توضيحي درباره خبر کذب سايت بازتاب- دکتر محمد ملکي- 17 فروردين 1385
دروغ پراکني از جانب رسانه هاي رسمي و غير رسمي جمهوري اسلامي امري عادي شده است که سالهاست مخصوصا هر فعال سياسي در ايران با آن کاملا آشنايي دارد. اما خبر کذب انتشار يافته در سايت بازتاب وابسته به آقاي رضايي مبني بر دعوت اينجانب ازطرف سناي آمريکا ، مرا واداشت تا به ايشان و خبرنگارشان يادآوري کرده باشم که اينروزها کساني به دعوت و حمايت و تضمين مقامات امريکايي نيازمندند که جام زهري ديگر را سر کشيده و در ضعيف ترين وضعيت خويش دست به دامن دولت امريکا براي مذاکره شده اند. امان طلبيدن از آمريکا برازنده آقازاده جناب رضايي است و نه ريش سفيد رفراندم!
برنامه سفر من به کانادا (که البته گزارشگر باهوش سايت بازتاب احتمالا تفاوت آن با امريکا را نميداند) جهت بازديد از فرزندانم که در آخرين حضورشان در ايران پدرشان را از پشت ميله هاي زندان ديده اند، آنقدر علني بوده است که دست اندر کاران سايت بازتاب ميتوانند خبر ممانعت 2 سال قبل همکاران آقاي رضايي در وزارت اطلاعات و سپاه از خروج من - بعد از 25 سال محروم بودن از داشتن گذرنامه- را درسايت هاي اينترنتي و شايد در آرشيو خودشان بيابند. اينبار نيز ممانعت دوباره از ديدار فرزندان را همکاران گمنام ايشان در سفارت کانادا انجام داده اند.
ضمنا ياداوري اين نکته بي مناسبت نيست که اگر دنبال مال و منال اين دنيا بودم، نيازي به دلار امريکا و يوروي اروپا نبود. مي توانستم گوشه چشمي به حاکمان "نظام ولايي" نشان دهم تا بيش از انچه در اختيار کساني چون آقاي رضايي گذاشته شده، در اختيارم مي گذاشتند. من را همين زندگي ساده که با حقوق بازنشستگي دانشگاه مي گذرد افتخاريست که يک لحظه آنرا به عمري زندگي نکبت بار زير سايه صاحبان زر و زور و تزوير معاوضه نميکنم.
در آخر لازم به ذکر است که جنبش رفراندم که ريشه در داخل کشور و مردم آزاديخواه آن دارد، با تهمت ها و برچسب زني هاي بازتابيان صدمه اي نمي خورد و تلاش بي وقفه ايشان در انگ زني و ارتباط دادن اين مساله به بيگانگان، خود دليل محکمي بر ترسشان از حرکت رو به رشد اين جنبش ملي دارد که در آينده اي نه چندان دور به بار خواهد نشست.
دروغ پراکني از جانب رسانه هاي رسمي و غير رسمي جمهوري اسلامي امري عادي شده است که سالهاست مخصوصا هر فعال سياسي در ايران با آن کاملا آشنايي دارد. اما خبر کذب انتشار يافته در سايت بازتاب وابسته به آقاي رضايي مبني بر دعوت اينجانب ازطرف سناي آمريکا ، مرا واداشت تا به ايشان و خبرنگارشان يادآوري کرده باشم که اينروزها کساني به دعوت و حمايت و تضمين مقامات امريکايي نيازمندند که جام زهري ديگر را سر کشيده و در ضعيف ترين وضعيت خويش دست به دامن دولت امريکا براي مذاکره شده اند. امان طلبيدن از آمريکا برازنده آقازاده جناب رضايي است و نه ريش سفيد رفراندم!
برنامه سفر من به کانادا (که البته گزارشگر باهوش سايت بازتاب احتمالا تفاوت آن با امريکا را نميداند) جهت بازديد از فرزندانم که در آخرين حضورشان در ايران پدرشان را از پشت ميله هاي زندان ديده اند، آنقدر علني بوده است که دست اندر کاران سايت بازتاب ميتوانند خبر ممانعت 2 سال قبل همکاران آقاي رضايي در وزارت اطلاعات و سپاه از خروج من - بعد از 25 سال محروم بودن از داشتن گذرنامه- را درسايت هاي اينترنتي و شايد در آرشيو خودشان بيابند. اينبار نيز ممانعت دوباره از ديدار فرزندان را همکاران گمنام ايشان در سفارت کانادا انجام داده اند.
ضمنا ياداوري اين نکته بي مناسبت نيست که اگر دنبال مال و منال اين دنيا بودم، نيازي به دلار امريکا و يوروي اروپا نبود. مي توانستم گوشه چشمي به حاکمان "نظام ولايي" نشان دهم تا بيش از انچه در اختيار کساني چون آقاي رضايي گذاشته شده، در اختيارم مي گذاشتند. من را همين زندگي ساده که با حقوق بازنشستگي دانشگاه مي گذرد افتخاريست که يک لحظه آنرا به عمري زندگي نکبت بار زير سايه صاحبان زر و زور و تزوير معاوضه نميکنم.
در آخر لازم به ذکر است که جنبش رفراندم که ريشه در داخل کشور و مردم آزاديخواه آن دارد، با تهمت ها و برچسب زني هاي بازتابيان صدمه اي نمي خورد و تلاش بي وقفه ايشان در انگ زني و ارتباط دادن اين مساله به بيگانگان، خود دليل محکمي بر ترسشان از حرکت رو به رشد اين جنبش ملي دارد که در آينده اي نه چندان دور به بار خواهد نشست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر