Translate

جمعه، آبان ۰۱، ۱۳۹۴

دیکته ننوشته غلط ندارد

دیکته ننوشته غلط ندارد
سعید سلطانپور .
دوستانی زحمت می کشند مطالبی را که اشتباه نوشتاری شده است را در صفحه فیس بوک ویا پیام شخصی گوشزد می کنند که جایتشکر دارد .
دوستان سابقی هم  وقت می گذارند بدون اسم برای من در وب لاگم و یا ای میل یادداشت می نویسند و من را به دلیل  کم دانشی سیاسی ام تشویق می کنند که ننویسم و یا نگویم . و یا متهم به هواداری از جمهوری اسلامی
یک هوادار ناشناس  در وب لاگ " کانادای من " هم زحمت کشیده نوشته
Anonymous has left a new comment on your post "Richmond Hill Federal Debate 2015 part 1":

Please stop your nonsense and taking order form the Iranian Government.
Everybody knows what your angle is.  .
لطفا چرند گویی و دستور گرفتن از دولت ایران را متوقف کن
همه می دانند که زاویه شما چیست ؟
## زاویه من چیست ؟
من از انی نسل هستم که یک هنوز یک سری ارزشها برایمان اصولی هست . یکییش ، تلاش کردن برای اطلاع رسانی و اگاهی رسانی بدون توقع مادی  .
چیزی که در این دوره زمانه مادی ، کمیاب تر می شود .
دلم به چیزهایی پای بند است
که تو نمی اید یادت

# من در این همه  سالها که کار اجتماعی سیاسی خبرنگاری کرده ام در مجموع در حدود 500 دلار از سلام تورنتو برای مقالاتم و مصاحبه هایم به صورت چک و 200 دلار نقد برای سفر نیویورک و اعتصاب غذا در حمایت از جنبش سبز سال 2009 دریافت کردم .
که با ذکر نام از انها تشکر می کنم و هیچ گاه محبتشان را فراموش نمی کنم چون در رسانه های ایرانی در کانادا و امریکا رسم هزینه کردن برای خبرنگاران نیست .
500 دلارهم یکی از فعالین اجتماعی برای همین سفر نیویورک به من داد که مایل نیست اسمش گفته شود .
2- 400 دلار برای رفتن به مونترال  پوشش  کنگره لیبرالها ژانویه  و 500 دلار در سال  در سپتامبر 2014
برای شرکت د رکنفرانس تروریسم دولتی در کوبا که به من گفته شود فیدل کاسترو د ران شرکت می کند، از تلویزیون یو اس ایرانی تی وی ، اقای پرویز حقگو دریافت کردم .
3- یک کت و شلوار اقای اسد زرین مهر عیدی در سال 2012  و یک بار هم یک گونی برنج و یک روغن به من دادند که در ازای اگهی یک سوپر ایرانی گرفته بودند و به همه بچه های تلویزیون هم دادند .

بیشترین مصاحبه حضوری با مقامات سیاسی کانادا را برای رسانه های فارسی زبان تولید کرده ام . دهها کنفرانس و جلسات با هزینه خودم پوشش داده ام .   بسیاری از همین مصاحبه ها و مقالات نیز در همین رسانه ها که پولی نمی پردازند چاپ نمی شود زیرا ممکن است با سیاست های ان روزنامه مطابقت نداشته باشد که یک اصل پذیرفته شده ای است ولی  گفتنتش تلخ است اگر در رسانه دیگری بنویسی ، ان یکی تو را بایکوت می کند . به همین دلیل مدتی است که برای هیچ کدام نمی نویسیم . مثلا مصاحبه ام با توماس مالکر رهبر ان دی پی در سال 2014 هنوز منتشر نکرده ام . مصاحبه ای که برای ان ماه ها با دفتر مالکر در تماس بودم .مانند مصاحبه با جاستین ترودو در 2010- مصاحبه ام با مالکر اولین خبرنگار اقلیتی بود که مصاحبه رودرو داشتم .
به همین دلیل در انتخابات اکتبر 2015 کانادا برای اولین بار با هیچ سیاستمداری مصاحبه نکردم.
برای گرفتن مصاحبه با شخصیتها ی کانادایی کار راحتی نیست . پشتکار می خواهد و دانش و محلی برای انتشارکه زمینه گفت و شیند جامعه فراهم شود والا با تمامی این سیاستمداران 20 سال اخبر کانادا از نزدیک دیده ام و عکس دارم .عکسهایی که بر خلاف ایران ، برای شما نه اب می شود و نه نان.
.
در سال 2008 وقتی جسیون کنی وزیر مهاجرت وقت محافظه کاران را برای اولین بار در یک مصاحبه به تلویزیون ای تی سی اوردم . 250 دلار هزینه چلوکباب را که وزیر برای اولین بار مزه می کرد را خود م دادم . البته بعدا خانم شیوا زرین مهر بخشی از انرا به من دادند .


از سال 1995در کار ساختمانی هستم .  مانند میلیونها کانادایی شکر خدا را می کنم که 360   روزدر سال را  می توانم بلند شوم و به سرکار بروم و خرج زندگی روزانه را در بیاورم . ان 5 روز هم یکیش روز تولد حضرت عیسی هست که مانند عاشور ا همه جا بسته هست و کاری نیست که انجام بدهی . یک روز هم عید نوروز هست که در کنار خانواده می مانی . چند روز هم مریض می شوی.   در حالیکه اگر ایران بودیم الان مانند دوستان سیاسی زنده مانده  که در ایران ماندند و اتفاقا الان در کانادا با حقوق بازنشستگی ایران زندگی خوبی دارند ، با توجه به اینکه ورودی 57 دانشگاه تهران دانشکده  مدیریت و علوم اداری بودم الان زندگی خیلی  راحتی داشتم اگر می  توانستم سکو ت کنم .و استبداد  حاکم را نقد نکنم واز حقوق محرومان و بی صداهای جامعه دفاع نگویم .

در سال 2010  دوستی من ر ا به جعفر اقا که انسان شریف و نقاش قابلی هست ما را معرفی کرد .    بعداز چند روز گفت اقا سعید شما به همون کار خبرنگاریت بچسبی بهتر است ما باید خونه مردم را تحویل بدهیم .   . زیرا من بعداز چند ساعت کار در منطقه دان تان نتورنتو برای پوشش سران کشورهای  جی 20  مرخصی بدون حقوق می گرفتم .
یعنی وقتی که دنبال این گزارشات و مصاحبه ها هستم هم پولی در نمی اورم و هم باید هزینه ماشین -بنزین- پارکینیگ - دوربین را هم از جیبیم بدهم .

در مواقعی هم حتی پول فیلم برداربرای گزارش تلویزیونی ویا برنامه های سقف شیشه ای در تلویزیون ای تی سی و یا راه حل در تلویزیون تن که از هردو بدلیل انتقادهایم ا ز برخی از نمایندگان محترما عذرم خواسته شد . که البته همین قدر که همین مدت را مجانا ساعت در اختیار من گذاشتند همیشه بیاد خواهم داشت .
همیشه از جوانان اهل هنر و فرهنگ  و ایرانی ها د ر برنامه هایم مصاحبه کرده ام که  به جامعه ایرانی اطلاع رسانی شود .
هیچ گاه دنبال اسپانسر نرفتم که بخاطر پول مجبور شوم خدای نکرده  ناحق بگویم و یا ناحقی را  تایید کنم .

بنابراین اگر انگلیسی را با لهجه حرف می زنم ، د رنوشته هایم اشتباه تایپی هست ، اشتباه در کارم پیدا می شه ، ویدیوهایم صدابا تصویر ممکن است همخوانی نداشته باشد . امکانات ما در حد کارگری هست که خودم هم کار فیزیکی کرده ام انها را خریده ام . کسی چیزی برای من نخریده است .  برای نشستن جلوی دوربین زنده تلویزیون و یا نوشتن مطلبی که هیچگاه در اینترنت ازبین نمی رود ، باید ساعتها مطالعه کرد .
بازهم ا زهمه دوستانی که لطف می کنند مطالب من را دنبال می کنند ،اشتباهتم را  یاداوری می کنند ، ایکاش دوستانی که در دفتر کارشان هستندو دسترسی به کامپیوتر هم دارند ، خوب بدون لهجه صحبت می کنند و می نویسند  ، بخشی از وقتشان را به طور مستمر  ا برای اطلاع رسانی به جامعه ایرانی در کانادا  ، صرف می کردند که هم درمی یافتند که دیکته ننوشته غلط ندارد و هم اینکه یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران . هم باعث رشد جامعه ایرانی می شدند چون ما هم از این دوستان یاد می گرفتیم و می توانستیم وقتمان را بهتر صرف کنیم .

سیاست کانادا را دنبال می کنم و ا زآن مطلع هستم . برای ان وقت می گذارم ولی هنوز بسیاری از پروژه های ساختمانی در کانادا برق ندارد چه برسد به ایننترنت و ولی فای - این مطالب را هم در کافی شاپ با عینک و یا بدون عینک و یا د رصف فروشگاه ساختمانی می نویسم . یعنی اگر در حوزه کار و کارگری و استثمار و سرمایه هم می نویسم  پوست و استخوان سیستم کاری - اقتصادی کانادا را تجربه کرده ام .

محمد محمدی جوان ایرانی کانادایی که علیرغم میلش به مدت 5 سال در اردوگاه اشرف در عراق نگهداری شده بود ، و با تلاش  پدرش و کمک امریکایی ها بعداز سقوط صدام در 2004 توانسته بود به کانادا بیاید .، در سال 2006 به من گفت در اشرف مسولین مجاهدین به من گفته بودند که با تو " سعید سلطانپور " در تماس نباش چون عامل رژیم هست . محمد می گفت و در تورنتو سیمین حمزه از تشکلیلات مجاهدین  ( زندایی محمد محمدی و سمیه محمدی ) پرسیدم این اقا سعید چه جوری عامل رژیم است که هرروز خودش کار فیزیکی می کند .   محمد گفت زندایی ام  گفت سعید سلطانپور  چند تا هتل در سویس دارد ولی  رو نمی کند


سیاست در همه جای دنیاحساب وکتا ب و قوانین خودش را دارد .  اگر رجوی و سازمان مجاهدین با داشتن میلیونها دلار پول ، مورد بی اعتنایی مردم ایران و عراق وسیاستمداران هست ، را باید نتیجه طبیعی  همین بی اخلاقی شان  در متهم کردن اعضا و هواداران خود وقتی که از مجاهدین جدا می شوند ،  دانست .
سلطنت طلب های تورنتو و برخی از افراد سیاسی طرفدار تحریم و اسرایل ، نیز از مجاهدین همین یک قلم اتهام در مورد من را نقل می کنند .
از همه شرم اورتر برای جامعه ایرانی این است که دهها بار به سازمان امنیت کانادا - پلیس فدرال خبر چینی و گزارش داده اند .
به همین دلیل هست گه مقامات امنیتی و پلیس این ها و جامعه ایرانی را جدی نمی گیرد . هر کس با انها مخالف هست را لیست می کنند گزارش می دهند.

سیاست کانادا را دنبال می کنم و ا زآن مطلع هستم . برای ان وقت می گذارم. عضو هیچ حزبی نیستم بهتر و مستقل تر می بینیم و می نویسم . در مورد حقوق جامعه ایرانی و مردم کانادا تعارف ندارم .


.  این عکس روز 4 شنبه  22 اکتبر هست که با جلیل مرتضوی مجری با تجربه یو اس ایران تی وی  در مورد انتخابات کانادا و جامعه ایرانی مصاحبه کردم . برای خانه ای بالکن چوبی درست می کردم . به همین دلیل شکر خدا در برابر  هیچ جریان ضد بشری و استبداد ی هم بخاطر گذران زندگی ،  ساکت نمی مانم .



تمامی راحتیم در این است
که توقعی از کسی ندارم .  
بقول سعدی شیرازی

از دشمنان شکایت برندبه دوست
چون دوست دشمن است شکایت کجا برم ؟

تورنتو


هیچ نظری موجود نیست: