Translate

سه‌شنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۴

غلامرضا كاشي:پروژه‌ سكولاريسم در ايران افسانه است


غلامرضا كاشي:پروژه‌ سكولاريسم در ايران افسانه است

ايسنا:«غلامرضا كاشي» در همايشي كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده‌ي ادبيات دانشگاه علامه برگزار شده بود، بازرگان، شريعتي و سروش را شاخص‌هاي سه نسل روشنفكري ديني در ايران برشمرد و افزود: به نظر من آنچه روشنفكر ديني را از ديگران جدا مي‌كند ديندار بودن آن نيست بلكه روشنفكر بودن آن است.
اين مدرس دانشگاه كه با موضوع «فراز و فرود‌هاي روشنفكران ديني در ايران» سخن مي‌گفت، اضافه كرد: روشنفكران چند شاخصه‌ي عمومي خاص دارند، يكي از آنها مرجعيتي است كه آنها بيرون از عرصه‌ي سنت و دين پذيرفته‌اند و آن عقل است، در حقيقت تكيه بر خرد انساني به مثابه نقطه‌ي عظيمت، شاخصه‌ي روشنفكران است. روشنفكران علي الاصول تعهدات اجتماعي را براي خود قائلند و تصور مي‌كنند عرصه‌ي سياسي، اجتماعي ممكن است بر حسب طرح‌هاي عقلاني آنها مورد تصرف قرار گيرد.
كاشي در ادامه گفت: دو آرمان آزادي و عدالت نيز كه آرمان همه‌ي جنبش‌هاي مدرن است در روشنفكران نيز به چشم مي‌خورد و آنها اين دو آرمان را به عنوان ارماني عقلاني كه ضرورت آن بيرون از دين و سنت است لحاظ كرده‌اند. در حقيقت سه نسل روشنفكري ديني بر مبناي تعريفي كه از خرد و آرمان‌هاي جديد عرصه‌ي اجتماعي و فرهنگي مي‌كنند راه‌هاي مختلفي را براي روشنفكري در نظر مي‌گيرند.
اين مدرس دانشگاه همچنين خاطر نشان كرد: نسل اول روشنفكران ديني و شاخصه‌ي آن جريان يعني مهندس بازرگان مرجعيت خود را از علم اخذ مي‌كند. در حقيقت آنها علم را به عنوان جلوه‌گاه اساسي خرد انساني مي‌پذيرند و معتقدند عقل انسان قادر است كه تمام زواياي پيچيده عالم خلقت را دريابد.
وي افزود: اين خرد و تصور قدرت در عرصه‌ي اجتماعي و فرهنگي راهي را باز مي‌كند تا دين انكار شود. اما همانقدر كه الگوي خرد اين امكان را براي پشت كردن به دين فراهم مي‌كند همانقدر نيز راه را به سمت دين باز مي‌كند، اگر سنت گرا‌ها در مقابل علم جديد مي‌ايستند روشنفكر ديني دليلي براي جلوگيري از علم جديد نمي‌بيند چرا كه آن را راهي براي حصول به خدا مي‌داند. خردي كه به جهان متصل است و به واسطه‌ي شناخت جهان نيرومند شده، به همين دليل نيز مي‌تواند در برابر قدرت خدا تواضع كند و با اتكا به قرائت ديني عرصه‌ي سياسي اجتماعي را تصرف كند.
كاشي در ادامه گفت: موج اول روشنفكري ديني در ايران به دليل همزماني به جنبش‌هاي چپ ماركسيست و ماترياليست سعي مي‌كند با تكيه بر مراجع علمي آن گروه‌ها خدا را جستجو كند، در حقيقت اين گروه علم و خرد مدرن و تحقق آنها را به خوبي مي‌پذيرند. نسل دوم روشنفكري ديني در ايران كه با شريعتي شناخته شده است در مباني با نسل اول متفاوت نيست بكله تفاوت آن اين است كه به جاي تكيه به مراجع علمي و دلمشغولي اثبات خدا و در پيچيدگي‌هاي عالم دلبسته به اين هستند كه مشيت خدا را در عرصه‌ي سياسي اجتماعي تحقق ببخشند. در حقيقت نسل اول با انگاره‌هاي اصلاح طلبانه‌ي امروزي سازگارترند اما نسل دوم بيشتر انقلابي‌اند. شكي نيست كه مي‌شود عرصه‌ي سياسي اجتماعي را تصرف كرد اما بايد ديد با جمعيت سست و كم اراده چه مي‌توان كرد. نسل دوم به اين نتيجه رسيد كه براي اين كار بايد اراده‌ها را تحريك كنند، در نتيجه‌ي آن انقلابي بزرگ و فراگير به وجود مي‌آيد.
اين مدرس دانشگاه خاطر نشان كرد: روشنفكران نسل سوم گروهي از روشنفكران هستند كه به شالوده زدايي از پروژه‌ي روشنفكر ديني به معنايي كه تا آن موقع رواج داشت مي‌پردازند. حس اعتماد به نفس نسل اول روشن فكري در نسل سوم تبديل به خضوع شد. آنها بر خلاف نسل اول معتقد بودند نمي‌توان پيچيدگي‌هاي عالم را به خوبي شناخت. البته به همان اندازه كه اين موضوع مي‌تواند موجب خضوع شود، مي‌تواند مقدمه‌اي نيز براي احساس قدرت به معناي تازه باشد.
كاشي ادامه داد:‌ عقل بازرگان معناي علم دارد، در حالي كه عقل نسل سوم روشنفكري به معناي منطق است. صورتي صوري كه تنها سنجش مي‌كند، اينطور راه را به دين باز مي‌كند كه دين از عرصه‌ي جمعي و تعاملات عيني خارجي مي‌شود. سرانجام روشنفكري ديني نسل سوم عملا به انحلال پروژه‌ي روشنفكري ديني انجاميد، در واقع صورت روشنفكرانه‌ي آن از صورت ديني‌اش برتر است و به اينجا مي‌رسد كه در وجه روشنفكرانه دين موضوعيتي ندارد. اما اگر اين پروژه بخواهد دوباره موضوعيتي داشته باشد راهش اين است كه روشنفكري را كنار بگذارند و مستقلا دين بورزند و يا اينكه مواريث نسل سوم روشنفكري ديني را كنار بگذارند و به مواريث روشنفكران نسل اول و دوم رجوع كنند. هر دوي اينها مشروط به اين است كه راه ذهن را به بحث‌هاي جديد ببنديم، چرا كه اگر گشوده باشد رجعت به نسل اول و دوم روشنفكري ممتنع است.
اين مدرس دانشگاه با بيان اين كه «فربه كردن عقل را بايد در سنت‌هاي ديگر فلسفي جستجو كرد»، افزود:اين كاري است كه الهيون جديد كرده‌اند، آنها براي فربه كردن عقل به راه‌هاي مختلفي رفته‌اند، شكي نيست كه با آگاهي نمي‌توان جهان را تصرف كرد و آنها معتقدند هستي بر انديشه تقدم دارد و بايد در كنار بودن در جهان با ديگران زبان و فرهنگ، زيست و اينها مقدم بر عقل و منطق است. نتيجه‌ي بحث اين است كه خرد موضوعيت دارد و روشنفكري علي الاصول با خردي تعريف مي‌شود كه موضوعيت مستقل دارد اما اين خرد ذهني و جمعي است. سنت خرد جمعي مقدس نيست و عينيت يافته است، ترديد نكنيم كه در سنتي زيست مي‌كنيم كه بر منطق و تشخيص ما مقدم است، اين سنت در مقابل مدرن نيست بلكه همان مواريث فكري، عادات و شيوه‌هاي تفسيرهستند كه در مدت زماني، معين بين يك گروه اجتماعي تبلور پيدا كرده است.
كاشي اضافه كرد: در قرائت شريعتي دين همان است كه در زمان حيات نبي اكرم موضوعيت داشته و بعد از آن جهان به انحطاط رفته اما سنت به عنوان عرصه‌ي عقل عيني و جمعي است كه در صورت‌هاي مختلف حيات جمعي تبلور پيدا مي‌كند و ريشه‌ي ديگري براي بازگشت ما به جهان است.
اين مدرس دانشگاه در ادامه در پاسخ به پرسشي گفت: روشنفكري ديني كنوني ما روشنفكري است كه وجه روشنفكرانه‌ي آن به وجه دين دارانه‌اش غلبه‌كرده، بنابراين دين برايش موضوعيتي ندارد الا اينكه آن را به نحوي بخواهيم بديل دموكراتيك باشد. روشنفكر ديني اگر علايق ديني دارد نمي‌تواند از بيرون به دين نگاه كند و آنگاه هر بلايي كه مي‌خواهد بر سر آن بياورد، اين دين دارانه نيست. آنچه محل اشكال است و اين ايده را بلاموضوع مي‌كند به معني انحلال روشنفكري است و بدين معني است كه من به عنوان روشنفكر در خانه بنشينم و دين را با آميزه‌هاي جان لاك، بنتام و ... هماهنگ كنم.
وي افزود: فهم عموم مردم از دين نسبت به صد سال قبل تفاوت كرده است، البته وضع روشنفكران نيز با مردم تفاوت مي‌كند، قرار نيست آنها نيز مانند مردم دين بورزند.
اين مدرس دانشگاه خاطر نشان كرد: قرار نيست روشنفكر حرفي بزند كه مردم آن را بفهمند چرا كه اساسا باب اين مفاهمه بسته است. وقتي ايده‌هاي جديد را جلوي مردم در باب روشنفكرانه مطرح مي‌كنيم مقاومت آنها را بيش از جلب توجهشان برمي‌انگيزيم. روشنفكران به نحوي متفاوت دين را مي‌فهمند، حال روزي مخاطب نداشتند يا ناچار بودند روشنفكر پوپوليست بشوند تا مخاطب داشته باشند اما هر اندازه در جامعه افراد تحصيلكرده بيشتر مي‌شود روشنفكران ديني مخاطب بيشتري پيدا مي‌كنند.
كاشي در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان درباره‌ي نسل سوم روشنفكري در ايران گفت: سروش پايه گذار و يا بهترين روايت‌گر پارادايم فكري است كه هم موافقان و هم مخالفان او از آن متاثر شدند.
وي همچنين در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه سحابي، خاتمي، كديور و ملكيان ذيل روشنفكري ديني محسوب مي‌شوند يا نه، گفت: تمام اين چهره‌ها ذيل مفهوم روشنفكري ديني تعريف مي‌شوند و اما هر چقدر لخت و عريان در عرصه‌ي عمومي ظاهر شوند مقاومت بيشتري را بر مي‌انگيزند تا توجه اما در مورد خاتمي مي‌توانيد در منظومه‌ي گفتاري او كولاژي را ببينيد، البته يك وجه مكتوم هم دارد اما من معقتدم احتياج به جوهر عقلاني براي ظهور دارد. به نظر من خاتمي نتيجه‌اي است كه مقدماتش فراهم نشده است.
وي در ادامه در پاسخ به پرسشي درباره‌ي تاثير روشنفكران سكولار و روشنفكران ديني، گفت: به قول مطهري اگر امثال «اراني» نبودند شايد بسيار پرسش‌ها نيز مطرح نمي‌شد، من هم معتقدم پرسش‌ها بايد طرح شود تا در جامعه جوشش به وجود آيد.
كاشي همچنين اظهار داشت: پروژه‌ي سكولاريسم به مفهومي كه در فرانسه تجربه شده در ايران افسانه است. سكولاريسم از بدو ظهور مسيحيت همراه آن آموزه‌هايي بوده است و متعلق به دوران مدرن نيست، در حالي كه سكولار نبودن هم در بدو ورود اسلام مطرح شده است. ايران نيز نه تنها به خاطر مسلمان بودن كه به خاطر ايراني بودن نمي‌تواند سكولار باشد. دين در جامعه‌ي ايران تا به حال به مفهوم پدربزرگي بوده كه اگر هر چه ذيل آن نمي‌گنجيد آن را به دور مي‌انداختند، در حالي كه امروز جريان ديني در تحولات آينده در يك بازار رقابتي موثر است، امروز ميسر است كه هويت‌هاي مستقل از دين امكان حيات داشته باشند، هر چه به عرصه‌ي روشنفكران بياييم اين هويت‌هاي مستقل بيشتر ديده مي‌شود.
اين مدرس دانشگاه در پاسخ به پرسش ديگري درباره‌ي وجود هر سه نسل روشنفكري در حال حاضر گفت: طبيعي است در حال حاضر مي‌توان افرادي متعلق به هر كدام از اين نسل از روشنفكري را ديد اما مهم اين است كه كدام يك مي‌توانند داير مدار و هرمونيك باشند. عقل بازرگان و شريعتي به عنوان نسل اول و دوم روشنفكري، عقل بازيگر است در حالي كه عقل سروش و نسل سوم روشنفكري عقل ناظر است. ايده‌ي سروش و چرخش از عقل بازيگر به عقل ناظر براي شالوده شكني ايده‌ي شريعتي موفق بوده اما براي آغاز دوره‌ي جديد ناموفق است چراكه عقل ناظر مي‌تواند تشخيص دهد اما نمي‌تواند دين بورزد.
انتهاي پيام

هیچ نظری موجود نیست: