Translate

سه‌شنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۴

نظرات درمورد مقاله


تاریخ ارسال: 13 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مهران ماهوان] [ mehran_2202000@yahoo.com ]
آیا بازهم کسانی که فقط و فقط دیدگاه ِ خودشان را برحق می پندارند ـ مانع « دیدگاه » شده اند که به درستی، نظرات همه را نشر می دهد و به شعور مردم ایمان دارد؟ من موافق درج نظرات همه سلطان پور ها و پناهنده ها هستم هرچند ارزیابی های ِ آلوده به یک جانبه نگری و شتاب و غرض، محکوم است و پیش تر علیه آن در همین ستون نوشته ام. مدیر با احساس دیدگاه در یاداشت پر معنای خودشان که در آن سایه های شوم آمرین سانسور پیداست ، نوشته اند «علي ناظر تا اطلاع ثانوي با ديدگاه همکاري نخواهد کرد.» آیا منظور این است که آن علی ِ ناظری ِ که اهل سانسور نیست ـ دیگر با دیدگاهی که نسق گیران دم و دقیقه به آن نق می زنند این را چرا انتشار دادی؟ آن را چرا ـ همکاری نمی کند ؟
[تاریخ ارسال: 08 Jan 2006] [ارسال‌کننده: azadbayan] [
azadbayab@yahoo.com ]
به اميد پيروزی مردم بر رژيم جهل و اختناق ملايان حاکم بر ايران اقای سلطانپور مطالبی را در سايت ديدگاه به چاپ رساندند که باعث گرديده عده ايی نسبت به نوشته ابراز نظر کنند. من نه اقای سلطانپور را ميشناسم ونه با ايشان مراوديی دارم اما اين را ميدانم ومعتقدم که هر ايرانی در ايران ازاد فردا دارای يک رای ميباشد وازاد است که هر نظری را ارايه دهد حال چه موافق نظر من باشد يا مخالف. نوشته اقای سلطانپور يا کلا و يا نسبی درست يا غلط است و هر کسی مجاز است که مطالب مطرح شده را به نقد ويا زير علامت سئوال ببرد. حال اقای سلطانپور ميبايست که سئوالات مطرح شده و نه فحاشيها را جواب دهد تا معلوم شود که چه کس يا کسان روسياه خواهند شد. درود بر مردم ستم سيز ايران
[تاریخ ارسال: 07 Jan 2006] [ارسال‌کننده: فرهاد جوادزاده] [
sweetheartfarhad@hotmail.com ]
اقايان و خانمهای انقلابی!! برادران وخواهران مجاهد يا هوادار مجاهد. تا به کی دگم انديشی و تعصب بيمورد و خشک وخالی؟ تا به کی همه را عامل رژيم معرفی کردن؟؟ تا به کی هاله تقدس به دور رهبرسازمان مجاهدين کشيدن؟ دوستان اقای رجوی يا هر شخص ديگری يک انسان است .ميتواند شکست بخورد يا پيروز شود ميتواند اشتباه کند يا نکند. درست مثل يک انسان. چرا سعی و تلاش داريم هر کسی را که دوست داريم منزه و پاک و اسمانی بپنداريم؟ تا چه زمان ميخواهيم به اين تفکر شرقی پوسيده که يک فرد را به خدائی ميرسانددامن بزنيم؟ اگر تمام سئوالا ت و حرفهای سعيد سلطانپور دروغ باشد و از وزارت اطلاعات اخوندی بيرون امده باشد!!! به اين سخن اساسی حداقل فکر کنيد پاسخ پيشکشتان که : سازمان كه تمامي اشل هايش در قرار گاهها بر اساس استانداردهاي فرانسه بود لااقل اين را هم از سياستمداران فرانسه ياد بگيرند وقتي رهبري حزبي نمي تواند به انچه كه اهداف انتخاباتيشان باشد برسند . استعفا مي دهند. زمان براي نيروي جوان و انرژي هاي تازه با نگرش نوين مدتهاست فرا رسيده است. اقای رجوی در بسياری از تحليلهای سياسی و اتخاذ تاکتيکهای سازمان به خطا رفته اند اين از وعدهای ۲۴ سال گذشته ايشان کاملا اشکار است. خوب چرا مانند يک سازمان دمکراتيک از ايشان بازخواست نميشود؟ ايا اين حرف غلطی است؟ ايا اين حرف رژيم است؟؟؟ حداقل خواسته اساسی مردم ايران در اين کشور استبداد زده از بعد از مشروطه اين بوده است که قدرت بايد کنترل شود و صاحبان قدرت در هر لباس و مقامی که باشند بايد پاسخگو اعمال و کردارشان باشند. اين حرف تازه ای نيست اين عصاره و چکيده تمامی مطالبات اين مردم است و هيچ کس هم از اين خواسته مستثنی نيست و نبايد باشد حال ميخواهد در حکومت باشد يا در اپوزيسيون هيچ فرقی در اين اصل اساسی نميکند. حال باز هم فرياد بکشيد که فلانی مزدور رژيم است و اين حرفها از وزارت اطلاعات رژيم است! در اصل مطلب که فرقی نميکند. بعضی از هواداران يا دوستان مجاهد ميگويند که ما نميگوئيم که سازمان يا شخص اقای رجوی اصلا هيچ اشتباهی نکرده اند.! ولی هيچوقت نميگويند که خوب از ديد اين دوستان اشتباه در چه بوده از کجا بوده؟؟ هر چند که در نشريات و در تبليغات سازمان هميشه همه کارها به خوبی پيشرفته و هميشه رهبری درست پيش بينی کرده و هر کسی هم که ايرادی از رهبری بگيرد در خط رژيم است و نشانه ضعف ان شخص محسوب ميشود!!! دوستان چه بخواهيم چه نخواهيم عصر عصر اگاهی است و ديگر امام ساختن و رهبر ساختن و حريم ان را از انتقاد پاک دانستن دردی را دوا نميکند و فقط ما را از هدفمان که همانا ازادی است دور ميکند. حال باز هم تهمت بزنيد و افترا بگوئيد.
[تاریخ ارسال: 07 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مهران ماهوان] [
mehran_2202000@yahoo.com ]
کاربر محترم ( فرزاد) که نوشته اند : «...متاسفانه باز هم یکی از مقالات چاپ شده در سایت دیدگاه در سایت ایران دیدبان چاپ شد » باید یادشان باشد که سایت های دشمن و از جمله همین «رژیم دیدبان»، بارها سخنان آقایان ابریشمچی ، جابراده ، و حتا خانم رجوی را هم عینا درج نموده، برادر عزیز شما چه چیز را می خواستید با نظر خود ثابت کنید؟
[تاریخ ارسال: 07 Jan 2006] [ارسال‌کننده: فرزاد] [
Mobarez_85@yahoo.com ] با سلام متاسفانه باز هم یکی از مقالات چاپ شده در سایت دیدگاه در سایت ایران دیدبان چاپ شد
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: صدرالدین تام] [
sadri_tam@yahoo.com ]
با سلام مجدد! و با عرض پوزش از خوانندگان محترم دیدگاه منظور بنده خوانندگان محترم دیدگاه نبود بلکه گله ای بود از آقای ناظر که ایشان را از صمیم قلب دوست می دارم. به امید روزی که روشنفکران سرگردان ما خط مقدم جبهه را پیدا کنند. پیروز و سرفراز باشید___________من شخصا سپاسگزارم، چون روي هم رفته، «قهوه خانه» بهتر است از «رژيم گاه» و «روشنفکر سرگردان» بهتر است از «بلندگوي رژيم». بيشتر از اين در يادداشتي جداگانه «روشنفکران سرگردان در قهوه خانه» گفته خواهد شد. علي ناظر - 16 دي 1384 - ديدگاه
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: صديقه(سپيده) نختابها] [
snaktabha@voila.fr ]
به نظر من اين نوشته داراى يك سئوال نيست بلكه از نوشته هائى هست كه مى خواهد با زيركى و هوشيارى براى يك مبارز پرونده سازى كند. آن روز نخواهد آمد كه آخوندها و سرمايه داران جهانى مسعود رجوى را محاكمه كنند ولى اين نوشته خيلى مناسب براى دادگاه خيالى آقاى رجوى است كه آقاى سعيد سلطانپور هم مى توانند در نقش شهود در كنار قاضى كه مى خواهد يك انقلابى را محاكمه كند حضور برسانند.در ضمن نبايد چاپ اين نوشته موجب حمله به اقاى ناظر بشود من فكر مى كنم مجموع پاسخها ان هم از طرف كسانى كه اكثرشان نه مجاهد هستند و نه قبول دارند اقاى رجوى انطور كه مجاهدىن فكر مى كنند از هر عيب به دور است جواب اقاى سلطانپور خيالى را مى دهد. براى من به عنوان ىك خواننده هميشگى مقالات آقاى سلطانپور تا وقتى در باره مقاله تازه خودشان جواب روشنى ندهند و بخصوص در باره مسائلى مثل زنده دفن كردن پاسدار كه از اتهاماتى بود كه لاجوردى عليه انها مى گفت وهمچنين تير خلاص زدن كه اتهام شكنجه گران عليه مسعود رجوى بود توضيح ندهند نوشته ها وخود آقاى سلطانپور زير علامت سئوال قرار مى گيرند.اقاى سلطانپور مجاهدين و مسعود رجوى البته اشتباهات دارند ولى زندگى آنها در تاريكى قرار ندارد كه بشود هر اتهامى را به انها زد.
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: جواد تاکستانی]
[ یک میل دارم که نمخوام علنی کنم ] من چون سواد سیاسی مثل آقایان و خانم های سیاسی ندارم قسمتی از شعر خانم مینا اسدی را تقدیم میکنم؛ اگر صلاح دیدن منتشر کنید، در ضمن یک پیشنهاد دارم؛ من این شعر را مدتها پیش در سایت محترم دیدگاه خوانده بودم ولی هر چه گشتم موفق به پیدا کردنش نشدم، اگر امکانش هست لطفا یک ماشیین چستچو نصب کنید، دستان درد نکنه بابت زحمانی که میکشید ... جاکش ها / نبوده ها را عکاسی می کنند / نمی شناسی / ندیده ای / بوده ای اما / در پسِِِِ ِ پشت ِ خاطره ی / قماربازی / کلاشی / پشت هم اندازی / نمی شناسی / نمی شناسی اشان / کافه هایی که تو بیاد نمی آوری/ گیلاس هایی که هرگز بالا نبرده ای / همکلاسی هایی که هرگز ندیده ای / مثل ما، با ما می گویند " کار" / مثل ما، با ما می گویند " تضاد" / مثل ما ، با ما می گویند " کارگر" / می گویند " کارخانه " / " کار فرما" / مثل ما . / مشت هایشان را گره می کنند / و می گویند / همه ی آن چیز هایی را که / ما می گوییم / دست مان را می فشارند / ـ محکم / .../ برای خواند تمام شعر به این سایت مراجعن کنید /http://www.minaassadi.com/sher/poems.html
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: عاطفه اقبال] [
atefehm@hotmail.com ]
آقای صدرالدین تام توجه داشته باشید که به این قهوه خانه بسیاری از فعالین و دوستداران مقاومت نیز سر میزنند. از جمله خود شما. به معنی کلمات توجه کنید.
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: آرمان پايدار] [
armanpaydar@yahoo.fr ]
به گمان من قبل از هر چيز، اشكال و ايراد اين مطلب كه با اسم مستعار نوشته شده آن است كه تحليل را به ذكر خاطره و به عبارتي شهادت دادن مخلوط كرده است. نوشتن تحليل و تفسير با اسم مستعار اشكالي ايجاد نمي كند و مي شود تحليل و تفسير را مورد نقد و بررسي قرار داد و آن را به كلي رد كرد و يا بخشي را رد كرد بخشي را پذيرفت، اما شهادت دادن با اسم مستعار طبعا زمينه هر نوع سوء ظني را ايجاد مي كند و مخاطب را در پذيرفتن صحت آن دچار ترديد و متعصبان را در پرخاش و اعتراض حق به جانب مي كند. طبعا مي توان عمليات فروغ جاويدان و عملكرد سه سال گذشته رهبران مجاهدين را به نقد كشيد، اگر چه مي توان گفت كه نبايد انتظار پاسخي از آنان براي انتقاد داشت، اما اگر نقد بر اساس تحليل شرايط و با ارائه نظرات مستدل و مستحكم و احتمالا با ارائه راه و روش و پيشنهاداتي كه بر مبناي همان استدلالات و تحليلهاي واقعگرايانه صورت گرفته، باشد، متعصبان نمي توانند در انفجار خشم، خود را حق به جناب بيابند. ديگر اين كه هر نوع جنگي نفرت انگيز است، چرا كه جنگ جز كشتار و ويراني چيز ديگري نيست. جنگ يعني قتل انساني به دست انساني ديگر. البته در هر جنگي هر طرفي براي خود ممكن است دليلي بتراشد، اما اين هم واقعيت است وقتي حرمت و حيثيت انسانها توسط ديكتاتورها و مرتجعان«خودي» لگد مال مي شود، و يا وقتي دشمن بيگانه كشور را اشغال مي كند و شرف و غرور ملي لگد مال اجنبي مي شود، براي خلاصي از آن از، اگر تظاهرات مسالمت آميز و تجمعات اعتراضي مستمر در برابر دشمن خودي و بكار گيري سياست و ديپلماسي براي اخراج نيروي اشغالگر، فايده نداشت، و دشمن زبان سلاح و حربه كشتار را به كار گرفت، راهي جز وارد جنگ شدن و كشتن دشمن نيست. در اين نوشته جنايات بعد از 30 خرداد 60 رژيم ملاها و دوره وحشت و تروري كه اسدالله لاجوردي راه انداخته بود كه حتي آخوند ملاحسني در خاطرات خود از اعدامهاي آن دوره به عنوان «اعدامهاي فله يي» نام برده، نديده گرفته شده و مجاهدين به شلاق بسته شده اند و اين كه گويا مجاهدين بعضي ها را هم به خاطر اين كه ريش داشته اند كشته اند. كساني كه آن دوره در ايران بوده اند، مي دانند كه جو و شرايط آن گونه بود كه مجاهدين با با احساس خطر نزديك از سوي حزب اللهيها ناچار بودند براي خارج شدن از مهلكه دست به تهاجم بزنند( اگرچه اهتمال داشت تهاجمشان نا موفق بماند) و اين در واقع دفاع مشروع بود، چرا كه دستگير شدن توسط حزب اللهيها همان و رفتن به اوين وشكنجه و اعدام همان. يكي از دوستان صميني من كه عضو پيكار بود و در مبازه مسلحانه هم نبود، و در سال 61 در همان بازرسيهاي خياباني توسط حزب اللهيها دستگير شد و دوسال بعد اعدام شد. بخشي از تحليل موجود در اين مقاله كه مي توانست در يك مقاله تحليلي قابل نقد و نظر باشد، تحت شعاع همين قبيل اظهارات و شهادت دادنهاي با اسم مستعار، قرار گرفته است.
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: شهرام فاضل] [
shahramfazel1360@yahoo.com ]
من یکی که نه وابستگی به مجاهدین دارم و نه اعتقاد به اصول اعتقادی مجاهدین ماندم که این به اصطلاع سعید خان جرا نام یک مارکسیست فدایی شهید رادر دیدگاه استفاده می کند اگر جه ظاهرا ایشان اشاره دارند که از هوادران یا اعضا مجاهدین بوده اند. این به اصطلاح انتقادات این جناب نیز بوی بسیار بدی می دهد و تشابه عجیبی با مزخرفات طلبکارانه آخوندها دارد و باز این تعین تکلیف کردن ها و مجاهدین را بدون مسعود رجوی خواستن های این شخص بسیار مشکوک است! یاد باج خواهی های شیادان رژیم روضه خوانها آدم را می اندازد. امیدوارم که اشتباه کرده باشم اما بوی گند برادران! اطلاعاتی از تمام این نوشته می آید و این بازجوی ها و سابقه مجاهدین را حتی در مورد مجاهد شهید سعادتی زیر س. ج کردن شباهت های ناراحت کننده ای در فکر هر خواننده منصفی بوجود می آورد. از رژیم پلید آخوندها بعید نیست که از نام پر افتخار "سعید سلطانپور" ناجوانمردانه بعد از قتل جنایتکارانه او نیز استفاده کنند تا یک نیروی انقلابی و رهبران محترم آن را به خیال خود بد نام کنند. از این رژیم هزار چهره و پلید هر جنایتی عملی است. حرف آخر اینکه برادر مکتبی! برو دنبال کارت . اینقدر طلبکارانه و با اسم یک مبارز شهید که هیج وقت دست به این همه یاوه گویها نمی زد دست بردار. به خصوص با نامی جاودانه مانند "سعید سلطانپور"! شرم هم چیز خوبی است اما متاسفانه در میان آخوندهای شیاد جنس نایاب است!
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: پروانه حقیقت] [
haghighat-p@yahoo.com ]
گویند ماه کو سگان شکاری با زوزه ها و همهمه هاشان درپشت ابرها اگرچه نهان است فارغ ز جست وخیزو هلهله هاشان ماه است ماه ، ماه بلند است خندان به آسمان دل خلق دور از گزند عربده هاشان
[تاریخ ارسال: 06 Jan 2006] [ارسال‌کننده: قادر امیرزاده] [
gader.a@gmx.net ]
چراغی که به خانه رواست/ به مسجد حرام است- آقای اصطلاحا سلطانپور، جدا از اینکه تمامی لا طاعلات ... شما متصل به تبلیغات ملایان بر علیه مجاهدین است، اما چه کسی این را نمیداند که نفوذ وصدور ارتجاع از دوران امام جلادان و جاهلان خمینی ملعون که سردمداران فعلی پا بگورش از جنتی جنی تا رفسنجانی رسما جانی در نمایش جمعه ها هم به آن اعتراف میکنند !، همین ملاهای وحشی ایران حتی سنیهای مظلوم عراق را در کمکشهای کسب قدرت خود و توسعه ارتجاع قربانی میکنند. بدین صورت که آنان را در مقابل نیروهای اعتلاف تشویق به انفجار و خودکشی و عملیات انتحاری کرده و نیز در انتخابات از رای دادن منع میکنند و از طرفی دیگر انواع اقسام لوازم تبلیغاتی دلار و کامیونهای پر از رای آماده توسط آخوندها از ایران وارد عراق میشه تا فقط شیعه های وابسته به آخوندهای ویرانگر قدرت را قبضه کنند.آیا شما نمی دانید که کارگران محروم حتی یکسال است که حقوق بخور نمیر خود را در ایران دریافت نکرده اند؟ جدا از کمبود 3000 مدرسه فقط در استان تهران، بچه های ایران کتاب دفتر کافی ندارند ولی چرا رژیم ملایان میلیاردها جلد کتاب تبلیغاتی خالی ازمعنی و محتوا مثل همین نوشته های شما و شرکا را به عراق میفرستد؟ لطفا به شرکای دیدبان هه اطلاع دهید که یک میلیون کودک ایرانی از سوع تغذ یه شدید رنج می برند و بعد از دو سال زلزله در بم و کرمان... مردم هنوز هم در زیر چادر وکانکس زندگی میکنند پس قبول زحمت نموده قبل از اینکه کاسه داغتر از آش دیگران شوید ، به دولت خیلی مهر ورزتان در ایراَن گوشزد کنید که ، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: جمال فراهانی] [
jamal75de@yahoo.de ]
دوستان عزيز به نظر من انتقاد به آقای ناظر وارد نيست . ايشان هميشه در مواقع حساس پشتيبان مقاومت بوده اند .خوشبختانه در تاريخ جنبشهای مقاومت ، مقاوت ايران بيش از همه زير ذره بين دوست و دشمن بوده است و مردم ايران هم قدرت تشخيص منتقد و تهمت زن را دارند._________پاسخي کوتاه به چند نکته: کاربران محترم با تشکر از گوشزدهاي شما. مطلب کاتب فر اولين مطلب نيست که ايران ديدبان از سايت ديدگاه نقل مي کند، پيش از اين هم مطلبي از ش. مهرور و پس از اين هم مطمئنا مطلب سعيد سلطانپور - تورنتو را درج خواهد کرد.اين واقعيت مي تواند دو پارامتر را مشخص کند، اول اينکه ايران ديدبان مطالبي از ديدگاه را درج مي کند که يا دشمن ِ ما را شاد مي کند، و يا دوست ِ ما را آزار مي دهد. دوم اينکه، ايران ديدبان هيچکدام از نظرات و عکس العملهاي کاربران را درج نمي کند، چرا که مساله ايران ديدبان آگاه کردن کاربرانش نيست، بلکه کاغذ سياه کردن و صفحه پُر کردن است. فعالان سياسي که با رژيم ضديت دارند، ماهيت ايران ديدبان را مي شناسند. عناصر اطلاعاتي رژيم هم احتياجي به بازديد کردن از سايت ايران ديدبان ندارند چون منابع اطلاعاتي آنها پيچيده تر از ايران ديدبان عمل کرده و اطلاعات جمع آوري مي کند، و نتيجتا بخوبي آگاه هستند که کدام يک از حرفهايي که در اين سه مقاله آمده است، صحيح و منطقي و بر پايه ارزيابي هاي درست سياسي است و کدام خود تخليه کردن و قلمفرسايي است.ايران ديدبان بيشتر براي تغذيه مخالفين مجاهدين است و دلخوش کردن آنها.از طرفي ديگر، کاربران ديدگاه به دو دليل سر به ديدگاه مي زنند. يا براي آگاه کردن سر به ديدگاه مي زنند و يا براي آگاهي يافتن. کاربران ديدگاه، عناصر سياسي و با تجربه از گويش هاي فکري مختلف هستند، و دست چپ و راستشان را خيلي وقت است که مي شناسند و بر عکس کاربران ايران ديدبان، مساله شان لزما زير ضرب بردن مجاهدين نيست. فراتر اينکه سايت ديدگاه برعکس ايران ديدبان امکان پاسخگويي را مهيا کرده است. اگر بخاطر داشته باشيد، در جمع بندي «ديدگاه هفت ساله شد» خاطر نشان کرده بودم که از اين پس، نويسنده نمي تواند تنها به قاضي برود و هر چه دلش مي خواهد بگويد و بنويسد. «ستون کاربران» بازدارنده اين سنت شده است، و کاربران با شرکت فعال در ارزيابي مطالب (از جمله اين نوشتار) کمبودها و نقاط قوت هر نوشته اي را مشخص مي کنند. نويسنده ديگر امکان «خود گويد و خود خندد» را ندارد. براي نمونه به آنچه که بين هادي خرسندي و حککا گذشت توجه کنيد. هيچکدام نتوانستند آنطور که دلش مي خواهد يکه تاز بشود، چون مي دانستند که پاسخگويي در آن سوي سيم کامپيوتر نشسته است.در سايت ديدگاه در باره آن چيز هايي صحبت مي شود که تا ديروز «تابو» بوده، و کسي نمي خواسته با آنها مماس شود. چه کسي جرأت داشت با هادي خرسندي، که کلامش و طنزش مي تواند چون تيغ بُرّا باشد، دهان به دهان شود، اما مي بينيم که «آرش سرخ» با سن پايين و تجربه اندکش وارد ميدان مي شود. و هادي خرسندي هم مجبور به پاسخگويي مي شود. در همين «تابو» شکني است که حککا و راندمانش مورد سوال قرار مي گيرد. البته در اين «درگيري» کسي زخمي نمي شود، کسي خاک نمي شود، اما «تابو» شکسته مي شود.بي شک تابو شکني با بي احترامي، توهين به مقدسات و اعتقادات ديگران متفاوت است. خلاصه اينکه، همانطور که «سرتيتر» ديروز ديدگاه (موضعگيري محمد محدثين) توانست عکس العملهاي متعددي را برانگيزاند (که ايران ديدبان هيچکدام را انعکاس نداد مخصوصا نظر مسوول ستون لطيفه ديدگاه را)، بي شک مطالبي از مهرور و کاتب فر و يا سلطانپور-تورنتو هم باعث مي شود که هم ماهيت نويسندگان و جايگاه سياسي شان مشخص شود (و در نتيجه کاربران انتخاب خواهند کرد که مقاله بعدي اين نويسنده را بخوانند يا نه)، و هم ماهيت کاربران ديدگاه را به ايران ديدبان معرفي مي کند (ماهيتي که يک دريا خون با کاربران ايران ديدبان فاصله دارد.)و امايک پيام به ايران ديدبان:شما اگر فکر مي کنيد که با اينکار ها مي توانيد ديدگاه را مجبور به عقب نشيني کنيد، کور خوانده ايد، ديدگاه به سنت خود ادامه مي دهد، حتي اگر باعث شود که دوستي ديدگاه را «قهوه خانه» ارزيابي کند.از طولاني شدن متن پوزش مي خواهم مسوول ستون کاربران - 15 دي 1384 - ديدگاه
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مهناز تابش] [
mahnnaz2000@yahoo.com ]
حاج آقا لطفا مرگ بر منافق يادت نرود . منافقين از کفار بدترند. راستی، مثل لاجوردی جان، اين منافقين را در پرچم آمريکا بپيچيد بعد از شکنجه، نيم کش و تمام کش زير خاک کنيد. اگر هم در خيابان گرفتيد، همانجا بکشيد. آقای سلطانپور, نگران نباشيد. شهر فعلا شلوغ است. اگر هم اين منافقين توانستند با ضرب و زور اين و آن نماينده ملعون و فاسد غربی و 20 نفر طرفداری که با فک و فاميلشان در اروپا و جلو کاخ سفيد جمع می کنند از ليست در بيايند، آن وقت هم يادتان نرود بگوئيد که از اول ميدانستيد اينها نوکر امپرياليست هستند و بايد در همان پرچم شيطان بزرگ امپرياليست پيچيده شوند. بيخود نبود که فردای عمليات مرصاد با دوستانتان شيرينی پخش ميکرديد. هر چه بود که امام ضد امپرياليست، از اين منافقين بهتر بود. حيف که کم تير خلاص زديد. همه اش تقصير اين رفقای عزيز است که نتوانستند جای اين مسعود رجوی را مثل شرفکندی در بياورند تا از شر اين يکی هم آقای سلطانپور راحت شود. لااقل اگر اين يکی هم مثل سعيد سلطانپور مرده بود، حالا هم راحت ميشد پناهندگی به اسمشان گرفت و هم اسمشان را دزديد و بر عليه خواستهايشان در اين دنيای شير تو شير يقه همه را گرفت. مهناز تابش از تورنتو
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: کوشا] [
koosha70@gmail.com ]
در حالی که برای افشای تک به تک کلمات این دروغ پردازیهای تهوع آور و بغایت بیمارگونه در مقام شاهد پاسخ مستدل دارم اماهر پاسخی هزاران بار بیش از پاسخ به سایتهای تنفر انگیز وزارت اطلاعات که حداقل هویتشان محرز هست مضموم و نکوهیده هست . و جای تأسف و اعتراض صد باره و هزارباره و بسیارجدی به "دیدگاهی" که بالای صفحه اش نوشته نیروهای سرنگونی طلب متحد شوید هست که متأسفانه مرز بحث آزاد سیاسی را با آلودگی به دروغ ودجالیت رژیم یا حداقل عقده گشائی مالیخولیائی آلوده کرده که جز باعث خشنودی رژیم و خندیدنش به ریش اینگونه سرنگونی طلبیدنها نیست.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مهرزاد خاتوك] [
mehrzad2052@yahoo.ca ]
كاش كه اقاى سلطانپور كه مسائل به اين جنجال برانگيزى و حساسى را در مورد بزرگترين و فعال ترين اپوزيسيون جمهورى اسلامى وآقاى رجوى بيان مى كند از پشت نام ستعار بيرون مى آمد و راست و حسينى مسائل را مطرح مى كرد. به نظر مى رسد كه ايشان از اعضاى سابق سازمان مجاهدين هستند و اطلاعات زيادى را كه دارند در مورد تمام مسائل حتى نكات ويژه و خاص مطرح مى كنند كه نشانگر اطلاعات وسيع و زندگى ايشان در درون مجاهدين است و يك عضو مى تواند اين را داشته باشد اما كدام عضو؟ عضو مخالف؟جدا شده؟ بريده؟ همكار آخوندها در داخل كشور ؟ يا فعال با آخوندها در خارج كشور؟ يا ىك عضو منتقد و حقگو كه ايشان باشند؟ واقعا نوشتن چنين مطلبى با نام مستعار درست نيست و بايد با نام واقعى اگر حقيقت دارد رو در رو اىستاد و سخن گفت و نه اين كه با ىك نام مستعار جنجالى بر پا كرد كه سودش را اخوندها ببرند. من بر خلاف كسانى كه بسيار براشفته اند مى گويم بنوىسيد ولى نوشتن چنىن مقاله اى با نقاب نام مستعار بر صورت ارزش و سندىت آن را نفى مى كند و نخستين سئوال اىن است كه شما كىستيد؟
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: جواد رضازاده یوشی] [
javjam378@yahoo.de ]
دوست عزیز من ' جوان '، درود بر تو باد .اگر قراربراین بود هرکه هرچه میگوید مدرک هم بیاورد که آدمها اینقدر بی مسئولیت حرف نمیزدند.از الهه هیکس بگیر که همهء سلاحهای شیمیائی و اتمی ومیکروبی صدام حسین را درپایگاههای مجاهدین مخفی میکرد تاهمین هموطن مورد خطاب شماونویسندهء این مقاله که مجاهدین را جیره خوار ملک سعود و ملک حسین میدانست وحالا هم که اصلا شتر دیدی ،ندیدی،در برداشتهای بی مورد خود بیشتر دوچار قیاس به نفس هستند ،البتّه اگرمثل آن خانم روابط زیرمیزی با ملای پلیدوتبهکار نداشته باشند.آوردن کلمات 'غیبت و`'صغرا 'هم اشاراتی تحقیری به اعتقادات مسعود رجوی است.من البتّه چنین اعتقاداتی ندارم ولی این اندازه شعور وجوانمردی دارم که وقتی این انسان شریف ودلاور را می بینم که با همین اعتقادات ملای پلید رابرای همیشه در تاریخ ایرانزمین بروز سیاه نشانده است و اصولا دین واعتقاد را دور از حوزهء سیاست و دولت میداند ،باتمام وجودم واز صمیم قلب باو درود میفرستم،و از او میخواهم تا موقعی که لازم میداند بقول این آقادر "غیبت صغری"باقی بماندوازشنیدن چنین خزعبلات ،گرد اندوهی به چهره نگیرد.من دوباره باو درود میفرستم واز وجودچنین انسانهای آزادهء وشریف مذهبی وغیر مذهبی در میهنم که سر درراه آزادی وطن ومردم وطن داشتندودارند، بخود میبالم.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: افسانه آرمان] [
sabzesabzft@yahoo.com ]
آنچه من ازاین نوشته های خانم ها وآقایان فهم میکنم.زیادی بوی رژیم میدهد.به هدررفتن خون جوانان میهن.دروغ پردازی.توهم.غلط بودن همه تحلیل ها.ترورهایی که بوسیله گروه فرقان اتفاق افتاده به حساب سازمان مجاهدین واریز کردن دلسوزی برای وقیحان معدوم شده که دقیقه به دقیقه حکم اعدام فرزندان بیگناه مردم ایران راصادرمیکردند.سلاح هسته ای حق این رژیم است.ومجاهدین به خاطر حفظ خود سایت ها ی اتمی رژیم را افشامیکنند.وحتما اگراین رژیم ضدبشر به سلاح اتمی دست پیداکند. همچون درآمدفراوان نفت و گازبه فتوای دجال گور بگوری جماران.سهم مردم را بی سروصداوشبانه به سفره خانه شان میرساند.تا خود ودختران و کلیه ها وکلبه های شان را برای سیرکردن شکم خود در معرض حراج عرب و ایرانی نگذارند!!.مگرنه خانمها وآقایان نویسنده و افشاگر؟!.وقتی رژیم دارد به گل مینشیند.بعضی هافداکاری می کنند تاگردوخاک کرده وآدرس اصلی را گم کنند. اما!غافل ازاینکه خودشان درخواب و مردم .بویژه مقاومت بیداراست.ودرب همه این توطئه هارا درعمل گل خواهد گرفت.حیف این نامی که برروی خودت گذاشته ای بااین نوشته پراز عفونت و کینه توزانه.باصادرکردن حکم بازنشستگی واستعفاوازاین پرت و پلا های چهارتا یک صناری. واقعاعقل وشرف هم چیزخوبی هست که واجب هست در آدمیزاده لااقل چهارمثقالش باشد.تابعضی جاها اورا ازلجن وقیحان نجات دهد.شماراچه شده که روی دست دجالان بلند شدیدودرزمان به چاه افتادن ضحاکان ماردوش حاکم برایران .مقاومت را نشانه گرفته اید؟!مگرشهرراشلوغ گیرآوردیدکه دست به غارت آن یازیدید؟!نه قربان!!سرداران مقاومت بیداروهشیارند.وامثال شمانعل وارونه زن هااندرخم یک کوچه!!...وولی وقیحان شام آخرش را خورده است و دارد بااعوان انصارش گورش را گم میکند.مگرنمیدانید که صبح آزادی نزدیک شده است.وخون های به ناحق ریخته شده دارد کارش را میکندووقیحان واصحاب قاتلش را به زباله دان تاریخ میفرستد؟!نگران خودتان باشیدکه فردای پیروزی باید به مردم حساب پس بدهید.به خاطر کمک مستقیم و غیرمستقیم تان به دجالان حاکم.و همین تک پرانی های تان بهترین گواه چوب لای چرخ انقلاب بودن تان میباشد.وراستی رژیم اینقدر ساده است که نمیداند شماچه کمکی به آن میکنید؟! اگرسعیدامامی هااز این قاتل ها سودبرده اند شمانیز به گندم ری دست پیداخواهید کرد!!... باشید تاصبح دولت تان بدمد... افسانه آرمان
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: جمال فراهانی] [
jamal75de@yahoo.de ]
قابل توجه خامنه ای وهمه آنهائی که در بدر بدنبال رهبر مقاومت ميگردند: مسعود رجوی در قلب يکايک ما هواداران مقاومت است .
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: صدرالدین تام] [
sadri_tam@yahoo.com ]
دم آقای ناظر هم گرم که میدان مبارزه را به قهوه خانه تبدیل کرده است . و هر بی سرو پایی را به این قهوه خانه راه می دهد تا چرندیات وزارت اطلاعات را بلقور کنند.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: رضا احمدی] [
ahmadi_reza2001@yhaoo.com ]
سلام . از همان چند سطراول مقاله دروغ نوشته ای و خود به خود خواننده را آگاه کرده ای که چه میخواهی بگویی. حد اقل درمورد نشستی که همه بوده اند و نوارهایش هم هست دروغ نگو. آنکسی که گفت برادر چه شما باشید جه خواهر فرقی نمی کند. مسعود درجوابش خندید و با شوخی های دوستانه اش مثل همیشه همه را خنداند و هم اورا. مسعود کسی نیست که کوچکترین سئوال را بی جواب بگذارد و یا بگوید برو بنشین. این چیزی است که حتی دشمنانش هم قبول دارند. و خود رژیم هم بارها گفته است . حداقل در بیان چیزی که نبوده ای و ندیده ای و نمیدانی حرف نزن!. درضمن به کسی که نه درمبارزه مسلحانه قدمی برداشته و نه رنجی برده و فقط دهانی به گشادی گند گاو چاله دهانهای ایران دیدبان و آخوندها دارد مربوط نیست که مسعود کجاست . هرجا هست خدا نگهدارش باد. ________خواهش مي کنم از استفاده جملاتي چون «دهانی به گشادی گند گاو چاله دهان» براي تأکيد حرف خود پرهيز کنيد. خواهش مي کنم مرا مجبور به حذف نظرتان نکنيد. ممنون مي شوم. مسوول ستون کاربران - 15 دي 1384 - ديدگاه
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: جوان] [
javan@yahoo.com ]
آقای سلطانپور شما يکبار هم اعلام کرديد که دولت عربستان بودجه مالی سازمان مجاهدين را تامين ميکند و قرار بر اين شد که مدرکش را بياوريد. من يکی که هنوز در انتظارم.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: دکتر فرامرز شکیبی] [
shakibi_faramarz@yahoo.com ]
آقای سعید سلطانپور : برتولت برشت می گوید : آنکه حقیقت را نمیدان بیشعور است ولی آنکه حقیقت را میداند و آنرا انکار میکند تبهکار است. لطفا جای خودتان را میان ایندو پیدا کنید. شما چگونه نام آن شهید بزرگوار را روی خودتان گذاشته اید و ایچنین دروغ میگوئید.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مرتضي ابراهيمي] [
morteza1334@yahoo.com ]
راستي كه مقاله ات بسيار شبيه مقالاتي است كه در سايت ديده بان آخوندي بر عليه مجاهدين ديده ميشود, با همان فرهنگ و نگارش و حتما كه با همان سوزش.
[تاریخ ارسال: 05 Jan 2006] [ارسال‌کننده: مراد کوراوغلی] [
m.kurogli@yahoo.com ]
آنکس که سخن نگفته باشد/ عیب هنرش نهفته باشد. در مملکت چون غرش شیران گذشت و رفت / این صداهای عجیب و غریب شما نیز بگذرد.

هیچ نظری موجود نیست: