوال ببرد، بايد به جستجوي عيب در جاي ديگر بود. آيا فکر مي کنيد که نوشته م. راد که من خودم با محتواي آن مخالفم، مي تواند به همين سادگي از شأن شما، بهرام رحماني، يدي خسرشاهي، جعفر پويه، مهدي سامع، بيژن نيابتي، فريبرز سنجري...کم کند؟ اگر واقعا اينطور فکر مي کنيد که بايد يکبار ديگر به گذشتهء اين انسانها (و البته خودتان) توجه کنيد. اينها ماهيت و موجوديت خودشان را از سر کوچه گير نياورده اند که با مقالهء نفر سومي (هر چند نامناسب براي درج در ديدگاه) از دست داده و به زير سوال بروند. اين واقعيت بايد مشخص شود که سايت ديدگاه ارگان سازمان ايکس يا ايگرگ نيست. تنها يک سايت است که با رژيم ضديت دارد و کوتاه هم نمي آيد. 4- ديدگاه، نتيجتا، سخنگو ندارد، سرمقاله نمي نويسد، هيچ خبر و مطلبي در هيچ جاي صفحه بندي ديدگاه (صفحه اول، دوم يا آخر) بيانگر خط و فکر مسوول يا مسوولين ديدگاه نيست. هدف خبر رساني و آشنا کردن کاربر با نقطه نظرات و اخبار مختلف است.5- ديدگاه در امر آگاهي رساني و خبر رساني فعال است، و قصد ندارد تبديل به يک سازمان سياسي شود. به همين خاطر مسوولين ديدگاه نمي توانند موضع گيري مشخص و مشترک در باره اوضاع سياسي ايران و جهان داشته باشد.6- اما مسوولين ديدگاه ضديت سازش ناپذير با تماميت رژيم داشته و خواهان سرنگوني اين نظام هستند؛ و معتقدند که ديدگاه بايد فراسازماني بماند و به فعاليت ادامه دهد. پس، از آنجايي که سرنگوني طلب و فراسازماني است در صدر سايت مي خوانيد: نيروهاي سرنگوني طلب متحد شويد.
با توجه به اين مشخصه هاي بارز ديدگاه، به مبحث ادامه مي دهم.دو کلمهء «سرنگوني» و «اتحاد» معناي مخصوص خودش را دارد، ولي بايد اين دو را در چارچوب سايت فراسازماني ديدگاه بررسي کرد، و نه در چارچوب يک سازمان و يا نهاد سياسي. * به نظر من، که مؤسس سايت هستم و شعار را مطرح کرده ام، اين رژيم با توپ و تفنگ و کار ديپلماتيک و خيزش هاي مردمي، هر کدام به تنهايي و منفک از هم که در يک راستاي هدفمند نباشند، سرنگون نخواهد شد. اما اگر نيروهاي برانداز متحد شوند، انسجام در ميان مردم تقويت شده، امر سرنگوني بهتر فورموله شده، و نتيجتا تسريع مي شود.در اينجا، سوال مشخص و منطقي اين است که اتحاد بين کدام نيروها و براي چه هدفي؟ پاسخ هميشه روشن بوده است.براي رسيدن به همبستگي «ملي»، بايد از مراحل مختلف گذر کرد. * در مرحله اول نيروهاي همگون متحد مي شوند. بطور مثال، نيروهايي که به سرنگوني سوسياليستي باور دارند با هم، شوراي ملي مقاومتي ها با هم، سلطنت طلبان با هم، ملي-مذهبي ها با هم،... هرکدام مجزا از همديگر ولي با هم سنخ هاي خود هم پيمان مي شوند. ديدگاه مشوق اين اتحاد است، و مي گويد نيروهاي سرنگوني طلب متحد شويد.* در مرحلهءدوم، نيروهاي راديکال و مترقي جبههء واحد، و بقيه نيروها هر کدام جبههء واحد ديگري را تشکيل مي دهند. بطور مثال جبهه جمهوريخواهان (شامل متحدين مترقي، سوسياليست، ...)، جبهه جمهوريخواهان (ملي – مذهبي ها، ليبرال ها ....)، و جبههء راست متشکل از سلطنت طلبان، و ديگر گويش هاي سياسي. پس نيروهايي که متحد شده بودند در مرحلهء اول به تشکيل جبهه هايي منفک از ديگر جبهه ها اما وسيع تر از مرحلهء اول مي پردازند. در اين مرحله شکل و ماهيت نيروي سرنگوني طلب متفاوت از شکل و ماهيت نيروها در مرحلهء اول است. ديدگاه مشوق اين اتحاد است، و مي گويد نيروهاي سرنگوني طلب متحد شويد. * در مرحلهء پاياني، و در صورت نياز، نمايندگان اين جبهه ها، براي وارد کردن آخرين ضربه به تماميت نظام وارد مذاکره و رايزني مي شوند. اين مرحله در آخرين لحظات و پيش از سرنگوني امکان پذير خواهد بود. در اين مرحله، «جبههء وسيع» تشکيل مي شود ( مراجعه شود به کتاب تداوم – گفتگوي علي ناظر با مهدي سامع چاپ نبرد خلق – 1376 صص 55- 59). ديدگاه مشوق اين اتحاد است. اما تنها به شرطي که مرحله سوزي نشود. تکرار مي کنم، به شرطي که مرحله سوزي نشود. يعني اتحاد سلطنت طلب و جمهوريخواه مترقي در مرحلهء اول و دوم ناپايدار و به ضد خود تبديل مي شود. به همان نسبت نبود آن در مرحلهء سوم و پاياني، منجر به حذف يک بخش از گويش فکري جامعه خواهد شد. شايان توجه اينکه در اين شعار صحبت از سرنگوني است و نه انقلاب. من معتقدم که نيروهاي اپوزيسيون در اين مقطع خواهان «سرنگوني» هستند و نه «انقلاب».* بي شک مسوولين ديدگاه موضع خودشان در باره نظام سياسي براي آينده ايران را دارند، اما ديدگاه بعنوان رسانه اي فراسازماني به همه فراخوان داده که متحد شوند، هر کس در حوزهء باورهاي خودش، در مراحل مختلف، و بنا به توان و کشش و خواستهاي طبقاتي اش. * يکبار ديگر شعار محوري ديدگاه را مرور کنيم: نيروهاي سرنگوني طلب متحد شويد. شعار بر روي اصل اتحاد تمرکز کرده و نه اتحاد يک مرحله اي. شعار در مراحل مختلف معني پراتيک خودش را مي يابد. اين يک شعار استراتژيک است و نه براي گذار از يک مرحله از خيزش هاي مردمي به مدار بعدي.اميد است که هدفمند بودن اين شعار را به روشني توضيح داده باشم، و اين واقعيت که کارکرد ديدگاه دقيقا در راستاي عملي شدن اين شعار است.بار ديگر از عاطفه اقبال گرامي براي پيش کشيدن اين بحث - «شعار سرنگوني» تشکر مي کنم.علي ناظر – 16 بهمن 1384
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر