Translate

شنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۵

با سعید سلطان پور فعال حقوق بشر كفت گفت و گو

گفت و گو با سعيد سلطان پور فعال حقوق بشر

از سلسله گفتگوهاي گزارشگران: گفتگو با سعيد سلطانپور از فعالين حقوق بشر در كاناداقتل زهرا كاظمي متاسفانه يك حقيقت تلخي بود كه نشان دارد چگونه مقامات حكومتي در ايران به كرامت انساني اهميت نمي دهند. با عدم همكاري براي كشف حقيقت در مورد قتل خانم كاظمي و نيز محاكمه دست اندركاران قتل وي. در هر حال اين مسئله به يك معضل سياسي در روابط ايران و كانادا تبديل شده است. دولت ليبرالهاي كانادا بدليل فساد مالي كه گريبانگير انها در يكسال گذشته بوده و دولت ائتلافي هم بود و باضافه رابطه تجار ي گسترده يكطرفه با ايران در موقعيتي نيستند كه بتوانند به ايران فشار سياسي براي اين پرونده بياورند . سعيد سلطانپور .........
.......... آقاي سلطانپور سپاس كه دعوت ما را براي اين گفتگو پذيرفتيد شما از فعالين حقوق بشر در كانادا هستيد و خوانندگان ما با فعاليتهاي و نوشته هاي آشنايند. اگر ممكن است از خودتان براي ما بگوئيد؟
سعيد سلطانپور: با سلام به شما و خوانندگان تارنماي گزارشگران كه تلاش مي كنيد به اطلاع رساني به مردم ايران به عنوان يك وسيله ارتباط جمعي جانشين عمل كنيد. من سعيد سلطانپور هستم كه قبل از هرچيز مايلم به اطلاع برسانم كه نام من يك تشابه اسمي با شهيد سعيد سلطانپور هست و البته در كشورهاي استبداد زده تشابه اسمي فقط مشكلات امنيتي و دردسرهاي خاص خودش را دارد كه شايد روزي در كتابي به اين مشكلات در سالهاي 60 اشاره كنم . من هم مانند هزاران جوان ايراني كه در انقلاب ضد سلطنتي براي ازادي و استقلال و جمهوري شركت داشتم و براي يك زندگي بهتر برا ي همه ايرانيان وارد فعاليت هاي سياسي شدم و بالطبع بهاي آنرا هم پرداختيم و البته عمرمان بدنيا بود و از اوين جان سالم بدر برديم . و دست سرنوشت ما را به تبعيد اجباري به كانادا انجاميد . به اندازه توان در كانادا هم برا ي كمك به دمكراسي و ازادي در ايران تلاش كردم. يكي از دلايل اصلي هم كه شكر خدا هنوز فسيل نشده ايم را فعاليت براي جامعه ايراني كانادا و درگير شدن روزمره در صحنه اجتماعي و سياسي كانادا مي دانم. يعني به اين نتيجه رسيديم كه مبارزه با بي عدالتي . مبارزه با نژاد پرستي و تلاش براي احقاق حقوق صنفي و حقوق جامعه ايراني در كانادا و در ملا پيرامون در تورنتو جداي از مبارزه براي دموكراسي براي ايران نيست. يعني چون 10 هزار كيلومتر از ايران دور هستيم نبايد دست روي دست بگذاريم . منظورم سالهاي قبل از 2000 بود كه اينترنت و وبلاك و تارنما عمومي نشده بود . به عنوان نمونه دوستاني را ديدم كه روزانه مورد ستم اقتصادي در محيط كار قرار دارند ولي هيچ گونه فعاليتي برا ي بهبود وضعيت شغلي خودشان نمي كنند و هنوز در فرهنگ و ادبيات سياسي دهه هاي قبل بسر ميبرند .
گزارشگران: ايرانيان ساكن در كانادا در زمينه هاي حقوق بشري خيلي فعال بوده اند از نهادهاي موجود كانادا در اين رابطه بگوئيد؟ سعيد سلطانپور: خوشبختانه مسئله حقوق بشر مدتي است كه توانسته حساسيت دوستاني را بر انگيزد. بدين دليل انجمن هاي متعددي هم در اين راستا فعال هستند و كارهاي زيادي هم انجام مي دهند. كه البته اگر متحد شوند از تكرا ر كاري ها و دوباره كاريها جلوگيري مي شود ولي بنابر دلايل تكروي ( كه بحث جداگانه اي دارد ) همه سعي مي كنند با خودشان تنها باشند ولي بنظر من هر كسي كار بكند و منتظر كسي ديگر نباشد اين مثبت است. در هر حال ما به كمك دوستان ديگر كانون انديشه ،گفتكو و حقوق بشر را در سال 2003 بنيان گذاشتيم كه تجربه خوبي بود . و البته در اين مدت چيزهاي زيادي هم امو خته ايم .منجمله خود من از دوستان و شركت كنندگان چيزهاي زيادي در رابطه با حقوق بشر باد گرفته ام. اعلاميه اي اوليه خودمان را كه با كارهاي اخرين مان كه بر دلايل محكمه پسند استوار است مقايسه مي كنيم خودمان متوجه كم تجربگي خودمان مي شويم . و البته راه طولاني و پر دردسري را در راه داريم. ما بحث هاي ازادي را الان برگزار ميكنيم كه با شركت گرو ه هاي مختلفي هست كه شايد اگر ما نباشيم حاضر نيستند حتي جواب سلام گروه سياسي ديگر را بدهند. بعني ما زمينه تبادل نظر و انتقاد از جريانات مختلف فكري به منظور اشنائي مردم با ارا به منظور تقويت دموكراسي مردم ايران انجام مي هيم.
گزارشگران: يكي از زمينه هاي برجسته اين نوع فعاليت ايرانيان در كانادا پيگيري قتل و شكنجه زهرا كاظمي بوده است . چه تغييراتي در مواضع دولت كانادا ملاحظه ميكنيد؟ در حال حاضر اين موضوع سياسي در كجا قرار دارد.
سعيد سلطانپور: قتل زهرا كاظمي متاسفانه يك حقيقت تلخي بود كه نشان دارد چگونه مقامات حكومتي در ايران به كرامت انساني اهميت نمي دهند. با عدم همكاري براي كشف حقيقت در مورد قتل خانم كاظمي و نيز محاكمه دست اندركاران قتل وي. در هر حال اين مسئله به يك معضل سياسي در روابط ايران و كانادا تبديل شده است. دولت ليبرالهاي كانادا بدليل فساد مالي كه گريبانگير انها در يكسال گذشته بوده و دولت ائتلافي هم بود و باضافه رابطه تجار ي گسترده يكطرفه با ايران در موقعيتي نيستند كه بتوانند به ايران فشار سياسي براي اين پرونده بياورند . بدليل فعاليتهاي حقوق بشري ها در كانادا كه به موقع توانستند با هوشياري مسئله زهرا كاظمي را به مطبوعات بكشانند و انرا به يك مسئله ملي كانادا تبديل كنند حكومت ايران مجبور شده است تاوان سياسي سنگيني بپردازد . هرچند انها گستاخانه اعلام ميكنند كه زهرا كاظمي ايراني بوده است انگار چون هركي ايراني باشه مي توانند وي را دستگير و زندان بكنند و در صورت مرگ هم كسي مسول نيست. شايد يكي از دلايلي كه جمهور ي اسلامي اجازه نمي دهد ايرانيان با پاسپورت هاي كشورهاي محل سكونت مانند كانادا و يا اروپا به ايران سفر كنند مسئله روبرو شدن با مشكلات احتمالي است. زيرا اگر خانم كاظمي با پاسپورت كانادايئ به ايران سفر كرده بود الان حتما پرونده شكل ديگري پيدا ميكرد. امسال كانادا پيش نويس قطعنامه براي نقض حقوق بشر را به سارمان ملل داد كه به تصويب رسيد ولي اجرائي نيست . ولي از انجا كه انتخابات هست اگر جامعه ايراني قدرت شناخت داشته باشد مي تواند به نتايج خوبي برسد و وزنه سياسي خود را در همه ابعاد در كانادا تا حدودي تثبيت كند كه البته با توجه به پراكندگي ايرانيان بعيد مي دانم كه اقدامي انجام بگيرد. مثلا جديدا دولت كانادا از تمديد ويزاي دانشجويان بورسيه خودداري ميكند كه بايستي با اين امر دولت كانادا مقابله شود زيرا دولت كانادا بايد از صدور ويزا براي كساني كه در شكنجه و نقض حقوق ايرانيان دست دارند خودداري كنند و همين طور خانواده هاي انها و نه فشار به داشنجويان بياورد . البته هيچ انساني دوست ندارد كه كشور زادگاهش با مشكل روبر و شود ولي وقتي انها اصلا اعتنائي نميكنند بنابراين خودشان هم مسئول تمامي جوانب كار خودشان در نقض حقوق انسانها هستنند.
گزارشگران: چه پيشنهادي به فعالين حقوق بشر در خارج از كشور براي گسترش و موثرتر واقع شدن اين اقدامات داريد؟
سعيد سلطانپور: بايد فرهنگ حقوق انسانها را بر اساس كرامت انساني نهادينه كرد. ولي يك نكته مهم وجود دارد كه بسياري از دوستان خارج كشوري هنوز در عمل به روح كلمه حقوق بشر نرسيده اند. مثلا اگر زنداني سياسي از يك گروه بخصوص و يا جريان سياسي باشد از حق ضايع شده اش دفاع ميشود د رحاليكه زنداني سياسي در الويت هست ولي شما نمي توانيد زندانيان معمولي را هم كه در اداره آگاهي ؛ جوجه كباب مي شوند و انقدر شلاق مي خورند كه به جرم ناكرده هم اعتراف مي كنند شما بايد از حق وي هم دفاع كنيد. شما بايد از حق هركسي كه محروم شده بايد دفاع كنيد. حتي اگر طرف شكنجه گر باشد . البته اين به همين راحتي نيست كه تو كسي را كه تو را كابل زده بتواني ازش دفاع كني و يا كسي كه بهترين دوستت را به جوخه اعدام سپرده ازش دفاع كني مسلما ارزو ميكني سر به تن طرف نباشه. و البته مرگ هم حق وي هست ولي بايد شرايط محاكمه عادلانه وي با حضور وكيل مدافع در حضور هيئت منصفه فراهم شود. اين تضميني هست كه هيچ حكومتي نتواند مخالفين خود را بدلايل سياسي به بند بكشد. واقعا الان اعدامهاي انقلابي زمان شاه جاي سوال دارد كه متهم در دادگاه خلق محكوم به اعدام شده بود ؟ اينها هنور توسط گروهها نقد نشده است . همانگونه كه اوايل انقلاب در اعدام سران رژيم شاه كسي از ما به عنوان گروههاي سياسي خواستار رعايت حقوق انان به عنوان زنداني نشد و تا اينكه اين تيغ بسراغ خودمان امد. اين ها از مسئله حقوق بشر ابزاري استفاده ميكنند و براستي برا ي نهادينه كردن حقوق بشر و فرهنگ ان تلاشي ندارند. يعني عضو تشكيلات سياسي هستند ولي انجمن حقوق بشري درست ميكنند . به عنوان نمونه در تورنتو امسال در مراسم قتل عام زندانيان در سال 67 كه بزبان انگليسي و فارسي برگزار شد برگزار كنندگان در قسمت انكليسي كه مخاطبان انگليس زبان داشت طوري وانمود كردند كه تمامي اعدام شدگان از نيروهاي كمونيست بودند در حاليكه واقعيت در اين بود كه اتفاقا اكثر اعدامي ها از نيروهاي مذهبي بودند بنابر اين گفتن نيمي از حقيقت خود يك دروغ بزرگ است كه به كشف حقيقت كمك نمي كند. انها كه در زندانها كشته شدند بدليل اين نبود كه عقيده بخصوصي داشتند بلكه به اين دليل بود كه رهبري سياسي حاكميت را نپذيرفته بودند. تا همين چند سال گذشته صحبت از اعدام هاي شهريور 67 بود و نه تابستان 67 زيرا در شهريور 67 اعدام كمونيست ها در زندان ها شروع شده بود و قبل از ان مجاهدين اعدام شده بودند. اين اگر تنگ نظري نيست چه نامي مي توان براي ان گذاشت. اگر ما از حق ديگران دفاع كنيم به مردم هم ياد خواهيم داد كه بايد از حق ديگران دفاع كنند بدون در نظر گرفتن عقيده ان ديگري بايد اضافه كرد منظور من اين است كه شما به عنوان يك فرد سياسي حق داريد كه از اوضاع و شرايط تحليل خودتان را داشته باشيد . جريان و يا حكومتي را محكوم كنيد (بدون داشتن دلايل محكمه پسند ) ولي در كار حقوق بشري شما بايستي با مدرك و دلايل حرف بزنيد. و سازمانهاي غير دولتي غربي به كار شما اهميتي نمي دهند اگر بر اساس تحليل سياسي باشد.
گزارشگران: در رابطه با رسانه ها سوال كنم. آيا همراهي و توجه رسانه هاي خبري و مستقل و بخصوص در خارج از كشور را به مسائل حقوق بشر مطلوب ميدانيد؟اگر نه چه پيشنهاد يا پيامي به اين رسانه ها داريد؟
سعيد سلطانپور: همين الان داشتم خبر واشنكتن پست را در مورد اينكه سازمان امنيت امريكا (سيا )يك آلمان عرب تبار را بنام خالد مصري كه با همسرش اختلاف پيدا ميكند و به قول خودمان سر به بيابان مي گذارد يعني بعد از جر و بحث سورا اتوبوس شده و به سمت مقدونيه و الباني مي رود . وي را در مرز دستگير ميكنند و به مسول سيا در اسكوپيه خبر ميدهند . دقيقا مثل مامورين اوين بهت مي گفتند ميبريمش براي يك سوال ، خالد ماصري چشم بسته در هواپيماي سيا سر از افغانستان در مي اورد و اونجا شكنجه ميشود . بعدا سيا مي فهمد كه پاسپورت وي اصلي است و وي تشابه اسمي داشته است . وي شانس اورد كه زنده رها شد. يا خبر ديگري همين حالا در رويتر امده كه هواپيماي سارمان سيا كه براي بردن متهمين تروريستي به زندانهاي مخفي سيا در اروپا و افغانستان استفاده ميشده در يكي از فرودگاه هاي كم استفاده دور افتاده استان انتاريو چندين بار استفاده شده است. خوب ما اين خبر را براي دوستان مترقي كانادائي فرستادم چون الان دوران انتخابات هست و دولت ليبرال بايد پاسخ بدهد كه تا چقدر در اين كار اطلاعات داشته است. يعني با اينكه واشنگتن پست يك نشريه راست هست ولي از انجا كه آزادي مطبوعات و بيان د ر امريكا نهادينه شده است اقدام به انتشار اين اخبار كه حتما هم پايه درستي بايد داشته باشد مي كند چون امريكا قاضي مرتضوي ندارد كه روزنامه ها را فله اي ببندد ولي اگر پايه درست نداشته باشد آنها مواجه با شكايت هاي خسارت مالي سنگين مي شوند. همينطور مجله تايمز نام زندانهاي مخفي سيا در اروپا را فاش كرده است. همين چند سال پيش يك افسر پزشك ارتش كانادا كه در سومالي خدمت مي كرد به افشاي شكنجه و قتل چند سوماليائي توسط چتربازان ارتش كانادا كه باتهام دزدي دستگير شده بودند پرداخت. مطبوعات خبر را منتشر كردند و اين موضوع انقدر دنبال شد كه نخست وزير وقت مجبور شد يگان ويژه چترباز را كه از بهترين واحدها بود منحل كند و افراد خاطي را محاكمه كند. بنابر اين بدون وچود مطبوعات ازاد نبايد انتظار داشت كه نقض حقوق بشر و حقوق شهروندي در ايران با جزئيات منتشر شود. زيرا عواقب در انتظار نويسنده هست. و اين نقش به مطبوعات خارج از كشور واگذار مي شود. و نكته مهم در اين است كه داخل كشوري ها بايد اين اطلاعات را به بيرون بدهند كه اين نقش مطبوعات حفظ شود . بعضي از دوستان ما كه ضد امريكائي هستند و متاسفانه در كنار جمهوري اسلامي قرار ميگيرند زيرا معتقدند كه حقوق بشر كار امريكا و اسرائيل براي فشار روي حكومت ايران هست. اينها هيچگاه در هيچ فعاليتي . سميناري همكاري نكردند. اين وظيفه حكومت ايران هست كه به استبداد پايان بدهد تا امريكا و اسرائيل خلع سلاح شوند. اتفاقا اين بهانه اي بود كه متاسفانه هيچ گاه به مسائل نقض حقوق بشر در اپوزيسيون پرداخته نشد بدليل اينكه رژيم از ان استفاده ميكرد كه البته بحث مفصلي دارد.
گزارشگران: هم اكنون وضعيت حقوق بشر در ايران و خصوصا اوضاع زندانيان سياسي را چگونه ميبينيد؟
سعيد سلطانپور: بعضي ها از طرفداران حكومت و نيز سران قوه قضائيه استدلال مي كنند كه وضعيت حقوق بشر بهتر شده است. اين بستگي دارد به اينكه چگونه استدلا ل كنيم اگر اشتباه را با اشتباه مقايسه كنيم دچار اشتباه اخلاقي و منطقي شده ايم . مانند گروه هائي كه تعداد اعداميان در زمان شاه را كه مسلما اصلا قابل مقايسه با جمهوري اسلامي نيست را دليل بر بهتر بودن رژيم سلطنتي مي دانند . در صورتي كه سركوب شديد ساواك بود كه خفقان شديد را بر كشور جاري كرده بود و از دلايل اصلي بروز انقلاب شد . در حاليكه حتي وجود يك زنداني عقيدتي و سياسي نشان از نبود آزادي بيان و آزادي هاي سياسي كه پيش شرط رشد انسان در يك حكومت دموكراسي هست ، دارد وجود اكبر گنجي ، ناصر زرافشان ؤ سلطاني و فعالين كارگري سقز ،دانشجويان . امير انتظام دليل روشن از نقض اشكار حقوق انسانها در ايران هست .
گزارشگران: موضوعات مهم و گرهي نقض حقوق بشر در ايران در شرايط فعلي را كدام مي دانيد؟
سعيد سلطانپور: ببينيد اجازه بدهيد كمي صحبت را بازتر كنم . ببينيد از انجا كه حكومت ايران در تمامي سطوح زندگي شهروندان دخالت داشته است بنابر اين هيچگاه اجازه انتشار امار واقعي در مورد خودفروشي ،اعتياد ، دزدي ،قتل و جنايت و فقر ،گداها ، سو استفاده هاي جنسي را نمي دهد چون همانطور كه گفتم انتشار هر گونه امار كه اتفاقا بسيار زياد و البته دردناك هست. يك نمونه اي كه جديدا شخصي از ايران برايم تعريف كرد كه جند سالي است كه بسيج قبل از غروب افتاب در بهشت زهرا از ورود افراد جلوگير ي مي كند. وقتي علت را پرسيدم گفت بدليل سو استفاده از تاريكي شب براي كارهاي جنسي زن و مرد كه جايي ندارند . وي اضافه كرد بعد از اينكه در چندين مورد به بعضي از زنان مرده در سرد خانه تجاوز شده بود ماموران در جلوي سردخانه هم كشيك ميدهند. و بدين دليل شاهد زير رميني شدن خلافهاي قانوني هستيم . يعني اگر امار نباشد كه نمي توان عمق فاجعه را شناخت و انرا درمان كرد. اگر امار ارائه شود كه سرشكستگي براي روحانيوني است كه وعده يك جامعه ايده ال انساني را مي دادند كه در ان عدالت اجتماعي بر قرار باشد و ثروت كشور عادانه توزيع شده باشد. چگونه ميشود بدون كمك جامعه مشكل بيماري ايدز را درمان كرد . يك حكومت مردمي مسول بهداشت و رفاه مردم خود هست . و براي كشوري مانند ايران كه منابع نفتي و منابع زير رميني كافي دارد عدم توزيع عادلانه سرويس و پوشش خدماتي يك نقض اشكار حقوق بشر و شهروندي است. ديگه بقيه اش هم كه خودتان بهتر مي دانيد . و البته اكر آزادي بيان وجود نداشته باشد مشكلات هم بيان نخواهد شد . اگرازادي نباشد مردم در وحله اول از حق تعيين سرنوشت خودشان محروم هستند و اين سرفصل تمامي مشكلات مردم ايران هست.
گزارشگران: ميزان حمايت نهادهاي بين المللي از فعاليت هاي اين شبكه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
سعيد سلطانپور: اگر منظورتان شبكه فعالان ايراني حقوق بشر در اروپا و امريكاي شمالي مي باشد بايد بگم كه دوستان با نهادهاي غير دولتي همكاريهاي گسترده اي دارند و البته اين تنها بدليل كار مستمر و سازمان يافته و با نيت خير و بدون هيچ پشتيباني مالي براي بهبود وضعيت حقوق مردم ايران انجام شده است. كه باعث شده نهادهاي بين المللي به فعالان مراجعه مي كنند. كاري كه اينها ميكنند را بايد با عفو بين الملل مقايسه كرد با اين تفاوت كه انها بودجه و امكانات مالي دارند و ما هيچ نداريم. نيروهاي مستقل حقوق بشري مانند ما و فعالان اروپا و امريكا به اصل عدم همكاري با دولتها پايبند هستيم بدين دليل كه مي دانيم منافع اقتصادي و سياسي كشورها با كشورهاي ديگر بر اساس حقوق بشر تنظيم نشده است و بنابر اين هر لحظه مي تواند عوض شود.
گزارشگران: آيا ناگفته اي را ضروري ميدانيد؟
سعيد سلطانپور: كار حقوق بشري كار طولاني مدت و مستمر هست. نياز به كمك و پشتيباني همه مردم ايران بخصوص ايرانيان خارج از كشو ر دارد كه با كمك هاي مالي و معنوي خودشان به هر گروهي كه فكر مي كنند كار حقوق بشري مي كند انها را تقويت كنند. هر كسي مي تواند با توجه به مسئوليتش در حوزه محل زندگيش خبرهاي نقض حقوق بشر و حقوق شهروندي در ايران را به اطلاع رسانه ها و نمايندگان پارلمانها بگذارند. هيچ كاري بي اثر نيست. هيچ گنجي بدون رنج ميسر نيست. تجارب ديگر ملتها و كشورها در احقاق حقوق خودشان را به اطلاع ايرانيان برسانيم . ما بايد تلاش بيشتري بكنيم تا نسل بعدي ما در جامعه بدون تبعيض جنسي ، مذهبي و قومي زندگي كند. گزارشگران: باز هم ممنون كه در اين گفتگو شركت كرديد. سعيد سلطانپور: با تشكر و با ارزوي موفقيت شما گزارشگران 5.12.2005 http://www.gozareshgar.com

هیچ نظری موجود نیست: