یکی از دلایلی که بنظر من حرفهای اکادمیسین های ایرانی در بین اکثریت جامعه ایرانی در کانادا برش ندارد . یا شاید نمی توانند ارتباط حسی برقرار کنند ، علیرغم تمامی تلاشهاو زحمتهایی که می کشند این است که تفاوت جدی دارند با ان بخش از فعالین سیاسی اجتماعی جامعه ایرانی که که برای گذران زندگی روزانه نیاز به کار و پول حداقل دارند. وقتی مقایسه می کنم کارهای این دو طیف را متوجه ادامه حکومت استبدادی در ایران می شوم . روشنفکران ما درد بی پولی و کم پولی و راننده تاکسی و پیتزا دلیور و کارگر ساختمانی ایرانی ساعتی 10 دلاری را نمیفهمند . انها متاسفانه عین اخوند های حکومتی عمل می کنند . خوشبختانه نیاز به فروش نیروی کارشان به طور روزانه برای زندگی کردن ندارند و به همین دلیل بیشتر حرف می زنند تا ارتباط با اقشار مختلف جامعه ایرانی . حقوق خانم شهرزاد مجاب استاددانشگاه تورنتو از فعالین حقوق زنان و از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی و از جریانات کمونیستی سیاسی ایران در سال 2012 ، 156984 دلار است . البته حق ایشان است ولی موضوع وقتی تاسف بار است که بدانیم استادان دانشگاه ایرانی در دانشگاه ها تشکل صنفی و یا سیاسی و یا اجتماعی ندارند در حالیکه در اقلیت هستند و در کار هم مورد ستم و تبعیض قرار می گیرند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر