Translate

شنبه، دی ۲۴، ۱۳۹۰

چند خطی در پاسخ به مصطفی عزیزی در باب روشنفکری

 سلام
با تشکر از طرح مسله 
یاد اوری : دیشب دیر امدید ، زیاد سر دماع نبودید .زیرا وقتی نظرتتان را مطرح می کردید ، به گروه فیلم برداری با لحن نه چندان مودبانه گفتید که فبلم از شما گرفته نشود . در حالیکه بنظر می امد شما دیر به جلسه امدید و از ابتدا دوربین های فیلم برداری چند گروه مشغول بود .

روشنفکری دینی معما یا بازی‌چه؟ 


درباره‌ی روشنفکر دینی به بهانه‌ی جلسه‌ی کانون کتاب تورنتو تحت عنوان معمای روشنفکری و روشنفکر دینی.Ata Hoodashtian Ramin Jahanbegloo Agora Torontobookclub Book


2- و اما روشنفکری دینی - مگر این را کس بخصوصی نامگذاری کرده است مثلا گروه 53 و اصطلاح " ملی مذهبی " از طرف دیگران به این نام خوانده شده اند و مورد استفاده عموم هم قرار گرفته است . خود شما می دانید که هیچ جریانی بغیر از حاکمیت نمی تواند سیستماتیک خطی در داخل کشور راه بیندازد که نه تریبون دارد و نه تشکیلات و ...

3- در مورد روشنفکران دینی و دین داری ، فکر نمی کنید جریانان مارکسیتسی و چپ از یک سو - دشمنان دین دار ( البته فقط از نوع اسلامی اش ونه ادیان دیگر ) جریانی مانند ح.ک.ک . - انواه و اقسام سازمان یافته و اشخاصی که قربانیان قرائت خشن از اسلام در ایران هستند .

به طور خلاصه این همه سیستماتیک در فضای مجازی سعمی می گنند همه مسلمانان را مرتجع و عقب افتاده بدانند نه از موضغ منتقدانه برای حل مشکلات یک کشور زیر ستم و ملتی اسیر که گزمکان حکومتی ، به همه کارشان کار دارند .
در همین تورنتوی خودمان ، چندی قبل بجثی با نسرین الماسی شهروند داشتم - بعد از تشکیل سبزهای سکولار - گفتم جریان شما هر چیزی را دوست دارد به مسلمانان می گوید که در همین کانادا از جریانات دیگر اگر بیشتر علیه ارتجاع تلاش نکرده باشند کمتر نکرده است . به همین دلیل هم گفتم اگر شما فکر می کنید بدون ما مسلمانان می توانید علیه این هیولای ولایت فقیه د رایران کاری به
پیش ببرید، برایتان ارزوی خوشبختی می کنم . مگر می شود به ما هر چه دوست دارید بگویید در حالی که از اول انقلاب مسلمانان مانند گروه فرقان که معتقد به حذف فیزیکی اخوندها بود ، اکثریت خیل طرفداران شریعتی - مجاهدین خلق - نهضت ازادی و مهندس بازرگان ( که همه راست و چپ ) کمک کردند تا به عنوان جریان لیبرال جاده صاف کن امپریالیزم استعفا کند و امام ضد امپریالیزم و بهشتی و رفسنجانی سردمدار این مبارزه بشوند. ، با اخوندها مبارزه کردند زندانی دادند شکنجه شدند و البته بیشترین شهدا را هم داده اند .
در حال حاضر هم بیشترین زندانیان مسلمانان هست . این را برا ی این گفتم که خود من دو سالی است که بعداز انحصارطلبی های سردمداران بعدا سکولار سبز تورنتو ( بعداز گروه ندای صلح و ازادی که ا همراه تعدادی از این دوستان جز موسسان ان بودم ) و از وقتی امدم بیرون همه اعلامیه هایشان علیه اسلام بود .) کار ی ندارم . 20 سال است که در تبعید هستم مسلمان هم هستم . کارهای رسانه ای هم که بخاطر خدا و مردم می کنم و انرا از اموخته های دینی خود می دانم . ایا قرصی و یا امپولی هست که با مصرف ان ، به این بیماری دین داری خود پایان بدهم .
مشکل روشنفکران غیر مذهبی ما و جریانات سیاسی هستند که فکر می کنند رژیم درحال سقوط است . اسلام دیگر در همه جای ایران از تهران تا گنبد و سیستان وکردستان و بوشهر و چاه بهار و همدان دیگر طرفداری ندارد و الان زمان حکومت کسانی است که روشنفکر هستند . من به این می گویم انحصار طلبی که تنها به ادامه حیات رژیم کمک می کند.
فکر نمی کنید وظیفه هر ادم مسولی است که به اندازه خودش و گروهش تلاش کند . و اجازه بدهد مردم تصمیم بگیرند تا اینکه یک طرفه به قاضی برویم وراضی برگردیم.
لطفا اگر جایی را اشتباه کرده ام مرا تصحیح کیند .




براستی شما به من 4 تا نهاد مدنی و یا حتی سیاسی در کانادا نشان بدهید که روشنفکران و هنرمندان غیر مذهبی و یا ضد مذهبی بنا کرده باشند که ما باور بیارویم به توانایی ایشان در عملی کردن حرفهایشان و عمل شان را ملاکی کنیم بر کارنامه دموکراسی خواهای شان 
یکی از این نهادهااگورا هست که سالها ست به همت دکتر جهانبگلو تاسیس شده است . 
البته این جریان بنوعی در کنار و یا از دل ای یو تی ( انجمن دانشجویان تهران )  بیرون امده است  که دوستانی  مانند اقای فخر اشرافی که اتفاقا باورهای دینی دارد و یکی دو نفر دیگر اگر اشتباه نکنم مسلمان تاسیس شده است . 


  اتفاقا  خانم سحر زرهی در بودجه ای که برای  نهادهای ایرانی تورنتو گرفته بود اشاره ای به این موضوع نکرد و اگر اشتباه نکنم تمامی دوستانی را که در شهروند اگهی داشتند ، اشاره کردند . قضاوت بیهوده نکنم به دیگر جریانات دراین شهر اشاره ای نشد .  


کانون اندیشه و گفتگو هم بود که من و محمد حدادی و حسن بانی -دکتر حسین و دکتر مجتبی مهدوی  از پایه گذارانشان بودم و درمورد شهید زهرا کاظمی هم همراه دیگر دوستان غیر مسلمان نظیر خسرو شمیرانی و غیر مذهبی ها نظیر مرتضی عبدالعلیان و نیاز سلیمی از همان روز اول ، به صورت حقوق بشری کار جدی کردیم . اتفاقا توسط دوستا ن مارکیسیت  ما به تلاشی کشیده شد. 
 از دل این کانون هم کسانی که معقتد بوددند  تنها کار حقوق بشری ، جوا ب ندارد کانون نگاه را پایه گذاری کردند که چند سالی هم کارهای خوبی کرد .  اینها هم بخش عمده ای از مسلمانان بودند.  


پسر چرا همش ما متهم شویم  به ارتجاعی بودن و عقب افتاده بودن و غیر دموکرات بودن  . مانند این است که ما قبل از هر بحثی دوستان مارکیسیت و سوسیالیست را دنباله پل پت ( خمر سرخ (  استالین ) و انورخوجه ( البانی ) و حزب توده و اکثریت در دوران همکاری با دادستانی برای سرکوب دیگرگروهای مخالفت از مارکسیست تا مسلمان - کیم ایل سونگ ( کره شمالی ) و مائو ( چین ) ،  اگر مسلمانان فرقی با هم نداریم چرا شما ها باید با هم فرق داشته باشید . ما امگان در قدرت بودن را داشتیم ولی نرفتیم شما که نداشتید ، امتحان پس داده باشید 
=س بهتر است نقد کنیم از نوع بی رحمانه اش ولی انصاف هم داشته باشیم یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران - عز ت زیاد  

هیچ نظری موجود نیست: