Translate

پنجشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۴

محمد، مردي که زنان بيوه را دوست مي داشت


محمد، مردي که زنان بيوه را دوست مي داشت نوشته ي دکتر مارگارت خاچاطوريان
http://margaretkhachatouri.tripod.com/Muhammad/Muhammad.htm
تصوير 1- مينياتور ايراني، سفر حضرت رسول، ازکتاب مجمع التواريخ . موزه ي هنرهاي زيباي متروپوليتن نيويورک.
در اين مقاله، از ميان ازدواج هاي متعدد محمد، هفت ازدواج انتخاب شده است. در همه ي اين هفت ازدواج ها، محمد با بيوه زناني ازدواج کرده است که پرده ي بکارت آن ها را، قبلا، مرد ديگري برداشته است. خديجه، اولين ازدواج محمد و ميمونه، يکي از آخرين ازدواج هاي او، نه يک بار، بلکه دو بار ازدواج کرده بودند. چه عاملي باعث مي شد که محمد به سوي زنان بيوه متمايل شود؟ بسياري از پژوهشگران عوامل اقتصادي و سياسي مانند پول و قدرت را انگيزه ي محمد دانسته است، اما به عقيده ي من، علاوه بر عوامل اقتصادي و سياسي ، عامل روانشناختي مهمي در زير همه ي اين ازدواج ها وجود دارد.
ازدواج هاي محمد
در جدول زير، نام 12 همسر محمد به ترتيب تاريخ ازدواج آمده است. از اين دوازده زن، ده نفر آن ها در هنگام ازدواج با محمد، بيوه بوده اند.تنها دونفر، يعني عايشه و ماريه، در هنگام ازدواج با محمد، دختر بود ه اند(11). براي کشف راز ازدواج هاي محمد با زنان بيوه، من ابتدا هفت ازدواج محمد را به اختصار نقل مي کنم و سپس از نظر روانشناسي به تجزيه و تحليل آن ها مي پردازيم.
نام همسر ن
تاريخ ازدواج (ميلادي)
اوضعيت
سال فوت همسر (ميلادي)
Khadijah bint Khuwaylid
خديجة بنت خويلد
595
بيوه
619
Sawada bint Zama
سودة بنت زمعة
پس از 619
بيوه
پس از محمد
Aisha
عائشة بنت أبي بكر
622
دختر
پس از محمد
Hafsa bint Uma
حفصة بنت عمر
626-627
بيوه
پس از محمد
Zaynab bint Khuzayma
زينب بنت خزيمة
626-627
بيوه
کمي پس از ازدواج
Umm Salama Hind bint Abi Umayya
أم سلمة
626
بيوه
پس از محمد
Zaynab bint Jahsh
زينب بنت جحش
625-627
بيوه
پس از محمد
Juwayriya bint al-Harith
جويرية بنت الحارث
627-628
بيوه
پس از محمد
Umm Habibah
أم حبيبة
629
بيوه
پس از محمد
Safiyya bint Huyayy
صفية بنت حيي بن أخطب
629
بيوه
پس از محمد
Maymuna bint al-Harith
ميمونة بنت الحارث
629
بيوه
پس از محمد
Maria al-Qibtiyya
مارية القبطية
628-629
دختر
پس از محمد
جدول 1 - ازدواج هاي محمد. براي اطلاعات بيشتر در باره ي هريک از زنان محمد، روي نام آن ها در جدول بالا، کليک کنيد. منبع http://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad's_marriages
1- ازدواج با خديجهمحمد در بيستم آوريل سال 570 ميلادي در مکه زاده شد و در هشتم ژوييه ي سال 632 ميلادي، در سن شصت و دو سالگي، در مدينه چشم از جهان فرو بست. مکه و مدينه هردو در منطقه ي حجاز در عربستان سعودي قرار دارد. پدر محمد، عبدالله، هنگامي که محمد دو ماه و نيمه بود، فوت کرد و محمد توسط پدربزرگ مادري اش، عبد المطلب، بزرگ شد. محمد در سن شش سالگي، مادرش آمنه را از دست داد و در سن هشت سالگي پدر بزرگش عبدالمطلب را. پس از مرگ پدر بزرگش، سرپرستي محمد به عمويش، ابو طالب، سپرده شد.
محمد در سال 595 ميلادي، درسن بيست و پنج سالگي، با زن بيوه ي پولداري به نام خديجه که به جاي مادر او بود ازدواج کرد. خديجه پيش از محمد، دو بار ازدواج کرده بود. شوهر اول خديجه مردي به نام هند (ابو هاله هند بن زراره تميمى) بود که خديجه از او پسرى‏پيدا كرد و نامش را همانند نام شوهرش‏«هند» گذارد. برخى گفته ‏اند: خديجه از هند پسر ديگرى هم داشته ‏به نام هاله كه بهمين جهت هند را را ابوهاله گفته ‏اند که به معناي پدر هاله است.
شوهر دوم خديجه، مردي به نام عتيق (عتيق بن عائد مخزومى ) بود كه پس از مرگ هند، به همسرى وى درآمد. در برخى از تواريخ دخترى‏بنام‏«هند» نيز از عتيق براى خديجه ذكر كرده ‏اند.(1)
2- ازدواج با حفصهمحمد در ماه شعبان سال دوم هجرت با زن بيوه ي ديگري به نام حفصه ازدواج کرد. حفصه دختر عمر بن خطاب بود كه هفت ماه پيش از اين ازدواج، شوهر خود خنيس بن حذافة را در مدينه از دست داد.محمد يک بار حفصه را طلاق داد، اما دوباره رجوع کرد.(2)
3- ازدواج با زينبمحمد در سال چهارم هجرت، با زن بيوه ي ديگري به نام زينب ازدواج کرد. زينب، همسر عبيدة بن حارث بن عبد المطلب بود و شوهرش در جنگ بدر زخم گرانى برداشت و در مراجعت ‏به شهادت رسيد. اين ازدواج چندان عمر نكرد و زينب در همان سال چهارم هجرت، يكى دو ماه پس از ازدواج با محمد از دنيا رفت. (3)
4- ازدواج با ام سلمهپس از مرگ زينب ، محمد، با زن بيوه ي ديگري به نام ام سلمه ازدواج کرد. شوهرام سلمه مردي به نام ابو سلمه بود که در اثر زخمى كه در جنگ احد برداشت ‏فوت کرد و او را با دو کودک به جاي گذاشت.(4)
5- ازدواج با زينب بنت جحشمحمد بار ديگر با زن بيوه اي به نام زينب بنت جحش ازدواج کرد. شرح ماجرا به اين صورت است که محمد پسرخوانده اي داشت به نام زيد بن حارثه. اين مرد زني داشت به نام زينب بنت جحش که عروس محمد به شمار مي رفت. چون محمد، زينب را ديد، به خاطر علاقه ي شديدش به زن و شهوت جنسى به او علاقه ‏مند شد، و وسيله طلاق او را فراهم ساخت تا خود با او ازدواج كند. بعضي از اعراب محمد را به خاطر ازدواج با زن پسر خوانده ي خود، به بي عفتي متهم کردند و مورد سرزنش قرار دادند.(5)
6- ازدواج با ام حبيبهمحمد بار ديگر با زن بيوه اي به نام ام حبيبه ازدواج کرد. ام حبيبه دختر ابو سفيان ـ رئيس بنى اميه ـ يكى از سران قريش و رؤساى مكه بود. ام حبيبه چند سال پيش از هجرت مسلمان شده بود و به اتفاق شوهرش عبيد الله بن جحش به حبشه مهاجرت كرد و در آنجا شوهرش ـ پس از اينكه از اسلام دست كشيد ـ از دنيا رفت. محمد، نامه‏اى به نجاشى، پادشاه حبشه، نوشت و به وسيله او ام حبيبه را براى خود خواستگارى و عقد كرد. (6)
7- ازدواج با ميمونهمحمد بار ديگر با زن بيوه اي به نام ميمونه، دختر حارث بن حزن ازدواج کرد. اين وصلت در سفر عمره اتفاق افتاد. ميمونه قبلا دو شوهر كرده بود. محمد در روز سوم توقف در مكه با اوازدواج کرد ولى مراسم زفاف در خارج مكه در جايى به نام‏«سرف‏»صورت گرفت. (7)
عشق به مادر
محمد پدر خود را در شيرخوارگي و هنگامي که دو ماه و نيمه بود از دست داد. اين حادثه در مرحله اي اتفاق افتاد که فرويد آن را مرحله ي اورال (Oral) و يا دهاني مي نامد. محمد پس از عبور از مرحله ي دهاني، وارد مرحله ي مقعدي يا آنال (Anal) شد و سپس پس از عبور از مرحله ي مقعدي، وارد مرحله ي فاليک (Phallic) يا قضيبي گرديد (8). در مرحله ي فاليک، يعني در سنين بين سه تا سن پنج سالگي، محمد، مانند هزاران پسر بچه ي ديگر، آرزوي نزديکي با مادرش را در سر مي پروراند. اما به خاطر ترس از اختگي، ميل جماع با مادر را سرکوب کرد و آن را به اعماق ضمير ناخود آگاه خود راند(9). از آن جا که در ذهن محمد خردسال، مادر به صورت زن بيوه اي جلوه گر مي شد که شوهرش مرده بود، بنابراين در ضمير محمد بزرگسال، زنان بيوه، سمبول مادري بودند که محمد در خردسالي آرزوي نزديکي با او را در سر مي پروراند.
خديجه اولين زن محمد، دوبار ازدواج کرده بود و از نظر سني جاي مادر او را داشت، اما محمد دقيقا به خاطر همين خصوصيات، آرزوي نزديکي با خديجه را داشت. در ضمير ناخودآگاه محمد، خديجه، سمبول و فرانمود و جانشين آمنه بود. يعني سمبول مادري که محمد در خردسالي به خاطر ترس از اختگي نتوانسته بود با او جماع کند. با همين تحليل، بقيه ي زنان بيوه مانند حفصه، زينب، ام سلمه، زينب بنت جحش، ام حبيبه، و ميمونه، نيز در ذهن محمد، سمبول و جانشين آمنه، بودند. محمد با جماع با اين بيوه زنان، در حقيقت، با مادر خود، آمنه، جماع مي کرد. محمد از اولين تا آخرين ازدواج خود در چنگال عشقي ممنوع با مادر بيوه ي خود دست و پا مي زد و درسيماي خديجه، حفصه، زينب، ام سلمه، زينب بنت جحش، ام حبيبه، و ميمونه، نقش مادر خود آمنه را مي جست.
از ميان زنان محمد، تنها دو نفر، يعني ماريه , عايشه، در هنگتم ازدواج با محمد، دختر بوده اند. بسياري از پژوهشگران، ماريه را جرو زنان رسمي محمد به شمار نمي آورند و عايشه نيز پيش از از ازدواج با محمد، با مردي به نام جبير، پسر معتم بن عدي، نامزد بوده است. به عبارت ديگر، عايشه نيز پيش از محمد، "شبه شوهري" داشته است. در زماني که عايشه در خانه ي محمد بوده است، شايعاتي در مورد ارنباط او با مردي به نام صفوان بر سر زبان ها مي افتد و او را متهم به زنا مي کنند. با رواج اين شايعات، عايشه ي ، در ضمير ناخود آگاه محمد، به صورت زن شوهر داري در مي آيد که با مردي غريبه همبستر شده است و از اين نظر به مادر ايده آل در ذهن محمد خردسال نزديک تر مي گردد. از نظر پسران خردسال، مادر ايده آل زني است که گر چه شوهر دارد، اما به عشق پسر خردسال جواب مثبت مي دهد و با او که در حکم مردي غريبه است همبستر مي شود. در ضمير ناخودآگاه محمد، زنان بيوه اي مانند خديجه، حفصه، زينب، ام سلمه، زينب بنت جحش، ام حبيبه، و ميمونه، سمبول آمنه به صورتي که واقعا بوده است بوده اند، اما عايشه، سمبول آمنه، به صورتي که محمد آرزو مي کرده است باشد، بوده است. و شايد به همين علت است که عايشه، سوگلي محمد بوده است.
نکته اي که در مورد ازدواج محمد با زنان بيوه بايد ذکر کرد اين است که اين زنان مانند مادر محمد، قبل از آشنايي با محمد، مرد ديگري پرده ي بکارت آن ها را پاره کرده بوده است و اولين قضيبي که به فرج آن ها فرو رفته بوده است، قضيب مرد ديگري بوده است. به عنوان مثال، در ازدواج با خديجه، پرده ي بکارت خديجه را نه محمد که مردي به نام هند، برداشته بود و محمد قضيب خود را در قرجي که قبلا در آن قصيب مرد ديگري فرو رفته بود، فرو کرده بود. در ازدواج با حفصه، پرده ي بکارت حفصه را نه محمد که مردي به نام خنيس بن حذافة ، برداشته بود. در ازدواج با زينب، پرده ي بکارت زينب را نه محمد که مردي به نام عبيدة بن حارث بن عبد المطلب ، برداشته بود. در ازدواج با ام سلمه، پرده ي بکارت ام سلمه را نه محمد که مردي به نام ابو سلمه ، برداشته بود. در ازدواج با زينب بنت جحش، پرده ي بکارت زينب بنت جحش را نه محمد که مردي به نام زيد بن حارثه، برداشته بود. در ازدواج با ام حبيبه ، پرده ي بکارت ام حبيبه را نه محمد که مردي به نام عبيد الله بن جحش، برداشته بود. در ازدواج با ميمونه ، پرده ي بکارت ميمونه را نه محمد که شوهر اول او، برداشته بود و محمد قضيب خود را در قرجي که قبلا در آن قصيب مرد ديگري فرو رفته بود، فرو کرده بود.
پس از مرگ محمد، پيروان او، زنان محمد را از ازدواج مجدد با مردان ديگر منع کردند. به عبارت ديگر، اين زنان، "ممنوع الدخول" شده بودند و اجازه نداشتند که پس از قضيب محمد، قضيب مرد ديگري را به فرج خود فرو کنند. به عنوان مال، ميمونه، در سن سي و شش سالگي با محمد ازدواج کرد و بيش از سه سال شوهر داري نکرد و با مرگ محمد، ميمونه در سن سي و نه سالگي براي بار دوم بيوه شد. ميمونه چهل و يک سال پس از مر گ محمد، زنده بود و سرانجام در سن هشتاد سالگي فوت کرد (12). به عبارت ديگر، ميموته، چهل و يک سال "ممنوع الدخول" بود. گرچه همين ميمونه پيش از ازدواج با محمد، شوهر ديگري داشت و قصيب مرد ديگري، در فرج او فرو رفته بود و پرده ي بکارت او را مرد ديگري برداشته بود.
نفرت از پدر
عشق اوديپي به مادر، وجهي ديگر هم دارد و آن نفرت از پدر و ميل به پدر کشي است. پدري که مانع از نزديکي پسر با مادر شده است (10). اگر چه محمد، پدر اصلي خود را در سن دو ماه و نيمه گي از دست داده بود و يتيم شده بود، اما از قيموميت نظام ظالمانه ي پدر سالاري خلاص نشده بود و مجبور بود در نزد پدر بزرگ اش که همان نقش پدر را براي او بازي مي کرد بزرگ شود. محمد خردسال، مجبور بود همان امر و نهي ها و بکن و نکن هاي پدر را از کسي که پدرش نبود، گوش کند و نفرت از پدر در جانش شعله ور شود.
يکي از راه هاي کنار آمدن با نفرت اويپي از پدر، تصعيد اين نفرت به سوي سمبول هاي جانشين پدر است. در روانشناسي، بت ها و شاهان و کساني که اقتدار و قدرت دارند، سمبول پدر مي یاشند. مخالفت محمد با بت هاي قريش، نوعي تصعيد روانشناسي است که محمد، از طريق آن، انرژي نابود کننده ي پدر کشي را به سوي هدف والاتري مانند بت شکني، معطوف کرد. هنگامي که محمد مکه را فتح کرد و بت هاي اعظم بتکده ي کعبه را شکست داد، در حقيقت، مانند آن بود، که پدر دوران کودکي اش را مقهور و منکوب و سرکوب و نابود کرده باشد.
محمد هم با خديجه که نقش مادر او را بازي مي کرد خوابيد و هم بت اعظم بتکده ي کعبه را که نقش پدر او را داشت، از ميان برداشت و نابود کرد.
براي محمد، شاهان ايران و روم نيز سمبول پدري بودند که مانع از نزديکي محمد خردسال به آمنه شده بودند. مخالفت و ضديت محمد با شاهان ساساني و امپراطوران روم، همگي از عقده ي پدر کشي محمد خردسال سرچشمه مي گرفت. هر چند محمد آن قدرزنده نماند که خوار شدن يزدگرد، شاهزاده ي نگون بخت ايراني را به دست عرب هاي بيابانگرد ببيند، اما جانشينان او، دنباله ي کار او را گرفتند و آرزوي نيمه کاره ي محمد زنا کار و پدرکش را جامه ي عمل پوشاندند.
منابع
1- رسولى محلاتى، هاشم. درسهايى از تاريخ تحليلى اسلام. انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى با همكارى ماهنامه پاسدار اسلام، قم. بدون تاريخ. جلد 2، صفحه 13.
2 - رسولى محلاتى، هاشم. زندگانى حضرت محمد(ص). انتشارات علميه اسلاميه، تهران، 1356 خورشيدي. ص 334.
3- همان کتاب، ص 399.
4 -همان کتاب، ص 399.
5 - همان کتاب، ص 462 .
6 -رسولى محلاتى، هاشم. زندگانى حضرت محمد خاتم النبيين. انتشارات علميه اسلاميه، تهران. بدون تاريخ. ص 470 .
7 - رسولى محلاتى، هاشم. زندگانى حضرت محمد(ص). انتشارات علميه اسلاميه، تهران، 1356 خورشيدي. ص 525.
8. Freud, Sigmund (1923) 'The Infantile Genital Organization' in Standard Edition XIX, 141-145
9. Freud, Sigmund (1923) 'The Infantile Genital Organisation' in Standard Edition XIX, 141-145.
10. Freud, Sigmund (1925) 'Some Psychical Consequences of the Anatomical Distinction Between the Sexes' in Standard Edition XIX, 248-258.
11. http://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad's_marriages
12. http://en.wikipedia.org/wiki/Maymuna_bint_al-Harith

۱ نظر:

mahboobeh گفت...

سلام شوهر خواهرم که بسیجی‌ هست میگفت بهشان گفتند که اگر اتفاقی‌ مثل ژاپن برای نیروگاه بوشهر یا نتنز بیفتد باید قرص‌های یود و پتاسیم بخورند متاسفانه داروخانه‌های این شهرها خبر دادند که دولت تمامی‌ این قرصها را برای پاسداران و بسیجیها خریداری کرده. به عبارت دیگر مردم باید بروند بمیرند. همیشه میگفتند بسیج یعنی ملت اگر ملت بسیج واقعی‌ هستند چرا دارو فقط برای پاسدارها هست و نه برای مردم. شوهر خواهرم این سوال را می‌کند ولی‌ جرات نکرد خودش بنویسد.