Translate

یکشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۵

جنايت عليه انسانيت




جنايت عليه انسانيت

از صداي سخن عشق نديدم خوشتر يادگار ي كه در اين گنبد دوار بماند
حافظ


سعيد سلطانپور
28 ارديبهشت 83



خبر سر بريدن يك آمريكائي(احتمالا عامل سيا) در عراق توسط جانياني كه با نام خدا ي بزرگ (‌الله اكبر) دست به جنايتي عليه انسانيت ميزنندوخودشان را پاسخگو به كسي نمي دانند. ، ‌روحم را آزار ميدهد سكوت روشنفكران مسلمانايراني و عرب كه هميشه انتقاد مي كنند از سكوت روشنفكران غربي د رقبال جنايت عليه مسلمانان بيشتر مرا آزار مي دهد؟‌ خشونت تا كي ؟ تا كي بايستي شاهد خشونت بنا م خدا خدا باشيم.
از چماقداران وطني تا طالبان و قشريون نفتي عربستان سعودي كه دلار هاي نفتي را هم خرج زنان مو بلوند غربي ميكنند و هم براي تقويت مدارس و مساجد اسلام وهابيگري خرج ميكنند.
و اين آخرين نمونه خشونت معاون بن لادن را بايد ذكر كرد كه سر يك آمريكائي را مانند گوسفندي مي برند. هرچند تردد هاي زرقاوي در گذر از تور هاي امنيتي آمريكا و متحدانش از افغانستان تا اردن و عراق جاي سوال دارد ولي در محكوم كردن شيوه جنايت نبايد درنگ كرد. .

اين دشمنان آزادي و زيبائي و عشق و انسانيت كه سر انسان(‌ حتي عامل سيا ) را بنام خدا مي برند وبااستفاده از تكنولوژي اين جنايت را در سراسر جهان منتشر ميكنند. شايد كه دل آناني را كه توسط ارتش آمريكا حقير شده اند خوشحال كرده باشند ولي بايد بدانند كه خشونت جاده يكطرفه اي است كه خود آنان نيز قربانيان آن خواهند بود.

بهر حال اين مرتجعين از تاريخ حتي تاريخ اسلام هم بي خبرند.
اگر محمد(‌ص) توانست سراسر شبه جزيره عربستان را تسخير كندبه دليل پيام عشق ،‌دوستي و برابري ا نسانها بود. خدا بوي ميگويد محمد اگر بخاطر اخلاق خوش تو نبود مردم از دور تو پراكنده ميشدند.
محمد وقتي مكه را كه بيشترين اذيتها و شكنجه ها را بوي و يارا نش كرده بودند را فتح كرد در پاسخ رئيس قبيله انصار كه مي گويدامروز روز انتقام است. مي گويد امروز روز رحمت است و من همه شما را آزاد كردم.
علي جانشينش تا وقتي كه مردم بدر خانه اش نيامده بودند ، حكومت را قبول نكرد. د رهيچ جنگي زنان ،‌كودكان ،‌پيران و مجرو حان را ،‌مزارع و درختها را آسيب نرساند همانگونه كه عمر و ابوبكر هم قبل از وي اين رويه را بكار بسته بودند. به اصرار مردم از جنگ با معا ويه دست كشيد و انان كه اصار مي كردند به خوارج مبدل شدند . خوارج هوادران علي را كشتندو نوزادان را از شكم مادرانشان به اتهام پيرو علي بودن بيرون كشيدند. و همه جا از غلي انتقاد كردند ولي علي نه تنها هيچ مخالفي را دستگير نكرد بلكه سهميه انان را از خزانه نيز قطع نكرد. .
علي در مورد ضارب خودش ابن ملجم را هم به فرزندانش وصيت كرد كه وي را ببخشند ولي اگر خو استند كه قصاص كنند وي را آزار ندهند. و كسي را به اتهام همدستي با اين ملجم دستگير نكنند.

امام حسن دست به اسلحه نبردو با معاويه صلح كرد.

امام حسين تا آخرين لحظه از جنگ و خشونت خوددار ي كرد. ولي راه را نظاميان بوي در كربلا بستند و جنگ را بوي تحميل كردند. .
عباس سردار نامي و شجاع حسين ،‌بدون اسلحه به سر فرات مي رو د تا آب بياورد ولي وي را ميكشند.
و اما بخوانيم از سرنوشت آنان كه سر بريدند.
آن كه سر حسين را بريد( ابن زياد )د رمحرم سال 61 . در سال 66 ه.ش. سر ش جلو ي مختار ثقفي بود كه براي خونخواهي حسين قيام كرده بود.
يكسال نگذشت سر مختار برابر مصعب ابن زبير بود و سال 71 ه.ش.سر مصعب نزد عبدالمك بن مروان بود .
تمامي فرزندان علي كشته مي شوند ولي كسي دست به خشونت و مقابله به مثل نمي زند .
آيا اين دليلي نيست كه چرا اين خانواده همچنان مورد احترام ميليونها نفر هستند.

د ركشور خودمان ،‌ د رانقلاب با دادن گل سرخ به ارتشيان د رصفوف آنان شكاف ايجاد ميكنيم. ولي بعد تمامي فرماندهان را از ترس كودتاي آمريكا بدون محاكمه عادلانه تيرباران مي كنيم.
همه مردم برابر خوانده ميشدند. و مردم با تصور رسول خدا و امامان چنان د رراه پيمائي ها ي ميليوني متحول ميشوند زيرا مدينه النبي پيش چشم مي آيد. روحانيت مانند بقيه بود و برتري نداشت و تنها احترام مردم و لباسشان بود كه انان را متمايز ميساخت. مردم خدايشان خداي رحمت،‌آزادي و زيبائي بود اكثريت مردم بويژه جوانان تصور نمي كرد ند كه بنام خدا بر بدن كسي شلاق زده شود تا گناهش كمتر شود . كسي تصور نمي كرد كه انتقاد از روحانيت مي تو اند به قيمت جان انسانها تمام شود چرا كه محمد (ص)هيچگاه از بقيه خود را برتر ندانست.
اي واعظ شهر از تو پر كارتريم با اين همه بسي زتو هشيار تريم
تو خون كسان خوري وما خون رزان انصاف بده كدام خونخوارتريم حافظ

با جنگ در كردستان ،‌ تيربارانها و قتل عامهاي مردم و نيرو هاي سياسي منطقه شروع ميشود.(‌58). آنها هم در عوض پاسداران اسير را به شيو ه هاي وحشيانه مي كشند. وجو نفرت و مقاومت تا آخرين لحظه را دامن مي زنند. رهبران حزب دمكرات كه خواهان مذاكره هستند د ربرلين ترور مي شوند. ( 77)
آيت الله مطهري و حجه الاسلام مفتح وتيمسار قرني توسط فرقان ترور مي شوند.
نيروهاي دگرانديش با حزب جمهوري اسلامي توسط نيروهاي حزب الله با خشونت سركوب مي شوند.(57) آيت ا..دكتر بهشتي كه يكي ازسازماندگان اصلي اين جريان هست خود در انفجار حزب جمهوري توسط مجاهدين كشته مي شود(60)
هاد ي غفاري در پزشك قانوني د رروز 7تير 60 به سيد احمد خميني مي گويد ميرويم كه منافقين
( مجاهدين )‌را به قتل برسانيم. هزاران نفر از رهبران و هوادارن نيروهاي سياسي بدليل انتقام گيري تيرياران ميشوند. حجت الاسلام خامنه اي دست چپش را در انفجا ر بمب كه توسط مجاهدين كار گذاشته شده بود در مسجد ابوذر تهران از دست ميدهد. واحدهاي عملياتي مجاهدين روزانه تا 60 عمليات انجام
ميدهند. مجاهدين براثر سركوب خونين مجبور به عقب نشيني به كردستان ميشوند.( 61)لاجوردي دادستان انقلاب تهران بنام خدا هر شكنجه و بلائي را براي گرفتن اطلاعات عين ثواب ميداند. حجه الاسلام هاشمي نژاد از تماميت خواهان د راثر انفجار در مشهد كشته ميشود. در همان روز حجه الاسلام طبسي حكم قتل چند زنداني مجاهد را كه پرونده شان بر روي ميز داستان بود ، مي دهد. لاجوردي بعدا در سال 78 ترور ميشودو ضاربينش هم اعدام ميشوند.
جو خشونت ،‌نفرت،‌ عقده كشو ر را در ميگيرد. ميليونها ايراني تحصيلكرده مجبور به ترك احباري وطن ميشوند. و همچنان جامعه د ر حالت دو گانگي و عدم اعتماد و خشونت بسر ميبرد.

مجاهدين در ضديت و با نفرت از رژيم به انجا ميرسد كه حاضر است با شيطان هم شريك شود. در اعتراض به آتش بس به ايران حمله مي كنند (‌67) و هزازان نفر منجمله زخمي ها را كه تا قبل از ان
د رعمليات هايشان مداوا ميكردند بدستور محسن رضائي در 3 راه كارخانه قند تير خلاص ميزنند. به دليل انتقام گيري از حمله مجاهدين،‌آيت الله خميني حكم قتل عام صدها زنداني سياسي مجاهد را به نام خدا و به عنوان محارب با خدا صادر ميكند.
بعد از گذشت دو دهه دو طرف اصلي انقلاب ضد آمريكائي كه بنوعي طرفدار خشونت هستند (‌از نوع انقلابي) ،‌ هر دو بنوعي د ر تلاش براي جلب نظر حمايت آمريكا براي ادامه بقا هستند. با اين فرق كه مجاهدين سرنوشتشان يكطرفه در دستان آمريكا ئيان تعيين ميشود.

صدام جنگ را عليه ايران آغاز ميكند. بدليل بي كفايتي سياسي مقامات ايراني جنگ ادامه پيدا مي كند. قرار است كه از طريق كربلا به بيت المقدس برويم. ولي با صدها هزار كشته و مجروح از طرفين د ركنار مرزها ميمانيم در حاليكه زخمي عميق در بدن ناشي از كينه و نفرت اعراب و ايرا نيان را داريم و بار ي عظيم مالي بر دوشمان بدليل خرابيهاي حاصل از جنگ ..
بعد از سالها صدام سرنگون و اسير مي شود و ملت عراق اسير دست سربازان خارجي امنيت سياه دوران
صدا م را مي طلبد. .

حكام شرع براي زدودن گناهان،‌ انسانها را به شلاق (‌حد )‌( تعزير)‌مي بندند تا گنهكاران بتوانند سبك تر جواب خدا را در روز قيامت بدهند. اين دخالت به داخل حريم زن و شو هران هم گسترش پيدا ميكند.
اثرات اين خشونت به خارج از مرزها هم مي رود. طالبان خوارج اهل سنت ،‌ زنان را حبس ميكنند و جنايات وسيعي بنام خدا و اسلام و محمد عليه مردم افغان انجام ميدهند. اين اختلاف متعصبانه از مرزها فرا مي رود و دامن آمريكا را مي گيرد. دنيا د راين طرف دنيا هم عوض ميشود. همه مسلمانا ن و حتي ميسحيان خاورميانه مشكوك قلمداد ميشوند حتي اگر در آمريكا بدنيا آمده اند. ديگر هيچ كس امن نيست . نه كاخ سفيد و نه مردم معمولي. فضاي خشونت و بي اعتمادي همه جا را مي گيرد.
شوروي به چچن كه خواهان استقلال است حمله ميكند ، مردم مسلمان انجاا را مي كشد . آنها هم مردم عادي شوروري را در تاتر و مترو به قتل ميرسانند.
شوروري رئيس جمهور مخلوع را در قطر منفجر مي كند و آنها رئيس جمهور دست نشانده شوروري را در چچن.
در الجزاير مسلمانان را از راه يابي به مجلس از طريق انتخابات منع ميكنند. نظاميان روستائيان را بسيج و مسلح مي كنند تا با قشريون مسلمان بجنگند و اينان هم بنام خدا كودكان را هم سر ميبرند. 80 هزار كشته تنها يك رقم برا ينشان دادن عمق فاجعه است.
د ر فلسطين ،‌اسرائيليان نيروهاي شبه نظامي را در خيا بانه همراه مردم عادي با هواپيما و هلي كوپتر ترور ميكند ؤ‌فلسطينيان نا اميد مردم معمولي يهودي را بنام خدا در آروزي بهشت ميكشند .

زمان آن رسيده است كه مسلمانان براي خودشان تعيين تكليف كنند كه سنت محمد و قران و اسلام در قرن 21 چه معني ميدهد. .
نبايد از اتهام ارتداد و كفر گوئي ترسيد. نبايد اجازه داد قشريوني كه مانند خوارج قران را با صوت خوب
ميخوانند ولي معني آنرا نميفهمند اجازه داد كه دين را به گروگان بگيرند. بدون وضو به ايت خدا (‌قران )‌دست نمي زنند ولي بدون وضو هم ايت ديگر خدا را كه خدا در خلقتش بر خود تبارك گفته است ،‌شكنجه نمي كنند و اعدام نميكنند.

چگونه است كه قشريون از سنتهاي محمد (‌ص) صحبت ميكنند و آنرا اصيل ميدانند. پس چرا برده داري را كه ساليتن است تقريبا منسوخ شده است و لي در ان زمان بوده است قبول ندارند. از سوي ديگر از تمامي تكنو لوژي ها و دستاوردهاي علمي كه بسياري از احكام فقهي آن زمان مشخص را باطل مي كند ،‌ استفاده مي كنند.

محمد (ص) اگر الان بود همچنان بر اخلاق خوش ،‌نفي خشونت ،‌نوع دوستي و برابري تبليغ مي كرد.

مطلبم را با 2 مطلب در مورد حساسيت خدا در مورد بندگانش به پايان ميبرم . نمي شود عاشق خدا بود و لي به انسان عشق نورزيد. خدا وقتي انسان را خلق كرد به خودش تبارك داد. فتبارك الله احسن الخالقين.
چگو نه ميشود آيت خدا يعني انسان را به نام خدا كشت.

روايت است كه محمد(ص) در نزد خدا بسيار عزيز بوده است ولي وقتي در شب معراج از خدا در مورد بندگان اختيار مي خواهد خدا ميگويد،‌كار بندگان من با خودمن است چرا كه ميداند تنها خودش ظرفيت تحمل طغيان و نا فرماني آنانرا دارد.
امام سجاد ميگويد: پاك خدايا بندگانت ترا نافرماني ميكنند ،‌چنانكه گوئي ترا نمي بينند و تو بردباري ميكني چنانكه ترا نافر ماني نكرده اند. با بندگانت چنان نكو ئي ميكني كه گوئي به آنان نياز مندي در حاليكه تو از انان بي نيازي.
اي جمله خلق را ز بالا و زپست آورده ز فضل خويش از نيست به هست
بر درگه عدل تو چه درويش و چه شاه د رخانه عفو تو چه هشيار چه مست

همانگونه كه بشدت رفتار غير انساني ارتش آمريكا و سيا در مورد زندانيان عراقي و افغاني و مردم اين دو كشور محكوم مي كنيم بايستي اين جنايت ها را كه بنام خدا ميشود محكوم كنيم .






هیچ نظری موجود نیست: