آقاي بوش ،آقاي رامسفيلد
خشونت فرهنگ غالب آمريكا است .
سعيد سلطانپور- تو رنتو
8 ماه مه 2004
مقدمه :بوش و رامسفيلد د ر مصاحبه هاي مختلف سعي كردند كه وقايع غير انساني در زندان ابو غريب عراق را يك حادثه منفرد كه با فرهنگ آمريكا در تضاد است قلمداد كنند. هيچ لازم نيست كه جامعه شناس بود و يا با فلسفه نو ليبرا لها و هانتينگتون آشنائي داشت كافي است كه به آمريكا وارد شويد تا متوجه شد كه فرهنگ آمريكا فرهنگ خشونت است. با هم مروري كوتاه داريم بر جنبه هائي از فرهنگ آمريكا.
آقايان بو ش و رامسفيلد درست است كه ما با لهجه انگليسي را تلفظ مي كنيم ولي بدون لهجه فكر مي كنيم و خيلي شفاف خشونت را در مرزهاي جنوبي خودمان ميبينيم.
وقتي كه پايم را به بوفالو مي گذارم از مناطق فقير نشين سياهپوست ها ميگذرم. نرده هاي آهني ويترين ها ي مغا زه ها به من ميگويند كه چقدر نا ا مني در اينجاست.
وقتي به پمپ بنزين كه همه مهاجر هستند مي روم ميبينم كه دور تا كيوسك مانند زندان ميله هاي آهني دارد.
وقتي كه وحشت را در چشم يك رانند ه تريلي كه قرار است باري را در دان تاون (محل بازگاني ) در شهرهاي ديترويت،لس آنجلس و نيو يورك ؤراچستر تخليه كند مي بينم ، وحشت از اينكه شب را چگونه
د ر آنجا خودش و محموله بارش به سلامت سركنند.
وقتي كه در نيويورك ثروتمندترين شهر دنيا د رثروتمند ترين كشور دنيا در خيابانها شاهد صد ها هزاران نفري هستيم كه د رخيابانها ميخوابند.
وقتي ميبينم د رخيابانهاي نيويورك بعد از ساعت 6 مفازه ها بدليل عدم امنيت بسته ميشود. و كسي جرئت قدم زدن ندارد.
وقتي كه تاكسي هاي نيو يورك قسمت مسافر و راننده كاملا جدا شده است. انگار مسافر در صندلي عقب ماشين پليس نشسته است.
و قتي ميبينيم كه پليس نيويورك يك جوان دست فروش آفريقائي بدون اسلحه را با 29 شليك گلوله به قتل ميرساند و بعدا 4 افسر مربوط كه همگي هم سفيد پوست هستند ،تبرئه ميشوند.
وقتي كه مي شنويم رادني كينگ سياه پوست در خيابان هاي لس آنجلس توسط چندين افسر پليس به حد مرگ بخطر تخلف رانندگي از ماشينش پائين كشيده ميشود و كتك مي خورد.
وقتي مي بينيم كه 5% جمعيت آمريكا د رزندانهائي هستند كه اتفاقا توسط بخش خصوصي اداره مي شوند واز ين جمعيت بالاي 70% رنگين پوست هستند كه مورد تبعيض و بد رفتاري قرار ميگيرندو عموما قاضي ها راي عبرت ديگران د رمجازات چشم پو ش نميكنند..
وقتي مي بينيم كه 2 تا ديوانه از مجموعه رواني هاي جامعه بخصوص بازنشسته هاي ارتشي كه تعدادشان هم كم نيست د ر خيابا نها مردم را براي تفريح نشان مي گيرند و ميكشند. (جان محمد)
وقتي مي بينيم كه يك آمريكائي سفيد پوست يك دانش آموز كره اي را كه براي آدرس پرسيدن به در منزلش مراجعه كرده بود با شليك گلوله ميكشد و محاكمه هم نمي شود.
وقتي پسر بيل كازبي كمدين معروف سياه پوست هنگام پنچر گيري اتومبيل بنزش در لس آنجلس د راتوبان به قتل ميرسد.
وقتي پدر مايكل جردن هنگام سرقت توسط سارقين كشته ميشود.
وقتي چند سرباز آمريكادر ژاپن به يك دختر نوجوان تجاوز مي كنند.
وقتي كه از امريكائي ها مي پرسي كدام كشور بهترين محل براي زندگي است ،انها با قاطعيت جواب مي دهند ،امريكا . وقتي ازش ميپرسي كجا را ديدي ميفهمي آنقدر درگير زندگي است كه حتي استانهاي بغلي را هم نديد ه است تاز ه تنها 15% مردم آمريكا پاسپورت دارند.
وقتي كه وارد آمريكا مي شوي همه همسايه ها پرچم آمريكا را در كشور خودشان د رجلوي خانه ها نصب كرده اند (حتي قبل از سپتامبر 11 ) كه به همسايه بغلي بگويند بيشر از وي وطن پرست هستند.
وقتي دست راستي هاي سفيد پوست دهها نفر را در اكلاهما منفجر مي كنند.( تيموتي مك وي)
وقتي گروهها ي مسلح نژاد پرست هر روز رشد بيشتري پيدا ميكنندو نفرت را رواج مي دهند.
وقتي كه مي شنويم هر هفته دانش آموزي ،هم كلاسي هايش را و يا كارمندي همكارانش را به قتل ميرساند.
وقتي د ر كشوري كه همه از همديگرمتنفر هستند. سياهان ،سفيد ها. اسپانيائي تبار ها،مسيحيان ،مسلمانا ن و،يهوديان جامعه د رحال انفجار است چگو نه مي تواند صلح و آرامش را به كشور ديگري عرضه كند.
چگونه مي شود باور كرد كه حوادث ابو غريب يك حادثه بوده است وقتي كه ميبينيم كه فوتبال آمريكائي كه سراسر خشو نت است چنان محبوبيتي دارد. جام “استنلي “پر بيننده ترين مسابقه سال است.
وقتي كه كشتي نمايشي كه همه اش نمايش خشونت است پر بيننده ترين برنامه است. و يكي ازين ها ( جكي وندورا ) مي شود فرماندار ايالتي.
وقتي كه هاليود سمبل فرهنگي آمريكاهست سراسر تبليغ خشونت و سكس است. و يك نماينده اين فرهنگ (آرنولد ) فرماندار مهمترين ايالت كاليفرنيامي شود .
واز همه مهمتر يكي از پر طرفدارترين موزيكها (رپ ) بين جوانان مروج خشونت همراه با سكس و حداقل 3 تا از بهترين هاي ان د رچند سال اخير به قتل رسيده اند.
آقاي بوش و رامسفيلد
نكته در اين است كه اين ها وقتي كه د ر روي صفحه تلويزيون نشان داده شده است د رفرهنگ آمريكا واقعيت پيدا ميكند. اصولاد رفرهنگ آمريكا ، در دنياي پست مدرن ،هر چيزي كه به تصور دربيايد ،به موجوديت تبديل ميشود. حادثه زندان حداقل 6 ماه قبل به گوش پل برمر رسيده بود و صليب سرخ جهاني هم يكسال قبل هشدار داده بود. ولي وقتي به تصويرد رتلوويزيون د رآمد وجود خارجي پيدا كرد.
جامعه آمريكا جامعه اي است كه فقط آنچه كه تلويزيونهايش نشان بدهد وجود دارد و بدين دليل است كه“ لاري كينگ “ ، “ديويد لتر من“ و “بارابارا والترز“ بالاي 15 ميليون دلار سالانه دستمزد دريافت ميكنند كه به مردم ببا ورانند كه آمريكا متمدن ترين كشور دنياست و بهترين محل براي زندگي .
جامعه اي كه در ان شركتهاي چند ميليادر دلاري كه اخلاقيات د رنزد اينان مفهومي ندارد. به راحتي پس اندازهاي بازنشستگي مردم را مانند شركت “انرون“ “تايكو “ “ مارتا استوارت “ به نفع خودشان خرج ميكنند و البته تنها معدودي به دام ميافتندكه جامعه به انفجار نرسد
وقتي كه كارمندي با 25 سا ل خدمت صبح از ورود به محل كارش منع ميشود زيرا بدليل صرفه جوئي مالي بايد اخراج شود يعني مرز بين بيخانماني تا زندگي در خانه براي اكثريت قريب آمريكائي ها تنها 3 ماه است.
از جامعه اي كه در ان اخلاقيات د رحال نابودي است و ارزش هر كس بر اساس صفرهائي است كه در جلوي حسابش هست ،ايا بغير از خشونت ميتوان انتظار ديگر ي داشت بويژه د ركشوري كه تحت اشغال در امد ه است. كافي است چند تا ازين برنامه هاي جري و موري و... را نگاه كنيد تا بفمهيد.
از جوانان كم و سن و سال آمريكائئ و يا عده اي كه در آرزوي گرفتن كارت شهر وندي آن كشور كه زير بمبارانهاي وسيع تبليغاتي كه تبعيض،نفرت (بويژه بعد از سپتامبر 11 توسط رسانه هاي گروهي آمريكا عليه مسلمانان و اعراب زياد شده است) قرا دارند وقتي كه سكس هدف اصلي خلقت انسان آمريكائي شده است نمي توان انتظار بهتر ي بغير از خشونت و تجاوز و تحقير سكسي با اهالي سرزمين اشغال شده داشت .
آقاي بوش و رامسفيلد
ما از پشت كوه آمد ايم ولي باور كنيد كه با هواپيما و به مهاجرت اجبار ي آمده ايم . آنهم بدليل عملكردهاي دولتهاي قبلي شما از ديكتاتو رهاي خشن منطقه مانند شاه و حمايت بيجانبه.
عكس گرفتن ها يك چيز عادي و يادگاري براي اين سربازها بوده است همانگونه كه عكس گرفتن توريست ها دم مجسمه آزادي، آبشار نياگارا و يا بالاي قله هيماليا يك افتخار و ارزش و يك خاطره بياد ماندني محسوب ميشود.
خشونت فرهنگ غالب آمريكا است .
سعيد سلطانپور- تو رنتو
8 ماه مه 2004
مقدمه :بوش و رامسفيلد د ر مصاحبه هاي مختلف سعي كردند كه وقايع غير انساني در زندان ابو غريب عراق را يك حادثه منفرد كه با فرهنگ آمريكا در تضاد است قلمداد كنند. هيچ لازم نيست كه جامعه شناس بود و يا با فلسفه نو ليبرا لها و هانتينگتون آشنائي داشت كافي است كه به آمريكا وارد شويد تا متوجه شد كه فرهنگ آمريكا فرهنگ خشونت است. با هم مروري كوتاه داريم بر جنبه هائي از فرهنگ آمريكا.
آقايان بو ش و رامسفيلد درست است كه ما با لهجه انگليسي را تلفظ مي كنيم ولي بدون لهجه فكر مي كنيم و خيلي شفاف خشونت را در مرزهاي جنوبي خودمان ميبينيم.
وقتي كه پايم را به بوفالو مي گذارم از مناطق فقير نشين سياهپوست ها ميگذرم. نرده هاي آهني ويترين ها ي مغا زه ها به من ميگويند كه چقدر نا ا مني در اينجاست.
وقتي به پمپ بنزين كه همه مهاجر هستند مي روم ميبينم كه دور تا كيوسك مانند زندان ميله هاي آهني دارد.
وقتي كه وحشت را در چشم يك رانند ه تريلي كه قرار است باري را در دان تاون (محل بازگاني ) در شهرهاي ديترويت،لس آنجلس و نيو يورك ؤراچستر تخليه كند مي بينم ، وحشت از اينكه شب را چگونه
د ر آنجا خودش و محموله بارش به سلامت سركنند.
وقتي كه در نيويورك ثروتمندترين شهر دنيا د رثروتمند ترين كشور دنيا در خيابانها شاهد صد ها هزاران نفري هستيم كه د رخيابانها ميخوابند.
وقتي ميبينم د رخيابانهاي نيويورك بعد از ساعت 6 مفازه ها بدليل عدم امنيت بسته ميشود. و كسي جرئت قدم زدن ندارد.
وقتي كه تاكسي هاي نيو يورك قسمت مسافر و راننده كاملا جدا شده است. انگار مسافر در صندلي عقب ماشين پليس نشسته است.
و قتي ميبينيم كه پليس نيويورك يك جوان دست فروش آفريقائي بدون اسلحه را با 29 شليك گلوله به قتل ميرساند و بعدا 4 افسر مربوط كه همگي هم سفيد پوست هستند ،تبرئه ميشوند.
وقتي كه مي شنويم رادني كينگ سياه پوست در خيابان هاي لس آنجلس توسط چندين افسر پليس به حد مرگ بخطر تخلف رانندگي از ماشينش پائين كشيده ميشود و كتك مي خورد.
وقتي مي بينيم كه 5% جمعيت آمريكا د رزندانهائي هستند كه اتفاقا توسط بخش خصوصي اداره مي شوند واز ين جمعيت بالاي 70% رنگين پوست هستند كه مورد تبعيض و بد رفتاري قرار ميگيرندو عموما قاضي ها راي عبرت ديگران د رمجازات چشم پو ش نميكنند..
وقتي مي بينيم كه 2 تا ديوانه از مجموعه رواني هاي جامعه بخصوص بازنشسته هاي ارتشي كه تعدادشان هم كم نيست د ر خيابا نها مردم را براي تفريح نشان مي گيرند و ميكشند. (جان محمد)
وقتي مي بينيم كه يك آمريكائي سفيد پوست يك دانش آموز كره اي را كه براي آدرس پرسيدن به در منزلش مراجعه كرده بود با شليك گلوله ميكشد و محاكمه هم نمي شود.
وقتي پسر بيل كازبي كمدين معروف سياه پوست هنگام پنچر گيري اتومبيل بنزش در لس آنجلس د راتوبان به قتل ميرسد.
وقتي پدر مايكل جردن هنگام سرقت توسط سارقين كشته ميشود.
وقتي چند سرباز آمريكادر ژاپن به يك دختر نوجوان تجاوز مي كنند.
وقتي كه از امريكائي ها مي پرسي كدام كشور بهترين محل براي زندگي است ،انها با قاطعيت جواب مي دهند ،امريكا . وقتي ازش ميپرسي كجا را ديدي ميفهمي آنقدر درگير زندگي است كه حتي استانهاي بغلي را هم نديد ه است تاز ه تنها 15% مردم آمريكا پاسپورت دارند.
وقتي كه وارد آمريكا مي شوي همه همسايه ها پرچم آمريكا را در كشور خودشان د رجلوي خانه ها نصب كرده اند (حتي قبل از سپتامبر 11 ) كه به همسايه بغلي بگويند بيشر از وي وطن پرست هستند.
وقتي دست راستي هاي سفيد پوست دهها نفر را در اكلاهما منفجر مي كنند.( تيموتي مك وي)
وقتي گروهها ي مسلح نژاد پرست هر روز رشد بيشتري پيدا ميكنندو نفرت را رواج مي دهند.
وقتي كه مي شنويم هر هفته دانش آموزي ،هم كلاسي هايش را و يا كارمندي همكارانش را به قتل ميرساند.
وقتي د ر كشوري كه همه از همديگرمتنفر هستند. سياهان ،سفيد ها. اسپانيائي تبار ها،مسيحيان ،مسلمانا ن و،يهوديان جامعه د رحال انفجار است چگو نه مي تواند صلح و آرامش را به كشور ديگري عرضه كند.
چگونه مي شود باور كرد كه حوادث ابو غريب يك حادثه بوده است وقتي كه ميبينيم كه فوتبال آمريكائي كه سراسر خشو نت است چنان محبوبيتي دارد. جام “استنلي “پر بيننده ترين مسابقه سال است.
وقتي كه كشتي نمايشي كه همه اش نمايش خشونت است پر بيننده ترين برنامه است. و يكي ازين ها ( جكي وندورا ) مي شود فرماندار ايالتي.
وقتي كه هاليود سمبل فرهنگي آمريكاهست سراسر تبليغ خشونت و سكس است. و يك نماينده اين فرهنگ (آرنولد ) فرماندار مهمترين ايالت كاليفرنيامي شود .
واز همه مهمتر يكي از پر طرفدارترين موزيكها (رپ ) بين جوانان مروج خشونت همراه با سكس و حداقل 3 تا از بهترين هاي ان د رچند سال اخير به قتل رسيده اند.
آقاي بوش و رامسفيلد
نكته در اين است كه اين ها وقتي كه د ر روي صفحه تلويزيون نشان داده شده است د رفرهنگ آمريكا واقعيت پيدا ميكند. اصولاد رفرهنگ آمريكا ، در دنياي پست مدرن ،هر چيزي كه به تصور دربيايد ،به موجوديت تبديل ميشود. حادثه زندان حداقل 6 ماه قبل به گوش پل برمر رسيده بود و صليب سرخ جهاني هم يكسال قبل هشدار داده بود. ولي وقتي به تصويرد رتلوويزيون د رآمد وجود خارجي پيدا كرد.
جامعه آمريكا جامعه اي است كه فقط آنچه كه تلويزيونهايش نشان بدهد وجود دارد و بدين دليل است كه“ لاري كينگ “ ، “ديويد لتر من“ و “بارابارا والترز“ بالاي 15 ميليون دلار سالانه دستمزد دريافت ميكنند كه به مردم ببا ورانند كه آمريكا متمدن ترين كشور دنياست و بهترين محل براي زندگي .
جامعه اي كه در ان شركتهاي چند ميليادر دلاري كه اخلاقيات د رنزد اينان مفهومي ندارد. به راحتي پس اندازهاي بازنشستگي مردم را مانند شركت “انرون“ “تايكو “ “ مارتا استوارت “ به نفع خودشان خرج ميكنند و البته تنها معدودي به دام ميافتندكه جامعه به انفجار نرسد
وقتي كه كارمندي با 25 سا ل خدمت صبح از ورود به محل كارش منع ميشود زيرا بدليل صرفه جوئي مالي بايد اخراج شود يعني مرز بين بيخانماني تا زندگي در خانه براي اكثريت قريب آمريكائي ها تنها 3 ماه است.
از جامعه اي كه در ان اخلاقيات د رحال نابودي است و ارزش هر كس بر اساس صفرهائي است كه در جلوي حسابش هست ،ايا بغير از خشونت ميتوان انتظار ديگر ي داشت بويژه د ركشوري كه تحت اشغال در امد ه است. كافي است چند تا ازين برنامه هاي جري و موري و... را نگاه كنيد تا بفمهيد.
از جوانان كم و سن و سال آمريكائئ و يا عده اي كه در آرزوي گرفتن كارت شهر وندي آن كشور كه زير بمبارانهاي وسيع تبليغاتي كه تبعيض،نفرت (بويژه بعد از سپتامبر 11 توسط رسانه هاي گروهي آمريكا عليه مسلمانان و اعراب زياد شده است) قرا دارند وقتي كه سكس هدف اصلي خلقت انسان آمريكائي شده است نمي توان انتظار بهتر ي بغير از خشونت و تجاوز و تحقير سكسي با اهالي سرزمين اشغال شده داشت .
آقاي بوش و رامسفيلد
ما از پشت كوه آمد ايم ولي باور كنيد كه با هواپيما و به مهاجرت اجبار ي آمده ايم . آنهم بدليل عملكردهاي دولتهاي قبلي شما از ديكتاتو رهاي خشن منطقه مانند شاه و حمايت بيجانبه.
عكس گرفتن ها يك چيز عادي و يادگاري براي اين سربازها بوده است همانگونه كه عكس گرفتن توريست ها دم مجسمه آزادي، آبشار نياگارا و يا بالاي قله هيماليا يك افتخار و ارزش و يك خاطره بياد ماندني محسوب ميشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر