هم آزادی هم زندگی وخیانت رجوی

مسعود رجوی در اعلامیه ای در تاریخ 14 تیر 88 که با کت و شلوار همیشگی سورمه ای هست از موسوی دفا ع کرده است و به سازمان ملل نامه نوشته و همان حرفهائی را که موسوی هفته پیش زده بود ، تکرار کرده است
این برادر مانند ریئس جمهور احمدی نژاد هست که اول خواهان نابودی اسرائیل می شود بعد می گوید هالوکاست دروغ بوده است و باید تحقیق شودو اتفاقا مانند احمدی نژاد معتقد است که سیاست جهانی به حول محور شخص وی می چرخد.

رجوی در 10 تیرعلامیه ای داده با لباس نظامی و نوشته بود که این موسوی هم مانند خاتمی خائن هست و این رژیم باید برود.

و لایت استبدادی فقیه هم باید با مثال زدن از اپوزیسیون وابسته رجوی یاد می گرفت و بدون برگزاری انتخابات ، احمدی نژاد را به ریاست جمهوری مادام العمر منصوب می کرد اتفاقا هم مردم ایران کمتر ناراحت می شدند. .

الان مریم رجوی 20 سال هست که ریاست جمهوری موقت هست و کسی از درون تشکیلات اصلا نمی داند انتخابات یعنی چه " چه برسد به نوع آزاد ویا تقلبی اش و یا اینکه زحمت این سوال را از خود بکند که نسل جدید چه می گویند .



با مطالعه این دو اعلامیه من شدید ا نگران سلامتی روانی مسعود رجوی هستم زیرا در اعلامیه 10 تیر خطاب به نیروهای قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران با لبا س نظامی اعلامیه را به عنوان رهبر انقلاب منتشر میکند در حالی که اعلامیه 14 تیر به سازمان ملل را با لباس شخصی بدون نام رهبر انقلاب منتشر و امضا می کند .

یعنی در ظرف 4 روز رهبر مجاهدین خودش را از رهبری سرنگون می کند

پيام رهبر مقاومت



http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=44075

به نيروهاى قيام و انقلاب دموكراتيك مردم ايران

و یا به عبارتی دو تا تحلیل متضاد از رهبر مجاهدین منتشر میشود که نشان از عمق تضادهای داخلی سازمان و بحران ها ی ان دارد

تلویزیون مجاهدین ،قرارگاه اشرف را نشان می داد که با چه دقتی به پیام رجوی ازصفحه تلویزیون بدون تصویر زنده وی ،براد ر گوش می دادند

رجوی اگر زنده باشد این اعلامیه های متناقض و بدون تصویر نشان از مشکلات جدی این گروه دارد

زیرادر تمامی این حرکت بزرگ مردم ایران هیچ نشانه ای از وجود مجاهدین نبود البته شکی ندارم که اگر رجوی خیانت نکرده بود ، و وارد فاز نظامی نشده بودیم الا ن مردم ایران ، دور محور مجاهدین خلق سالم و غیر وابسته ، جمع شده بود ند نه موسوی .

واقعیت مثبت این هست که جنبش امروزه دموکراسی و ضد تقلب مردم ایرن به دام خشونت دولتی که در سال 60 علیه مجاهدین طراحی شده بود نیفتاد و هزینه زیاد ی را متحمل نشد.

. حوادث اخیر نشان داد که تا چه حد ادعاهای مجاهدین و نوری زاده در مورد دسترسی به بیت خامنه ای و اطلاعات محرمانه رژیم بی اساس بود . و آنها تا امروز نتوانسته اند حتی یک مورد از پشت درهای بسته را بدست بیاورند .اگر گروه رجوی کوچکترین ارتباط ارگانیک و دیالک تیکی با داخل کشور داشتند میلیونها یورو و انرژی را صرف برپائی تظاهرات در پاریس در ژوئن نمی کردند.

مجاهدین چنان در این جریانات غافلگیر شدند که بعداز بازگشت از اروپا به کشورهای خود ، در تظاهرات خودجوش ایرانیان در خارج کشور هم نتوانستند پرچمها و عکسهای خودر ا علم کنند زیرا با انزوای شدید روبرومی شدند.

اینجاست که خیانت مسعود رجوی و کادرهای رهبری فعلی مجاهدین بیشتر مشخص می شود زیرا در دهه 60 ، مجاهدین به بسیاری از اسراردرونی رژیم برای سرکوب و قتل عام نیروهای مخالف اشراف داشتند .کسانی مانند سعید افجه ای ( دادستانی ) مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت و ده ها نفوذی دیگر مجاهدین در سیستم مخالف

الان هم شرایط سال 60 هست با این تفاوت که نسل جدید ، وارد خشونت نشد ، خواستهای آنها بسیار کمتر ازخواستهای دوران ماو نسل ما هست . الان اگر جناح مخالف دست به اسلحه ببرند ، قتل عام شدیدتری از دهه 60 روی می داد. کاری که تاکنون نسل جوان بخوبی آنرا مهار کرده است

در جریان این جنبش صف بندی های جدیدی شکل گرفته است .



شعار یا مرگ یا ازادی باید به شعار هم آزادی هم زندگی تبدیل شود شعاری که بنظر می آید نسل جدید ما آنرا انتخاب کرده است و راه طولانی تر و لی مطمئن تری را برای تحقق ازادی و دموکراسی و خواستهای مشروع خود در غیاب سازمانهای سیاسی و با سابقه دوران انقلاب ، انتخاب کرده است

مجاهدین خلق ومسعود رجوی باید پاسخگوی تاریخ و مردم ایران بدلیل ادامه خیانت و جنگ افروزی وخشونت که خواست جناح اصلی رژیم در همه این دوران برای سرکوب صداهای مردم ایران ، بشوند .

حوادث اخیر نشان داد که شهادت هنر نیست زنده ماند ن و بر سر اصول ماندن و زندگی کردن و مبارزه کردن هنرهست چیزی که مسعود رجوی از هزاران نسل جو.ان هوادار خود انرا دزدید و در باتلاق اشرف ، دفن کرد.

اینجاست که معنی سکوت علی ( ع) و همراه با مردم بودن به طور شفاف روشن می شود چیزی که مسعود رجوی یاد نگرفت .