چگونه يك خانم باز نشسته ولزي به يك حامي فلسطين تغيير مي كند.
سرگذشت خانم آنه جيواينه كه به سرزمين هاي اشغالي رفته است وبا مشاهده جنايات ارتش اسرائيل عليه مردم بي دفاع فلسطين به صف مقاومت مردم در نابلس پيوسته است.
گزارش كريس مك گريل -نابلس
2004گاردين شنبه 1ول مارچ
برگردان:سعيد سلطانپور
soltanpour@hotmail.com
خانم جيواينه مبارزه با تروريسم را به شيوه خودش دنبال مي كند. يك مدير بانك از سرزمين ولز انگليس كه به همراه هزاران داوطلب خارجي ديگر كه هرساله چند هفته را در سر زمين هاي اشغالي براي كمك به جمع آوري زيتون و مشاهده پست هاي بازرسي سربازان اسرائيلي و قرار گرفتن بعنوان سپر هاي انساني در همدلي به فلسطيني ها، به اسرائيل سفر كرده است.
اما بعد از سر كردن 9 هفته در نوار غربي ،نابلس با يك تركش در پايش و با روبرو شدن داستانهاي وحشتناك كه هرگز به مخيله اش راه نمي يافت وي الان به اين درك رسيده است كه علت عمليات انتحاري فاسطيني ها را درك مي كند. او دوستان خوبي در بين مردان جنگنده و خانوده هاي آنها كه به فرزندانشان افتخار مي كنند كه عمليات انتحاري انجام مي دهند و پوستر هايشان را بر روي ديوار ها مي چسبانند يافته است.
”من هرگز يك سرباز نديده بودم چه برسد به تانك در خيابان . من مرده ديده بودم ولي نه يك نفر كه با گلوله 25 ميليمتري از يك اسلحه جنگي كشته شده باشد. جراحات وحشتناك هستند. گلو له هاي تانك تمام قفسه سينه را محو مي كند. “ اين تروريسم است كه كاملا افسار گسيخته است. هيچ تعريف ديگري نمي شود داشت براي اينكه اين تنها يك مورد نيست بلكه هزاران مورد است كه در سراسر سرزمين اشغالي اتفاق مي افتد.
”من براستي ، ودرستي شهدا ( عاملان انتحاري )را درك ميكنم. من با خانواده هاي 2 تن از آنان دوست هستم . دو نفري كه به تل آويو رفتند. نفر اول نظاره گر منفجر شدن دوستش شد و بعد خودش را منفجر كرد. آنها خانوادهاي دوست داشتني هستند كه به داشتن فرزاندانشان افتخار مي كنند. “
22 مردم عادي در آن عمليات كشته شدند آيا اين كار درست بود؟
” من قبول دارم كه از نظر استراتژي يك اشتباه است ولي من درك مي كنم كه چرا آنها اين كار را انجام مي دهند.“ وي مي گويد بيائيد قربانيان را سر زنش نكنيم . خيلي واضح است كه چه كس تروريست واقعي است. من قصد دارم با آن مبارزه كنم.
اين تصوري نبود كه وي چند هفته پيش داشت.
خانم جيواينه 65 ساله در 1988 بعد از 15 سال مديريت بانك در باركليز (آبريست ويست) بازنشسته شد.
وي وقتش را بين دو دخترش د رآلمان و دختر ديگرش در دانشكاه كاليفرنيا تقسيم مي كرد كه دخترش وي را به يك جلسه همدرد ي با مردم فلسطين در دانشگاه برد. وي با مشاهده عكسهاي كودكاني كه توسط سربازان اسرائيلي مجزوح و كشته شده بودند از بي حرمتي سربازان منقلب شد.
او به تل اويو وارد شد و با افتخار اعلام كرد كه مي خواهد به فلسطيني ها كمك كند. ماموران اداره مهاجرت او را به مدت3 ساعت نگه داشتند و سعي كردند اور ا تشويق كنند كه رفتن به رام الله خيلي خطرناك است و از وي مي پرسيدند كه چرا نميخواهد به قربانيان اسرائيلي كمك كند.
“3 نفر اصرار داشتند كه به من بقبولانند كه چقدر رام الله خطرناك است ولي چقدر مسخره بود كه بعدا من دريافتم كه اين اسرائيلي ها هستند كه عامل اين خطر هستند. “
در يك مهماني شب سال نو در نابلس بود كه وي متوجه شد كه وضع مردم چقدر نابسامانتر از شهر هاي ديگر است آنهم بدليل حكومت نظامي 6 ماهه. وي در نابلس يه عنوان پرستار داوطلب كار مي كند هرچند كه تجربه اي ندارد وي با يك راننده آمبولانس ـ فراي البكري- مجر وحان را به يك بيمارستان در رفائيه از ميان پست بازرسي اسرائيل منتقل مي كنند. وي مي گويد اين كار خطرناكي است هفته پيش راننده آمبولانس بر اثر تير اندازي سربازان دستش تير خورد و نفر ديگر ي تير به بيضه اش خورد كه دليل هم براي تير اندازي نداشت.
بعد از 9 هفته وي پرستار با سابقه شد ه است.
” من تعجب نمي كنم بلكه شو كه مي شوم كه چگو نه يك بچه مي ميرد وقتي كه مادرش مجبور است در كنار پست بازرسي اسرائيل بماند زيرا سربازان اجازه عبور به آمبولانس وي را نمي دهند،وقتي مه به دماغ يك بچه تير خورده ، و وقتي كه سرباز اسرائيلي تهديد ميكند كه همه ما را خواهد كشت. او گفت”من مي توانم همه شما را در ده ثانيه بكشم.“ اين يك جنايت قابل تصور نيست مگر اينكه شما اينجا زندگي كنيد. “
10 روز قبل ارتش اسرائيل به شهر قديمي نايلس هجوم آورد(كسبا) و خانه هاي جنگندگان فلسطيني را خراب كرد. در مدت 7 روز 11 فلسطيني از جمله 3 كودك منجمله يك نو جوان 14 ساله كه همراه پدر بزرگش بود كشته شدند. صدها نفر زخمي شدند در بين آنان يك پسر بود كه گلوله سقف دهانش را زخمي كرده بود.
اگر آنها پسرك را كشته بودند بهتر بود . وي در شرايط بدي در بيمارستان است . در طول شب تحمل كردن اين فجايع خيلي سخت است. من در هفته اول گريه كردم .لي بعد از آن چنان خشمگين شدم كه ديكر گريه ام نگرفت.
در صحنه وقتي وي براي كمك به يك زن پا به زا وارد شد يك سرباز اسرائيلي عليرغم اينكه مشخص بود وي مسلح نيست به وي در بين پا هايش شليك كرد و وي را زخمي كرد.
حال جنگجويان فلسطيني مي گويند كه كن از آنان هستم زيرا كه در نبرد زخمي شده ام.
خانم جي واينه كوتاه قد است و در نظر اول شكننده به نظر مي آيد ولي وقتي صحبت از بي عدالتي پيش مي آيد وي چنان با انرژي از جنايات اسرائيل و محرو ميتهاي فلسطيني ها صحبت مي كند كه با جثه اش در تضاد است.
تهديد به تجاوز
”من دستگير هم شده ام. يكي از فرماندهان فلسطيني من را تهديد به تجاوز كرد. او با جزئيات از اين تجاوز صحبت مي كرد. “ من به وي گفتم ” در نظر داشته باشيد وقتي تو اين حرف را مي زني يعني تو دستور را اجرا مي كني، لطفا بياد بياوريد كه سربازان آلماني هم همين حرف را مي زدند. “
”سربازان مي گويند ما از سر زمين مان دفاع مي كنيم ، خدا به ما اين سر زمين را داده است ، اگر ما آنها را نكشيم آنها ما را مي كشند. “
”من معتقدم كه اينها همش بهانه است ، اما آنها اين چرنديات را باور مي كنند. ما چيزي نداريم كه آنها را بكشيم شايد تعدادي اسلحه اك -47 ( بالاتر از ژ-3-م )“
ما ؟ كن احساس مي كنم كه يكي از آنها (فلسطيني ها) هستم. من مي خواهم اينجا زندگي كنم . من يك حقوق بازنشستگي دارم كه زياد نيست در حدود ماهي 1000 دلار و البته اين از حقوق يك دكتر در اينجا بيشتر است. “ وي مي گويد.
خانم جي واينه قصد دارد خانه اش را به رهن بگذارد و از بانك وام بگيرد و با آن كامپيوتر و دوربين ديجيتالي بخرد تا از اين فجايع در نابلس فيلم مستند بگيرد كه بنظر وي شيوه مبارزه با ترورسيم مخصوص خود وي است. “
” من شرمنده ام كه چرا زود تر اينجا نيامدم اما من قبلا كار مي كردم. من يك مادر تنها با دو فرزند بودم . من حالا يك شاهد زنده هستم .“
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر