Translate

شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۴

جايزه­ی ابن­رشد برای مصلح دينی «نصر ابوزيد»





جايزه­ی ابن­رشد برای مصلح دينی «نصر ابوزيد»
«ابوزيد» به عنوان يک مسلمان معتقد، خواهان آزادکردن قرآن از بند سنتی است که به عقيده­ی وی گوهر آن را مخدوش کرده است.
«بنياد ابن‌رشد»، مؤسسه‌ای است فرهنگی و غيروابسته به نهادهای دولتی و دينی که در تاريخ ١٠ دسامبر ١٩٩٨، يعنی در پنجاهمين سالگشت صدور اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر و نيز هشتصدمين سالگرد مرگ ابن‌رشد، متفکر اندلسی سده‌ی دوازدهم ميلادی، به نام او در برلين ايجاد شده است.
بنيادگذاران اين نهاد، گروهی از شخصيت­های فرهنگی، ادبی و سياسی جهان عرب هستند که اکثراً در کشورهای اروپايی زندگی می­کنند. هدف اين بنياد، دفاع از آزادی انديشه و نوگرايی در کشورهای عربی و تلاش در راه استقرار دمکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی در آنجا می­باشد. بنياد ابن­رشد براين نظر است که دمکراسی را در کشورهای اسلامی نمی­توان از بالا ساخت، بلکه بايد آن را در يک روند دراز مدت آموزشی و پرورشی و در يک فضای سياسی توأم با تساهل، از پايين و با همياری انسانها ايجاد کرد. علت گزينش نام ابن­رشد برای اين بنياد، آوازه­ی وی به عنوان متفکری اهل تسامح و رواداری مذهبی در حوزه­ی فرهنگ اسلامی قيد شده است.
بنياد ابن­رشد، همه ساله جايزه­ای را به عنوان قدردانی و ستايش به يکی از فعالان اجتماعی، فرهنگی يا ادبی عرب­زبان اهدا می­کند. جايزه­ی امسال اين بنياد به «نصر حامد ابوزيد» متفکر و پژوهشگر مصری داده شد. در هيئت­ داوران اين گزينش، از جمله شخصيت­های نامداری چون «محمد ارکون» متفکر الجزايری و استاد دانشگاه سوربون، «فهيم جدآن» استاد فلسفه در دانشگاههای مختلف اروپا و کشورهای عربی، «ردوا آشور» اديب و نويسنده­ی مصری و «ورنر انده» (Werner Ende) اسلام­شناس آلمانی و عضو انستيتوی شرق­شناسی هامبورگ شرکت داشتند.
در مراسمی که به اين منظور در تاريخ ٢٥ نوامبر ٢٠٠٥ در انستيتو گوته­ی برلين برگذار شد، از «ابوزيد» به عنوان يکی از مطرح­ترين فضلای اسلامی در دوره­ی معاصر ياد شد که پيکاری پيگيرانه و درازمدت برای پژوهشی مستقل از قرآن داشته است. «ابوزيد» قرائت سنتی از قرآن را مورد نقد قرار می­دهد و آن را کهنه می­خواند. او بر خلاف چنين قرائتی، خواهان تفسيری علمی از متن قرآن در زمينه­ای تاريخی، برای فهم واقعی و جدا از مشروط بودن زمانی معنای آن است. به نظر او تفسيری امروزی از اسلام، می­بايست به ياری روش­های تاريخی و زبانشناختی صورت پذيرد. زيرا متن خود قرآن، جا برای تفسيرهای گوناگونی را باز می­گذارد. «ابوزيد» معتقد است که يک چنين پلوراليسم يا تفسير متکثری، همواره در تاريخ اسلام وجود داشته است، پيش از آنکه افراطيون و اسلامگرايان ادعای حق انحصاری خود برای تفسير و وضوح کلام الهی را مطرح کنند و معنای آن را در دستورات و ممنوعات محدود نمايند.
«ابوزيد» به عنوان يک مسلمان معتقد، خواهان آزادکردن قرآن از بند سنتی است که به عقيده­ی وی گوهر آن را مخدوش کرده است. به عبارت ديگر او می­خواهد قرآن را دوباره زنده و آن را به «اينجا و اکنون» منتقل کند. به نظر او بايد قرآن را از مصادره­ی سياسی توسط متعصبان مذهبی که در بسياری از کشورهای اسلامی و عربی صورت گرفته نجات داد. اين متعصبان به نام اسلام همانگونه رفتار می­کنند که زمانی دستگاه تفتيش­عقايد به نام مسيحيت رفتار می­کرد. اما ظاهرا" مراجع دينی در مصر، اسلام را از طرف اين متعصبان مذهبی کمتر در خطر می­بينند تا از طرف يک تحليلگر و پژوهنده­ی فاضل.
«ابوزيد» در اواسط دهه­ی ٩٠ ميلادی، به دليل پژوهشهای مستقل خود، از طرف بنيادگرايان اسلامی انگ «کافر» و «مرتد» خورد. مخالفان او که در محکوميت قضايی و خاموش کردن صدای او ناموفق ماندند، تلاش کردند تا از راههای حقوقی، همسر او را که استاد زبانهای با ريشه­ی لاتينی در دانشگاه است، وادار به جدايی از او کنند. هنگامی که خطر جانی برای آنان بالا گرفت، او و همسرش ناچار به ترک مصر و مهاجرت به هلند شدند. «ابوزيد» اينک به عنوان استاد اسلام­شناسی در دانشگاه­های لايدن و اوترشت هلند مشغول تدريس است.
«ابوزيد» در مراسم دريافت جايزه­ی ابن رشد از جمله گفت که برای من چنين ستايشی از دو جهت مايه­ی افتخار است: نخست به اين دليل که اين جايزه با نام فيلسوف بزرگ شرق و غرب ابن­رشد پيوند خورده است، يعنی متفکری که انديشه­اش درخشيد و ظلمت سده­های ميانه را شکافت. و امروز نيز کرسی استادی دانشکده­ی علوم انسانی دانشگاه اوترشت هلند با همين نام در اختيار من است. دليل ديگر اينست که اين جايزه، ننگی را که ده سال پيش عليه ارزش­های آزادی انديشه و پژوهش علمی و ايمانی در کشورهای عربی و اسلامی ايجاد شده بود، محو می­کند. «ابوزيد» خاطر نشان ساخت که پرسش­هايی که امروز همه­ی ما را مشغول می­کنند عبارتند از اينکه آيا انديشه­ی اسلامی با تجدد قابل تلفيق است؟ آيا قوانين اسلامی به يک عرب مسلمان اجازه می­دهند تا در يک جامعه­ی مدرن عربی که در آن دولتی مدنی بر سر کار است زندگی کند، يعنی در کشوری که شهروندان محور، و آزادی عقيده و برابری، ارزش­های بنيادين آن را تشکيل می­دهند؟ آيا اسلام با جامعه­ای که در آن حکومت به صورت دمکراتيک بر سر کار آمده و همه­ی شهروندان مستقل از رنگ پوست، نژاد و مذهب خود، برابر حقوق هستند در تضاد است؟
«ابوزيد» افزود که اگر گفتگو درباره­ی اين موضوعات و آزمون واقعيت­ها را آزاد بگذاريم و خرد خود را تعطيل نکنيم، اين پرسش­ها راه به کجا خواهند برد؟ آنها قطعا" قرآن را از بين نخواهند برد، دين را نيز نابود نخواهند کرد، ايمان را هم متزلزل نخواهند ساخت؛ بلکه امکانات تازه­ای برای فهم بر روی ما خواهند گشود تا وحی خداوندی در بشر و «کلام الهی» در زبان عادی انسان را دوباره کشف کنيم. ما بايد چالش­ها را بپذيريم و اجازه نداريم سر خود را کبک وار در برف فروبريم. مسلمانان می­توانند اين فرهنگی را که خود ايجاد کرده­اند سنجشگرانه مورد بررسی قرار دهند و آن را بفهمند، مستقل از آنکه آيا چنين چيزی در فقه، قرآن، حديث، فلسفه­ی اسلامی، احکام، عرفان يا زبان و ادبيات ما آمده است يا خير. اگر چنين حالتی پيش آيد، می­توانيم ادعا کنيم که دوباره صاحب فرهنگ خود هستيم. فقط زمانی می­توانيم بر اين شالوده چيزی استوار کنيم که پرسش­های تازه طرح کنيم، نه اينکه بگذاريم فرهنگمان به باری بر شانه­هايمان تبديل شود، يعنی چيزی که در حال حاضر اتفاق افتاده است

هیچ نظری موجود نیست: