سالروز ترورحجت الاسلام مفتح در 17 اذر 58 توسط گروه جوانان مذهبی ضد روحانی فرقان توسط کمال یاسینی 20 ساله
راه حل - 17 دسامبر 2015 - سعید سلطانپور
1- ترور و خشونت ممکن است کسی را حذف کند ولی در بسیاری از موارد به ضرر جریانات فکری و ازادی خواه تمام می شود
2- بر خلاف انچه که این روزها عده ای بی اطلاع همه مسلمانان را با روحانیت حاکم یکی می دانند ، نقض نظریاتشان ثابت می شود .
گروه مذهبی فرقان ( نام دیگر قران ) از 5 نفر جوانان دز 56 با تفسیر قران شروع شده بود . .
اکبر
گودرزی بنیانگذار اصلی فرقان که طلبه ا ی جوان بوده در بازجویی ها یش در اوین که با شکنجه های فراوان هم همراه بود وی در سال 57 - 19 ساله بوده است به مناسبت تظاهرات قم و تبریز در کشتار مردم توسط شاه در سال 56 اطلاعیه ای صا در می کنند و خطر که جنبش را تهدید میکرد زنده کردن دوباره روحانیت حاکم» و «دخالت بیرویه روحانیت» را «فاجعهای عظیم» دانست. یعنی «زنده کردن دوباره روحانیت حاکم» و «دخالت بیرویه روحانیت» را «فاجعهای عظیم» می داند .
در این دوره فرقان بر تز «اقتصاد منهای نفت – اسلام منهای روحانیت» را که پیشتر شریعتی مطرح کرده بود صحه گذاشت و آن را در جامعه ترویج کرد.
درباره این که آیا شما ادامهدهنده راه شریعتی هستید یا نه؟ میگوید: «فرقان کوشش داشت که افکار و اندیشههای شریعتی را هم ترویج کند، اگر این امر معنایش ادامه دادن راه شریعتی میباشد، آری ما ادامه دهندگان راه او بودیم.»
او در پاسخ به پرسشی دربارهی تشکیل گروه فرقان مینویسد: «فرقان جریانی [است] که با بهرهگیری از برداشتهای درست مؤمنان به خداوند، در طول تاریخ و به ویژه شهید شریعتی» شکل گرفته است.
به اعتقاد فرقانی ها «در نهایت مرحوم دکتر علی شریعتی، آخرین تلاشش را برای جدایی تسنن اموی از تسنن محمدی [و] تشیع علوی از تشیع صفوی انجام داد و جامعه ما را تا مرز تدوین ایدئولوژیخلقهای اسیر پیش برد. مگر نه این که اسلام ایدئولوژی مستضعفین است؟» با این تعریف فرقان خود را ادامهی تشیع علوی و دشمن «آخوندیسم» معرفی کرد.
مواضع فرقانی ها در سال 57 در استانه انقلاب هنوز از چپ ترین مواضع در بین گروه های برانداز ضد مسلمان فعلی تلقی می شود
فرقان در محرم ۵۷ و دورانی که عکس خمینی در ماه دیده میشد مینویسد:
«دیکتاتوری آخوندیسم بگونه گذشته میکوشد تا از خارج سرنوشت ملت مستضعف را تعیین کند. این دیکتاتوری که روزگاری در نجف و خارج از مرزهای ایران و دور از تضادها و درگیریها و دردها و رنجهای مردم این مرز و بوم سیاست اهریمنی خود را اعمال میکرد و دخالت همین سیاست از خارج بود که به همدستی ارتجاع داخلی انقلاب مشروطیت را تبدیل به کودتا کرد، و زمینههای مناسب را برای خونریزیها و «ذبح شرعیهای» بعدی فراهم ساخت اکنون بساط خود را در جای دیگری پهن کرده است. راستی آیا سرنوشت ایران و مردم مستضعف آن که روزگاری دیکتاتوری سیاست جهانی، آن را در لندن و ژنو تعیین مینمود و دیکتاتوری آخوندیسم روزگاری در نجف مدعی تعیین آن بود اکنون در پاریس تعیین میشود؟ و آیا در صورت تحقق این امر مردم مستضعف ایران و جامعه ایرانی از اسارت و خفقان رهایی خواهند یافت؟ پاسخ بدین پرسشها را تحولات آینده روشن خواهد ساخت. اما آنچه در اینجا باید بدان اشاره کرد و آن را به عنوان یک امر قطعی و تجربی لااقل از نظر ما دانست این است که سیاستهای خارجی حاصله از دیکتاتوری سیاست جهانی و دیکتاتوری آخوندیسم هیچگاه به سود مستضعفین ایران و راهگشای انقلاب توحیدی آنها نبوده و نخواهد بود. و از نظر ما هیچ تفاوتی میان سیاستهایی که از مسکو یا واشنگتن در جهت تعیین سرنوشت خلقها اعمال میشود با سیاست دیکتاتوری آخوندیسم که روزگاری از نجف و امروز از پاریس اعمال میشود نیست، و حتی دومی برای ملت مستضعف ایران و انقلاب توحیدی آنها غلط اندازتر و تباهی آورتر و انحرافزاتر است.» نشریه فرقان، شماره ۱۰، آذر ۱۳۵۷ ص ۷
این گروه جوان صادق بدون تجربه سیاسی و اجتماعی تصمیم می گیرند به ترور دست بزنند . یاد اوری این نکته مهم هست که در ان دوران اوایل انقلاب که نگرانی های دخالت و کودتای نظامی امریکایی ها توسط ارتش و ساواکی ها تمامی حواس نیروهای انقلابی و حزب جمهوری اسلامی را بر گرفته بود ، حرکت مسلحانه و ترور فرقان که با ترور تیمسار قرنی شروع و با ترور یت الله امرتضی مطهری ریس شورای انقلاب در 11 اردی بهشت 58 ترور حاج مهدی و حسام عراقی
۴ شهریور ۵۸
ترور محمد مفتح در 27 اذر 58 و آیتالله سیدمحمد قاضی طباطبایی در ۱۰ آبان ۵۸ و ترور حجت الاسلام محمد مفتح در 27 اذر 58 ادامه یافت ترور حاج مهدی و حسام عراقی
نهم فروردین ۶۰
ترور حجتالاسلام سیدعلی خامنهای
ششم تیرماه سال۱۳۶۰
و چندین ترور دیگر
درگیری های ترکمن صحرا توسط چریکهای فدایی خلق و تلاش کردها برای استقلال یا جدایی از ایران و جنگ خونین کردستان ، همه دست بدست هم داد تا نیروهای انقلاب که بازیگران خارجی یعنی امریکا و اسراییل را دست کم بگیرند ، کم کم بجای تلاش برای عدم خشونت ، به ترویج خشونت به عنوان تنها را ه مبارزه برای عدالت خواهی بپردازند . غافل از اینکه ایران روی میلیارد ها بشکه نفت خوابیده بود و هست و چندین بازیگر بین المللی دیگر نیز دلواپس سرنوشت سیاسی و استقلال اقتصادی و سیاسی حاکمان بودند
کم تجربگی تمامی رهبران گرو ه های سیاسی و سهم خواهی عمده و شور جوانان هوادارکه بدلیل سقوط شاه بزرگترین نیروی نظامی منطقه با همه حامیان غربی ان که بسرعت و با کمترین خونریزی اتفاق افتاده بود از یک سو و انحصار طلبی روحانیت که سهم مهمی در سرنگونی سریع شاه داشت ، دست به دست همه داد که متوجه اینکه بسیاری از ما خود مشوق خشونت ها و مشروعیت دادن به ان بودیم نشدیم . وقتی متوجه شدیم که خود دست به ترور زدیم و خود قربانی خشونت دولتی شدیم .
حجتالاسلام محمد مفتح
۲۷ آذر ۵۸ محمد مفتح ، رئیس کمیته منطقه ۴ و رئیس دانشكده الهیات دانشگاه تهران همراه اصغر نعمتی و جواد بهمنی راننده و محافظ خود در محل این دانشكده به قتل رسید. کمال یاسینی انگیزه خود از ترور مفتح را اینگونه نوشته است:
«پرواضح است كه نقشی كه دكتر در زیربنای این رژیم داشت و همچنین شركت فعالانه او در برپایی دستگاه سازمان امنیت و سازشكاریهای او با رژیم شاه (كه در اعلامیهای هم افشا شد) و دیگر... دلایل برای اینگونه برخورد نزد ما محسوب میشد؛ اما در شكل كلی انجام ترورها ناشی از این دیدگاه بود كه از لحاظ ایدئولوژیك خصوصاً و تودههای محروم عموما با این رژیم هیچ نقطه وحدتی نداشتیم و تضاد ما با او (رژیم) به حالت تعارض رسیده بود مخصوصاً با كشتار كردستان» (زندگی و مبارزات آیتالله شهید دكتر محمد مفتح، رحیم نیكبخت، مركز اسناد انقلاب اسلامی، سال۱۳۸۴صفحه 288 تا290).
در اعلامیه فرقان که پس از ترور مفتح پخش شد این گروه ضمن برشمردن 9 مورد او را متهم به كمیته بازی و حزب بازی و تلاش برای تشكیل ساواك جدیدی تحت عنوان «ساواما» كرده بود. در اطلاعیه فرقان همچنین آمده بود: «صفیر گلولههای انقلابگران توحیدی و فرزندان راستین خلق مسلمان به زندگی ننگین او و آخوندزدههای مزدور همراهش خاتمه داد و آنان را به جهنم همیشگیشان رهنمون نمود.»
7 نفر از اعضای فرقان در دوشنبه 13 اسفند 58 د ر اوین تیرباران شدند .
اکبر گودرزی و چند نفر دیگر از رهبران فرقان در خانه تیمی در درگیری دستگیر و در سوم خرداد 1359 اعدام شدند . اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان و ۴۵ تن از یارانش در زمستان ۵۸، به عنوان بزرگترین ضربه به گروه فرقان در یادها مانده است
حجتالاسلام معادیخواه با حکمی که روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۸ به نام او و علیاکبر ناطق نوری صادر شد، به عنوان یکی از قضات منتخب، وارد پرونده میشود؛ اما در شرایطی که دو تن از متهمان اصلی پرونده پیش از ورود او به اعدام محکوم و حکمشان اجرا شده است. او دربارۀ مواجهۀ خود با خبر اعدام بصیری، ضارب شهید مطهری (و حمید نیکنام، ضارب سپهبد قرهنی) در ابتدای قبول قضاوت این پرونده میگوید: «من وقتی رفتم اوین، رقتم که قاتل آقای مطهری را ببینم، گفتند: اعدامش کردیم! پرسیدم: چطور با این عجله؟ گفتند اینها حرف نمیزنند و میگویند شما کافرید و چنین و چنان. گفتم: اینکه حرف نمیزنند که نشد جواب، بالاخره باید کاری کرد.»(۱۳)
گزارشات زیادی در مورد شکنجه های شدید گودرزی روایت شده است
گفته می شود گودرزی در روی صندلی چرخدار تیرباران شده بود.
رور
دادستان لاجوردی و حا کم شرع محمدی گیلانی بوده است
با نگاهی به ان دوران می شود این نتیجه قطعی را گرفت که هردو سمت خشونت و ترور یکی انقلابی دیگری دولتی ، بدون محاکمه های عادلانه و حق دفاع متهم از اتهامات خود ، حکم ترور و یا اعدام را صادر کرده ست .
با اطلاعات بسیار کم فرقان در مورد ادمها و حکم به ترور ادمها هم مانند گرفتن اعتراف زیر شکنجه در اوین بجای ریشه یابی ترور و خشونت در ان دوران کم تجربگی انقلاب و تب انقلاب که اعدام و قا طعیت باصطلاح انقلابی مفهوم حذف فیزیکی مخالفان بوده است
به عبارتی هزاران نفر قربانی دور پایان ناپذیر خشونت و ترور در ایران شده اند زخمی که هنوز تازه هست و تا وقتی که بررسی ریشه ای نشود و زوایای ناگفته دست اندرکاران و شاهدان گفته نشود ، احتمال تجدید ان هست .
علیرضا نور ی زاده چند سال پیش داستان پلیسی در مورد ترور مفتح نوشته بود که من پاسخ مستدلی برای ایران استار تورنتو دادم که متاسفانه اقای بینش از اننشا ر آن خودداری کرد .
با بهره گیری از اسناد تاریخ ایرانی و ایرج مصداقی
راه حل - 17 دسامبر 2015 - سعید سلطانپور
1- ترور و خشونت ممکن است کسی را حذف کند ولی در بسیاری از موارد به ضرر جریانات فکری و ازادی خواه تمام می شود
2- بر خلاف انچه که این روزها عده ای بی اطلاع همه مسلمانان را با روحانیت حاکم یکی می دانند ، نقض نظریاتشان ثابت می شود .
گروه مذهبی فرقان ( نام دیگر قران ) از 5 نفر جوانان دز 56 با تفسیر قران شروع شده بود . .
اکبر
گودرزی بنیانگذار اصلی فرقان که طلبه ا ی جوان بوده در بازجویی ها یش در اوین که با شکنجه های فراوان هم همراه بود وی در سال 57 - 19 ساله بوده است به مناسبت تظاهرات قم و تبریز در کشتار مردم توسط شاه در سال 56 اطلاعیه ای صا در می کنند و خطر که جنبش را تهدید میکرد زنده کردن دوباره روحانیت حاکم» و «دخالت بیرویه روحانیت» را «فاجعهای عظیم» دانست. یعنی «زنده کردن دوباره روحانیت حاکم» و «دخالت بیرویه روحانیت» را «فاجعهای عظیم» می داند .
در این دوره فرقان بر تز «اقتصاد منهای نفت – اسلام منهای روحانیت» را که پیشتر شریعتی مطرح کرده بود صحه گذاشت و آن را در جامعه ترویج کرد.
درباره این که آیا شما ادامهدهنده راه شریعتی هستید یا نه؟ میگوید: «فرقان کوشش داشت که افکار و اندیشههای شریعتی را هم ترویج کند، اگر این امر معنایش ادامه دادن راه شریعتی میباشد، آری ما ادامه دهندگان راه او بودیم.»
او در پاسخ به پرسشی دربارهی تشکیل گروه فرقان مینویسد: «فرقان جریانی [است] که با بهرهگیری از برداشتهای درست مؤمنان به خداوند، در طول تاریخ و به ویژه شهید شریعتی» شکل گرفته است.
به اعتقاد فرقانی ها «در نهایت مرحوم دکتر علی شریعتی، آخرین تلاشش را برای جدایی تسنن اموی از تسنن محمدی [و] تشیع علوی از تشیع صفوی انجام داد و جامعه ما را تا مرز تدوین ایدئولوژیخلقهای اسیر پیش برد. مگر نه این که اسلام ایدئولوژی مستضعفین است؟» با این تعریف فرقان خود را ادامهی تشیع علوی و دشمن «آخوندیسم» معرفی کرد.
مواضع فرقانی ها در سال 57 در استانه انقلاب هنوز از چپ ترین مواضع در بین گروه های برانداز ضد مسلمان فعلی تلقی می شود
فرقان در محرم ۵۷ و دورانی که عکس خمینی در ماه دیده میشد مینویسد:
«دیکتاتوری آخوندیسم بگونه گذشته میکوشد تا از خارج سرنوشت ملت مستضعف را تعیین کند. این دیکتاتوری که روزگاری در نجف و خارج از مرزهای ایران و دور از تضادها و درگیریها و دردها و رنجهای مردم این مرز و بوم سیاست اهریمنی خود را اعمال میکرد و دخالت همین سیاست از خارج بود که به همدستی ارتجاع داخلی انقلاب مشروطیت را تبدیل به کودتا کرد، و زمینههای مناسب را برای خونریزیها و «ذبح شرعیهای» بعدی فراهم ساخت اکنون بساط خود را در جای دیگری پهن کرده است. راستی آیا سرنوشت ایران و مردم مستضعف آن که روزگاری دیکتاتوری سیاست جهانی، آن را در لندن و ژنو تعیین مینمود و دیکتاتوری آخوندیسم روزگاری در نجف مدعی تعیین آن بود اکنون در پاریس تعیین میشود؟ و آیا در صورت تحقق این امر مردم مستضعف ایران و جامعه ایرانی از اسارت و خفقان رهایی خواهند یافت؟ پاسخ بدین پرسشها را تحولات آینده روشن خواهد ساخت. اما آنچه در اینجا باید بدان اشاره کرد و آن را به عنوان یک امر قطعی و تجربی لااقل از نظر ما دانست این است که سیاستهای خارجی حاصله از دیکتاتوری سیاست جهانی و دیکتاتوری آخوندیسم هیچگاه به سود مستضعفین ایران و راهگشای انقلاب توحیدی آنها نبوده و نخواهد بود. و از نظر ما هیچ تفاوتی میان سیاستهایی که از مسکو یا واشنگتن در جهت تعیین سرنوشت خلقها اعمال میشود با سیاست دیکتاتوری آخوندیسم که روزگاری از نجف و امروز از پاریس اعمال میشود نیست، و حتی دومی برای ملت مستضعف ایران و انقلاب توحیدی آنها غلط اندازتر و تباهی آورتر و انحرافزاتر است.» نشریه فرقان، شماره ۱۰، آذر ۱۳۵۷ ص ۷
این گروه جوان صادق بدون تجربه سیاسی و اجتماعی تصمیم می گیرند به ترور دست بزنند . یاد اوری این نکته مهم هست که در ان دوران اوایل انقلاب که نگرانی های دخالت و کودتای نظامی امریکایی ها توسط ارتش و ساواکی ها تمامی حواس نیروهای انقلابی و حزب جمهوری اسلامی را بر گرفته بود ، حرکت مسلحانه و ترور فرقان که با ترور تیمسار قرنی شروع و با ترور یت الله امرتضی مطهری ریس شورای انقلاب در 11 اردی بهشت 58 ترور حاج مهدی و حسام عراقی
۴ شهریور ۵۸
ترور محمد مفتح در 27 اذر 58 و آیتالله سیدمحمد قاضی طباطبایی در ۱۰ آبان ۵۸ و ترور حجت الاسلام محمد مفتح در 27 اذر 58 ادامه یافت ترور حاج مهدی و حسام عراقی
نهم فروردین ۶۰
ترور حجتالاسلام سیدعلی خامنهای
ششم تیرماه سال۱۳۶۰
و چندین ترور دیگر
درگیری های ترکمن صحرا توسط چریکهای فدایی خلق و تلاش کردها برای استقلال یا جدایی از ایران و جنگ خونین کردستان ، همه دست بدست هم داد تا نیروهای انقلاب که بازیگران خارجی یعنی امریکا و اسراییل را دست کم بگیرند ، کم کم بجای تلاش برای عدم خشونت ، به ترویج خشونت به عنوان تنها را ه مبارزه برای عدالت خواهی بپردازند . غافل از اینکه ایران روی میلیارد ها بشکه نفت خوابیده بود و هست و چندین بازیگر بین المللی دیگر نیز دلواپس سرنوشت سیاسی و استقلال اقتصادی و سیاسی حاکمان بودند
کم تجربگی تمامی رهبران گرو ه های سیاسی و سهم خواهی عمده و شور جوانان هوادارکه بدلیل سقوط شاه بزرگترین نیروی نظامی منطقه با همه حامیان غربی ان که بسرعت و با کمترین خونریزی اتفاق افتاده بود از یک سو و انحصار طلبی روحانیت که سهم مهمی در سرنگونی سریع شاه داشت ، دست به دست همه داد که متوجه اینکه بسیاری از ما خود مشوق خشونت ها و مشروعیت دادن به ان بودیم نشدیم . وقتی متوجه شدیم که خود دست به ترور زدیم و خود قربانی خشونت دولتی شدیم .
حجتالاسلام محمد مفتح
۲۷ آذر ۵۸ محمد مفتح ، رئیس کمیته منطقه ۴ و رئیس دانشكده الهیات دانشگاه تهران همراه اصغر نعمتی و جواد بهمنی راننده و محافظ خود در محل این دانشكده به قتل رسید. کمال یاسینی انگیزه خود از ترور مفتح را اینگونه نوشته است:
«پرواضح است كه نقشی كه دكتر در زیربنای این رژیم داشت و همچنین شركت فعالانه او در برپایی دستگاه سازمان امنیت و سازشكاریهای او با رژیم شاه (كه در اعلامیهای هم افشا شد) و دیگر... دلایل برای اینگونه برخورد نزد ما محسوب میشد؛ اما در شكل كلی انجام ترورها ناشی از این دیدگاه بود كه از لحاظ ایدئولوژیك خصوصاً و تودههای محروم عموما با این رژیم هیچ نقطه وحدتی نداشتیم و تضاد ما با او (رژیم) به حالت تعارض رسیده بود مخصوصاً با كشتار كردستان» (زندگی و مبارزات آیتالله شهید دكتر محمد مفتح، رحیم نیكبخت، مركز اسناد انقلاب اسلامی، سال۱۳۸۴صفحه 288 تا290).
در اعلامیه فرقان که پس از ترور مفتح پخش شد این گروه ضمن برشمردن 9 مورد او را متهم به كمیته بازی و حزب بازی و تلاش برای تشكیل ساواك جدیدی تحت عنوان «ساواما» كرده بود. در اطلاعیه فرقان همچنین آمده بود: «صفیر گلولههای انقلابگران توحیدی و فرزندان راستین خلق مسلمان به زندگی ننگین او و آخوندزدههای مزدور همراهش خاتمه داد و آنان را به جهنم همیشگیشان رهنمون نمود.»
7 نفر از اعضای فرقان در دوشنبه 13 اسفند 58 د ر اوین تیرباران شدند .
اکبر گودرزی و چند نفر دیگر از رهبران فرقان در خانه تیمی در درگیری دستگیر و در سوم خرداد 1359 اعدام شدند . اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان و ۴۵ تن از یارانش در زمستان ۵۸، به عنوان بزرگترین ضربه به گروه فرقان در یادها مانده است
حجتالاسلام معادیخواه با حکمی که روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۸ به نام او و علیاکبر ناطق نوری صادر شد، به عنوان یکی از قضات منتخب، وارد پرونده میشود؛ اما در شرایطی که دو تن از متهمان اصلی پرونده پیش از ورود او به اعدام محکوم و حکمشان اجرا شده است. او دربارۀ مواجهۀ خود با خبر اعدام بصیری، ضارب شهید مطهری (و حمید نیکنام، ضارب سپهبد قرهنی) در ابتدای قبول قضاوت این پرونده میگوید: «من وقتی رفتم اوین، رقتم که قاتل آقای مطهری را ببینم، گفتند: اعدامش کردیم! پرسیدم: چطور با این عجله؟ گفتند اینها حرف نمیزنند و میگویند شما کافرید و چنین و چنان. گفتم: اینکه حرف نمیزنند که نشد جواب، بالاخره باید کاری کرد.»(۱۳)
گزارشات زیادی در مورد شکنجه های شدید گودرزی روایت شده است
گفته می شود گودرزی در روی صندلی چرخدار تیرباران شده بود.
رور
دادستان لاجوردی و حا کم شرع محمدی گیلانی بوده است
با نگاهی به ان دوران می شود این نتیجه قطعی را گرفت که هردو سمت خشونت و ترور یکی انقلابی دیگری دولتی ، بدون محاکمه های عادلانه و حق دفاع متهم از اتهامات خود ، حکم ترور و یا اعدام را صادر کرده ست .
با اطلاعات بسیار کم فرقان در مورد ادمها و حکم به ترور ادمها هم مانند گرفتن اعتراف زیر شکنجه در اوین بجای ریشه یابی ترور و خشونت در ان دوران کم تجربگی انقلاب و تب انقلاب که اعدام و قا طعیت باصطلاح انقلابی مفهوم حذف فیزیکی مخالفان بوده است
به عبارتی هزاران نفر قربانی دور پایان ناپذیر خشونت و ترور در ایران شده اند زخمی که هنوز تازه هست و تا وقتی که بررسی ریشه ای نشود و زوایای ناگفته دست اندرکاران و شاهدان گفته نشود ، احتمال تجدید ان هست .
علیرضا نور ی زاده چند سال پیش داستان پلیسی در مورد ترور مفتح نوشته بود که من پاسخ مستدلی برای ایران استار تورنتو دادم که متاسفانه اقای بینش از اننشا ر آن خودداری کرد .
با بهره گیری از اسناد تاریخ ایرانی و ایرج مصداقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر