Translate

شنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۵


يكشنبه 16 فروردين 1383
حداقل احساس مسؤليت ايراني بودن (در كانادا)، سعيد سلطانپور
editor@iransokan.com
اي ميلي از ساراي عزيز باغباني از جوانان ايراني د ركانادا( نسل دوم ) كه به شهردار تورنتو آقاي ميلر نوشته بود و در آن از اينكه شهردار نوروز رابه فارسي زبانان مقيم تورنتو تبريك نگفته بود، اظهار نا خوشندي كرده بود.
تبليغات خبرنامه گويا
advertisement at gooya dot com
Buy Luxury CarsBMW, Mercedes Benz,... Reviews & Priceswww.12buyacar.com
چه کسی بهتر تخته نرد بازی می کند؟بازی سر پول يا برای تفريحwww.play65.com
DiamondsEngagement Rings by Reflecting Conceptswww.reflectingconcepts.com
البته از دفتر شهردار فورا به وي پاسخ داده شده بود كه شهردار در يك مراسم نوروز ايراني ها شركت داشته است. سارا در جواب به وي نوشته است كه خوشحالم كه ايشان در اين مراسم شركت كرده اند و لي آيا شركت يك شخصيت سياسي در يك كليسا درآستانه سال نو ميلادي به مفهوم پيام دادن به همه مسييحيان است ؟. و ي در اين رابطه اضافه كرده بود كه تيم كاراته انتاريو كه عمدتا از جوانان ايراني كه قهرمان كانادا شده بودند، تشكيل شده است از سفر ادمونتون برگشتند (مارس 29) ولي كسي پيامي و يا سخني نگفت. در اين رابطه مايلم كه يك مورد ديگر را كه خانم كلاركسون ،نماينده ملكه انگليس كه طبق قانون اساسي كانادا با لاترين رهبر سياسي كانادا ست را در رابطه باايران اشاره كنم. در روز سه شنبه 17 مارس ساعت 8:15 به راديو سي .بي .سي گوش مي كردم . شيلا راجرز گوينده برنامه مصاحبه اي با خانم فرماندار كل داشت . وي در مورد خرجهاي سنگين فرماندار كه از بودجه وزارت امور خارجه كانادا پرداخت ميشود از وي سوال ميكرد . 5 ميليون دلار هزينه سفر گروه 32 نفره به روسيه ، سوئد و 3 كشور همسايه قطب براي شنا ساندن كانادا ؟؟!! هزينه شده است . خانم كلار كسون اصرار داشت كه مقام ايشان سمبل كاناداست و به عنوان فرمانده نيروهاي مسلح احساس مسوليت مي كرده كه از نيروهاي ارتش در خليج عربي ديدن كند. . چند بار اين اسم جعل شده را تكرار كرد. رسيدم خونه رفتم سراغ اينتر نت و سي. بي .سي را چك كردم . براي دوستمان فرهاد د رسي. بي .سي پيامي فرستادم كه مطمئن شوم كه درست شنيده ام . بعد همان شب مطلبي برا ي شيلا راجرز فرستادم كه خانم فرماندا ربه عنوان رهبر كشور بايستي در مورد بكار بردن اسامي دقت كند . برا ي اينكه دوستان ديگر در يك جمع فرهنگي د رتورنتو مطلع شوند رونوشت آنرا به اين دوستان فرستاديم. يك دوستي تشكر كرده بود . اما دوست ديگر ي كه طرفدار احزاب دست را ستي محافظه كار كاناداست،د رئي ميلي عمومي نوشته بود كه شما “براد كستينگ “و جمله ديگري را اشتباه تايپ كرده ايد. نوشتم دوست عزيز شما چرابه اين خانم كه هم مهاجر بوده و هم خبر نگارو ميليونها شنونده كانادائي و آمريكائي را به اشتباه ( عمد يا به سهو) با نام نبردن خليج فارس به اشتباه مي اندازد ، چيزي نمي گي. بگذريم به كمك دوستي يك نامه مستدلل براي خانم فر ماندار نوشتيم و در ان به حساسيت سياسي نام خليج فارس براي ايرانيان و نيز مشروعيت اين نام بر طبق دائره المعارف ها و معاهد ه هاي سازمان ملل و نيز وزارت امور خارجه كانادا را به ايشان ياد آوري كرديم. و نوشتيم كه در كاناد كه فرهنگ چند مليتي دارد بهتر است مانند مسئله مقدونيه در سال 1999 با برگزاري جلسات اين مسئله را بررسي وبه يك نتيجه منطقي رسيد . بگذريم همان دوست ا زامضاي اين نامه بدون غلط خودداري كرد. . گويا به ايشان بر خورده بود كه يك جهان سومي به نماينده دولت استعماري فخيمه انگليس كه بار بسياري از مصيبتهاي فعلي بر ايران و ايرانيان بويژه سو استفاده از جريان مذهب براي تفر قه افكني ا زدوران مشروطيت به اين طرف را در دستو ر كار خود دارد.،اعترا ض كرده است. البته د ر همان جمع انسهانهاي مسول و فرهيخته اي نامه را امضا كردند كه شايد با نقطه نظرات من موافق نيستند ولي در مورد ايران نقطه وحدت داريم و نسبت به آن احساس مسوليت ميكنند. . خانم فرماندار مي توانند د رزماني كه در مسافرت نيستند چند تا كلاس جغرافيائي هم بگيرند . اگر من نوعي ،از كبك به عنوان كشور كبك ياد كنم هر چند قابل قبول نيست ولي اگر يكي از مسولين وزارت امور خارجه ايران اين اشتباه را بكند مي تواند به تيرگي روابط بينجامد. مسوليت ما در حال حاضر بيشتر است زيرا متاسفانه عرق ملي حاكمين فعلي و حساسيت آنان در اين گونه مسائل بسيار كم است بنابر اين وظيفه همه ما كه در خارج كشور هستيم اين ست كه نبايد بي تفاوت باشيم . اين كاري است كه از همه ما بر مي ايد و حتما هم قرار نيست همان موقع نتيجه بدهد ولي اگر در سطح وسيع باشد حتما سريعتر جواب خواهد داد. در كل من در تعجبم اگرما براي چنين مسائلي اين مسئله اعترا ض محترمانه نكنيم و نخواهيم كه اين خانم اسم را درست بكا رببرد پس چه كار ميخواهيم براي ايران بكنيم ( با توجه به توانائي و موقعيت هاي افراد). موقع امضا در مسائل حقوق بشري مي گويند ما مير ويم ايران نمي توانيم امضا كنيم.
بعد از حوادث 11/9 گفتگوئي بود با سردبيران چند روزنامه“ تورنتو استار“ و “گلوب اند ميل “ و تورنتو سان “ و “ نينشال پست “ در مورد حساسيت مطلب نويسي. سردبير تورنتو استار ميگفت ما وقتي مطلبي در رابطه با اسرائيل منتشر مي كنيم كه بنظر طرفداران اسرائيل خوش نمي آيد بلافاصله با تلفنهاي اعتراضي روبرو ميشويم كه گاها با تهديد هاي اقتصادي هم همراه ميشود ولي وقتي كه در مورد مسلمانان و يا اعراب مي نويسيم تك و توك تلفن اعتراضي داريم بنا براين روزنامه ها كمتر سعي در اعتدال دارند. بد نيست به پخش سالانه 2 بار فيلم “ بدون دخترم هرگز “ از “ تلويزيون “ سي . تي .وي “ تا همين چند سال پيش اشاره كنم كه با توجه به رشد اعتراضات ايرانيان ديگر پخش نمي شود. نمونه ديگر هم همين حوادث تلخ شعار نويسي عليه يهو ديان در تورنتو هست كه مي بينيم با واكنش مقامات در سه سطح سياسي شهر ، استان و فدرال روبرو ميشود كه درست هم هست ولي بشر ط اينكه براي ديگر اقليتهاي قومي و مذهبي و سياهان هم همين حساسيت باشد.يك مرد ايراني 41 ساله و 3 نوجوان 15 تا 18 ساله، جداگانه دستگير شد ه اند. روزنامه دست راستي “ گلو ب اند ميل“ در مقاله اي بگونه اي و انمود كرده كه ريشه هاي ايراني اين فرد كه در بيمارستان يهوديان هم كار ميكرده است باعث اين كار بوده است و وانمود مي كند كه تقصير مهاجرين جديد است كه نمي خو اهند كاملا جذب فرهنگ كانادا شوند. متاسفانه اين مقاله به نادرستي ميخواهد از يك حادثه بد،كل فرهنگ كانادا (با چشم پوشي بر گذشته) ،آنر عاري از هرگونه نژاد پرستي و تبعيض بداند .
يك نكته ديگر هم مايلم اشاره كنم از دست رفتن موقعيت نمايندگي مجلي فدرال براي ايرانيان با حذف علي احساسي ( وكيل جوان ايراني -كانادائي )بود. هر چند من از نظر سياسي در كانادا با علي كه ليبرال هست اختلاف نظر عميق داريم ولي از همان ابتداي كار آنقدر كه در توان داشتم به وي پيشنهاد كردم و ميدانم بسياري ديگر هم اينچنين بودند. . متاسفانه گويا نيمي از ايرانياني كه براي وي ثبت نام كرده بودند، درروز شنبه به محل نرفتند. واقعا اگر 400 ايراني احساس مسوليت كرده بودند سرنوشت سياسي ايرانيان در كانادا و موقعيت اجتماعي ما زو دتر به بار مي نشست. اميدوارم كه علي و علي ها نا اميد نشوند. راه طولاني در پيش است. ما ( ايرانيان)بايد لابي هاي خودمان را د رخارج كشور پايه گذاري كنيم وراي از اينكه چه كسي در حاكميت است. در اين راستا مي توانيم كمكهاي قابل توجهي در همه زمينه هاي اقتصادي ، سياسي و فرهنگي در داخل كشور انجام بدهيم.
سخن بدرازا كشيد . اگر فكر مي كنيد كاري درست است آنرا انجام بدهيد . مخصوصا در جائي كه پاي استقلال و حيثيت ايران است. با يك گل بهار نمي شود . اولا در كانادا اصولا از بهار خبري نيست. دوما از زيبائي يك گل هم حتي اگر بهارهم نشود همه ميتوانند استفاده كنند.

هیچ نظری موجود نیست: